دوران کودکی
ندانستن ارزش برنج و لباس
مادر به آرامی دستم را گرفت و دستور داد
کودک مطیع
از مدرسه به خانه رفتن
قلمی را که زمین گذاشتی بردار
فردا صبح برو مدرسه
لطفا دوباره ارسال کنید
به معلم گوش دهید
خوب و درست
بدان که این گنجی در دنیاست
تصویرسازی: ون نگوین
سپس سالها گذشت
سن
تلاش برای امرار معاش
بله - خیر، سود - زیان...
واضح - مات، برد - باخت، جعلی - واقعی...
همچنان قلبم را می پیچاند
من با خستگی در جهل به دنبال خودم میگردم
به ایوان قدیمی برمیگردم
به آواز باد گوش کن
قطرات باران پاییزی کودکی مرا بیدار میکنند
مفهوم خورشید
هر سپیده دم را روشن کن
نزدیک و صمیمی
زندگیهای بدبخت
مرز بین خیر و شر را بشناس
تشخیص درست از نادرست در امور انسانی
بعد از ظهر نشستم
به آواز پرندگان گوش دهید
قلب، عاشقانه آسمان و زمین را دوست دارد
از علف، کرم، مورچه...
به جنگلهای سبز، دریاهای وسیع، رودخانههای طولانی...
درخت زندگی شکوفه میدهد و میوه میدهد
من با تو هستم، جسم و ذهنت را تسکین میدهم.
من و من دیگر غریبه نیستیم
من در چشم و دلم روشنم...
منبع: https://thanhnien.vn/toi-va-toi-tho-cua-nguyen-hoang-tho-185250926210756693.htm
نظر (0)