Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

(Baothanhhoa.vn) - در حالی که ما این سطور را می‌نویسیم، از مجموع بیش از ۴۵۰۰ مادر قهرمان ویتنامی در استان تان هوآ، تنها ۴۴ مادر زنده هستند. با این حال، تعداد بسیار کمی از آنها هنوز از نظر ذهنی هوشیار هستند - خاطرات آنها تکه تکه شده، برخی دست نخورده، برخی محو شده است. اما در اعماق ذهن آنها، تصویر شوهران و پسرانشان که خود را برای ملت و سرزمینشان فدا کرده‌اند، باقی مانده است. ما این داستان‌ها را، که گاهی اوقات فقط خاطرات آرام هستند، تکه تکه کرده و با دقت از روایت‌ها، از نگاه‌ها و حتی از سکوت جمع‌آوری کرده‌ایم، به عنوان ادای احترامی به مادران و به عنوان پیشکشی صمیمانه به کسانی که برای همیشه از دنیا رفته‌اند، ثبت می‌کنیم.

Báo Thanh HóaBáo Thanh Hóa19/07/2025

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

مادر و خواهر فونگ، هوآ، ناهار را با مرغی خوردند که «کاملاً سوخته» بود.

غذای امروز شامل مرغ - مرغی که در مرغدانی خودمان بزرگ شده بود - و یک کاسه سوپ اسفناج بود که با اسفناج آب گرفته از باغ درست شده بود. صحبت تا بعد از ظهر ادامه داشت، بنابراین مادرم اصرار کرد که بمانیم.

فام تی هوآ در حالی که برای پنهان کردن خجالتش می‌خندید و گوشت مرغ را برای مادرش، لانگ تی فونگ، یک مادر قهرمان ویتنامی، تکه تکه می‌کرد، گفت: «فقط یک لحظه غفلت و همه چیز می‌سوزد.»

مادر فونگ با خوشحالی برای ما لیوان‌های شراب ریخت و گفت: «امروز مرغ داریم، من یک لیوان شراب می‌نوشم، شما بچه‌ها هم باید یک لیوان بنوشید، شراب دارویی برای سلامتی شما مفید است.» کلمات و حرکات او محبت‌آمیز و گرم بود، درست مثل فرزندان و نوه‌های خودش، اما بعداً فهمیدیم که تنها خویشاوند باقی‌مانده او هوآ بوده است.

حتی زمان غذا خوردن هم با گپ و گفت‌های بی‌پایان قطع می‌شد، طوری که گاهی با خنده‌های مادر و دختر شاد می‌شدیم و گاهی با نگاه‌های سرد و حتی اشک‌هایشان، غمگین.

مادر فونگ اکنون ۱۰۳ سال دارد (متولد ۱۹۲۲). شاید گذر زمان خاطراتش را از او گرفته باشد، اما زیبایی برازنده و لطیف یک گل جنگلی سابق را - از اندامش گرفته تا موهای بلندش که با روسری زربافت بسته شده بود - در خود جای داده است. او در سن ۱۹ سالگی، روستای ترونگ تان را ترک کرد تا با آقای لانگ ون تران از روستای نگوک سون در کمون لونگ سون ازدواج کند و آنها با هم تشکیل خانواده دادند. ازدواج شاد آنها دیری نپایید که شوهرش، آقای لانگ ون تران، به جنگ رفت و ابتدا علیه ژاپنی‌ها و سپس علیه فرانسوی‌ها جنگید. او به مدت ۱۲ سال طولانی، از شوهرش بی‌خبر بود، مسئولیت‌های خانه را به دوش می‌کشید و مشتاقانه منتظر بازگشت او بود.

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

مادر یک مادر قهرمان ویتنامی، لانگ تی فونگ.

امیدهای او زمانی برآورده شد که شوهرش پس از جنگ مقاومت طولانی و پیروزمندانه علیه فرانسوی‌ها، به اندازه کافی خوش‌شانس بود که به خانه برگردد و دوباره به خانواده‌اش بپیوندد. شادی او کمی بعد - در سال ۱۹۵۸ - چند برابر شد، زمانی که پسری به دنیا آورد، تنها فرزندش، به نام لانگ تان کوین. مادر فونگ به یاد می‌آورد: «کوین در کودکی عاشق اسلحه بود و اغلب با دوستانش نبردهای نمایشی انجام می‌داد.»

خوشبختی این خانواده کوچک ۱۷ سال دوام آورد تا اینکه آقای تران به دلیل بیماری درگذشت. دو سال بعد - در سال ۱۹۷۷، «کوین با شنیدن اینکه منطقه در حال جذب سرباز است، مخفیانه برای معاینه نظامی رفت و آنجا را ترک کرد. در دست گرفتن اسلحه به رویای او جامه عمل می‌پوشاند. او مدرسه را ترک کرد و حتی وقت نکرد با مادرش خداحافظی کند» - گذشته‌های دور در اشک‌هایی که از چشمان کم‌فروغ مادر فونگ جاری شده بود، به بیوه بازگشت.

والدین شوهرم فقط او را به عنوان تنها فرزندشان داشتند. من و همسرم فقط یک پسر داریم. بعد از فوت او، من تنها ماندم...

ما ارتباطمان را با پسرمان از دست دادیم و چهار سال بعد، خبر مرگش به شکل گواهی فوت رسید. کوین در ۹ جولای ۱۹۸۱، در حالی که در کمپینی برای شکار بقایای پل پوت در کامبوج شرکت می‌کرد، درگذشت. مادرم به ما گفت: «والدین شوهرم فقط او را به عنوان تنها فرزندشان داشتند. من و همسرم فقط یک پسر داریم. با رفتن او، من کاملاً تنها شده‌ام.» انگار با یک خلأ دوردست صحبت می‌کرد.

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

تقدیرنامه از سرزمین پدری...

در سال ۱۹۹۴، خانم لانگ تی فونگ از سوی دولت عنوان مادر قهرمان ویتنامی را دریافت کرد. پسرش در کنار رفقایش در گورستان شهدای استان تای نین آرمیده است و یادگاری‌هایی که از او به جا مانده، گواهی تقدیر از سرزمین پدری و یک اعلامیه فوت است.

مادر قهرمان ویتنامی، تنها، در فلاکت و تنهایی، زیر یک سقف کاهگلی در روستای نگوک سون زندگی می‌کند. یک شب طوفانی، باد به داخل خانه هجوم آورد و هر دو یادگاری پسرش را به بالای درختی برد. او دیوانه‌وار به دنبال آنها دوید و زمانی که آنها را پس گرفت، کاملاً تکه تکه شده بودند.

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

...و گواهی فوت «کاملاً پاره و پاره» شده بود.

مادر فونگ پس از نزدیک به یک دهه زندگی در سایه خودش، بالاخره خانواده دومی پیدا کرد، خانه‌ای گرم و ساده که می‌توانست در آن پناه بگیرد. از آن به بعد، این دو زن، اگرچه نسبت خونی با هم نداشتند، اما شرایط مشابهی داشتند و به هم تکیه می‌کردند و یکدیگر را با کلمات مقدس «مادر» و «دختر» صدا می‌زدند.

«هوآ دختر یک سرباز کشته‌شده، نوه یک مادر قهرمان ویتنامی است.» - اظهار نظر ناگهانی مادر فونگ، در میان انبوهی از خاطرات، ما را بهت‌زده کرد، در حالی که چشمان هوآ پر از اشک شد...

«هوآ دختر یک سرباز کشته‌شده، نوه یک مادر قهرمان ویتنامی است.» - اظهار نظر ناگهانی مادر فونگ، در میان انبوهی از خاطرات، ما را بهت‌زده کرد، در حالی که چشمان هوآ پر از اشک شد.

او از طرف مادرش تعریف کرد: «من دو مادر دارم. مادر فونگ اینجاست و مادر بیولوژیکی من با خانواده خواهر بزرگترم در روستای همسایه زندگی می‌کند. خواهرم در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد، دو سال از من بزرگتر بود. مادرم به من گفت وقتی پنج ماهه مرا باردار بود، پدرم - که نامش فام هوانگ کوی بود - به میدان جنگ رفت. او بدون خداحافظی با خانواده رفت. در سال ۱۹۷۱، او در جبهه کوانگ تری درگذشت... من حتی چهره پدرم را ندیدم. مدت‌ها بعد بود که دو بار برای دیدن او به گورستان ترونگ سون رفتم. پدرم نیز تک فرزند بود. در سال ۱۹۹۵، مادربزرگم، فام تی آ، عنوان مادر قهرمان ویتنامی را دریافت کرد. من از سنین پایین با مادربزرگم زندگی می‌کردم... او هیچ خویشاوند نزدیکی هم نداشت... و او برای من زیاد گریه می‌کرد.» - هوآ با صدای گرفته‌ای تعریف کرد.

در سال ۱۹۸۷، خانم هوآ با برادرزاده‌ی مادر فونگ ازدواج کرد. دو سال بعد، در سال ۱۹۸۹، این زوج جوان درخواست کردند که مادر فونگ را برای مراقبت از او به خانه ببرند. در این زمان، سلامت مادر فونگ به طور قابل توجهی رو به وخامت گذاشته بود و او فقط می‌توانست کارهای سبکی مانند آشپزی و نظافت را انجام دهد. از سال ۲۰۰۱، بینایی او تقریباً به طور کامل نابینا شده بود و خواهرزاده‌اش، خانم هوآ، تمام نیازهای او را، از غذا دادن به او گرفته تا آوردن آب از چاه روستا برای حمام، برآورده می‌کرد... "در کل روستا فقط یک چاه وجود داشت، بنابراین ما مجبور بودیم صبح زود برای تهیه آب تمیز برویم."

در سال ۲۰۰۳، خانواده گاومیش خود را فروختند و او مادر فونگ را برای جراحی چشم به شهر برد. هوآ در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد و لبخند می‌زد، با یادآوری آن داستان نه چندان خوشایند که به خاطره‌ای فراموش‌نشدنی برای آن دو نفر تبدیل شده است، گفت: «وقتی من برای جراحی رفته بودم، مادرم برای مراقبت از کودک آمد و تمام برنج خانه دزدیده شد، بنابراین تمام خانواده مجبور شدند گرسنه بمانند.»

او از سرنوشت شوم خود ابراز تاسف کرد. هشت سال زندگی مشترک طول کشید تا صاحب فرزند شود. از سال ۲۰۱۳، دو دخترش ازدواج کرده و به جای دوری نقل مکان کردند. در سال ۲۰۱۷، شوهرش درگذشت و از آن زمان، خانه کوچک در روستای ترونگ تان، به جز در سالگردها، تعطیلات و جشنواره‌ها، فقط محل سکونت او و دخترش بوده است.

خاطرات مادر (بخش پایانی): دو زن - یک قلمرو خاطرات - سخنان مقدس مادر و دختر

زندگی با مادر فونگ و مراقبت از او برای هوآ منبع خوشبختی است. زیرا «با بودن در کنار او، احساس می‌کنم دورانی را که با مادربزرگم گذراندم، که او نیز زندگی سختی داشت، دوباره تجربه می‌کنم...» و به دلیل این تجربه مشترک و همدلی، او سوگند می‌خورد که تا آخر عمر با عشق، وظیفه و مسئولیت یک دختر از مادر فونگ مراقبت کند.

مادر فونگ مدام به ما تکرار می‌کرد: «هوا خیلی مهربان است... او خیلی خوب از مادربزرگ مراقبت می‌کند.»

...

کاش یک سند تاریخی از زندگی مادران قهرمان ویتنامی وجود داشت که اعماق قلب‌های مقاوم و روح‌های مهربانشان - عشق، اشتیاق و اندوهشان - را به تصویر می‌کشید. اما احتمالاً اکنون خیلی دیر شده است، زیرا این مادران فقط نام شوهران و پسران خود را به یاد می‌آورند؛ برخی برای همیشه در قلمرو خاطره محو شده‌اند. ما این مقاله را در اینجا به پایان می‌رسانیم - این داستان‌های کوچک در مقایسه با فداکاری، از خودگذشتگی و فروتنی ماندگار زنان ویتنامی، مادران قهرمان ویتنامی استان تان هوآ، با محدودیت‌های زبان روایت می‌شوند!

نگوین فونگ

منبع: https://baothanhhoa.vn/ky-uc-cua-me-bai-cuoi-hai-nguoi-phu-nu-mot-mien-ky-uc-hai-tieng-me-con-thieng-lieng-255158.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نمای نزدیکی از کارگاه ساخت ستاره LED برای کلیسای جامع نوتردام.
ستاره کریسمس ۸ متری که کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین را روشن می‌کند، به طور ویژه‌ای چشمگیر است.
هوین نهو در بازی‌های SEA تاریخ‌ساز شد: رکوردی که شکستن آن بسیار دشوار خواهد بود.
کلیسای خیره‌کننده‌ای در بزرگراه ۵۱ برای کریسمس چراغانی شد و توجه همه رهگذران را به خود جلب کرد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کارها

کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول