Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

روزنامه‌نگاران و مسئولیت «خوش‌شانس‌ها» در همه‌گیری کووید-۱۹

چهار سال گذشته است، اما خاطره همه‌گیری کووید-۱۹ از ذهن ما پاک نشده است. در ماه مه ۲۰۲۱، نوع دلتا از ویروس «بسیار عجیب و بسیار سمی» SARS-CoV-2 مانند دشمنی نامرئی بود که مردم شهر هوشی مین را شکار می‌کرد. تمام شهر فلج شده بود، در رنگی غم‌انگیز، سوگوار و ساکت پوشیده شده بود. تنها در بیمارستان‌ها، مراکز درمانی و بیمارستان‌های صحرایی که به سرعت ساخته شده بودند... شلوغی و جنب و جوش وجود داشت، زمانی که مرز بین زندگی و مرگ فقط چند ثانیه بود. خبرنگاران گاهی اوقات «قلم‌های خود را زمین می‌گذاشتند» و به «میدان نبرد» می‌رفتند و همچنین به خویشاوندان «ویژه» بسیاری از زندگی‌ها تبدیل می‌شدند و بی‌صدا و آرام آنها را بدرقه می‌کردند.

Báo Nhân dânBáo Nhân dân15/06/2025

تصویر صفحه ‎2025-06-15‎ در ‎08.06.07.png

با دستانی که فقط به کیبورد و دوربین عادت داشتند، روزنامه‌نگاران مجبور بودند کوزه‌های بی‌شماری از خاکستر را حمل کنند. آن دست‌ها همچنین تن‌ها کالا حمل کرده بودند، برنج، سبزیجات، گیاهان غده‌ای... را برای تسلی دادن به مردمی که برای مبارزه با بیماری همه‌گیر در خانه مانده بودند، حمل کرده بودند.

در این مقاله، ما - خبرنگاران روزنامه نهان دان - می‌خواهیم به عنوان شاهدان یک دوره تاریخی، گوشه‌ای از تاریخ حرفه‌ای خود را برای خوانندگان بازگو کنیم.


« ما فقط در مرکز اپیدمی کار نمی‌کنیم»

خبرنگار دونگ مین آن (خبرنگار روزنامه نهان دان، ساکن منطقه جنوبی) به مرکز اپیدمی بین تان اعزام شد. دفترچه یادداشتی را که در ۴ سال گذشته با دقت نگه داشته بود، باز کرد. خطوطی که با عجله نوشته شده بودند، یادآوری می‌کردند که در ۸ سپتامبر ۲۰۲۱، بیمارستان درمان کووید-۱۹ بین تان تحت نظر وزارت بهداشت رسماً تأسیس شد. وقتی جنگ پایان یافت، حدود ۹۰۰ نفر در اینجا هیچ شانسی برای بازگشت به خانه نداشتند.

خبرنگار دونگ مین آن قبل از بازگرداندن خاکستر فرد نگون بخت به خانواده اش، عود نذری تقدیم کرد.

از آنجا که هیچ خانه تشییع جنازه‌ای اجساد را قبول نمی‌کرد، بیمارستان مجبور شد از یک اتاق سرد (دفتر) برای نگهداری اجساد استفاده کند. با این حال، تنها پس از ۲۴ ساعت، اجساد متورم شدند و سپس آب در سراسر کف بیمارستان نشت کرد. در آن زمان، فقط پزشکان، پرستاران و کارکنان بیمارستان به نوبت هر جسد را تمیز و حمل می‌کردند. این تنها گزینه بود زیرا اگر زمان بیشتری باقی می‌ماند، جایی برای سایر افراد نگون بخت وجود نداشت. پس از آن، بیمارستان یک کانتینر سردخانه برای نگهداری اجساد اجاره کرد.

« آن تصویر هنوز روی کامپیوترم است و دیگر هرگز جرات نکرده‌ام به آن نگاه کنم، خیلی غم‌انگیز و دردناک است. آن موقع‌ها، خبرنگارها هر شب برای پر کردن قلب‌های شکسته‌شان از الکل استفاده می‌کردند❞ ،» بغض کرد.

روز به روز، آنها «مجبورند سفری را که نمی‌خواهند طی کنند» طی کنند، و هر شوکی را بدون دانستن اینکه چه زمانی در زندگی‌شان در نقطه بحرانی به پایان خواهد رسید، از سر بگذرانند. به نظر می‌رسد سیگنال‌های مثبت بسیار نادر هستند.

خبرنگار دونگ مین آن شخصاً خاکستر فرد نگون بخت را برای خانواده اش آورد.

او ادامه داد، در اوج اپیدمی در بین تان، زمانی که مرگ و میر بسیار زیاد بود، به جای اینکه منتظر بمانند تا واحدهای نظامی طبق روال، خاکستر قربانیان را به خانه‌هایشان تحویل دهند، بسیاری از مناطق، گروه‌های کاری کمیته حزب و فرماندهی نظامی را برای تحویل گرفتن آنها اعزام کردند. خبرنگاران، به طور اتفاقی، بدون انتخاب قبلی در چنین مسیرهایی شرکت کردند.

در آن زمان، چون وسیله نقلیه حامل خاکستر مجبور بود دائماً «دور بزند» در حالی که تعداد رانندگان بسیار کم بود، روزنامه‌نگاران از این وسیله نقلیه برای رساندن روزنامه به منطقه محاصره شده استفاده می‌کردند، بنابراین مجبور بودند با ماشین‌های دیگر سفر کنند. و سپس دستان روزنامه‌نگاران که فقط با کیبورد و دوربین آشنا بودند، مجبور بودند کوزه‌های خاکستر را نگه دارند و روی پشت وانت (برای تهویه) بنشینند.

خبرنگار دونگ مین آن شخصاً خاکستر فرد نگون بخت را برای خانواده اش آورد.

«وقتی به‌طور اتفاقی به صدها کوزه خاکستر برخوردم، با صدای بلند گریه کردم، دوستان، رفقا، اقوامم... آنجا افتاده بودند. آنها بی‌سروصدا فوت کردند، هیچ‌کس نمی‌دانست، و سپس نویسنده با نام‌ها آشنا شد... اینها «زخم‌هایی» هستند که هرگز التیام نمی‌یابند، عمیقاً در حافظه و قلب حک شده‌اند. هر وقت به آن فکر می‌کنم، سینه چپم هنوز به‌شدت درد می‌کند.» این را گفت و اشک از صورت قوی‌اش جاری شد.

گاهی اوقات، در عرض یک هفته، خبرنگار مین آن و دیگر همکارانش سه بار به یک آدرس رفت و برگشت می‌کردند و عکس‌های یک خواهر کوچکتر، یک پیرمرد و یک پیرزن را به یک خانه می‌آوردند. کامپیوتر او هنوز آن تصاویر غم‌انگیز را به همراه تنها پسر باقی‌مانده‌اش ذخیره کرده بود و روح سه نفر از بستگانش را می‌پرستید: آقای لی ویم فوک (پدر)، خانم لام له بین (مادر) و لی نگوک فونگ (خواهر کوچکتر).

کامپیوتر او همچنین تصویر دختر فقیری را که در آن خانه کوچک به صورت آنلاین درس می‌خواند، ذخیره کرده بود. خانواده فقیر فقط یک گوشی هوشمند داشتند، بنابراین پس از پایان درس خواندن، دختر به سرعت از آن گوشی برای باز کردن... سوره کسیتیگاربا استفاده کرد تا آن را روی محراب پدرش قرار دهد...

این خانواده ۴ عضو داشت، حالا فقط ۱ نفر برای سوزاندن عود باقی مانده است. خاکستر ۳ متوفی توسط خبرنگاران و مسئولین بخش ۱، ناحیه ۶ آورده شد.

روزنامه‌نگاران، شب و روز، به اعضای فعال حامی بیمارستان تبدیل شدند. وقتی وقت آزاد داشتند، در گوشه‌ای پنهان می‌شدند و یادداشت‌هایی را برای ارسال به دفتر تحریریه می‌نوشتند. عرق، اشک، درد و ترس حتی سرسخت‌ترین مردان را نیز فرا گرفته و به آنها آسیب می‌زد.

از او پرسیدم چطور بر ترس خودش غلبه کرده، چشمانش سرخ شده بود: «همه چیز آنقدر عجله‌ای است که وقت نداریم زیاد فکر کنیم. فقط می‌دانیم، سعی می‌کنیم تا حد امکان به بهترین شکل ممکن عمل کنیم تا مجبور نشویم عقب بمانیم

و او گفت، بزرگترین مسئولیت روزنامه‌نگاران در منطقه‌ی شیوع بیماری، روایت این داستان به صادقانه‌ترین شکل ممکن است.

خانم له تی تیت (تو) در حالی که تحت دیالیز بود به این بیماری مبتلا شد. بیمارستان درهای خود را بست، مراکز درمانی از پذیرش او خودداری کردند، خانم تو در مقابل چشمان شوهرش، در حالت خفگی تدریجی، درگذشت. من فقط به خاطر آقای و خانم نگوین ون تو-له تی تیت که در آن طرف خیابان زندگی می‌کردند، با آن مرگ دردناک روبرو شدم، چون من یک روزنامه‌نگار بودم، بنابراین با "ده جهت و هشت جهت" تماس گرفتم تا برای آنها اکسیژن، دارو و در نهایت... یک تابوت برای خانم تو درخواست کنم. ضمن اینکه در روزنامه از وضعیت آنها گفتم، برای مراسم تشییع جنازه نیز درخواست حمایت کردم، آیا کسی هست که روزنامه‌نگاری مثل من باشد؟ آیا کسی هست که مثل من درد داشته باشد؟ آن درد چهار بار در کوچه‌ای که من در منطقه بین تان، "قلب این بیماری همه‌گیر" زندگی می‌کنم، تکرار شد!
خبرنگار دونگ مین آن

اما در آن سختی، هنوز شادی‌های کوچکی وجود داشت، وقتی که در شرایط دشوار ناشی از بیماری همه‌گیر و فاصله جغرافیایی، خبرنگار مین آن و همکارانش هنوز توانستند یک فرشته ۳ روزه را به خانه و نزد اقوامش بیاورند. اولین سفر زندگی او، به طرز عجیبی، همیشه در آغوش پرمهر... غریبه‌ها بود.

در آن زمان، خبرنگار مین آن برای نوشتن مقاله‌ای به بیمارستان رفت و متوجه شد که داوطلب کافی برای بردن نوزاد به زادگاهش وجود ندارد. برادران موهایشان را مرتب کوتاه کرده بودند و علاوه بر ماسک، عینک، لباس محافظ تمام بدن و دستکش، گاهی اوقات مواد ضدعفونی‌کننده هم می‌پاشیدند. سپس هر چند ده کیلومتر، شیشه‌های ماشین را پایین می‌آوردند تا هوای تازه به آنها برسد. برادران فقط برای موجود کوچکی که فقط ۳۶ هفته و ۶ روز داشت و تازه با "سزارین" به دنیا آمده بود و مجبور بود "به دلیل اثرات عفونت و انگل‌های مادر - کووید-۱۹" تحت درمان حمایتی قرار گیرد، متاسف بودند.

خبرنگار دونگ مین آن قبل از رفتن به مرکز شیوع بیماری در شهر هوشی مین، در تای نین واکسینه شد. با این حال، او همچنان هنگام کار به این بیماری مبتلا شد.

در آن سفر، آزمایش هر سه نفر منفی بود. با این حال، در یک ایست بازرسی مبارزه با بیماری همه‌گیر، افسر پرسید: «والدین کودک چه کسانی هستند؟ بیایید و اعلام کنید.» این موضوع باعث دردسر شد زیرا این گروه نه می‌توانستند آن را ثابت کنند و نه جرات داشتند بگویند که والدین کودک به کووید-۱۹ مبتلا هستند، زیرا از تبعیض و سفر طولانی‌تر به خانه می‌ترسیدند. یک خبرنگار مجبور شد هنگام ارائه نامه مجوز، نقش «پدر» را بازی کند.

او به طور محرمانه گفت: «همراهی با یک زندگی در یک سفر ۵۰۰ کیلومتری، برای من سفری است که باید طی شود تا ارزش زندگی را درک کنم

در ابتدا، کار کردن در طول همه‌گیری، در بیمارستان‌های صحرایی، در مناطق قرنطینه... وظیفه روزنامه‌نگاران در مرکز زلزله بود. اما به تدریج، کار کردن برای ما به مسئولیت بازماندگان تبدیل شد، کمک به جان‌باختگان و بستگانشان برای تسکین دردشان. زیرا مرگ نه تنها در رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی حضور دارد، بلکه درست در مسیر رفتن به محل کار، درست زمانی که فکر می‌کردیم بر "آن" غلبه کرده‌ایم، جلوی چشمان ما ظاهر می‌شود!
خبرنگار مین آن، روزهای تاریخی سپتامبر را در شهری که به نام عمو هو نامگذاری شده است، به یاد می‌آورد.


فیلم گرانبها…

در سپتامبر ۲۰۲۱، زمانی که چهارمین شیوع کووید-۱۹، شهر هوشی مین را به مرکز شیوع تبدیل کرد، تیمی متشکل از ۳ خبرنگار از مرکز تلویزیون خلق، شامل دوآن فوک مین، نگوین کویین ترانگ و لو هوی هیو، مأمور شدند تا به مرکز شیوع بروند و تحولات واقعی را ثبت کرده و مستندی در این مورد بسازند.

این خبرنگار گفت: «وقتی این وظیفه به من محول شد، سرپرست به من گفت که حق دارم امتناع کنم. گفتن اینکه نمی‌ترسم دروغ است، زیرا به محض اینکه در مورد این وظیفه شنیدم، موقعیت‌های زیادی به ذهنم خطور کرد، «چه می‌شد اگر»های زیادی و نگران‌کننده‌ترین چیز این بود که اگر آلوده شوم و وقتی به آنجا برسم حالم بدتر شود چه! با این حال، با کنار گذاشتن این نگرانی‌ها، فهمیدم که این نه تنها یک وظیفه، بلکه یک فرصت و مسئولیت یک روزنامه‌نگار نیز هست. با این طرز فکر، ما راه افتادیم.»

کوین ترانگ، کارگردان مستند، به طور محرمانه گفت که معمولاً گروه فیلمبرداری باید فیلمنامه‌ای بنویسند، صحنه را بررسی کنند و سپس فیلمبرداری را شروع کنند. با این حال، در این ماموریت، گروه چاره دیگری نداشتند. به محض رسیدن به مرکز مراقبت‌های ویژه کووید-۱۹ در بیمارستان ویت دوک فرندشیپ در شهر هوشی مین، گروه فیلمبرداری تمام بعدازظهر را صرف یادگیری نحوه پوشیدن لباس‌های محافظ کرد و صبح روز بعد شروع به کار کرد.

قبل از عزیمت، گروه سازنده در مورد نقش کادر پزشکی در خط مقدم مبارزه با کووید-۱۹ بسیار فکر کردند، که این همان تصویری است که گروه سازنده می‌خواست از طریق تولید این مستند به تصویر بکشد. مرکز مراقبت‌های ویژه کووید-۱۹ جایی است که بیماران بدحال بستری می‌شوند، بنابراین میزان مرگ و میر بیماران بسیار بالاست.

«اولین جلسه کاری بسیار تکان‌دهنده بود. آنچه شنیده بودم، حالا واقعاً شاهدش بودم. بیمارِ به شدت بدحال، با وجود تمام تلاش‌های پزشکان و پرستاران، از مبارزه با کووید-۱۹ دست کشید. پرستاران بی‌سروصدا جسد بیمار را از بیمارستان بیرون بردند. از پشت عینک محافظ، هنوز می‌توانستم چشمان سنگین آنها را ببینم. ما هم همینطور.» این را کوین ترانگ گفت.

بعد از سه روز اول، گروه فیلمبرداری به تدریج به پوشیدن لباس‌های محافظ به مدت ۵-۶ ساعت در هوای گاهی بارانی و گاهی آفتابی و گرم شهر هوشی مین عادت کردند. پس از آن، گروه زمان حضور در منطقه درمانی را به جای یک جلسه در روز، به دو جلسه در روز افزایش دادند. با این حال، چیزی که کوین ترانگ را بسیار نگران کرد این بود که فیلمبرداری هیچ موقعیت اضطراری را "به تصویر" نکشیده بود.

ترانگ به طور محرمانه گفت: «در آن زمان، در قلبم، این یک مبارزه بود. اگر وضعیت اضطراری پیش می‌آمد، فیلم خیلی بهتر می‌شد، اما از طرف دیگر، نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد، زیرا اگر حال یک بیمار ناگهان بدتر می‌شد و به مراقبت‌های اورژانسی نیاز پیدا می‌کرد، به این معنی بود که زندگی او شکننده‌تر از همیشه می‌شد.»

مدت بستری در بخش مراقبت‌های ویژه فقط حدود ۶ روز بود. ترانگ به شکست‌های تولید یک مستند در مرکز اپیدمی فکر کرد. در آخرین روز، در حالی که در راهرو استراحت می‌کرد، ترانگ گروه‌های فیلمبرداری از سایر آژانس‌های مطبوعاتی را دید که به بخش مراقبت‌های ویژه هجوم می‌آوردند. در آن زمان، پزشکان و پرستاران برای درمان نه تنها یک، بلکه دو بیمار که ناگهان حالشان وخیم شد، عجله داشتند. پزشک در آن زمان در حالی که تلفنی وضعیت را به خانواده بیمار گزارش می‌داد، کمک‌های اولیه را انجام می‌داد.

همه چیز آنقدر سریع و با حرکات حرفه‌ای و مداوم اتفاق افتاد که تمام عوامل فیلم بدون اینکه فرصتی برای فکر کردن داشته باشند، درگیر آن شده بودند. ترانگ با احساسی به یاد می‌آورد: «در لحظه‌ای که خطر رفع شد، علائم بیمار به حالت عادی بازگشت، انگار همه چیز منفجر شد، چشمان من هم تار شد. آن روز وقتی صحنه‌ای را که مدت‌ها منتظرش بودیم ثبت کردیم، شادی مضاعفی داشتم، اما خوشحال‌کننده‌ترین چیز این بود که هر دو بیمار از وضعیت بحرانی نجات یافتند.»

فیلم «به درون اپیدمی» با این تکنیک تکمیل شد که به کادر پزشکی اجازه داده شود داستان‌های خودشان را تعریف کنند، زمانی که آنها حاضر بودند همه چیز را رها کنند و با احساسات و افکاری که گروه فیلم‌سازی فکر می‌کردند به ندرت فرصت ابراز آنها را دارند، به درون اپیدمی بروند.

«در قلب اپیدمی» یک فیلم مستند است که در مدت کوتاهی تولید شد و جایزه C جایزه ملی مطبوعات را در سال ۲۰۲۲ از آن خود کرد. ترانگ اعتراف کرد که در بیش از ۱۰ سال کار در تلویزیون، این اولین باری بود که او و همکارانش یک سفر کاری ویژه و نادر را تجربه کردند و بار دومی وجود نخواهد داشت. اما ترانگ و مستندسازان معتقدند تا زمانی که هنوز بتوانند کار خود را انجام دهند، همیشه آماده رفتن هستند.


به جای «شانس» ناشی از همه‌گیری، به نکات مثبت آن فکر کنید

تران کوانگ کوی (دفتر دائمی روزنامه نهان دن در شهر هوشی مین) با وجود مواجهه با خطرات فراوان ابتلا به کووید-۱۹، بیش از ۱۰۰ روز در مرکز اپیدمی، به جای «شانس یا بدشانسی» این اپیدمی، به نکات مثبت آن فکر می‌کند.

من این را یک تجربه عالی با شغلی که انتخاب کرده‌ام می‌دانم، زیرا در آن روزهای سخت، همه فرصت بیرون رفتن و رفتن به جاهایی که می‌خواستند را نداشتند. و در آن سفر، سختی‌های بسیاری از افراد اطرافم را دیدم. این باعث شد بارها فکر کنم.
خبرنگار تران کوانگ کوی محرمانه گفت

در پایان ژوئیه ۲۰۲۱، روزنامه‌نگاری به نام لو نام تو، رئیس دفتر دائمی در شهر هوشی مین، با او تماس گرفت تا در این مورد صحبت کند: «من دوستی در کان تو دارم، آنها مقداری محصولات کشاورزی و سبزیجات دارند که می‌خواهند برای مردم شهر ارسال کنند، لطفاً در انجام این کار به من کمک کنید». این ارتباط به سرعت باعث شد غریبه‌ها برای انجام یک کار خاص به هم نزدیک شوند.

سه روز بعد، ساعت ۸ شب، کامیون حامل نزدیک به ۱۰ تن سبزیجات و گیاهان غده‌ای در شهر هوشی مین «بارگیری» کرد. روزنامه‌نگاران باربر شدند و کالاها را در محل تجمع در خانه یک نیکوکار تخلیه کردند. پس از بیش از ۲ ساعت عرق ریختن و لباس‌های کثیف، آقای کوی به سرعت با آشپزخانه‌های «غرفه‌های زیرو-دونگ»، «آشپزخانه‌های خیریه» و غیره تماس گرفت. او گفت: «من هرگز آنها را ندیده‌ام، اما یک چیز می‌دانم این است که آشپزخانه‌های آنها روزهای زیادی در مرکز اپیدمی در آتش سوخته است.»

با روحیه‌ی مشارکت، او محصولات کشاورزی که باید به آشپزخانه‌ها می‌فرستاد را تقسیم کرد، بعضی جاها ۵۰۰ کیلوگرم، بعضی جاها ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم. همه به آشپزخانه‌ها می‌رفتند تا برای خدمت به نیروهایی که در خطوط مقدم برای مبارزه با این بیماری همه‌گیر تلاش می‌کردند، غذای رایگان بپزند. آن بعدازظهر، پس از پایان کار، به برادرش در کان تو پیامک داد: «برادر، من تمام کالاهایی را که برای همه فرستاده بودی، تحویل دادم. مردم بسیار خوشحال هستند.» سپس پاسخ داد: «باشه. بگذار بقیه‌اش را من ترتیب بدهم.»

کامیون دوم که نزدیک به ۱۰ تن سیب‌زمینی شیرین حمل می‌کرد، به سمت سایگون ادامه مسیر داد. کیسه‌های سیب‌زمینی شیرین توسط کشاورزان در هر کیسه حدود ۲۰ کیلوگرمی تهیه شده بودند و هنوز بوی مزارع را می‌دادند. در میان افرادی که آن روز برای دریافت سیب‌زمینی آمده بودند، افرادی بودند که آقای کوی برای اولین بار با آنها ملاقات کرده بود و افرادی که او آنها را می‌شناخت زیرا قبلاً آنها را ملاقات کرده بود. از طریق عینک و ماسک محافظ، نگاه‌های بسیار شاد و گرمی رد و بدل می‌کردند. پس از آن سفر، خبرنگاران روزنامه نهان دان کامیون دیگری پر از سیب‌زمینی شیرین داشتند تا از طریق جبهه میهنی مناطق، برای افرادی که در شرایط دشوار بودند، ارسال کنند. در طول دوره از اواسط ژوئیه تا سپتامبر، دفتر دائمی روزنامه نهان دان بیش از ۱۵۰۰ جعبه رشته فرنگی فوری، چند صد کیلو برنج و غیره را برای هماهنگی و توزیع مستقیم بین مردم، در اختیار خبرنگاران قرار داد.

خبرنگار کوانگ کوی، با ثبت لحظات روزمره در طول سفر کاری خود، به طور محرمانه اظهار داشت که با فرو نشاندن غم و اندوه خود، او و همکارانش سعی کردند بهترین چیزها را برای مردم شهری که از شدیدترین عواقب این بیماری همه‌گیر رنج می‌برد، به ارمغان بیاورند. و این روحیه عشق و حمایت متقابل مردم است که به خبرنگاران کمک می‌کند تا ایمان، خوش‌بینی و هیجان بیشتری برای ادامه کار داشته باشند.

«ما شاهد قلب‌های مهربانی بوده‌ایم که شور و شوق زیادی را به کارهای خیریه اختصاص داده‌اند. با نیت خیر، ما فقط می‌خواهیم کمی کمک کنیم تا شادی همه را در طول همه‌گیری افزایش دهیم. هر بار که فرصتی برای انجام کارهای خیریه دارم، آن را از دست نمی‌دهم زیرا فکر می‌کنم فرصتی برای من است تا تجربه کنم و به بالغ‌تر شدنم کمک کند، تا بیشتر به چیزهای ساده زندگی گوش دهم...» این را روزنامه‌نگار کوانگ کوی به آرامی لبخند زد و گفت.


ما از ایمان و امید صحبت می‌کنیم

با وجود جدایی جغرافیایی، فاصله‌گذاری اجتماعی و محدودیت‌های سفر، تمام تعاملات در پلتفرم‌های آنلاین انجام می‌شود. دفتر تحریریه روزنامه Nhan Dan در طول همه‌گیری کووید-۱۹ به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته در حال خدمت‌رسانی است. در سال‌های ۲۰۲۱-۲۰۲۲، دیگر مرزی بین روز و شب وجود ندارد زیرا اخبار صرف نظر از زمان پخش می‌شوند. ماموریت ما پیگیری مداوم اخبار، انتشار منظم نسخه‌های چاپی، تبلیغ تلویزیون آنلاین و شبکه‌های اجتماعی است تا همه مردم، صرف نظر از اینکه در مناطق دورافتاده هستند یا در قرنطینه، به اطلاعات صحیح دسترسی داشته باشند.

رهبران کمیته الکترونیکی خلق، علاوه بر پیگیری دقیق تحولات روزانه این بیماری همه‌گیر، این موضوع را تعیین کردند که در بحبوحه شدت و درد فقدان، باید در موارد بهبود یافته، در افراد و گروه‌هایی که "بر این بیماری همه‌گیر پیروز شده‌اند" و همچنین در همبستگی هموطنان در مواقع سختی، ایمان و امید پیدا کنیم.

من به دنبال کسانی بودم که از این بیماری همه‌گیر بهبود یافته بودند و به داستان‌های سفرشان از میان تونل تاریک گوش می‌دادم - جایی که هر روز شاهد بودند افراد بی‌شماری در کنارشان دراز کشیده‌اند و هرگز به خانه برنمی‌گردند. ویروس SARS-CoV-2 می‌تواند تنها در عرض چند روز یک خانواده را از هم بپاشد و خوشبختانه یک نفر زنده می‌ماند. بنابراین، بهبودی هر فرد به یک معجزه تبدیل می‌شود.

من شخصیت فونگ (روزنامه‌نگار و کارگردان) را بیشتر به یاد دارم. او پس از بیش از یک هفته مبارزه با تنگی نفس که ریه‌هایش را خفه می‌کرد، هر روز برای پیروی دقیق از دستورالعمل‌های مبارزه با ویروس SARS-CoV-2 تلاش می‌کرد. و در بخش درمان، وقتی افرادی که در کنارش دراز کشیده بودند یکی یکی منتقل می‌شدند، او خوش شانس بود که توانست روی پاهای خود راه برود و از بیمارستان صحرایی کووید-۱۹ خارج شود.

اعتراف فونگ باعث شد که ما عمیق‌تر میل به زندگی در مردم شهر را درک کنیم: «معلوم شد که شادترین چیز در زندگی نفس کشیدن است.» فونگ به شخصیتی الهام‌بخش در مجموعه ما تبدیل شد، در میان بسیاری از شخصیت‌هایی که پس از همه‌گیری، چه سالم و چه با عوارض شدید، به شدت احیا شدند.

بعداً، با هماهنگی خبرنگاران در مرکز و دفتر تحریریه، مجموعه‌ای از مقالات معتبر را منتشر کردیم که دیدگاهی پانوراما از «جنگ بی‌سابقه با گونه دلتا» ارائه می‌داد. کارشناسان گفتند که موج چهارم همه‌گیری کووید-۱۹ در شهر هوشی مین و استان‌های جنوبی در گذشته، «جنگی بی‌سابقه در تاریخ» بود که بسیاری از تصمیمات برای اولین بار اعمال می‌شد. بنابراین، ما حجم عظیمی از داده‌ها را در طول همه‌گیری جمع‌آوری کرده‌ایم تا دیدگاهی پانوراما ارائه دهیم و تصویر شیوع گونه دلتا و تلاش‌های کل سیستم دولتی در پیشگیری از این بیماری همه‌گیر؛ تلاش‌ها برای اجرای سیاست‌های تأمین اجتماعی؛ اجماع کل کشور نسبت به شهر... تا روزی که شهر دوباره احیا شود، با خیال راحت با این بیماری همه‌گیر زندگی کنیم...

این مجموعه به شیوه‌ای جدید روزنامه‌نگاری ارائه شد و شامل نمودارهای بصری فراوانی بود که شیوع نوع جدید ویروس را در سطح شهر نشان می‌داد؛ همچنین اینفوگرافیک‌هایی در مورد شدت اپیدمی و تلاش‌های بهبودی ارائه شد. کار ما مفتخر به دریافت جایزه B در جوایز ملی مطبوعات ۲۰۲۲ شد.

در آن زمان، هر کسی در شهر زخمی در قلب خود داشت. ما روزنامه‌نگاران نیز چنین بودیم. برخی از مشکلات سلامتی رنج می‌بردیم، برخی از مشکلات روانی. اما همه ما بر «آب و هوای بد» غلبه کردیم، در قلب‌هایمان متحد شدیم و برای غلبه بر سختی‌ها به هم پیوستیم و با قدرت تجدید حیات کردیم، همانطور که سنت مردم ویتنام است.

سازمان تولید: هونگ مین
اجرا توسط: تین لام
عکس: ارائه شده توسط نویسنده
ارائه شده توسط: DINH THAI

Nhandan.vn

منبع: https://nhandan.vn/special/nha-bao-va-trach-nhiem-cua-nguoi-may-man-trong-dai-dich-covid-19/index.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تصویر ابرهای تیره‌ای که «در شرف فروپاشی» در هانوی هستند
باران سیل‌آسا بارید، خیابان‌ها به رودخانه تبدیل شدند، مردم هانوی قایق‌ها را به خیابان‌ها آوردند
بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ
گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول