Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

دوست پسر خواهرم تمام روز از فقر شکایت می‌کند. وقتی ماشینش بنزین تمام می‌کرد، باز هم به دوست دخترش زنگ می‌زد و کمک می‌خواست.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội26/10/2024

اشکالی ندارد که مردان فقیر باشند، اما اگر زیاد از فقیر بودن شکایت کنند، زنان باید مراقب باشند!


خواهرم تازه با دوست پسر دانشگاهش بهم زده. معلومه که خیلی ناراحته. مجبور شدم ببرمش بیرون تا استرسش کم بشه، اما اگه دوباره ازش بخوام این کارو بکنه، دلش می‌خواد زودتر تمومش کنه تا وقت تلف نشه.

بائو از سال دوم دانشگاه تا الان که فارغ التحصیل شده و 3 ساله کار می کنه، معشوقه خواهرم بوده. اوه! دقیقاً، خواهرم 3 ساله که کار می کنه، اما بائو اصلاً کار نکرده.

در آن زمان، گاهی اوقات خواهرم دوست پسرش را برای بازدید به زادگاهش می‌آورد، اما من واقعاً دوست نداشتم. هر بار که برای بازدید می‌آمد، یک ماه کامل در خانه من می‌ماند، خیلی طبیعی غذا می‌خورد و وقتی غذا کافی نبود، بیشتر درخواست می‌کرد، اما پدر و مادرم مهمان‌نواز بودند، بنابراین زیاد به این موضوع توجه نمی‌کردند. از آنجایی که پدر و مادرم بدشان نمی‌آمد، جرات نمی‌کردم چیزی بگویم.

ما سال‌های زیادی است که عاشق هم هستیم و بارها به خانه‌ی من آمده‌ایم، اما بائو حتی یک بار هم کیک یا پرتقالی برای دادن به پدر و مادرم به خانه نیاورده است. هر بار که این کار را می‌کرد، این آهنگ را می‌خواند:

- من خیلی خجالتی هستم، اما من یک دانش‌آموز فقیر هستم، وقتی به دیدن شما دو نفر می‌روم، هیچ هدیه‌ای ندارم که به شما بدهم.

البته هر بار که خواندن آن آهنگ را تمام می‌کردم، پدر و مادرم با خوشحالی می‌گفتند «اشکالی ندارد». اگر این را نمی‌گفتند، چه چیز دیگری می‌توانستند بگویند؟ آیا پدر و مادرم موافقت نمی‌کردند و دوست پسر دخترشان را از خود نمی‌راندند؟

راستش را بخواهید، یک کیلو پرتقال یا دوازده جعبه شیرینی برنجی ارزش زیادی ندارند، اما حداقل صداقت شما را به مردم نشان می‌دهند. گاهی اوقات وقتی آنها را می‌خرد و به عنوان هدیه می‌آورد، پدر و مادرم به او می‌گویند که آنها را بخورد، آنها چیزی نمی‌خواهند.

این داستانی درباره روابط انسانی است، اما داستان عاشقانه آقای بائو و خواهرم افسانه‌ای است که باید در ذهنم به خاطر بسپارم تا هرگز فرد اشتباهی را به این وحشتناکی انتخاب نکنم.

بائو همیشه می‌گوید فقیر است و دانش‌آموزان پول ندارند، اما خواهر من و بائو همسن هستند. اگر او پول ندارد، احتمالاً خواهر من دارد!

اما خواهرم به جای شکایت، از دوران دانشگاه ترجیح داد پاره وقت کار کند. او در یک کافی‌شاپ به عنوان پیشخدمت کار می‌کرد و گاهی در رستوران ظرف می‌شست. حتی مدتی در یک فروشگاه شبانه‌روزی کار می‌کرد و از مدرسه که به خانه می‌آمد، سر کار می‌رفت، تا صبح روز بعد آنجا می‌ایستاد و دوباره کوله پشتی‌اش را به مدرسه می‌برد.

البته، سر کار رفتن به معنای پول داشتن است. بائو می‌دانست که خواهرم مقداری پول درمی‌آورد، بنابراین اغلب برای غذا خوردن به خانه او می‌رفت و کاسه و چوب غذاخوری بیشتری درخواست می‌کرد. او کاسه و چوب غذاخوری اضافی را از کجا می‌آورد؟ آیا او فقط برای نفس کشیدن غذا می‌خورد و فقط کاسه و چوب غذاخوری اضافی می‌خواست؟

بعد از این همه سال عاشق بودن، خواهرم حتی یک هدیه هم از او نگرفت. خب، می‌توان از تعطیلات صرف نظر کرد، اما او هنوز هیچ هدیه‌ای برای تولدش نگرفت. خواهرم هم چیزی نخواست، یک گل رز در آن زمان احتمالاً فقط ۵ هزار دلار قیمت داشت، اما خواهرم حتی شاخه‌اش را هم دریافت نکرد.

Người yêu của chị tôi tối ngày than nghèo kể khổ, xe hết xăng cũng gọi điện cầu cứu bạn gái- Ảnh 1.

متأسفانه، دختران جوان فکر می‌کنند چون معشوقشان در چنین شرایط سختی است، باید در کنارش بمانند. اگر او را به خاطر بی‌پولی ترک کنند، بی‌ارزش می‌شوند. بنابراین با اینکه هیچ لذتی در آن رابطه وجود ندارد و فقط پر از ترحم به حال خود است، خواهرم جرات جدایی ندارد.

علاوه بر این، باو از توهم هم رنج می برد. او اغلب به خواهرم می گفت وقتی پول داشته باشد، این طوری می شود. او نمی دانست آینده اش کی رقم خواهد خورد. اگر کار نکند، از کجا پول بیاورد که رویاپردازی کند؟

خب، وقتی دانشجو بودیم، هنوز می‌توانستیم از این به عنوان بهانه استفاده کنیم، اما حالا هر دو فارغ‌التحصیل شده‌ایم، خواهرم ۳ سال است که کار می‌کند و دوست پسرش هنوز آهنگ «من پول ندارم» را می‌خواند.

خواهرم خوشگل و چابک است، برای همین وقتی سر کار می‌رود و با آدم‌های جدید آشنا می‌شود، خیلی از پسرها متوجه او می‌شوند، اما چون هنوز با بائو در رابطه است، خیلی چیزها را رد می‌کند.

تا اینکه دیروز، در روز تولدش، به جای دریافت هدیه‌ای از معشوقش، تماس تلفنی بسیار غم‌انگیزی از او دریافت کرد.

- هی، کارت تموم شد؟ یه بطری لاوی پیدا کن و برو بیرون تا برام بنزین بزنی. بنزین ماشینم وسط جاده تموم شد و پولم تموم شد. پول کافی برای خرید بنزین ندارم.

تازه آن موقع بود که خواهرم فهمید مردان فقیر اصلاً مشکل‌ساز نیستند، بلکه مردانی که اغلب از فقر شکایت می‌کنند و آن را بهانه‌ای حقیر برای تنبلی و نداشتن جاه‌طلبی قرار می‌دهند، بسیار مشکل‌ساز هستند.

بنابراین خواهرم تصمیم گرفت فوراً از هم جدا شویم. درست در روز تولد ۲۶ سالگی‌اش و درست پشت تلفن که چون پولش تمام شده بود، بنزین بخواهد. خیلی سریع و قاطعانه، عشق دوران دانشگاهمان دود شد و به هوا رفت!



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/nguoi-yeu-cua-chi-toi-toi-ngay-than-ngheo-ke-kho-xe-het-xang-cung-goi-dien-cau-cuu-ban-gai-172241024092208475.htm

برچسب: عاشق

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

فصل گل گندم سیاه، ها گیانگ - توین کوانگ به مکانی جذاب برای ورود تبدیل می‌شود
تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

هویِن تو آن، مدل ویتنامی، پس از نمایش شانل، مورد توجه خانه‌های مد بین‌المللی قرار گرفته است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول