Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

دانه‌های کوچک و درخشان شن

Báo Thanh niênBáo Thanh niên03/10/2024


نام واقعی او نگوین تی تو است، او در سال ۱۹۹۳ در سوک سان، هانوی ، در یک خانواده کشاورز متولد شد. والدین تو برای بزرگ کردن فرزندانشان مجبور بودند سخت کار کنند و انواع کارها را از سبک تا سنگین انجام دهند.

Hạt cát nhỏ lấp lánh- Ảnh 1.

چیزهای کوچک گاهی اوقات شادی بزرگی را هم برای خودتان و هم برای دیگران به ارمغان می آورند.

تو که از سختی‌های زندگی والدینش متاسف بود، در دوران تحصیل در هانوی، بسیار مقتصدانه زندگی می‌کرد و فقط جرات می‌کرد هر ماه چند صد هزار دلار خرج کند. برای غذا، آن را از زادگاهش می‌آورد تا پول پس‌انداز کند.

اگرچه زندگی مستلزم چنین محاسبات اساسی است، اما تو هر زمان که فرصتی داشته باشد، کارهای خیریه انجام می‌دهد. تو گفت: بزرگترین شادی من به عنوان یک دانش‌آموز پوشیدن پیراهن سبز داوطلبانه است. من با بسیاری از دوستان همفکرم ارتباط برقرار کرده‌ام. گروه آنها اغلب فعالیت می‌کند. این فعالیت‌ها، هرچند کوچک، گاهی اوقات شادی زیادی را هم برای خودم و هم برای دیگران به ارمغان می‌آورد. به عنوان مثال، ساختن فرفره برای فروش به منظور جمع‌آوری کمک مالی برای کمک به برخی از کودکان محروم در بیمارستان ملی کودکان. تو با قرار دادن یک شیشه پلاستیکی پول خرد در محل فروش، به "کاشت کارمای خوب" فکر کرد. هر کسی که آن را ببیند، به طور خودکار چند هزار دلار واریز می‌کند. به این ترتیب، کسانی که قلب خوبی دارند، حتی اگر فقیر باشند، این فرصت را دارند که کمی از شایستگی خود را به اشتراک بگذارند.

گروه تو همچنین سالی یک بار یک رویداد سالانه برگزار می‌کند تا برای پخت برنج و فو (غذای محلی تایلندی) برای مرکز سالمندان و کودکان معلول توی آن پول جمع کند. این کار تقریباً 10 سال است که ادامه دارد.

اما اگر همه چیز به همین راحتی بود، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند. وقتی تو ۲۳ ساله بود، پس از فارغ‌التحصیلی و مدت کوتاهی کار کردن، مشخص شد که مبتلا به آنوریسم مغزی مادرزادی (دو آنوریسم) است. بیماری در مراحل پایانی بود، قابل جراحی نبود و فقط با آمبولیزاسیون با هزینه بالا و نرخ موفقیت ۵۰٪ قابل درمان بود. در صورت موفقیت، عواقب آن بسیار شدید خواهد بود: یا فلج ناقص پا، نابینایی یا احتمالاً مجبور شدن به زندگی نباتی برای سال‌های بعد.

این وضعیت، اعضای خانواده‌ی تو را در مقابل یک انتخاب دشوار قرار داد: یا تا هنوز جانی هست، آب را نجات دهند، یا فقط صبر کنند تا رگ پاره شود و بدترین اتفاق بیفتد... بالاخره، پس از کشمکش‌های فراوان، مادر تو تصمیم گرفت روش «نجات» را انتخاب کند.

اما وقتی یکی از آنوریسم‌ها با موفقیت بسته شد، دیگری ناگهان ترکید و مجبور به جراحی غیرفعال شد. پس از آن، تو به کما رفت و نتیجه غیرقابل پیش‌بینی بود.

Hạt cát nhỏ lấp lánh- Ảnh 2.

دانش‌آموزان من بچه‌های روستا هستند. رفتن به کلاس مثل رفتن به یک زمین بازی سالم است تا موقتاً تلفن‌ها و بازی‌های تکنولوژیکی را کنار بگذاریم.

خوشبختانه، چند روز بعد، تو به هوش آمد اما سمت راستش فلج شده بود، صورتش بدشکل شده بود و نمی‌توانست واضح صحبت کند. پذیرش این موضوع سخت بود، اما به لطف تشویق مادرش، او موقتاً آرام شد.

مامان یادم داد که هر روز نام بودا را تکرار کنم. این خرافات نیست، فقط پیدا کردن ایمانی است که وقتی روحم گیج و سردرگم است به آن تکیه کنم.

کم کم، تو آرام شد و با خودش فکر کرد: حداقل من هنوز "زنده‌ام"، زنده بودن یعنی هنوز امیدی هست. او واقعیت را پذیرفت و روزهای گذشته را "پیش‌نویس زندگی" در نظر گرفت. پیش‌نویس را کنار گذاشت و شروع به نوشتن صفحات جدید کرد. ساده به نظر می‌رسد، اما "بازنویسی" آسان نیست. مثل یک نوزاد تازه متولد شده است که یاد می‌گیرد غذا بخورد، صحبت کند، بنشیند...، اما برخلاف سایر کودکان، روند یادگیری بسیار دردناک است.

و انگار معجزه‌ای (در واقع، معجزه‌ها به طور طبیعی اتفاق نمی‌افتند)، سلامتی تو به تدریج به حالت تقریباً عادی بازگشت. وقتی متوجه شد که قبلاً خیلی سریع زندگی می‌کرده، چیزهای زیادی می‌خواسته و همیشه با آنها مسابقه می‌داد، ذهنش نیز تغییر کرد. این حادثه مانند ترمزی بود که به او کمک کرد تا آهسته‌تر زندگی کند تا شادی ساده اطرافش را واضح‌تر احساس کند.

بودا فقط روش‌های تمرین را نشان می‌دهد، نه یک موجود قادر مطلق که می‌تواند سرنوشت کسی را تغییر دهد. اگر مردم می‌خواهند شاد باشند، باید مسیری را که برایشان مناسب است انتخاب کنند، طرز تفکر خود، نحوه نگاه خود به مشکلات را تغییر دهند و فقط نگران آنچه اتفاق افتاده نیست.

انجام کارهای نیک، آرام‌تر و عمیق‌تر است.

مسیری که تو انتخاب کرد، مسیر نیکوکاری بود. در واقع، هنوز هم همان مسیر قدیمی است، اما حالا او با طرز فکری متفاوت، آرام‌تر و عمیق‌تر در آن گام برمی‌دارد.

Hạt cát nhỏ lấp lánh- Ảnh 3.

کاش می‌توانستم تو را با پیراهن آبی، چهره‌ای مقدس و چشمانی پاک چون یک کودک، به آرامی ببینم، شاید هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که او چه بر او گذشته است.

در سال ۲۰۱۸، با مشاهده اینکه سالن سخنرانی معبد تازه بازسازی شده روستا جادار است اما هیچ فعالیت عملی ندارد، تو از راهب بزرگ اجازه خواست تا هر یکشنبه کلاسی برای کودکان باز کند. با رضایت راهب بزرگ و راهنمایی و مشاوره مدرسان صومعه سونگ فوک ذن، تو کلاس «کین کان» را تأسیس کرد.

دانش‌آموزان من بچه‌های روستا هستند، آمدن به کلاس مثل رفتن به یک زمین بازی سالم است تا موقتاً تلفن‌ها و بازی‌های تکنولوژیکی خود را کنار بگذارند. بچه‌ها واقعاً از نحوه تدریس "معلم تو" لذت می‌برند. بسیار جذاب، قابل فهم و قابل یادآوری است و پیام‌های زیبایی را به روشی ملایم و طبیعی منتقل می‌کند.

این نامه به کودکان می‌آموزد که مودب باشند، به مردم کمک کنند، از محیط زیست با «تبدیل زباله به گل» محافظت کنند، یعنی جمع‌آوری زباله‌های قابل بازیافت و فروش آنها برای جمع‌آوری کمک‌های خیریه.

هر چند ماه یکبار، تو مراسم «شستن پای مادر» را برای بچه‌ها ترتیب می‌دهد تا به فرزند خود احترام بگذارند. گاهی اوقات، او جنبشی را برای ساخت اسباب‌بازی‌های ساده و فروش آنها برای کمک به صندوق آغاز می‌کند. بچه‌ها از این کار بسیار راضی هستند.

در پایان سال ۲۰۲۲، تو کلاس دیگری را در باک گیانگ افتتاح کرد، اما پس از مدت کوتاهی، راهب خواست او را برای تحصیل به شهر هوشی مین بفرستد، بنابراین هر دو کلاس رسماً فعالیت خود را متوقف کردند.

تو در شهر هوشی مین یاد گرفت که چگونه از مواد طبیعی شمع بسازد و به معابد تقدیم کند. این شغل نیاز به دقت و وقار زیادی در هر حرکت دارد. تو معتقد است که این همچنین راهی برای تمرین ذهن آگاهی است و به افراد کمک می‌کند تا تمرکز کنند، در زمان حال بمانند و به دلیل افکار تصادفی خسته نشوند. اگر خودتان به دلیل آن افکار منفی از پا در بیایید، نمی‌توانید به کسی کمک کنید.

تاکنون، پس از گذشت نزدیک به ده سال، تو در تمرین معنوی خود بسیار کوشا بوده است. بیماری او پایدارتر شده و برخلاف هشدار پزشک، با هیچ عارضه جدی مواجه نشده است.

اخیراً، تو اغلب در شبکه‌های اجتماعی ظاهر می‌شود، گاهی اوقات مقالاتی در مورد فروش کالاها برای جمع‌آوری کمک‌های مالی منتشر می‌کند، گاهی اوقات جنبشی را برای جمع‌آوری کارتن‌های شیر برای بازیافت در برنامه "یک تکه زباله کمتر، یک جوانه سبز بیشتر" راه‌اندازی می‌کند. گاهی اوقات او در حال جمع‌آوری باتری‌های قدیمی برای ارسال به مراکز درمانی سمی قبل از رها شدن در محیط زیست دیده می‌شود. گاهی اوقات او از جامعه آنلاین می‌خواهد که برای کمک به کسی که در مشکل است، دست به دست هم دهند. اخیراً، او برای جراحی قلب دین کوانگ بین در روستای هین لی، کائو مین، فوک ین، وین فوک کمک مالی جمع‌آوری کرده است.

اگر کسی فقط ثو را با آن پیراهن آبی، چهره معصوم و چشمان شفافش مانند یک کودک به آرامی می‌دید، شاید هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که او چه چیزهایی را از سر گذرانده است. همچنین باور کردن اینکه یک دختر جوان می‌تواند این همه کار انجام دهد، سخت بود.

وقتی از او خواستم درباره‌اش بنویسم، تو گفت: «در واقع، اینطور نیست که من اراده‌ی خارق‌العاده‌ای داشته باشم. کارهایی که انجام می‌دهم صرفاً به این دلیل است که از زندگی به خاطر اینکه به من اجازه زندگی داده سپاسگزارم. من خودم را فقط یک دانه‌ی کوچک شن می‌بینم...».

بله، من هم همینطور فکر می‌کنم، تو فقط یک دانه شن هستی. اما این دانه شنی است که خودش می‌داند چگونه بدرخشد، و وقتی با نور چیزهای خوب روشن می‌شود، حتی بیشتر می‌درخشد. و من همچنین معتقدم که زیر نور خورشید درخشان، دانه‌های شن زیادی وجود دارند که اینگونه می‌درخشند.

Hạt cát nhỏ lấp lánh- Ảnh 4.


منبع: https://thanhnien.vn/hat-cat-nho-lap-lanh-185240927113220814.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد
ترافیک مو کانگ چای تا عصر ادامه دارد، گردشگران برای شکار فصل برنج رسیده هجوم می‌آورند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول