تصویرسازی: ون نگوین
داستان عشق در قطره باران
از گذشته به آرامی اینجا فرو میریزم
باران را از زیر پوستم حس میکنم
الان گرم، آینده سرد.
دلم کویر است، حال غریب!
درونش باران میبارد
در یک موقعیت به ظاهر فرضی
دختری بی سر و صدا با باران باز خواهد گشت
بگذار این مکان دوباره بدرخشد
داستان عشق در قطرات باران
آرام آرام در قلب سوزان من سقوط کن
من هنوز در دنیایی عجیب ایستادهام
خیره به دست گمشده
دستت دنبال دست من میگرده
در زمانی گرم از دوران باستان.
داستان عاشقانه ای که روی قطره باران خوابیده است
آنقدر نرم که آواز می خواند
فقط خواب میبینم و آخرین ملودی.
منبع: https://thanhnien.vn/co-chuyen-tinh-nam-trong-giot-mua-tho-cua-nguyen-dang-khoa-185250920181858483.htm
نظر (0)