Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

عروس هفته‌ای دو بار به سوپرمارکت می‌رود، مادر شوهر از پسرش می‌خواهد که هزینه‌های زندگی را کاهش دهد

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội06/03/2025

شوهرم با علم به اینکه همسرش بچه کوچک بزرگ می‌کند، باز هم به حرف مادرش گوش می‌دهد و همسرش را مجبور به این کار می‌کند.


من و همسرم ۳ سال است که با هم زندگی می‌کنیم اما هنوز عروسی نگرفته‌ایم. بخشی به این دلیل که مادرم ناگهان نزدیک به روز عروسی فوت کرد و ما مجبور شدیم عروسی را لغو کنیم، و بخشی هم به این دلیل که مادرشوهرم ناگهان رفتارش را با من تغییر داد.

درست است که مادرشوهر و عروس باید جدا از هم زندگی کنند، چون اگر با هم زندگی کنند، همیشه با هم اختلاف خواهند داشت. مادرشوهر من قبلاً خیلی مرا دوست داشت، با من مثل دختر خودش با ملایمت رفتار می‌کرد. اما بعد از مدتی زندگی مشترک، هر دو طرف شروع به بحث و جدل کردند، آنها از هم خوششان نمی‌آمد، بنابراین مدام با هم بحث می‌کردند.

چون من از نسل خودم هستم، معمولاً مادرشوهرم را تحمل می‌کنم و مخالفت نمی‌کنم. با این حال، گاهی اوقات او بی‌دلیل مرا سرزنش می‌کند و من نمی‌خواهم به اشتباه متهم شوم، بنابراین به او واکنش نشان می‌دهم. بنابراین مادرشوهرم مدام می‌گوید که عروسش «بی‌ادب» است، به خانواده شوهرش نگاه تحقیرآمیز دارد و لجباز است.

بارها از شوهرم خواستم که به من نصیحتی بدهد و به مادرم کمک کند، بین ما میانجیگری کند تا رابطه بین دو زن در خانه بدتر نشود. با این حال، هم شوهرم و هم پدرشوهرم از نظر روانی آدم‌های سالمی نیستند، آنها دست تکان دادند و گفتند که این موضوع را به حال خود رها می‌کنند، چون نمی‌خواهند در «امور زنان» دخالت کنند.

مادرشوهرم به طور فزاینده‌ای محافظه‌کاری و ایرادگیری خود را نشان می‌دهد. مزیت او این است که تمیز و مرتب است، اما عیب او این است که بیش از حد سلطه‌جو است، مثلاً مردم را مجبور می‌کند که طبق میل او تمیز باشند، مثلاً اگر آنها بلافاصله بعد از غذا خوردن ظرف‌هایشان را نشویند، او بسیار اذیت می‌شود. مهمانانی که برای صرف غذا می‌آیند و نشسته‌اند، وقتی مادرشوهرم تمام ظرف‌های کثیف را جمع می‌کند، تعجب می‌کنند، در حالی که آنها هنوز غذایشان را تمام نکرده‌اند و ماهی و گوشت باقی‌مانده مستقیماً به سطل زباله ریخته می‌شود. وقتی مردم به او بازخورد می‌دهند، او می‌گوید: «این کثیف و آزاردهنده است»، بنابراین مهمانان ناراحت می‌شوند و دیگر هرگز برنمی‌گردند.

اقوام و آشنایان، شخصیت مادرشوهرم را می‌شناسند، بنابراین آنها هم از من دوری می‌کنند. پسرعموی شوهرم حتی می‌گفت که من یک "قهرمان شجاع" هستم که جرات کرده عروس یک "بانوی آهنین" باشد. حتی پدرشوهرم هم جرات نداشت از همسرش سرپیچی کند. بیرون از خانه، او می‌توانست تصمیم بگیرد، اما در خانه، همسرش شماره یک بود. تمام ترتیبات خانه باید توسط مادرشوهرم انجام می‌شد، او به من می‌گفت که چیزها را در جای درست قرار دهم.

Thấy con dâu đi siêu thị 2 lần/ tuần, mẹ chồng tôi lén xúi con trai cắt hết tiền sinh hoạt, cắt cả mạng wifi- Ảnh 1.

مادرشوهرم جدا از اینکه فوق‌العاده تمیز است، در مورد چیزهای دیگر خیلی سخت‌گیر نیست. برای همین توانستم ۳ سال با صبر و حوصله با او زندگی کنم.

بعضی وقت‌ها پشیمان می‌شوم و فکر می‌کنم اگر به نصیحت پدر شوهرم گوش نداده بودم که فوراً ازدواج را ثبت کنم، می‌توانستم بدون ترس از هیچ قید و بندی بروم. اما خب، هر زنی دوست دارد خانواده‌اش در آرامش باشد.

با این حال، درخت می‌خواهد آرام باشد اما باد هرگز متوقف نمی‌شود. هر چه بیشتر تسلیم می‌شوم، مادرشوهرم بیشتر از من سوءاستفاده می‌کند. او به طور فزاینده‌ای با من غیرمنطقی می‌شود، اما با افتخار به غریبه‌ها نشان می‌دهد که "عروسش را به درستی تربیت می‌کند".

من دیگر مادر بیولوژیکی ندارم، بنابراین هیچ حمایت عاطفی ندارم. نمی‌توانم پیش پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌ام بروم و برای پدرم گریه کنم، بنابراین فقط می‌توانم دندان‌هایم را به هم بفشارم و در خانه شوهرم تحمل کنم.

دلم می‌خواهد راهی برای رهایی پیدا کنم، اما هنوز نتوانسته‌ام.

نوزاد من هنوز خیلی کوچک است، فقط چند ماه دارد. باید صبر کنم تا او قوی‌تر شود و پول بیشتری پس‌انداز کنم تا بتوانم از مادر مجرد بودن احساس امنیت کنم.

من هم همین فکر را می‌کردم، اما سرنوشت نگذاشت تا آن موقع صبر کنم. دیروز دلیلی داشتم که تصمیم بگیرم خانواده شوهرم را ترک کنم.

موضوع این است که والدین شوهرم اخیراً خانه قدیمی خود را فروختند تا پول آن را بین شوهرم و برادر کوچکترش تقسیم کنند. خانه و زمین با قیمت بالایی فروخته شده بودند، بنابراین آنها پول زیادی داشتند، بنابراین شوهرم بلافاصله تصمیم گرفت یک آپارتمان دو خوابه بالای ۵۰ متر مربع را به صورت اقساطی بخرد.

من پولی نداشتم، بنابراین چیزی کمک نکردم. با شناختی که از شخصیت مادرشوهرم داشتم، جرات نکردم چیزی بگویم. وقتی پدر و مادرم به من گفتند که نقل مکان کنم، من هم قبول کردم.

از وقتی به این آپارتمان نقل مکان کردم، دیگر عادت ندارم برای خرید به بازار بروم، چون هیچ بازار محلی در آن اطراف وجود ندارد. فقط یک سوپرمارکت در پایین ساختمان هست، بنابراین مجبورم هفته‌ای دو بار یک سبد را برای خرید ببرم پایین.

اولش مادرشوهرم چیزی نگفت. اما بعد تصادفاً رسید خریدهای مواد غذایی‌ام را دید که نشان می‌داد هفته‌ای حدود ۳ میلیون دونگ ویتنامی خرج کرده‌ام، شامل غذا، نوشیدنی، اقلام متفرقه، پوشک، شیر برای بچه‌ام و سایر مایحتاج.

او از این موضوع راضی نبود، فکر می‌کرد که من پول زیادی خرج می‌کنم، بلد نیستم پس‌انداز کنم، شوهرم را دوست ندارم، برای آینده برنامه‌ریزی نمی‌کنم...

در کل، او با ۷۷۴۹ دلیل کاملاً تند از من انتقاد کرد. من توضیح دادم که هر چیزی که خریده‌ام معقول بوده و هیچ چیز اضافی نبوده است. علاوه بر این، من برای کل خانواده ۵ نفره خریده‌ام، هیچ چیز برای استفاده خودم نیست، بنابراین منصفانه نیست که مادرم اینطور مرا سرزنش کند.

به‌طور غیرمنتظره‌ای، مادرشوهرم عروسش را متهم کرد که لوس است، می‌خواهد بر مادرشوهرش تسلط پیدا کند و نقشه می‌کشد تا از پول شوهرش سوءاستفاده کند. سرم درد گرفت، بنابراین دست از دفاع از خودم برداشتم و گذاشتم مادرشوهرم هر چه می‌خواهد بگوید.

بعد عصر که شوهرم به خانه آمد، ناگهان به من گفت که از این ماه به بعد دیگر هیچ خرجی به من نمی‌دهد چون «تمام پولش را خرج چیزهای بی‌معنی کرده است». آنقدر با او بحث کردم تا زدم زیر گریه و بعد فهمیدم که وای‌فای خانه قطع شده است. صدای مادرشوهرم از اتاق خواب آمد که می‌گفت از این به بعد دیگر نیازی به استفاده از اینترنت نیست، نمی‌خواهد پسرش پولش را برای اینترنت هدر بدهد در حالی که عروسش در خانه فیلم تماشا می‌کند و در اینترنت گشت و گذار می‌کند.

باشه. از اونجایی که اونا خیلی سنگدل هستن، دیگه نمی‌تونم تحمل کنم. تمام خانواده‌ام با من مثل یه آشغال رفتار می‌کنن، چرا باید به این خانواده اهمیت بدم؟ من تمام رنج‌ها و بی‌عدالتی‌های این لحظه رو به یاد خواهم داشت. من زندگیم رو از نو خواهم ساخت، حتی اگه مجبور باشم با مشکلات بی‌شماری روبرو بشم. من فقط برای فرزندم متاسفم، خانواده‌اش از بدو تولد به خاطر خودخواهی پدر و مادربزرگش از هم پاشید...



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/con-dau-di-sieu-thi-2-lan-tuan-me-chong-xui-con-trai-cat-sinh-hoat-phi-172250306081700586.htm

برچسب: تمبر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تیم ویتنام پس از پیروزی مقابل نپال به رتبه فیفا ارتقا یافت، اندونزی در خطر است
۷۱ سال پس از آزادی، هانوی زیبایی میراث خود را در جریان مدرن حفظ کرده است
هفتاد و یکمین سالگرد روز آزادسازی پایتخت - تقویت روحیه برای هانوی جهت گام نهادن محکم به دوران جدید
مناطق سیل‌زده در لانگ سون از داخل هلیکوپتر دیده می‌شوند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول