«برگ‌ها و گل‌ها با عبور از کشتی قدیمی، بعدازظهر برمی‌گردند. سرد و آرام در نور کم خورشید تاب می‌خورند» و سپس «تپه‌هایی از گل‌های بنفش سیمپل، آه تپه‌هایی از گل‌های بنفش سیمپل، بعدازظهری متروک و تنها».

بولرو به موضوعات آشنا بسیار نزدیک است. .png

مهمانی ساده‌ای که پس از سال‌ها جدایی، تجدید دیدار را جشن می‌گرفت، با صدای خوانندگان محلی و گیتارهای نواخته شده در باغ در یک بعدازظهر دیرهنگام، شور و حال بیشتری پیدا کرد. آهنگ « خورشید بعد از ظهر» اثر نوازنده «له ترونگ نگوین» و «تپه‌های گل سیم» اثر «دزونگ چین»، که با شعری از «هو لون» و ملودی بولرو تنظیم شده بود، مرا به خاطرات روزهایی بازگرداند که به نظر می‌رسید چندان دور نیستند. بازارچه‌ی کوچک کنار رودخانه‌ی گذشته ناگهان با نوستالژی برای کودکان همسن و سال من درخشيد.

فکر کردن به آن خنده دار است! چند مغازه مواد غذایی، چند غرفه سبزیجات و چند مشتری هنوز هم می توان بازار نامید! مادرم، خواهران و عمه هایم در این محله تقریباً هر روز به این بازار می روند زیرا کالاها بسیار ارزان تر از بازار منطقه هستند. مردم به ندرت چانه می زنند، آنها فقط قیمتی را که می گویند بدون هیچ چانه زنی می دهند.

گاهی اوقات می‌توانید چیزهایی پیدا کنید که به ندرت در بازار منطقه پیدا می‌شوند. در اینجا دسته‌های سبزیجات تازه چیده شده یا ماهی‌های چاق سرماری که تازه با قایق‌های سمپان صید شده‌اند، وجود دارد. بازار از صبح زود تا اواسط بعد از ظهر باز است و از آن زمان تا عصر برای اوقات فراغت و فضای مردم در روستای کوچک رزرو شده است.

بچه‌ها انواع بازی‌های سرگرم‌کننده را انجام می‌دادند: تیله بازی، پرتاب تیله، پریدن روی اسکاچ... بزرگسالان دور هم می‌نشستند، شراب و چای می‌نوشیدند، به آهنگ بولرو گوش می‌دادند و آن را می‌خواندند. خانه عمو با در آن زمان یک پخش‌کننده گرامافون قدیمی داشت اما هنوز قابل استفاده بود. عجیب است که فقط چند آهنگ روی صفحه‌های گرامافون بود اما آنها هرگز از گوش دادن به آنها خسته نمی‌شدند! با جذب ملودی‌ها و اشعار، بسیاری از آنها به تدریج و بدون اینکه متوجه شوند، به خوانندگان آماتور تبدیل شدند! فقط یک گیتار آکوستیک با ملودی ساده و صداهای روستایی، اما افراد زیادی، از جمله کودکان خردسالی مثل من را مجذوب خود می‌کرد.

عمو های با استفاده از چوب‌های غذاخوری‌اش روی کاسه ضرب می‌گرفت تا ریتم ایجاد کند و با آهنگ «صدای گذشته » از نوازنده بائو تو همراه می‌شد: «اما من رویاهایی درباره آینده در سر می‌پرورانم، گل‌های زردآلو مسیری را که می‌روم پر می‌کنند» - صدایش سرزنش‌آمیز به نظر می‌رسید اما واقعاً پرشور بود.

در طول سال‌هایی که دور از خانه در شب‌های بارانی زندگی می‌کردم، در اتاق زیر شیروانی می‌نشستم، تصاویر آشنای گذشته ناگهان به ذهنم خطور می‌کردند و قلبم را به تپش می‌انداختند، بنابراین گیتار را در آغوش گرفتم تا احساساتم جاری شوند: «بیرون از ایوان، باران می‌بارد، باران سرد به پیراهن کسی نفوذ می‌کند» - اشعار آهنگ « باران نیمه‌شب » از تروک فوئونگ بسیار عمیق و پر از غم است، رنگ فلسفی یک فرد تنها را به خود می‌گیرد و خاطرات قدیمی را به یاد می‌آورد. در واقع، هر غربی آهنگ بولرو مخصوص به خود را دارد!

من دوستی دارم که عاشق بولرو است و روش بسیار منحصر به فردی برای لذت بردن از موسیقی دارد - به موسیقی مطابق با حال و هوای خودش گوش می‌دهد و برای حس کردن آن به یک فضای خصوصی نیاز دارد. او اغلب یک مکان آرام را انتخاب می‌کند و اجازه می‌دهد روحش هر آهنگ را دنبال کند تا تمام نگرانی‌های زندگی روزمره را فراموش کند.

به طور خاص، نظرات شما در مورد بولرو: «بین موسیقی سطح بالا و پایین، موسیقی باکلاس یا بی‌کلاس تفاوتی قائل نشوید. همین که احساسات نوازنده را بیان کند و بتوانید با آن همدردی کنید، کافی است.»

به نظر خودم، فکر می‌کنم بولرو به دلیل مضامین غنی‌اش مانند عشق بین زوج‌ها، دوستی، عشق به میهن... با مردم غرب ارتباط نزدیکی دارد. اشعار از نظر محتوا واضح، منسجم و شفاف هستند، بنابراین به راحتی همدردی و درک متقابل را برای شنوندگان به ارمغان می‌آورد، به خصوص در میان چای و شراب بین دوستان و همسایگان.

بولرو را از سی دی هایی مثل این جذب کنید.jpg

شعر موجود در ملودی، مردم را به رویای زیبایی از یک زندگی مرفه، از یک عشق بسیار وفادارانه، نزدیک و واقع‌بینانه بین زوج‌ها در حومه شهر می‌برد:
باد برکه‌ی عدسک‌های آبی را تکان می‌دهد
دوستت دارم، چه فقیر باشی چه ثروتمند
تا زمانی که عشق جاودانه باشد
من می‌توانم از هر کوه بلندی بالا بروم
می‌توانم از رودخانه‌های عمیق عبور کنم
من از همه ی گذرگاه ها عبور خواهم کرد...
(عشق میهن - هوانگ تی تو)
اشعار بسیار ساده اما زیبا هستند، نه در مورد چیزهای سطح بالا، بلکه در مورد چیزهای معمولی و نزدیک صحبت می‌کنند. این آهنگ در مورد ملاقات، دوست داشتن یکدیگر، دلتنگی برای یکدیگر، انتظار، جدایی و از دست دادن یکدیگر است:
نیمه شب در خیابان خلوت
در میان خیابان چراغ‌ها و گل‌ها،
افرادی هستند که همیشه در حال جستجو هستند
یک فرد غیرمنتظره
اما صدای قدم‌ها غمگین‌تر است...
(نیمه‌شب در خیابان - تروک فونگ)

بولرو نه تنها سرگرمی است، بلکه برای فقرا غذا و لباس هم می‌آورد، کسانی که آنقدر بدشانس هستند که برای امرار معاش مجبورند به خارج از کشور بروند و گیتارهایشان را برای خواندن حمل کنند. حالا، هر بار که به زادگاه مادری‌ام برمی‌گردم، در آستانه خانه قدیمی‌ام نشسته‌ام، ناگهان آن دستفروش خیابانی را با آهنگ ساده اما صمیمانه‌اش به یاد می‌آورم: «مغازه در نیمه‌شب، نور از دود کم‌سو می‌شود، افکارم را در شب طولانی و تنهایی بیرون می‌ریزد». با این حال، آنقدر بی‌حس است که انگار از قلب همه سخن می‌گوید.

بر روی قایق‌ها و کشتی‌هایی که در رودخانه بالا و پایین می‌روند، صداهای خودجوش و عاشقانه بازرگانان، جلوه‌ای بی‌نظیر به سرزمین جنوبی می‌بخشد. در گوشه و کنار مزارع و آب‌بندهای کشاورزان ساده، آهنگ بولرو زمزمه می‌شود تا خستگی روزهای کاری را از تن به در کند.

در سال‌های اخیر، بولرو با آهنگ‌های جدید با پلی‌فونی سازهای متعدد و صداهایی سرشار از عشق به آهنگ‌ها در مسابقات آوازخوانی تلویزیونی بازگشته است. فناوری رسانه‌ای، پتانسیل احساسات جوانان را بیدار کرده و موسیقی را مانند نفس مردم غرب، در رگ‌های بزرگسالان دوباره شعله‌ور ساخته است.

زمان می‌تواند چیزهای مادی را از بین ببرد، فقط ارزش‌های معنوی برای همیشه باقی می‌مانند. موسیقی بولرو نه فقط نوعی آهنگ سرگرمی، بلکه یک واقعیت و یک موجودیت است و به یک فرهنگ ناملموس زیبا تبدیل می‌شود که باعث می‌شود مردم عاشق حومه شهر، عاشق روستای آرام و ساکت خود شوند. من عاشق بولرو و مردم زادگاهم در غرب هستم!

وو تان وین، «رئیس بولرو»، خبر «مرگ» مجموعه‌ای از بازی‌های تلویزیونی معروف را اعلام کرد. وو تان وین، هنرمند برجسته، برنامه‌هایی را برای توقف تولید مجموعه‌ای از بازی‌های تلویزیونی که زمانی مشهور بودند، تأیید کرد.

منبع: https://vietnamnet.vn/bolero-va-nguoi-mien-tay-2456213.html