Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

نُتی تکان‌دهنده در قطاری که شادیِ دیدارِ دوباره را با خود حمل می‌کند

VTC NewsVTC News10/02/2024


ویدئو : در قطارهایی که شادی دیدار دوباره را با خود حمل می‌کنند.

سفرهای قطار تت همیشه چیزهای عجیب و غریب زیادی دارند، هم مسافران و هم خدمه قطار گیج می‌شوند.

هشت ماه در سال، فصل خلوت بلیط قطار محسوب می‌شود. در این مدت، قطارها اکثراً خالی و بدون مسافر حرکت می‌کنند، حتی با اینکه قیمت بلیط تا ۵۰٪ کاهش می‌یابد. در این زمان‌ها، کمتر کسی از شادی‌ها و غم‌های کارکنان قطار صحبت می‌کند.

عید تت، فصل اوج خدمت‌رسانی به مشتریان است. آنها آخرین کسانی هستند که به خانه برمی‌گردند و دیرتر از همه به بهار خوشامد می‌گویند. شادی‌ها و غم‌ها، فقدان‌هایشان، تنها با آهی فروکش می‌کند، و شادی بردن عید تت به جاهای مختلف را انگیزه‌ای برای ادامه «ادامه دادن به مسیر» می‌دانند.

نت‌های آرام و شورانگیز قطاری که شادی دیدار دوباره را با خود می‌برد - ۱

داستان «ناتوانی در انجام وظیفه در قبال حرفه» همیشه دغدغه کارکنان راه آهن است.

تجدید دیدار و تجدید دیدار خانواده در طول سال نو قمری آرزوی هر خانواده‌ای است. با این حال، کارگران راه‌آهن در مکانی به استقبال سال نو می‌روند که فقط همکارانشان آنجا هستند. آنها خوشبختی را در شادی بخشیدن به میلیون‌ها خانواده می‌یابند.

از زمان شروع کارشان در ۱۱ سال پیش، له تان ون (۳۸ ساله) و همسرش تران تی نهونگ (۳۳ ساله) هرگز در روزهای ۳۰ و ۱ تت به خانه نرفته‌اند. ون کاپیتان قطار مسافربری AE3/4 در مسیر شمال-جنوب است و نهونگ در تیم مهمانداران پرواز کار می‌کند. این زوج در دو قطار مختلف کار می‌کنند، بنابراین وقتی ون مرخصی دارد، همسرش سوار قطار می‌شود، بنابراین همه در محل کار آنها را "زوج خورشید و ماه" می‌نامند.

ون گفت: « چه کاری از دستمان برمی‌آید؟ به خاطر فرزندانمان، من و همسرم مجبوریم قطارهای مختلفی سوار شویم تا وقت داشته باشیم از آنها مراقبت کنیم. اما این «تقسیم کار» همیشه به راحتی پیش نمی‌رود. گاهی اوقات وقتی راه‌آهن مشکل دارد، باید از همسایه‌هایمان بخواهیم که به مراقبت از فرزندانمان کمک کنند. مانند سال ۲۰۱۷، این مشکل باعث شد که من و همسرم تقریباً یک ماه در ایستگاه توی هوآ ( فو ین ) گیر کنیم. اگر همسایه‌هایمان به مراقبت از فرزندانمان کمک نمی‌کردند، نمی‌دانستیم چگونه از پس آن برآییم

او گفت دختر ۸ ساله‌اش حتی یک بار هم شب سال نو را با پدر و مادرش تجربه نکرده است. گاهی اوقات او و همسرش آرزو می‌کردند که در لحظه انتقال از سال کهنه به سال نو، قطار چند دقیقه دیگر در ایستگاه نزدیک خانه‌شان توقف کند تا بتوانند به سرعت بر روی محراب اجدادی عود روشن کنند، روی تخت بنشینند، فرزند خوابیده‌شان را با محبت ببوسند و برای والدین، همسر و فرزندانشان آرزوی خوب دیگری برای سال نو داشته باشند... اما این آرزو، بیش از ۱۰ سال است که همچنان دست‌نیافتنی مانده است.

آقای ون گفت: « احساس دنج در شب سال نو چیزی است که همه آرزویش را دارند، اما برای ما کارکنان راه‌آهن، این انتظار باید کنار گذاشته شود. زیرا مسافران منتظرند و شادی ما این است که شادی را برای بسیاری از مسافران و خانواده‌هایشان به ارمغان بیاوریم. »

نت‌های آرام و شورانگیز قطاری که شادی دیدار دوباره را با خود می‌برد - ۲

از زمان شروع کارشان در ۱۱ سال پیش، لی تان ون (۳۸ ساله) و همسرش تران تی نونگ (۳۳ ساله) هرگز نتوانسته‌اند در روزهای ۳۰ و ۱ تت در خانه بمانند. (عکس: NVCC)

آقای ون پس از چند دقیقه تفکر، داستان خود را ادامه داد: « سال نو اخیر برای من غم و اندوه بزرگی بود. در اول ژانویه ۲۰۲۴، ساعت ۲:۱۵ بعد از ظهر، داشتم آماده می‌شدم که گروهی از گردشگران را به فان تیت برگردانم و به ایستگاه سایگون برگردانم که تلگرافی از خانه دریافت کردم که به من اطلاع می‌داد پدرم فوت کرده است. مجبور شدم در قطار به اتاقم بدوم تا احساساتم را پنهان کنم و کمی گریه کنم، زیرا نمی‌توانستم وقتی پدرم آخرین نفسش را می‌کشد آنجا باشم.»

وقتی به ایستگاه سایگون رسیدم، تمام بلیط‌های وین فروخته شده بود. صبح روز بعد، با اولین پرواز برگشت برگشتم، اما هنوز وقت نداشتم پدرم را ببینم و فقط ۵ دقیقه تا دفن او مانده بود. فقط وقت داشتم چند مشت شن برای پر کردن قبرش بردارم. همه اقوام منتظرم بودند چون من تنها پسر خانواده بودم .

ماهیت شغل آنها، کارگران راه آهن مانند آقای ون را در موقعیت نامساعدی قرار می دهد زیرا آنها باید در شب سال نو یا رویدادهای مهم خانوادگی دور از خانه و خانواده باشند.

آقای ون در حالی که هنوز چشمان قرمزش را می‌دید لبخندی زد و گفت: « غم‌های زیادی وجود دارد، اما شادی‌های زیادی هم هست، برای همین من و همسرم هنوز شغل راه‌آهن را انتخاب می‌کنیم چون می‌توانیم با آدم‌های زیادی آشنا شویم و به جاهای زیادی برویم... این چیزی است که حرفه‌های دیگر هرگز نمی‌توانند داشته باشند. »

و داستان «ناتوانی در انجام وظیفه حرفه ای» همیشه دغدغه کارکنان راه آهن است.

صبح روز ۲۸ دسامبر، آقای نگوین هو توآن - معاون فرمانده قطار SE3/4 - در سفر از شهر هوشی مین به هانوی بود که شنید مادرش در خانه تصادف کرده و در بیمارستان بستری است. پدرش که به شدت بیمار بود نیز در شهر هوشی مین تحت درمان بود. از آنجایی که خانواده با کمبود نیرو مواجه بودند، مادرش کسی را برای مراقبت از خود نداشت.

او که احساس می‌کرد آتش درونش شعله‌ور شده است، سریع با رئیسش تماس گرفت و از او خواست که برای یک روز به ایستگاه Nghe An برود و از مادرش مراقبت کند. توآن با خودش فکر کرد: « در فصل اوج تت، مرخصی گرفتن، بار کار را روی دوش سایر مسافران قطار می‌انداخت. خیلی دردناک بود

و دنبال کردن قطارها برای استقبال از سال نو در راه آهن، به تدریج برای کسانی که سال‌هاست در صنعت راه آهن فعالیت دارند، به یک «اتفاق روزمره» تبدیل شده است.

صدای زوزه قطار هنگام ترک ایستگاه در آن شب سرد طنین‌انداز شد، دو طرف جاده از آدم‌ها و وسایل نقلیه‌ای که به آرامی در پشت سرشان عقب می‌رفتند، برق می‌زد. قطار همچنان در دل شب با سرعت پیش می‌رفت و به ماموریت باشکوه خود ادامه می‌داد.

آخرین قطار سال، سرشار از عشق و شادی دیدار، یکی پس از دیگری روی ریل‌ها در حال حرکت است...

روی میز کوچک اتاق مدیر قطار SE10 در مسیر شمال-جنوب، دسته گلی از شکوفه‌های آلوچه وحشی که مسافری هنگام پیاده شدن از ایستگاه با قاطعیت در دست آقای توآن فشار داده بود «تا حال و هوای تت را به قطار بیشتر کند» بی‌صدا در پوسته خشن و خزه گرفته‌اش شکوفا می‌شد...

نت‌های آرام و شورانگیز قطاری که شادی دیدار دوباره را با خود می‌برد - ۳

روز تجدید دیدار در تت برای همه بسیار نزدیک است، اما برای مردمی که قطارها را در شب سال نو می‌آورند، بسیار دور است.

بیایید «سفر پایان سال» را با سخنان کاپیتان لی تان ون خطاب به همکارانش، به عنوان تشکر از کسانی که «بهار را به هر خانه‌ای می‌آورند» به پایان برسانیم:

تت، کجایی؟ (Kجایی این تت؟)

با نزدیک شدن به سال نو و جمع شدن همه دور هم برای جشن گرفتن شب سال نو، ما کارکنان راه آهن هنوز هم مثل همیشه هستیم.

وظیفه انتخاب افراد برای کار در شب سال نو یا هر سه روز تت چیزی است که همه کارکنان راه آهن باید از آن عبور کنند. ما چمدان ها و کیف های مسافران را پر می بینیم، اما چمدان های ما بسیار سنگین تر به نظر می رسند زیرا حاوی نوستالژی زیادی هستند.

همه بعد از یک سال کار سخت مشتاق رفتن به خانه هستند. اما امسال، دختر کوچک من که قبلاً به خاطر نبودن کسی برای مراقبت از پدرش، با قطار به خانه می‌رفت، توانست به خانه برود تا عید تت را با پدربزرگ و مادربزرگش جشن بگیرد.

بنابراین مثل هر روز دیگر ساعت ۸:۳۰ شب، به زالو زنگ زدم تا با پدرم صحبت کنم، اما امروز همچنان گریه می‌کردم و دست از گریه برنمی‌داشتم، فقط می‌پرسیدم: «چرا بقیه پدر و مادر دارند اما من ندارم، بابا؟ خیلی دلم برای خودم می‌سوزد، بابا.»

این جمله باعث شد قلبم بایستد، مجبور شدم اشک‌هایم را قورت بدهم و احساسات واقعی‌ام را پنهان کنم و به پسرم جواب بدهم: «فقط صبر کن، بابا برمی‌گردد!» - «پس چند روز دیگر باید منتظر بابا بمانی؟».

یکی از معایب همه بچه‌ها و کارکنانی که در قطار کار می‌کنند این است که وقتی مردم خوشحال‌ترین هستند، من غمگین‌ترین هستم، چون همه را به زادگاهشان برمی‌گردانم تا دوباره به هم بپیوندند، همه را به یک گردش بهاری می‌برم، اما فقط می‌توانم تماشا کنم وقتی قطار در زادگاهم توقف می‌کند و نمی‌تواند برگردد. اگر ما مثل شما باشیم، چه کسی شما را به زادگاهتان برمی‌گرداند؟

هر شغلی رسالت خاص خود را دارد و وقتی در شرایط مناسب قرار گیرد، شریف است.

دوستان من، بیایید! غمگین نباشید، غمگین نباشید!



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;