در جریان استخدام نظامی امسال، در بخش هوا آن (منطقه کام له، شهر دا نانگ )، دو برادر دوقلو داوطلب پیوستن به ارتش شدند و پذیرفته شدند.
این مورد خاص، نگوین چی چان و نگوین چی چین (متولد ۲۰۰۷؛ ساکن یک آپارتمان در بخش هوا آن) هستند. در ۱۳ فوریه، هر دو برادر به ارتش ملحق خواهند شد.
در ۸ فوریه، در آپارتمان ۶۰ متری، چان و چین از فرصت استفاده کردند و لباسهای نظامی خود را تا کردند و خانه را تمیز کردند تا به مادرشان کمک کنند. این دوقلوها با مادرشان، نگوین تی هونگ اوآن (متولد ۱۹۸۲) و برادر بزرگترش زندگی میکنند.
خانم اوآن قبل از رفتن به سر کار، به سرعت چند خط روی یک تکه کاغذ با دو اسکناس ۵۰،۰۰۰ دانگ در اتاق نشیمن نوشت و به فرزندانش گفت که جایی نروند چون باران میبارد. با ۱۰۰،۰۰۰ دانگ، خانم اوآن به ۳ فرزندش گفت که ۶۰،۰۰۰ دانگ را برای صبحانه بخورند و بقیه برای ناهار غذا بخرند.
چان و برادر کوچکترش نگوین چی چین در سنین پایین از پدرشان جدا شدند، زمانی که والدینشان طلاق گرفتند. مادرشان مجبور بود برای مراقبت از فرزندانش انواع کارها را انجام دهد. چان، چین و برادرشان با دانستن سختیهای مادرشان، مطیع و خوشرفتار بودند.
خانم اوآن برای بزرگ کردن فرزندانش سخت کار میکرد و انواع و اقسام کارها را انجام میداد. اخیراً، او به عنوان نظافتچی ساعتی کار میکرد و درآمد پایدارتری داشت.
با درک سختیهای مادرشان، هر سه برادر مطیع و خوشرفتار بودند. برادر بزرگتر در حال حاضر در کلاس تقویتی شرکت میکند. چان و چین پس از پایان کلاس نهم، مدرسه را ترک کردند. این دو برادر گاهی اوقات به عنوان کارگر مزدبگیر در یک کارخانه کاغذسازی کار میکردند و گاهی اوقات برای کسب درآمد اضافی، ساعتی به مادرشان در نظافت کمک میکردند.
وقتی چان و چین ۱۸ ساله شدند و با محیط نظامی آشنا شدند، درباره داوطلب شدن برای پیوستن به ارتش صحبت کردند. این تصمیم دو برادر مورد حمایت خانم اوآن قرار گرفت.
هر دو برادر اظهار داشتند که میخواهند بخشی از جوانی خود را به وظیفه حفاظت از سرزمین پدری اختصاص دهند. علاوه بر این، محیط نظامی به چان و چین نیز کمک کرد تا خود را آموزش دهند و بالغتر شوند.
این دو مرد جوان اضافه کردند که در آینده آرزوهای شغلی خودشان را دارند. چان میخواست یاد بگیرد که چگونه نوشیدنیها را مخلوط کند و چین میخواست یاد بگیرد که چگونه ماشین تعمیر کند.
چان به طور محرمانه گفت: «برنامه ما پس از اتمام خدمت سربازی این است که یک حرفه یاد بگیریم تا بتوانیم سختیهای زندگی را در کنار مادرمان تحمل کنیم و در دوران پیری از او مراقبت کنیم.»
چان گفت وقتی شنیدند که این دو برادر برای پیوستن به ارتش درخواست دادهاند، پدربزرگ و مادربزرگشان بسیار مفتخر شدند. با اینکه آنها بلیط بختآزمایی میفروشند، اما همچنان سعی کردند به دو نوه خود مقداری پول بدهند تا آنها را تشویق کنند که در سلامت کامل به ارتش بروند. در ژانویه ۲۰۲۵، خانم اوآنه همچنین میخواست قبل از عزیمت چان و چینه به ارتش، برای آنها جشن تولدی برگزار کند، اما این دو برادر به دلیل ترس از خرج کردن پول، مانع این کار مادرشان شدند.
خانم اونه گفت که فرزندانش از مستقل بودن دست کشیدهاند، بنابراین همه آنها وقتی هنوز در مدرسه ابتدایی بودند میدانستند چگونه برای خودشان آشپزی کنند و مادرشان را خیلی دوست داشتند. این روزها، هر شب خانم اونه همیشه وقتی را صرف میکند تا به دو فرزندش بگوید که وقتی به ارتش میپیوندند، استقلال، نظم و جدیت را تمرین کنند. به ویژه، او امیدوار است که دو فرزندش همیشه تمام تلاش خود را بکنند و وظایف محوله خود را به خوبی انجام دهند.
خانم اونه اظهار داشت: «وقتی تصمیم گرفتم فرزندانم را به خدمت سربازی بفرستم، احساساتم غیرقابل توصیف بود. ناراحت بودم چون قرار بود مدتی از آنها دور باشم، اما وقتی دیدم که آنها بزرگ شدهاند و میتوانند به چیزهای بزرگ فکر کنند، حتی خوشحالتر شدم. من معتقدم وقتی آنها در یک محیط نظامی آموزش ببینند، بالغتر میشوند و مسئولیتهای خود را به عنوان سربازان ارتش خلق ویتنام انجام میدهند.»
آقای لی مین نام، فرمانده فرماندهی نظامی بخش هوا آن، گفت که طبق مقررات، اگر دو برادر در خانواده با هم در آزمون خدمت سربازی شرکت کنند، فقط یکی از آنها برای پذیرش در نظر گرفته میشود. دیگری حق دارد تا زمان تکمیل آزمون توسط دیگری، پذیرش را به تعویق بیندازد. با این حال، در مورد چان و چین، هر دو درخواست ثبت نام داوطلبانه را ارائه دادند و پذیرفته شدند. این دو برادر به هنگ ۹۷۱ تحت فرماندهی نظامی شهر دا نانگ اعزام شدند.
منبع: https://vietnamnet.vn/hai-anh-em-song-sinh-cung-xung-phong-len-duong-nhap-ngu-2369638.html
نظر (0)