لغو برنامه کاری پس از چند ساعت بارندگی
خانم تران فونگ آن (در لینه دام، هانوی ) امروز صبح وقتی از خواب بیدار شد، با دیدن باران سیلآسا کلافه شده بود. هر وقت باران میبارد، هانوی شلوغ میشود، بنابراین او و همسرش به یکدیگر یادآوری کردند که سریع حرکت کنند تا از "گیر کردن" در جاده جلوگیری شود.
خانم فونگ آن با دلی که قار و قور میکرد، با عجله خودش را جمع و جور کرد، لباسهایش را عوض کرد و از خانه بیرون دوید و به سمت مغازه لوازم آرایشش در خیابان هوانگ نگوک پاچ رفت.
قبل از آن، او و شوهرش برای رفتن به محل کار تاکسی رزرو کردند، اما ۱۵ دقیقه منتظر ماندند و رانندهای این سفر را قبول نکرد. برای اینکه بتواند ساعت ۹ صبح به موقع به مشتری برسد، مجبور شد با موتورسیکلت برود.
در میان باران سیلآسا که به صورتش میپاشید، موتورسیکلت روی جاده تلوتلو میخورد. تنها پس از چند دقیقه، او با ترافیکی طولانی در خیابان نگوین زین، نزدیک دانشگاه تانگ لانگ، مواجه شد.
خانم فوئونگ آن درمانده بود و نمیتوانست به محل کارش برود، بنابراین در وسط جاده برگشت (عکس: NVCC).
خانم فوئونگ آنه گفت: «صفهایی از موتورسیکلتها و ماشینها در جاده صف کشیده بودند. تقریباً همه آنها بیحرکت ایستاده بودند و در ساعات شلوغی باران و باد را تحمل میکردند. مدت زیادی بود که چنین باران شدید و ترافیکی نداشتیم که همه را درمانده کند.»
جادهها آب گرفته بودند، بسیاری از وسایل نقلیه در وسط جاده متوقف شده بودند و این باعث شده بود که ترافیک شدیدتر شود و صف خودروها طولانیتر و طولانیتر شود.
فوئونگ آن و شوهرش با صبر و حوصله کم کم موتورسیکلت خود را حرکت دادند. باران سیلآسا میبارید، آنها خیس شده بودند و از سرما میلرزیدند. واقعاً روز کاری "شکنجهآوری" برای کارگران بود.
بعد از یک ساعت، او هنوز در جاده "بیهدف" حرکت میکرد، بنابراین مجبور شد با مشتری تماس بگیرد و قرار ملاقات را لغو کند.
خانم فوئونگ آنه گفت: «امروز به مناسبت جشنواره نیمه پاییز در مدرسه، قرار ملاقاتی با یک مشتری جوان در مغازه آرایش داشتم. به دلیل باران و ترافیک سنگین، مجبور شدم با مادر کودک تماس بگیرم تا قرار را لغو کنم. با این وضعیت، ممکن است نتوانم تا عصر به مغازه بروم.»
وقتی دیدند جاده خلوتتر شده، این زوج تصمیم گرفتند موتورسیکلت را از نوار میانی خیابان عبور دهند. زن تا ساعت ۱۱:۲۰ به خانه نرسید.
خانم فوئونگ آن با ابراز تاسف گفت: «من همچنین قرارهای زیادی با مشتریان در بعدازظهر دارم. بر اساس شرایط آب و هوایی با آنها صحبت خواهم کرد. باران و باد و جادههای صعبالعبور برای کار، تأثیر زیادی بر کار کارگران دارد.»
ساعت ۱۲ به موقع برای رفتن به محل کار... برای ناهار
خانم دی.پی (در منطقه نام تو لیم، هانوی) با دیدن باران شدیدی که هرگز بند نمیآمد، به جای اینکه مثل همیشه حدود ساعت ۷ صبح از خانه بیرون برود، پذیرفت که برای جلوگیری از ترافیک دیر به سر کار برود. او ساعت ۹:۳۰ صبح به دفتر میرسید، با این فکر که جادهها خلوت، پیادهروها هوا خنک و میتواند به سرعت به محل کار خود برسد.
به طور غیرمنتظرهای، وقتی خانم پی به خیابان می تری رسید، با دیدن ترافیکی که به نظر میرسید مدت زیادی متوقف شده است، احساس ناامیدی کرد. این خیابان تنها ۲ کیلومتر با دفتر او فاصله داشت.
ترافیک سنگین در خیابان مِی تری (عکس: NVCC).
او سعی کرد صبورانه منتظر بماند و برای حرکت صف بکشد. با این حال، وقتی ساعت 10:30 را نشان داد، او فقط چند صد متر حرکت کرده بود.
خانم پ. با ناراحتی گفت: «باران باعث آبگرفتگی جادهها شد، بسیاری از وسایل نقلیه متوقف شدند و ترافیک را بدتر کردند. مجبور شدم با رئیسم تماس بگیرم و گزارش دهم که ممکن است تا ظهر نتوانم سر کار بروم.»
بعد از مدت زیادی انتظار، تصمیم گرفت برگردد و جادهی دیگری پیدا کند که شلوغ نباشد. او در گوگل مپ جستجو کرد، با اینکه ساعت ۱۰:۳۰ بود، بسیاری از جادهها هنوز قرمز بودند. بعد از مدتی مشاهده، بالاخره جادهی خلوتتری پیدا کرد.
بسیاری از وسایل نقلیه هنگام عبور از جادههای سیلزده از حرکت ایستادند (عکس: NVCC).
خانم پی. گفت: «برای رسیدن به خیابان تانگ لانگ باید دور بزنم. بعد به زیرگذر میروم، از خیابان عبور میکنم تا به بزرگراه برسم و به زیرگذر تران دوی هونگ میروم. به نظر میرسد این مسیر بازتر است.»
بنابراین او ساعت ۹:۳۰ از خانه خارج شد و حدود ساعت ۱۱:۰۰ به حرکت خود از کنار خانه ادامه داد تا مسیری خلوتتر برای رفتن به محل کار پیدا کند.
خانم پی. اضافه کرد: «در آن زمان هنوز باران شدیدی میبارید، در جادهای که من از آن عبور میکردم، افراد زیادی سوار بر موتورسیکلت بودند که مجبور بودند از باران پناه بگیرند و بسیاری از ماشینها از حرکت ایستاده بودند.»
از ابتدای سال، این اولین باری است که خانم پ. با چنین باران شدید و راهبندان مواجه میشود.
خانم پ آهی کشید و گفت: "راهبندان در پایتخت طبیعی است. اما مدت زیادی بود که چنین راهبندان طولانی ندیده بودم، تا جایی که فقط ساعت ۱۲ ظهر به محل کارم می رسم، درست موقع ناهار، در حالی که مسافت فقط ۷ کیلومتر است."
لینک منبع
نظر (0)