بوی تی نهو هیون (۲۵ ساله، اهل کان تو ) با فام ترونگ تین (۲۵ ساله، اهل وین لونگ) زمانی که هر دو در یک کلاس دانشگاه بودند، آشنا شد. در آن زمان، تین، هیون را فردی مهربان و باهوش و بسیار فعال در تمام فعالیتهای کلاسی یافت. از سوی دیگر، هیون تین را فردی با تیپ شخصیتی خودش نمیدانست، بنابراین به ندرت با او صحبت میکرد. این زوج تا سال سوم یا چهارم زندگیشان فرصت بیشتری برای تعامل با یکدیگر نداشتند.
در آن زمان، هیون در یک سازمان خیریه کار میکرد، بنابراین تمام کلاس، از جمله تین، را به کمک مالی تشویق کرد. او نمیدانست که خانواده تین یک مغازه طلافروشی دارند. تین سخاوتمند بود و 3 میلیون دانگ ویتنامی به کودکان مناطق محروم اهدا کرد.


نهو هیون و ترونگ تین
به دلیل مشغله زیاد در کارهای داوطلبانه، هیونه زیاد از مدرسه غیبت میکرد و مجبور بود دفترچه تین را برای جبران درسها قرض بگیرد. کم کم این دو با هم صحبت کردند و نسبت به هم احساساتی پیدا کردند. ارباب جوان مغازه طلافروشی که دید هیونه خیلی زنانه، ناز و خوشقلب است، از او خواستگاری کرد.
وقتی نهو هیون برای ملاقات با والدینش آمد، به لطف زیرکیاش، فوراً با مادرشوهرش امتیاز گرفت. آن روز، تولد مادر تین بود، هیون شخصاً کیکی درست کرد و برایش برد. مادر تین از عروس آیندهاش بسیار راضی بود.
عشق آنها به مدت ۳ سال به آرامی ادامه یافت. در ابتدا، هیون و تین قصد داشتند زود ازدواج کنند، اما هر دو میخواستند فارغالتحصیل شوند و مدتی کار کنند.
تین گفت: «وقتی تو کار میکردی، من جواهرسازی یاد گرفتم. ما یک سال بعد ازدواج کردیم.»
هیونه بسیار جذاب و ماهر است و از نظر مادرشوهرش امتیاز کسب میکند.
در ژانویه ۲۰۲۴، عروسی رویایی این زوج در وین لونگ برگزار شد. والدین تین به آنها جهیزیه ای شامل ۲۰ شمش طلا و یک کتاب قرمز به زبان کان تو دادند.
هدیه والدین شوهرش، نهو هیون را غرق در شگفتی کرد . هیون به طور محرمانه گفت: «از همان ابتدا نمیدانستم که خانواده شوهرم یک مغازه طلافروشی دارند. بنابراین وقتی والدین شوهرم به من جهیزیه دادند، شگفتزده شدم. هر دوی ما آن را به عنوان ذخیرهای برای سفر آیندهمان برای ساختن یک حرفه میبینیم .»

عروسی عروس اهل وین لونگ زمانی باعث "طوفانی" در اینترنت شد.
وقتی با هم به خانه برگشتند، تازه عروس و داماد بسیاری از عادتهای بد یکدیگر را آشکار کردند. نهو هیون شوهرش را به خاطر ملایم و مهربان بودنش تحسین میکرد، اما او در خوردن غذا تنبل بود و همیشه لاغر بود. مادرشوهر و اقوامش اغلب به او یادآوری میکردند: «به تین بگویید بیشتر غذا بخورد، او خیلی لاغر است.»
تین توضیح داد که قبل از ازدواج برای معاینه پزشکی رفته بود و نتایج هیچ نشانهای از بیماری نشان نمیداد. هیون فقط امیدوار بود که شوهرش بیشتر از خودش مراقبت کند تا سالم بماند.
ترونگ تین همسرش را «متهم» کرد که وقتی عصبانی میشود، همه چیز را پرت میکند و ساکت میماند. تین گفت: «بعضی وقتها تمام روز عصبانی هستم، بعد بیصدا به اتاقم میروم. فقط وقتی تمام کارهایم را تمام کردم، برای التماس و تمنا به سراغش میروم، او به من میگوید.»
تین در مورد اینکه میخواهد چه چیزی را در شریک زندگیاش تغییر دهد، صحبت کرد و گفت که میخواهد هوین وقتی عصبانی است به او بگوید تا بتواند اشتباهاتش را اصلاح کند و به خانواده کمک کند تا هماهنگتر باشند.
تین و همسرش در حال حاضر قصد دارند مغازه طلای خود را بسازند، اما تجربه کافی ندارند. بنابراین، آنها هنوز به والدین خود کمک میکنند، این حرفه را یاد میگیرند و کسب و کار را اداره میکنند.
منبع: تازه عروس و داماد
منبع
نظر (0)