عشق، دلتنگی و آرزوی دیدار مجدد سرلشکر هوانگ دان و همسرش در طول جنگ از طریق بیش از ۴۰۰ نامه منتقل شد.
داستان عاشقانه سرلشکر هوانگ دان و خانم نگوین تی آن وین توسط پسر کوچکشان - تاجر هوانگ نام تین - در کتاب «نامهای برای تو» به تصویر کشیده شدهاند. این کتاب شامل چهار بخش است: با بازگشت از دین بین فو، ما ازدواج میکنیم!؛ عطر خاطرات را زنده میکند؛ با نامهای برای تو، بین اسلحههای دشمن و ما، ما هنوز شلیک میکنیم؛ با هم به اینجا برمیگردیم، که مربوط به مقاطع زمانی از زمانی است که سرلشکر و همسرش عاشق یکدیگر شدند، تا روزهای جدایی به دلیل جنگ، و در نهایت دوران پیری آنها در کنار هم.
داستان عشق آنها به دو جنگ مرتبط است، با وقایع تاریخی مانند لشکرکشی لائوس علیا در سال ۱۹۵۳، حمله عمومی بهار مائو تان در سال ۱۹۶۸ و نبرد ارگ کوانگ تری در تابستان ۱۹۷۲.
کتاب «نامهای برای تو» توسط انتشارات نها نام در ۲۵ مارس منتشر شد. عکس: فوئونگ لین
در مقدمه، نویسنده هوآنگ نام تین نوشت: «میخواهم داستان والدینم را روایت کنم - داستانی عاشقانه که دو قرن را در بر میگیرد، پر از محبت و عشق، و با نقاط عطف تاریخی بزرگ ملت پیوند خورده است. میخواهم هر آنچه را که متعلق به آنهاست حفظ کنم.»
آقای هوانگ نام تین لحظهای را به یاد میآورد که پدرش فوت کرد، مادرش به او گفت که نامهها و خاطرات بین خودشان را در تابوت بگذارد. با این حال، آقای تین جعبهای از اسناد، حاوی بیش از ۴۰۰ نامه، را نگه داشته و آنها را به آرامی در طول سالها خوانده است. وقتی کاغذها به تدریج با گذشت زمان زرد شدند، نویسنده از کارکنانش خواست که آنها را دوباره تایپ کنند و سپس آنها را برای تفکر در سفرهای کاری همراه خود آورد. آقای تین گفت: «هر نامه مانند ریسمانی نرم است که یک رابطه عاشقانه قوی ۵۰ ساله را به هم متصل میکند و به آرامی در طول زمان آشکار میشود.»
نویسنده هوانگ نام تین گزیدهای از کتاب «نامهای برای تو» را میخواند. ویدئو : شخصیت ارائه شده
از طریق پیامهایی که برای همسرش فرستاده شده بود، به نظر میرسید که سرلشکر فردی پرشور و رمانتیک در عشق است. او کسی بود که در رابطه عاشقانهاش با خانم آن وین ابتکار عمل را به دست گرفت. با افزایش عشق او، با حمایت خانوادهاش، او به سرعت برای خانوادهاش نامه نوشت تا در مورد این موضوع مهم صحبت کند. سرلشکر قبل از شرکت در لشکرکشی لائوس علیا، درخواست مرخصی برای برگزاری مراسم نامزدی کرد، اگرچه فقط اجازه داشت یک شب آنجا بماند.
پس از پیروزی در دین بین فو، او ۱۳۰۰ کیلومتر را با دوچرخه تا نگ آن، تای نگوین و لانگ سون رکاب زد تا وین را پیدا کند و از او خواستگاری کند. وقتی وین گفت که میخواهد روی کارش تمرکز کند و موقتاً بچهدار شدن را کنار بگذارد، وین او را درک کرد و به او احترام گذاشت. تقریباً دو ماه پس از مراسم نامزدی در مارس ۱۹۵۳، آنها اولین بوسه خود را به اشتراک گذاشتند. چهار سال پس از عروسی، این زوج از اولین دخترشان استقبال کردند.
او در نامههایش همیشه ابتکار عمل را به دست میگرفت تا احساساتش را با کلمات شیرین بیان کند و او را با عباراتی مانند «ام وین»، «وین ام»، «چونگ چونگ کوا وین» خطاب میکرد. گاهی اوقات، سرلشکر تدبیر خود را با پیشنهاد به همسرش برای ابراز عشق بیشتر به او نشان میداد. خانم آن وین که در ابتدا فردی کمحرف بود، با گذشت زمان به تدریج تغییر کرد و بیشتر برای او نامه مینوشت.
به گفتهی نویسنده، هوانگ نام تین، در طول چهار سالی که سرلشکر هوانگ دان برای تحصیلات عالی نظامی به اتحاد جماهیر شوروی رفت، والدینش منتظر پاسخ یکدیگر نماندند، بلکه به نوبت نامه مینوشتند، به طور متوسط هفتهای یک نامه، گاهی دو نامه در هفته. آنها علاوه بر ابراز عشق و اشتیاق، زندگی و موقعیت فرزندانشان را به روز میکردند، دیدگاههای خود را در مورد عشق به اشتراک میگذاشتند، حتی از طریق نامه قهر میکردند و آشتی میکردند.
در بحبوحه شعلههای جنگ و جدایی، بدون هیچ تاریخ مشخصی برای دیدار مجدد، عشق سرلشکر هوانگ دان و همسرش بسیار تأثیرگذار است. پس از اعترافات، خوانندگان میتوانند تا حدودی زندگی در دوران جنگ و احساسات افراد در پشت جبهه را ببینند.
عکس عروسی آقای هوانگ دان و خانم آن وین. عکس: خانواده ارائه شده است
آقای هوانگ دان در نامهاش به ندرت از خشونت میدان جنگ یاد میکرد، اما همیشه تمایل خود را برای فداکاری برای کشور ابراز میکرد. در نامهای که در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۰، زمانی که در اتحاد جماهیر شوروی بود، برای همسرش فرستاد، از فرزندانش نام برد: «من به زندگی آینده آنها نگاه میکنم و حتی خوشحالتر هستم زیرا حداقل میبینم کسانی که واقعاً شاد زندگی میکنند، فرزندان ما هستند. در مورد خودم، من جوانی پرشورم را برای کمک به سرزمین پدری، به سالهای جنگ، فدا کردم.»
خانم آن وین با درک اینکه شوهرش دلتنگ همسر و فرزندانش است، در هر نامه اغلب او را در جریان رشد فرزندانش و وضعیت سلامتیاش قرار میداد. او دائماً اشاره میکرد که فرزندانش منتظر بازگشت پدرشان هستند، که به نوعی به او انگیزه بیشتری برای مبارزه میداد: «هرچه آن بزرگتر میشود، بیشتر شبیه تو میشود...»، «هونگ کوچولو هنوز چیزی نمیداند و نمیداند پدرش کیست. او لاغر و ضعیف است، اما بسیار مطیع است»، «عزیزم، اگر در کنار دو فرزندمان زندگی کنی، خواهی دید که عشق ما عمیقتر است، روزی نیست که به تو فکر نکنم...».
او که شاهد ازدواج پدر و مادرش بود، هوانگ نام تین گفت که هرگز از تحسین آنها دست نکشیده است: «در قلب من، هیچ عشقی نمیتواند زیباتر از عشق والدین باشد، هیچ محبتی نمیتواند بزرگتر از محبت پدر به مادر باشد، هیچ مدارایی نمیتواند بزرگتر از مدارای مادر به پدر باشد.»
در این کتاب، نویسنده گفته است که حتی در سن پیری، هر زمان که خانم آن وین دل درد داشت یا هوس چیزی میکرد، صرف نظر از اینکه شب بود یا هوا سرد، آقای هوانگ دان حاضر بود برای خرید مسکن یا غذای مورد علاقهاش برود. فرزندان و نوههایش بارها سعی کردند جلوی او را بگیرند زیرا نگران سلامتی ژنرال بودند، اما او اغلب گوش نمیداد و همیشه از تمام درخواستهای همسرش پیروی میکرد. بنابراین، وقتی ژنرال در سال ۲۰۰۳ ناگهان درگذشت، خانم وین آنقدر غمگین شد که به شدت بیمار شد و مدتی طول کشید تا بهبود یابد. ۱۹ سال بعد، سرانجام به نزد او "بازگشت".
سرلشکر هوانگ دان در سال ۱۹۲۸ در یک خانواده ژنرال مشهور در نِگه آن، از نوادگان نسل بیست و یکم هوانگ تا تون، ژنرالی از سلسله تران، که زمانی لقب سات های دای وونگ را داشت، متولد شد. او افسر فرماندهی بود که در جنگهای مقاومت علیه فرانسویها و آمریکاییها شرکت داشت.
در سال ۲۰۱۰، انتشارات ارتش خلق، کتاب «از رودخانه بن های تا کاخ استقلال» را با خاطرات زنده او از میدان جنگ منتشر کرد. در مقدمه، دبیرکل سابق، لی خا فیو، درباره سرلشکر هوانگ دان اظهار نظر کرد: «مردی که تقریباً تمام عمر و حرفه خود را در میدان نظامی گذراند، او مستقیماً فرماندهی نبردها را در میدانهای جنگ از سالهای مقاومت علیه فرانسه گرفته تا مقاومت علیه ایالات متحده در موقعیتهای مختلف بر عهده داشت. اکثر نبردها بسیار مؤثر بودند و او وظایف خود را به طور عالی انجام داد.»
هوانگ نام تین، ۵۵ ساله، مدیر بازرگانی، متخصص فناوری و مربی است. او در حال حاضر معاون رئیس شورای دانشگاه - دانشگاه FPT - است.
فوئونگ لین
لینک منبع






نظر (0)