Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مادر عروس در را باز کرد و چیزی گفت که هیچکس انتظارش را نداشت.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội20/01/2025

این خبر دوباره در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود و کاربران زیادی در مورد آن نظر داده‌اند.


ها و مین (هر دو اهل باک نین) وقتی در یک خوابگاه دانشجویی زندگی می‌کردند عاشق هم شدند. پس از فارغ‌التحصیلی، هر دو شغل ثابتی داشتند اما قصد ازدواج نداشتند زیرا فکر می‌کردند "اول بیایید به اقتصاد رسیدگی کنیم، هنوز برای بچه‌دار شدن دیر نشده است".

اما «گفتن از قبل اغلب اشتباه است»، ها وقتی تازه وارد پنجمین سال آشنایی‌اش با مین شده بود، متوجه شد که باردار است. او با مین تماس گرفت تا به او اطلاع دهد و چهره هیجان‌زده و خوشحال او را تصور کرد، اما همه چیز کاملاً برعکس بود. مین گفت که در حال حاضر برای پدر شدن آماده نیست، شاید «باید دوباره فکر کنیم».

ها به شدت عصبانی بود چون... او ۵ سال از معشوقش باردار بود و آن دو حتی به ازدواج فکر می‌کردند. چرا مین می‌خواست به محض رسیدن «میوه شیرین خوشبختی» آن را انکار کند؟ او به شرکت مین رفت، با مین تماس گرفت و گفت: «هر تصمیمی که بگیرید، من این خبر را به همه اعلام خواهم کرد، اگر هنوز...».

قبل از اینکه ها بتواند جمله‌اش را تمام کند، مین با اکراه حرفش را قطع کرد: «بگذارید بروم خانه و با پدر و مادرم صحبت کنم.»

اگرچه او هنوز ناراحت بود، اما ها فکر کرد که او «تصادفا» این کار را کرده است، شاید مین هم شوکه شده بود، بنابراین واقعاً در موقعیت جدیدش راحت نبود. هر دوی آنها هنوز در هانوی ثبات نداشتند، تردید مین قابل درک بود. ها هر راهی را امتحان کرد تا ناراحتی مین را وقتی شنید که او پدر شده است، توجیه کند.

4h sáng nhà trai đến rước dâu, phát hiện cả nhà gái vẫn đang ngủ: Mẹ cô dâu mở cửa ra nói 1 câu không ai ngờ- Ảnh 1.

عکس تصویرسازی

اما شاید چیزی که بیش از همه «ها» را شوکه کرد، رفتار مادر مین بود، کسی که قرار بود مادرشوهر آینده «ها» شود.

«به شما می‌گویم، ها به هر حال باردار است، بنابراین باید زود ازدواج کنیم. خانواده من همیشه برای آداب معاشرت ارزش قائل بوده‌اند. اما چون عروس خانم نمی‌داند چطور تا روز عروسی آن را حفظ کند، طرف من رفت تا تاریخ را ببیند، من ساعت ۴ صبح زمان بردن عروس را تعیین کردم. شما باید در نظر بگیرید و آن را ترتیب دهید. نکته دیگر، من نمی‌توانم جهیزیه را آنطور که طرف عروس می‌خواهد آماده کنم چون راستش را بخواهید، خیلی فوری است، من به موقع آماده نشده‌ام، ازدواج شانسی است...»، این تمام چیزی بود که مادر مین به جای کل مراسم نامزدی، از طریق تلفن به خانواده ها گفت.

یک تماس و تمام!

مادر ها با آرامش پاسخ داد: بله، هر چه شما بگویید گوش می‌دهیم.

دقیقاً ساعت ۴ صبح اواخر نوامبر همان سال، خانواده مین، شامل والدینش، حاملان سینی، عموها و عمه‌های خانواده که لباس‌های بلند و شلوار سنتی پوشیده بودند، با جهیزیه در دست، جلوی خانه ها ظاهر شدند. در کمال تعجب، وقتی در ماشین باز شد، تیم عروسی داماد پیاده شدند و شوکه شدند: خانه عروس کاملاً تاریک بود!

به طور دقیق‌تر، تمام خانواده‌ی ها هنوز خواب بودند. وقتی صدای تلفن را شنیدند، مادر ها از راه رسید.

زن فقط در را کمی باز کرد و پرسید: «اینجا چه کار می‌کنی؟»

مادر مین با چهره‌ای سرخ از خشم از صف بیرون دوید: «امروز چه مشکلی داری...»

مادر ها حرفش را قطع کرد: «نه، نیازی به عروسی نیست. ما در موردش فکر کرده‌ایم. فرزند باردار من نوه ماست. تصمیم گرفته‌ایم او را بزرگ کنیم. دیگر به خواهر و برادر دیگری یا «ازدواج برای شانس» نیاز نداریم. اگر بدشانس باشیم، باید آن را بپذیریم.»

مادر ها این را گفت و در را محکم بست. برایش مهم نبود که بیرون در چه اتفاقی می‌افتد، یا چه اتفاقی برای آن همه آدم می‌افتد.

*نام شخصیت تغییر کرده است.

این داستانی بود که در سال ۲۰۲۳ در شبکه‌های اجتماعی غوغا به پا کرد. تاکنون، هنوز مشخص نیست که آن داستان عاشقانه چگونه به پایان رسید، آیا دختر مجبور بود فرزند را به تنهایی بزرگ کند یا اینکه دوست پسر درس عبرتی گرفت و فهمید چه چیزی برایش از همه مهم‌تر است.

جمله‌ی «خانواده‌ی عروس ساعت ۴ صبح که برای بردنش آمدند، خواب بودند» ناگهان دوباره وایرال شد و نظرات زیادی از کاربران اینترنتی را به خود جلب کرد. اکثر آنها گفتند که رفتار خانواده‌ی عروس باعث رضایت آنها شده است، اما برخی نیز اظهار نظر کردند که بزرگسالان باید هنگام تصمیم‌گیری به خوشبختی فرزندانشان فکر کنند و به دلیل خودخواهی‌های موقت، زیاده‌روی نکنند. یک خانواده‌ی شاد هنوز هم بهتر از یک خانواده‌ی نصفه شاد است.

و اما شما، نظرتان در مورد این داستان چیست؟



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/4h-sang-nha-trai-den-ruoc-dau-phat-hien-ca-nha-gai-van-dang-ngu-me-co-dau-mo-cua-ra-noi-1-cau-khong-ai-ngo-172250114101010617.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تصویر ابرهای تیره‌ای که «در شرف فروپاشی» در هانوی هستند
باران سیل‌آسا بارید، خیابان‌ها به رودخانه تبدیل شدند، مردم هانوی قایق‌ها را به خیابان‌ها آوردند
بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ
گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول