آسانسور قدیمی با دو در آهنی که باید با دست باز و بسته میشدند، ما را به طبقه دوم برد، جایی که یادگارهای خانواده پیمانکار کاخ استقلال، مای هونگ کوئه (با نام واقعی تران ون لای - نام لای)، ثروتمند مشهوری در سایگون ۷۰ سال پیش و همچنین یک سرباز شجاع نیروهای ویژه، به نمایش گذاشته شده بود.
داستان زندگی او تا حدودی از طریق شخصیت هوانگ سون، مالک شرکت رنگ دونگ آ، در فیلم نیروهای ویژه سایگون، اثری کلاسیک از سینمای انقلابی ویتنام، به تصویر کشیده شده است.
خانم دانگ تی تویت مای (معروف به دانگ تی تیپ) - همسر دوم و آقای تران وو بین - پسر آقای نام لای - به ما خوشامد گفتند. خانم تویت مای و آقای بین کسانی هستند که آخرین شواهد باقی مانده از همسر و پدرشان را حفظ میکنند.
خانه آقای تران ون لای که زمانی به عنوان محل جلسات مخفی نیروهای ویژه سایگون مورد استفاده قرار می گرفت، اکنون به موزه تبدیل شده است.
تجدید دیدار از طریق عکسها
پیرزنی تقریباً صد ساله، با لباس آبی رنگ و رو رفته و کلاه راهبان بودایی، قدمهایش نامطمئن بود و به کمک کسی نیاز داشت، اما همچنان سعی میکرد دستش را دراز کند و تصویر آقای نام لای را که در بالا آویزان بود، لمس کند و با شادی فریاد زد: «نام لای، نام لای اینجاست!».
او ونربل تیچ نو دیو تونگ (نام واقعی فام تی باخ لین)، یک افسر زن نیروهای ویژه شهر سایگون - گیا دین، و رفیق آقای نام لای نزدیک به ۷۰ سال پیش است. در طول دوره بسیار سخت جنگ، که به شدت تحت تعقیب بودند، خود را برای عملیات در قلب دشمن پنهان کردند. دختر رابط کوچک، دیو تونگ، که همیشه در میان جمعیت پنهان میشد، مانند کوچکترین فرزند خانواده توسط آقای نام لای مورد نوازش قرار میگرفت.
حالا، جنگ مدتهاست که تمام شده، کشور نزدیک به نیم قرن است که متحد شده، و آنها از طریق… عکسها دوباره متحد شدهاند.
جناب دیو تانگ (راست) و خانم تویئت مای در یک دیدار نادر.
دیو تونگِ محترم نتوانست احساساتش را پنهان کند: «او یک میلیاردر است، یک پیمانکار. او همیشه پیمانکاری بود که کارهای داخلی کاخ استقلال را انجام میداد. آن زمان، خانههای زیادی داشت، ماشینهای زیادی... او ثروتمند بود اما من را خیلی دوست داشت، هر چیزی را که میخواستم به من میداد. حالا آن همه خانه کجا هستند، آن دهها خانه کجا هستند؟»
به نظر میرسید زندگی و خاطرات پیش پا افتادهای که تقریباً ۷۰ سال پیش گذشته بود، در صدای دعاهای عصرگاهی و سرودهای صبحگاهی گم شده بود، اما نه، تصویر روی محراب، دیو تونگِ ارجمند و خانم تویت مای را به خاطرات مردی که همیشه تحسینش میکردند و به او دلبسته بودند، بازگرداند.
در آن زمان، آقای نام لای به عنوان میلیاردر مای هونگ کوئه شناخته میشد: صدها کیلو طلا، دهها خانه، دهها ماشین... این به دلیل استعداد تجاری او، توانایی منحصر به فردش در ایجاد پوشش و صرفهجوییاش برای کمک به انقلاب بود.
حتی الان هم، وقتی یادش میآید، آن دو زن میگویند: «واقعاً پوشش بینقصی بود، به انقلاب خیلی کمک کرد و مخصوصاً امنیت کسانی را که با او کار میکردند، تضمین میکرد.»
در گذشته، تصویر خانم تویت مای در نظر ثروتمندان سایگون خیلی خوب نبود. از نظر همه، از جمله دیو تانگ محترم در آن زمان، خانم تویت مای فقط یک "معشوقه" بود که به اندازه کافی پیر بود تا دختر میلیاردر مای هونگ کوئه باشد. او برای پول آمده بود.
جناب دیو تانگ، خانم تویئت مای و آقای تران وو بین در کنار تصویر آقای تران ون لای.
از "خدمتکار" تا سرمایهدار بزرگ پیمانکار
آقای نام لای، پیش از میلیاردر شدن مای هونگ کو، پسری فقیر در کمون وو دونگ (منطقه کین شونگ، که اکنون شهر تای بین ، استان تای بین است) بود. او برای فرار از فقر، در سن ۱۳ سالگی، وو دونگ را به مقصد هانوی ترک کرد. او که تنها در شهری غریب بود، درخواست کرد که خدمتکار خانوادههای ثروتمند شود.
وقتی رئیس فرانسوی مجبور به بازگشت به کشور شد، مرد جوان، نام لای، را با این مقدمه نزد قاضی فام گیا نونگ بازگرداندند: «این فرد مناسبی برای این کار است.»
از آن به بعد، آقای نام لای به قاضی نزدیک شد. او چابک و باهوش بود، بنابراین قاضی او را در بسیاری از مواقع برای ملاقات با مهمانان همراه خود میبرد. صیغه قاضی حتی با افتخار به مهمانان میگفت که او برادرزاده شوهرش است و او را فرزند خودش میدانست.
او که در خانوادهای از قوم تران دونگ آ متولد شده بود، خیلی زود با انقلاب آشنا شد. در سن ۱۶ سالگی، رسماً به انقلاب پیوست و به یک سرباز ویژه تبدیل شد. با پیشینهای معتبر به عنوان یکی از نوادگان قاضی فام گیا نونگ، برای کار به سایگون فرستاده شد. با این حال، زندگی آزادانه در سایگون آسان نبود.
طبق توافق سازمان، او شوهر خانم فام تی فان چین (با نام واقعی فام تی چین) شد، که او نیز یک مأمور ویژه زن بود و با نام خواهرزاده صاحب مغازه طلافروشی فو ژوان، یکی از ثروتمندترین سرمایهداران شهر در آن زمان، زندگی میکرد.
پس از اینکه زن و شوهر شدند، به لطف حمایت خانم چین، اعتبار خانواده همسرش نزد دولت در آن زمان و همچنین نبوغ خودش، تحت پوشش مای هونگ کو، به این «خدمتکار خوب» اعتماد شد تا پیمانکار اصلی و مسئول تزئین فضای داخلی کاخ استقلال باشد.
پس از گرفتن قرارداد کاخ استقلال، معاملات تجاری یکی پس از دیگری به سراغ او آمدند. از اینجا، میلیاردر مای هونگ کوئه در سراسر سایگون مشهور شد. آقای نام لای، تحت پوشش یک میلیاردر، پایگاههای مخفی و پایگاههای مبارزه سیاسی در سایگون ساخت.
شواهد باقی مانده از خانواده "صاحب شرکت رنگ دونگ آ".
آقای نام لای و خانم فان چین از یک ازدواج قراردادی که فقط اسماً زن و شوهر بودند، در طول روزهایی که شادیها و غمهایشان را با هم تقسیم میکردند، عشق را در خود پرورش دادند و به یک خانواده واقعی تبدیل شدند. با این حال، رابطه آنها دیری نپایید که مجبور به جدایی شدند.
در سال ۱۹۶۴، دشمن تصمیم گرفت دو نفر از مقامات عالیرتبه ما (به نامهای فان ترونگ بین و فام کوک ساک) را که در زندان کان دائو نگهداری میشدند، آزاد کند، به این شرط که کسی در سایگون ضامن آنها شود. به دنبال دستور سازمان، آقای نام لای و همسرش با این بهانه که آنها با خانم فان چین نسبت دارند، مراحل پذیرش افراد را انجام دادند. پس از اعطای وثیقه، دو مقام عالیرتبه مخفیانه به منطقه جنگی برده شدند.
چند روز بعد، دشمن متوجه شد که دو نفری که خانم چین نجات داده بود، «تبخیر شدهاند». آنها او را برای روزهای متمادی برای بازجویی احضار کردند، اما نتوانستند هیچ اطلاعاتی به دست آورند. درمانده، مجبور شدند او را آزاد کنند. مدتی بعد، خانم فان چین درگذشت. بسیاری از مردم معتقدند که او بر اثر جراحات وارده در طول بازجویی وحشیانه دشمن درگذشت.
آقای نام لای با سرکوب درد جدایی، همچنان بیسروصدا به فعالیت خود ادامه میداد و خود را به عنوان میلیاردر مای هونگ کوئه معرفی میکرد.
حفر تونل به همراه "معشوقهاش" برای انبار کردن سلاح
وقتی درباره خانم فان چین، همسر سابق شوهرش، صحبت میکردیم، احترام خانم تویئت مای را حس کردیم. هر دو زن طبق توافق سازمان، با میلیاردر مای هونگ کو ازدواج کرده بودند. با این حال، برخلاف "همسر اول" فان چین، خانم تویئت مای مجبور بود نقش "معشوقه" را که با میلیاردر بود بازی کند و مورد تحقیر جهانیان قرار گرفت.
خانم توییت مای گفت: «در آن زمان من ۱۸ ساله بودم، او ۲۰ سال از من بزرگتر بود، نقش معشوقه، صیغه را بازی میکرد، همه فوراً حرفش را باور کردند.»
خانم تویئت مای که در خانوادهای با سنت انقلابی در کوانگ نگای متولد شد، خیلی زود به انقلاب پیوست. در سن ۱۷ سالگی، طبق مأموریت سازمان به دا لات رفت و سپس به تای نین منتقل شد.
روزی، در منطقه جنگی تای نین، او و آقای نام لای برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کردند. او آقای نام لای را «عمو» خطاب کرد و مطمئن بود که او همسر و فرزند دارد. آقای نام لای به روشنی گفت که برای هماهنگی اجرای وظایف محوله سازمان به او نیاز دارد: خرید خانه و حفر سنگر برای ذخیره سلاح.
عکس از گردهمایی خانوادگی آقای تران ون لای پس از آزادسازی کامل جنوب.
طبق قرار سازمان، او به دنبال او تا سایگون رفت. برای اینکه عملیات به خوبی پیش برود، او و او توافق کردند که به هر طریقی که شده، باید کاری کنند که همه باور کنند او معشوقهای است که رئیس برای خرید خانه و حمایت از او با خود برده است. خبر بد در همه جا پیچید و خبر رابطه او با رئیس ثروتمند به گوش همه رسید. هر جا که میرفت، مردم او را تحقیر، تمسخر و حتی کتک میزدند.
این همچنین هدفی بود که هم او و هم آقای نام لای از قبل در مورد دستیابی به آن صحبت کرده بودند.
خانم توییت مای تعریف کرد: «در آن زمان، من فقط برای انجام وظیفهام از او پیروی میکردم. هنوز فکر میکردم که او در خانه زن و فرزند دارد. یک روز، وقتی از کنار قبرستان رد میشدیم، او مرا به زیارت قبر او برد. آن موقع بود که تمام ماجرا را فهمیدم.»
با دانستن وضعیت، او بیشتر با او درد دل کرد و سپس این دو احساساتی پیدا کردند. در سال ۱۹۶۶، پس از مدتی همکاری، سازمان موافقت کرد که آن دو زن و شوهر شوند. با این حال، از نظر جهانیان، او هنوز معشوقهای بود که با مردی ثروتمند رابطه داشت و با خوشحالی از او حمایت میشد. تصویر رئیس سخاوتمندی که معشوقهاش را به خرید خانه در سراسر سایگون سوق میداد، اگرچه خیلی خوب نبود، اما هیچ سوءظنی از سوی دشمن ایجاد نکرد.
خانههایی که آقای نام لای برای خرید انتخاب کرد، همگی باید به اندازه کافی عمیق بودند تا بتوانند یک تونل طولانی حفر کنند. در مدت کوتاهی، او ۷ خانه در نزدیکی کاخ استقلال، سفارت ایالات متحده، ایستگاه رادیویی و... که از مکانهای استراتژیک نظامی دشمن بودند، خریداری کرد. خانه ۲۸۷/۶۸-۷۰-۷۲ تران کوی کپ (که اکنون نگوین دین چیو، منطقه ۳ است) مجموعهای از ۳ خانه مجاور بود که به عنوان مکانی برای حفر خاصترین تونل انتخاب شد.
برای اطمینان از پنهانکاری، آنها با استفاده از چاقو و بیلهای کوچک، هر روز کمی خاک برمیداشتند، سپس آن را استتار کرده و به بیرون منتقل میکردند. پس از تقریباً یک سال، زیرزمین حفر و تکمیل شد و به بزرگترین پناهگاه ذخیرهسازی سلاح نیروهای ویژه در شهر داخلی سایگون - گیا دین - با ظرفیت حدود ۳ تن سلاح و ۱۰ نفر تبدیل شد.
یادبود نیروهای ویژه سایگون، همین الان در خانه آقای تران ون لای.
برای رسیدن به برنامهی حمله و قیام عمومی بهار مائو تان در سال ۱۹۶۸، آقای نام لای به سرعت ترتیب داد تا مافوقهایش برای بازرسی به پناهگاه بروند. پناهگاه الزامات را برآورده کرد و بلافاصله برنامهای برای انتقال سلاح به پناهگاه نیز برنامهریزی شد.
در طول حمله عمومی و قیام بهار مائو تان در سال ۱۹۶۸، انبارهای سلاح آقای نام لای همگی مؤثر بودند. سلاحها به صورت خوشهای برای حمله به کاخ استقلال، ستاد کل، سفارت و غیره منتقل شدند. به همین دلیل بود که پوشش مای هونگ کوئه فاش شد. آقای نام لای به شدت توسط دولت جمهوری ویتنام تحت تعقیب قرار گرفت و برای هر کسی که بتواند او را دستگیر کند، ۲ میلیون دونگ ویتنامی، که در آن زمان مبلغ بسیار زیادی بود، جایزه تعیین کرد.
پس از روزهای متمادی پنهان شدن در سطل زباله در بازار بن تان با هدف ادامه اقامت در سایگون برای کار، سازمان به او دستور داد تا برای پناهندگی موقت به کوانگ نگای (زادگاه توییت مای) برود.
پس از آزادی، او در اداره خلاصه جنگ (فرماندهی شهر هوشی مین) مشغول به کار شد و در سال ۱۹۸۱ بازنشسته شد. او در ژوئن ۲۰۰۲ درگذشت.
در سال ۲۰۱۵، حزب و دولت پس از مرگش، عنوان قهرمان نیروهای مسلح خلق را به او اعطا کردند و از روحیه شکستناپذیر، شجاعت، فداکاری و سهم فراوان او در انقلاب، تقدیر و تجلیل کردند.
منبع






نظر (0)