Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

من به مدت ۱۰ سال به تنهایی از مادرشوهرم مراقبت کردم. وقتی او فوت کرد، نامی از من در وصیت‌نامه نبود، اما من خوشحال‌ترین فرد بودم.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội15/02/2025

در ابتدا، زن با دیدن اینکه نامش در وصیت‌نامه‌ای که از مادرشوهرش به جا مانده بود، نبود، کمی ناامید شد. اما یک سال بعد، رازی را که در پیراهن مادرشوهرش پنهان شده بود، کشف کرد.


مقاله زیر توسط خانم وونگ (چین) به اشتراک گذاشته شده و در پلتفرم ۱۶۳ توجه‌ها را به خود جلب کرده است.

من در یک روستای کوهستانی کوچک بزرگ شدم. پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، به دلیل فقر خانواده‌ام مجبور به ترک تحصیل شدم. به دنبال برخی از همسایه‌ها، برای کار به شهر رفتم. در آنجا با شوهر فعلی‌ام آشنا شدم. او فردی متفکر و مسئولیت‌پذیر است. پس از مدتی آشنایی، ما ازدواج کردیم و صاحب یک پسر شدیم.

متاسفانه مادرشوهرم چند سال پیش سکته مغزی کرد. خوشبختانه خانواده‌اش به موقع او را درمان کردند و حالش بهتر شد. با این حال، او هنوز به کسی نیاز دارد که از او حمایت کند.

در طول دو سال اول بیماری مادرم، پدرم هنوز سالم بود، بنابراین او کسی بود که از او مراقبت می‌کرد. ما فقط مجبور بودیم در اوقات فراغت خود کمک کنیم. با این حال، در سال ۲۰۱۵، پدر همسرم پس از تشخیص سرطان کبد درگذشت.

بعد از از دست دادن شریک زندگی‌اش، حال مادرش بدتر شد. به نظر می‌رسید که توانایی راه رفتن را از دست داده و به کسی نیاز داشت که ۲۴ ساعته در کنارش باشد.

در ابتدا، خواهر و برادرهایم پولشان را روی هم گذاشتند تا یک خدمتکار استخدام کنند. با این حال، پس از مدت کوتاهی، همه به دلیل سختی کار، آنجا را ترک کردند. من که نمی‌توانستم کاری را ترتیب دهم، تصمیم گرفتم کارم را در شهر رها کنم و به زادگاهم برگردم تا از مادرشوهرم مراقبت کنم.

روزهای اول فکر می‌کردم این شغل خیلی سخت نیست. اما وقتی آن را تجربه کردم، فهمیدم که اشتباه فهمیده‌ام. مراقبت از سالمندان کار آسانی نیست، مخصوصاً وقتی صحبت از مادر شوهرم باشد. با این حال، چون فهمیدم مادرم زمان زیادی برای زندگی ندارد، همه چیز را تحمل کردم و با خوشحالی به خواسته‌هایش عمل کردم.

1 mình chăm mẹ chồng suốt 10 năm, đến khi bà qua đời, tôi không có tên trong di chúc nhưng lại là người sướng nhất - Ảnh 2.

با گذشت زمان، سلامتی مادرم به تدریج رو به وخامت گذاشت. من به اندازه کافی قوی نبودم که به تنهایی از او مراقبت کنم. این داستان را بارها با برادران همسرم در میان گذاشتم تا از آنها حمایت بگیرم. با این حال، همه آنها کار و زندگی در دوردست را بهانه‌ای برای شانه خالی کردن از مسئولیت می‌کردند. کمی غم‌انگیز بود، اما من نمی‌خواستم اوضاع را برای همه سخت کنم، بنابراین مجبور شدم به مدت 10 سال آینده به تنهایی از مادر مسنم مراقبت کنم.

تا اینکه در سال ۲۰۲۳، پس از یک دوره مبارزه با بیماری، مادر شوهرش درگذشت. در آخرین لحظات زندگی‌اش، او فراموش نکرد که وصیت‌نامه‌اش را بنویسد و به فرزندان و نوه‌هایش یادآوری کند که یکدیگر را دوست داشته باشند و از یکدیگر مراقبت کنند.

بعد از تمام شدن تمام کارها، برادرها و خواهرها در اتاق مادرم نشستند تا وصیت‌نامه را بخوانند. چیزی که انتظارش را نداشتم این بود که بعد از اعلام وصیت‌نامه، من و همسرم متوجه شدیم که اسممان در آن نیست. مادرم به هر سه برادر شوهرم مبلغ مساوی ۲۰۰۰۰۰ NDT داده بود.

کمی ناامید شده بودم، اما تصمیم مادرم را درک کردم و به آن احترام گذاشتم. مراقبت از مادرم را وظیفه خودم به عنوان یک پسر می‌دانستم. مهم نبود چه اتفاقی می‌افتاد، چیزی که من و همسرم از آن بیشترین رضایت را داشتیم، سال‌های زندگی مشترکمان با مادرم بود.

بعد از اینکه همه چیز تمام شد، به زندگی عادی‌ام برگشتم: دوباره دنبال کار گشتم و روی مراقبت از خانواده کوچکم تمرکز کردم.

اخیراً، من و همسرم پس از یک سال برای جشن گرفتن سالگرد فوت مادرم به خانه برگشتیم. من برای مرتب کردن وسایل به اتاقش رفتم. هنگام تکان دادن پیراهن غبارگرفته، دیدم تکه کاغذی از آن بیرون افتاد. وقتی آن را باز کردم، متوجه شدم نامه‌ای است که خود مادرشوهرم نوشته است.

1 mình chăm mẹ chồng suốt 10 năm, đến khi bà qua đời, tôi không có tên trong di chúc nhưng lại là người sướng nhất - Ảnh 4.

روی تخت نشستم و با آرامش نامه را خواندم و از محتوای داخل آن شگفت‌زده شدم. بر این اساس، مادر شوهرم یک حساب پس‌انداز به ارزش ۴۰۰۰۰۰ NDT برای ما به جا گذاشته بود. او توضیح داد که نمی‌خواهد بچه‌های دیگر از این موضوع مطلع شوند، بنابراین این مبلغ پول را خصوصی داده است. در نامه، فراموش نکرده بود که از فداکاری‌های ما در طول آن سال‌ها تشکر کند. او حتی از من به خاطر ناراحتی‌اش در زمان بیماری عذرخواهی کرد.

بعد از خواندن آخرین خط نامه، واقعاً نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. احساس رضایت و خوشحالی داشتم که بالاخره مادرم فداکاری‌هایم را به رسمیت شناخت. تنها آن موقع بود که واقعاً مادرم را درک کردم. معلوم شد که او نگذاشته هیچ‌کدام از فرزندانش رنج بکشند. 10 سال مراقبت از مادرم به تنهایی نتیجه داده بود.

دین آن



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/1-minh-cham-me-chong-suot-10-nam-den-khi-ba-qua-doi-toi-khong-co-ten-trong-di-chuc-nhung-lai-la-nguoi-suong-nhat-172250213164253879.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.
جی-دراگون در طول اجرایش در ویتنام، با استقبال پرشور تماشاگران مواجه شد.
یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول