Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

با دیدن چیزی که از کیف افتاد، زدم زیر گریه.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội04/12/2024

شوهرم که ماجرا را می‌دانست، مخالفتی نکرد، اما گفت بگذارید هر کاری دلش می‌خواهد بکند.


این مقاله توسط دختری به نام توی (چین) به اشتراک گذاشته شده است.

پدرزن من امسال ۸۵ ساله است اما سالم است. او هنوز هم هر روز صبح زود از خواب بیدار می‌شود و تا غروب آفتاب کار می‌کند.

خانواده شوهرم ۷ خواهر و برادر دارند که شامل چهار پسر و سه دختر می‌شود. شوهرم فرزند ششم خانواده است. مادرش وقتی او فقط ۳ سال داشت، فوت کرد.

با این ازدواج مخالفت شد

بعد از فوت مادرم، پدرشوهرم به تنهایی و بدون ازدواج مجدد، هفت فرزند را بزرگ کرد. وقتی برای اولین بار ازدواج کردم، به من گفت: «ممنون که با پسرم ازدواج کردی.» در واقع، شوهرم از ناحیه پای راست مشکل داشت و کمی می‌لنگید. وقتی تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، پدر و مادرم به شدت مخالفت کردند.

چون پول کافی برای خرید خانه برای عروسی‌مان نداشتیم، مجبور شدیم خانه‌ای اجاره کنیم. در آن زمان، مادرم عصبانی شد و گفت: «اگر به حرف من گوش نکنی، قطعاً بعداً پشیمان خواهی شد.» با این حال، سال‌های زندگی مشترک ثابت کرده است که انتخاب من در آن زمان اشتباه نبوده است.

یادم می‌آید وقتی باردار بودم، پدر شوهرم اغلب برایم غذای مقوی می‌فرستاد. با این حال، من اغلب مشغول کار بودم و به موقع غذا نمی‌خوردم. او با دانستن این موضوع، به من یادآوری کرد: «کار نمی‌تواند مهم‌تر از بچه‌ها باشد. برای خیر خودت و بچه، باید کار خود را محدود کنی، بعداً می‌توانی پول دربیاوری.»

Bố chồng 85 tuổi vẫn mang đồ ăn đến tận nhà cho con cháu: Thấy thứ rơi ra từ bên trong túi, tôi bật khóc - Ảnh 2.

تصویرسازی: سینا

از آن به بعد، مهم نبود چقدر سرش شلوغ باشد، همیشه برایم غذا درست می‌کرد، بنابراین من فقط مجبور بودم آنها را سر کار گرم کنم و بخورم. همکارانم حسادت می‌کردند که من پدر خیلی خوبی دارم.

وقتی به آنها گفتم که این مرد پدرزن من است، همه تعجب کردند. شاید انتظار نداشتند که در این دنیا پدرزنی پیدا شود که تا این حد به عروسش اهمیت بدهد.

تا الان دو پسر داریم. اگرچه زندگی لوکس یا ثروتمندی نداریم، اما به طور کلی، خانواده شاد و آرام است. در طول این سال‌ها، تلاش‌های همسرم مورد تأیید والدینم قرار گرفته است. اگرچه درآمد شوهرم خیلی زیاد نیست، اما او همیشه سعی می‌کند خانواده‌ای بسازد.

کیف قدیمی بابا اشکمو درآورد

مهمترین چیز این است که بعد از ازدواج، برادران، خواهران و پدر همسرم از من مراقبت کردند. پدر همسرم بالای ۸۰ سال سن دارد اما هنوز هم سخت کار می‌کند و هرگز مجبور نشده از فرزندانش کمک بخواهد.

یک صبح زمستانی، پدر شوهرم در خانه‌ام را زد. در یک روز برفی، او با دوچرخه به خانه ما آمده بود و غذا آورده بود، چون نگران بود که بچه‌هایش غذای کافی نداشته باشند.

او کیسه‌ای به من داد که در آن مقداری تربچه و کلم خانگی، به همراه تخم‌مرغ و مرغ از قبل پخته شده بود. با دیدن این صحنه، نتوانستم جلوی گریه‌ام را بگیرم. ما، فرزندانش، به او توصیه کرده بودیم که دیگر سر کار نرود. بالاخره او تمام عمرش سخت کار کرده و باید در خانه بماند و از دوران پیری‌اش در کنار فرزندان و نوه‌هایش لذت ببرد. با این حال، او موافقت نکرد.

Bố chồng 85 tuổi vẫn mang đồ ăn đến tận nhà cho con cháu: Thấy thứ rơi ra từ bên trong túi, tôi bật khóc - Ảnh 4.

تصویرسازی: سوهو

هر وقت محصولی پرورش می‌دهد یا چیز جدیدی به دست می‌آورد، آن را با فرزندانش به اشتراک می‌گذارد. من تمام سبزیجات و غذاهایی را که پدرزنم می‌آورد در یخچال گذاشتم. به طور غیرمنتظره‌ای، یک کیسه پارچه‌ای سیاه از جیبم افتاد. وقتی آن را باز کردم، یک دسته ضخیم از اسکناس‌های قرمز را داخل آن دیدم. در مجموع 10،000 یوان (حدود 35 میلیون دانگ ویتنامی) شمردم.

چند روز پیش، گفتی که یک گله خوک در خانه داری. آیا این پولی است که از فروش خوک‌ها به دست آورده‌ای؟ آن شب، بعد از اینکه شوهرم از سر کار برگشت، این موضوع را برایش تعریف کردم. شوهرم آهی کشید و گفت: «این چیزی است که پدر می‌خواست، پس فقط قبولش کن.»

می‌توان گفت که اگرچه پدر شوهرم پیر است، اما هنوز هم هر وقت پول اضافی داشته باشد، می‌خواهد از ما حمایت کند. من درک می‌کنم که او نگران است زیرا ما دو فرزند داریم که باید بزرگ کنیم و توانایی شوهرم برای کسب درآمد نیز محدود است. او می‌داند که من نمی‌خواهم پول دریافت کنم، بنابراین اغلب به روش‌های مختلف به من پول می‌دهد.

آخر هفته، می‌ترسیدم پدرم تنها باشد و کسی را نداشته باشد که از او مراقبت کند، بنابراین لباس‌های زمستانی و بخاری برایش آماده کردم تا به خانه ببرم. در حالی که پدرم در آشپزخانه مشغول آماده کردن وسایل بود، مخفیانه ۵۰۰۰ یوان (حدود ۱۷ میلیون دونگ ویتنامی) را در جیب کتش گذاشتم. تصمیم گرفتم بدون اینکه به شوهرم بگویم پول را به او بدهم، صرف نظر از اینکه آیا او حاضر به قبول آن است یا نه، به عنوان یک عروس، این کاری بود که باید انجام می‌دادم.

توی آنه



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/bo-chong-85-tuoi-van-mang-do-an-den-tan-nha-cho-con-chau-thay-thu-roi-ra-tu-ben-trong-tui-toi-bat-khoc-172241203084040366.htm

برچسب: پدر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

چه چیز خاصی در مورد این جزیره که در نزدیکی مرز دریایی با چین قرار دارد، وجود دارد؟
هانوی با فصل گل‌هایی که «زمستان را به خیابان‌ها فرا می‌خواند» شلوغ است.
از منظره زیبا مانند یک نقاشی آبرنگ در بن ان شگفت زده شدم
تحسین لباس‌های ملی ۸۰ دختر زیبای شرکت‌کننده در مسابقه دختر شایسته بین‌المللی ۲۰۲۵ ژاپن

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

75 سال دوستی ویتنام و چین: خانه قدیمی آقای تو وی تام در خیابان با مونگ، تین تای، کوانگ تای

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول