«وقتی پدرم مشروب میخورد، اغلب مرا کتک میزند.»
صبح روز 20 اکتبر، خبرنگار تان نین با HTNL (دانشآموز 11 ساله کلاس پنجم دبستان کو دام، کمون کو دام، استان ها تین ) در حالی که او به دلیل آزار و اذیت توسط ناپدریاش در بیمارستان عمومی وین (استان نگ آن) تحت درمان بود، گفتگویی داشت.

ل. در بیمارستان عمومی وین تحت درمان است.
عکس: فام دوک
ال. روی تخت بیمارستان نشسته بود و به نظر میرسید که درد زیادی میکشد و زخمهایی روی سر، دستها و پاهایش داشت. بیش از یک روز است که خانم نگوین تی هونگ (مادر ناپدری ال.) از ال. مراقبت میکند.
ل. گفت که حدود ساعت ۱۰ شب ۱۸ اکتبر، نگوین ون نام (۳۱ ساله، ناپدری ل.) پس از نوشیدن مشروب در خانه مادر بیولوژیکیاش به خانه آمد و پرسید که آیا مادربزرگش به دیدنش آمده است یا نه.
«به پدرم گفتم که خانه نیستم، بنابراین نمیدانستم. پدرم پرسید چرا مادربزرگ به خانه نیامده و فهمید که ما مرغ میکشیم. بعد پدرم با چکش به سرم زد چون گفت دروغ میگویم. آنقدر به سرم کوبید که خونریزی کرد و به دستها و پاهایم هم خورد. درد داشتم اما جرات جیغ زدن نداشتم چون میترسیدم. در آن زمان، مادرم به زادگاهش در سون لا برگشت و فقط من و پدرم در خانه بودیم.»

ضربه به سر ل. وارد شد و او مجبور شد بخیههای زیادی بخورد.
عکس: فام دوک
ل. گفت که صبح روز بعد وقتی ناپدریاش سر کار رفت، او پنجره را باز کرد و همسایهها را برای کمک صدا زد.
«پدر در را قفل کرد تا نتوانم بیرون بروم. همسایهها بعد با پدر تماس گرفتند تا در را باز کند و من را به مرکز بهداشت شهر ببرند. بعد از آن، معلم کلاس من را برای درمان به بیمارستان برد. دیگر نمیخواهم با پدر بمانم. فقط میخواهم با مادربزرگم زندگی کنم.» این را ل. در حالی که بغض کرده بود گفت.
به گفتهی ل.، این اولین باری نبود که ناپدریاش او را کتک میزد. ل. گفت: «وقتی پدرم مشروب میخورد، اغلب مرا کتک میزد. وقتی هوشیار بود، کمتر کتکم میزد، وقتی مشروب میخورد، بیشتر کتکم میزد. سال گذشته، پدرم از سیم برق برای کتک زدن من استفاده کرد که باعث جراحت در تمام بدنم شد و پلیس او را احضار کرد.»
پرونده کودک آزاری در ها تین: ناپدری دستگیر شد
«من مادرشم اما هنوز میترسم»
خانم تران تی هونگ (مادر نام) گفت: زن و شوهر نام فرزند دوم است. خانم هونگ گفت: «نام ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام ل شد. تا الان، من ل را به عنوان نوهام در نظر گرفتهام، بدون هیچ تبعیضی. نام و همسرش علاوه بر ل، دو فرزند دیگر هم دارند. ل پس از نقل مکان به خانه جدید، به والدینش در مراقبت از خواهر و برادر کوچکترش و انجام کارهای خانه کمک میکند. او بسیار مطیع و کوشا است.»

بدن ل. زخمهای التیامیافتهی زیادی از کتک خوردن توسط ناپدریاش داشت.
عکس: فام دوک
به گفته خانم هونگ، او با مردی ازدواج کرد که زیاد مشروب میخورد و اغلب او و فرزندانش را کتک میزد. در طول زندگی مشترکشان، شوهرش زنان زیادی داشت و به عنوان زن و شوهر با هم زندگی میکردند. در حال حاضر، شوهرش با زنی از استان نگ آن زندگی میکند.
خانم هونگ بغض کرد و گفت: «نام از وقتی کوچک بود، بارها توسط پدرش به طرز وحشیانهای کتک خورده بود. شاید به دلیل بدرفتاری پدرش، روانشناسی او تحت تأثیر قرار گرفته بود. هر بار که خانواده با هم درگیر میشدند، نام پرخاشگر میشد و من و خواهرم را کتک میزد. من مادرش هستم، اما هنوز خیلی میترسم و نمیتوانم به او نصیحت کنم. سال گذشته، او ل. را کتک زد و پلیس از او خواست که به او تذکر دهد.»
خانم هوئونگ همچنین گفت که پس از اینکه همسایهها ل. را برای درمان به مرکز بهداشت کمون بردند، متوجه شد که پسرش او را کتک زده است.
خانم هونگ گفت: «من نوهام را خیلی دوست دارم، اما نمیدانم چه کار کنم. حالا فقط امیدوارم پلیس بتواند کاری کند تا نام بیدار شود. من همچنین به عروسم توصیه کردم که ال. را به خانه والدینش برگرداند. او در حال حاضر به دلیل بیماری پدرش در زادگاهش است. از دیروز، خانواده والدینش تماس گرفتهاند تا حال ال. را بپرسند.»
پزشکی در بیمارستان عمومی وین (نگه آن) گفت که بیمار ل. با زخمهای باز زیادی روی سر و کبودیهایی روی پشت، باسن، رانها و پاهایش به بیمارستان آورده شد. در زمان پذیرش، بیمار علائم وحشت را نشان میداد و تمایلی به تعامل نداشت.
پزشک اطلاع داد: «بیمار سه زخم باز روی سرش داشت که دو تای آنها کوچک و کمعمق در بالای سرش بودند و یکی در ناحیه پسسری بزرگتر و عمیقتر بود. زخم ناهموار بود و گمان میرود که توسط یک جسم سخت ایجاد شده باشد. ما سه زخم روی سر او را درمان و هفت بخیه زدیم. حال کودک به تدریج رو به بهبود است.»
پزشکان همچنین کبودیهای زیادی را روی بدن بیمار L مشاهده کردند. علاوه بر این، بدن بیمار زخمهای قدیمی، رنگپریده و بهبود یافته زیادی داشت. بیمار گفت که این زخمها ناشی از سوءاستفاده ناپدریاش بوده است.
منبع: https://thanhnien.vn/vu-be-gai-o-ha-tinh-bi-bao-hanh-bo-dung-bua-danh-con-185251020104600.htm






نظر (0)