Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

موجودی حساب 0 دونگ، دلیل تکان دهنده

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội29/03/2025

هر وقت از مراقبت از نوه‌ام حرف می‌زنم، مادرشوهرم امتناع می‌کند و می‌گوید «سرش شلوغ است» با اینکه حقوق بازنشستگی‌اش ماهی ۵۰ میلیون است.


مادر شوهر ثروتمند قاطعانه از مراقبت از نوه‌اش خودداری کرد، تمام خانواده وقتی این وضعیت را دیدند شوکه شدند.

مادرشوهرم امسال ۶۵ ساله است، مدت زیادی است که بازنشسته شده اما هنوز هم سبک زندگی پرمشغله‌ای دارد. وقتی در سمت خود بود، سمت‌های بالایی داشت، بنابراین حقوق بازنشستگی ماهانه‌اش هم بسیار مطلوب بود، حدود ۵۰ میلیون در ماه.

اما از وقتی عروس شدم، دیگر هیچ‌وقت مادرشوهرم را آزاد و رها ندیده‌ام. او هنوز هم به‌طور منظم ۳ روز در هفته کار می‌کند که من و همسرم را خیلی کنجکاو می‌کند.

بارها از مادرشوهرم هم پرسیدم: «چی کم داری که هنوز کار می‌کنی؟» اما او فقط لبخند زد و گفت که ماندن در خانه و بی‌کاری حوصله‌ات را سر می‌برد.

با این حال، وقتی من و همسرم بچه‌دار شدیم، او فقط گاهی اوقات برای بازی با بچه می‌آمد و مثل خیلی از خانواده‌های دیگر وقتش را صرف آشپزی یا مراقبت از عروس و نوه‌اش نمی‌کرد. وقتی بچه ۶ ماهه شد، من قصد داشتم به سر کار برگردم و از مادرشوهرم خواستم که در مراقبت از بچه کمک کند. با این حال، او قاطعانه امتناع کرد.

حرف‌های مادرشوهرم کمی ناراحتم کرد: «من هنوز کلی کار دارم، نمی‌تونم همیشه خونه باشم و از شما مراقبت کنم. شما دو تا باید از خودتون مراقبت کنید.»

در مورد شوهرم، او هم کمی ناراحت به نظر می‌رسید. چون مادرم شرایط مالی خوبی داشت و تمام عمرش سخت کار کرده بود، نیازی به کار بیشتر نداشت. با این حال، خانواده‌ام مجبور بودند برای مراقبت از بچه‌ها یک خدمتکار پیدا کنند، با اینکه مادربزرگم همینجا بود. من او را سرزنش نمی‌کردم، اما نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم و در مورد دلیل واقعی این تصمیم فکر نکنم.

در مورد مادرشوهرم، او هیچ‌وقت پول زیادی خرج نمی‌کرد و اهل تجملات هم نبود. با این حال، یک بار که از من و شوهرم خواست تلفنش را درست کنیم، به‌طور اتفاقی موجودی حسابش را دیدیم.

حتی تکان‌دهنده‌تر اینکه، عدد صفر دونگ بود. این باعث شد من و همسرم با تعجب به هم نگاه کنیم. کسی که ماهی ۵۰ میلیون دونگ مستمری می‌گیرد، پاره وقت کار می‌کند اما هیچ پس‌اندازی ندارد؟ ما که نفهمیدیم، از او پرسیدیم.

در طول آن شام، مادرشوهرم مدت زیادی سکوت کرد تا اینکه تصمیم گرفت حقیقت را بگوید. او گفت: «من تمام پولی را که به دست می‌آوردم صرف کمک به دیگران می‌کردم.»

Mẹ chồng lương hưu 50 triệu/tháng từ chối trông cháu để tiếp tục kiếm tiền: Số dư tài khoản 0 đồng, lý do gây sốc- Ảnh 1.

عکس تصویرسازی

معلوم شد که او مدت‌هاست بی‌سروصدا برای موقعیت‌های سختی که در زندگی با آنها مواجه شده پول می‌فرستد. برای فروشندگان بلیط بخت‌آزمایی سالمندان، بیمارانی که پولی برای درمان ندارند، کودکان فقیری که پولی برای شهریه مدرسه ندارند... او لاف نمی‌زند، به کسی چیزی نمی‌گوید، فقط بی‌سروصدا کارش را انجام می‌دهد.

او با اشک گفت: «از جوانی نقشه من این بوده که وقتی بازنشسته شوم، پولی را که دارم صرف کارهای خیریه کنم. چون پدر و مادرم در زندگی به چیز زیادی نیاز ندارند و فرزندانم همگی بزرگ شده‌اند و امور مالی خودشان را دارند. بنابراین در این سن، با کمی پول، می‌خواهم رویایم را محقق کنم. من از پول پشیمان نیستم، فقط اگر توانایی‌اش را داشته باشم اما به کسی کمک نکنم، پشیمان می‌شوم.»

تمام زندگیت را فدا کن، بدون اینکه انتظاری داشته باشی

با شنیدن این حرف، یاد زمان‌هایی افتادم که بعد از کار به خانه برمی‌گشت. او هرگز از خستگی، حقوق یا سختی‌های کارش شکایت نمی‌کرد. یک بار به‌طور اتفاقی او را دیدم که با پشتکار در دفترچه کوچکی مشغول نوشتن بود. با کنجکاوی از او پرسیدم، فقط لبخند زد و گفت: «مواردی را که به کمک نیاز دارند ثبت می‌کنم تا بتوانم پیگیری کنم و ببینم حالشان خوب است یا نه.»

او درباره پیرمردی برایم تعریف کرد که در بازار بلیط بخت‌آزمایی می‌فروخت، هیچ خویشاوندی نداشت و در یک اتاق اجاره‌ای قدیمی زندگی می‌کرد. هر ماه، مبلغی پول برایش می‌فرستاد تا در پرداخت اجاره و خرید غذای بیشتر به او کمک کند. یا در موردی دیگر، دو خواهر یتیم که با مادربزرگ پیرشان زندگی می‌کردند، مادرشوهرم پیشنهاد داد که شهریه مدرسه خواهر کوچکتر را بپردازد، برای خواهر بزرگتر دوچرخه بخرد و...

در واقع، بعد از دانستن حقیقت، من و همسرم هر دو متاثر و گیج شدیم. به خصوص شوهرم، او فکر می‌کرد که مادرش فقط مشغول زندگی خودش است و به فرزندان و نوه‌هایش اهمیتی نمی‌دهد، اما انتظار نداشت که پشت این حرف، قلبی بزرگ باشد. من هم ناخودآگاه با چشمانی متفاوت به مادرشوهرم نگاه کردم. اینکه آن زن فرزندان و نوه‌هایش را دوست ندارد، بلکه صرفاً روش وسیع‌تری برای دوست داشتن انتخاب کرده است.

از آن زمان، دیگر تعجب نمی‌کنیم که چرا او از نوه‌هایش مراقبت نمی‌کند. زیرا او هنوز وقت خود را صرف انجام کارهای معنادارتری می‌کند، نه تنها برای خانواده‌اش، بلکه برای غریبه‌ها نیز، و رویای خود را زندگی می‌کند.

هر روزی که می‌گذرد، مادرشوهرم هنوز سر کار می‌رود و به افراد زیادی کمک می‌کند. وقتی من و همسرم این موضوع را درک می‌کنیم، ما هم فعالانه در کارهای کوچک به او کمک می‌کنیم. من همچنین آخر هفته‌ها زمانی را برای شرکت در فعالیت‌های خیریه با او تنظیم می‌کنم. اگرچه نمی‌توانم به اندازه او کمک کنم، اما فهمیده‌ام که ارزش پول فقط در پس‌انداز کردن نیست، بلکه در نحوه استفاده از آن برای ایجاد ارزش‌های خوب نیز هست.

این شک کوچک در مورد مادرشوهرم همچنین به من کمک کرد تا بفهمم که هر فرد روش زندگی و عشق ورزیدن خود را دارد. مادرشوهرم تصمیم نگرفت که برای مراقبت از نوه‌هایش در خانه بماند، بلکه او در حال پرورش سرنوشت‌های بسیار دیگری در آنجاست. و این همچنین روش خاص او برای مادر بودن و مادربزرگ بودن است - روشی که من واقعاً تحسین می‌کنم.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/me-chong-luong-huu-50-trieu-thang-tu-choi-trong-chau-de-tiep-tuc-kiem-tien-so-du-tai-khoan-0-dong-ly-do-gay-soc-172250326150406749.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول