Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مادر شوهر برگه طلاق را نوشت و عروس و پسرش را مجبور به امضا کرد، قیمت ترک خانه، ترک ۴۰۰ میلیون است!

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội11/03/2025

زندگی با مادرشوهر آسان نیست، اما هرگز انتظار نداشتم که با من چنین رفتاری شود.


زندگی واقعاً غیرقابل پیش‌بینی است. همین دیروز به خودم می‌گفتم که مادرشوهرم هنوز مادر من است، حتی اگر سخت‌گیر و کمی لجباز باشد، باز هم باید سعی کنم تحملش کنم، اما روز بعد اوضاع ۱۸۰ درجه تغییر کرد.

مادرشوهرم تکه کاغذی که روی آن کلمه «طلاق» نوشته شده بود را به من داد و من و همسرم را مجبور به امضای آن کرد. چیزی که بیش از همه مرا شوکه کرد، خود کاغذ نبود، بلکه شرایط حضانت فرزند بود. بعد از شنیدن آن، فقط می‌خواستم فریاد بزنم: «خدای من، با چه مادرشوهری روبرو شده‌ام؟»

داستان از این قرار است. من و همسرم دو سال است که ازدواج کرده‌ایم و یک پسر داریم که بالای یک سال سن دارد. ما ازدواج کردیم چون سال‌ها عاشق هم بودیم و خبر خوشی داشتیم. همسرم کوچکترین پسر خانواده است، خواهرش ازدواج کرده بود، بنابراین از همان ابتدا تصمیم گرفتیم با مادرش زندگی کنیم.

نمی‌دانم قبلاً چطور بود، اما از وقتی عروس شدم، بارها از همسایه‌ها شنیده‌ام که مادرم وحشتناک بود. من به عنوان عروس، در خانه می‌ماندم و شوهرم دور از خانه کار می‌کرد و فقط ماهی یک یا دو بار برمی‌گشت، بنابراین مجبور بودم تحمل کنم. اگر غذا باب میلش نبود، مرا سرزنش می‌کرد، اگر پول زیادی خرج می‌کرد، مرا سرزنش می‌کرد، اگر از بچه‌ها به میلش مراقبت نمی‌کرد، مرا سرزنش می‌کرد.

با این اوصاف، من از آن دسته آدم‌هایی نیستم که به راحتی مورد آزار و اذیت قرار بگیرم. به حرف‌های او گوش می‌دهم، اما مواقعی هم هست که به ناحق سرزنش می‌شوم، و با قاطعیت فرزندم را به خانه پدر و مادرم برمی‌گردانم تا عصبانیتم فروکش کند. شوهرم هم در شرایط سختی است، او فقط می‌تواند همسرش را تشویق کند: «بیخیال، مامان به این چیزها عادت دارد، لطفا کمی بیشتر تحمل کن.»

Tức trào nước mắt: Mẹ chồng viết đơn ly hôn bắt con dâu và con trai ký vào, cái giá để bước ra khỏi nhà là để lại 400 triệu!- Ảnh 1.

(تصویر)

آن روز آخر هفته بود، من مرخصی داشتم، بنابراین در خانه ماندم تا با فرزندم بازی کنم. نمی‌دانستم مادرم کجا بوده یا چه کار می‌کرده، اما همیشه سرم داد می‌زد و فحش می‌داد، اما انگار داشت به من و فرزندم اشاره می‌کرد. دیگر نتوانستم تحمل کنم، بلند شدم و گفتم: «مامان، اگر چیزی برای گفتن داری، بگو. چرا اینقدر با من بدرفتاری می‌کنی؟»

انگار منتظر بود این را بگویم، ناگهان مادرشوهرم فریاد زد: «اوه! گناه داری؟ این عادت عروس که مادرشوهرش را اذیت می‌کند از کجا آمده؟ نه تنها این، بلکه بی‌ادب هم هست، در هر فرصتی با من دعوا می‌کند و نوه‌ام را در هر فرصتی به خانه پدر و مادرش برمی‌گرداند. خدای من! چرا من اینقدر بدبختم! ثانگ (اسم شوهرم) کجاست؟ چرا خانه نیست که این صحنه را تماشا کند؟»

خیلی ناامید شدم، به خانه رفتم، بچه را برداشتم و به خانه پدر و مادرم برگشتم تا از مادرشوهرم دور شوم. به‌طور غیرمنتظره‌ای، بعد از مدتی داد و فریاد، او تماس گرفت و به شوهرم گفت که کارش را رها کند و فوراً به خانه بیاید. همان شب، شوهرم با عجله به خانه آمد و به همسرش پیامک داد که به خانه بیاید و صحبت کند.

وارد خانه که شدم، مادرشوهرم را دیدم که با چهره‌ای عبوس وسط اتاق نشیمن نشسته بود. قبل از اینکه بتوانم بپرسم چه خبر است، مادرشوهرم تکه‌ای کاغذ را روی میز کوبید و با صدای خشنی گفت: «این هم برگه‌های طلاق، شما دو نفر آنها را امضا کنید. دیگر نمی‌توانم این وضعیت را تحمل کنم. پسرم برای همیشه رفته، عروسم با مادرشوهرش دعوا می‌کند و فقط روی برگرداندن پسرش به خانه پدر و مادرش تمرکز دارد. من به هیچ وجه حاضر نیستم پسرم را در این سن بزرگ کنم، فقط ازدواج کنم و حالا بگذارم عروسم از من سوءاستفاده کند.»

شوهر من مهربان است و هرگز از مادرش سرپیچی نمی‌کند، بنابراین فقط کنار من می‌نشیند و می‌گوید: «سلام مامان... لطفا آرام باش و حرف بزن.»

در مورد من، گوش‌هایم زنگ می‌زد و برای چند ثانیه بی‌حرکت ایستادم. من و مادرشوهرم واقعاً با هم بحث می‌کردیم، اما من و شوهرم هیچ مشکل جدی نداشتیم. چرا مادرشوهرم اینطور در مورد ازدواج ما تصمیم گرفت؟

با گیجی پرسیدم: «مامان، چرا این کار را کردی؟ چرا یکدفعه از ما خواستی طلاق بگیریم؟ و دلیلش هم این است که شخصیت‌های ما با هم سازگار نیست و اغلب با هم بحث می‌کنیم؟ و بچه را پدر و خانواده‌اش بزرگ خواهند کرد؟ مامان، این توافق از کجا آمده؟ بگذار ما ازدواجمان را اداره کنیم.»

Tức trào nước mắt: Mẹ chồng viết đơn ly hôn bắt con dâu và con trai ký vào, cái giá để bước ra khỏi nhà là để lại 400 triệu! - Ảnh 4.

اما این اوج ماجرا نبود. مادرشوهرم بعد از شنیدن سوال من بلند شد و فریاد زد: «پسر و نوه‌ام تصمیم‌گیرنده‌های من هستند. اگر می‌خواهی نوه‌ام را از من بگیری، طلای عروسی ما دو نفر را هم بگذار.»

با شنیدن این حرف، نزدیک بود نقش بر زمین شوم. نمی‌دانستم مادرشوهرم در مدت کوتاهی که از خانه دور بودم، به چه فکر می‌کرد. او گفت که طلاها را برای نوه‌هایش نگه می‌دارد و من فقط آنها را با ولخرجی خرج می‌کنم و همه را به عشق جدیدش می‌دهم.

معلوم شد که مادرشوهرم به من مشکوک شده بود که وقتی شوهرم سر کار بوده، با کسی رابطه نامشروع داشته‌ام، برای همین این‌طوری داد و بیداد راه انداخت. البته که من موافق نبودم. این پول هدیه‌ای از طرف هر دو خانواده بود، دارایی هر دوی آنها، حدود ۴۰۰ میلیون دانگ ویتنامی تخمین زده می‌شد و من هنوز آن را برای فرزندانم در گاوصندوق نگه داشته بودم. با این حال، مادرشوهرم این را با آرامش گفت، انگار که پول خودش است.

گفتم : «مامان، اون طلاها مال من و شوهرمه. من هیچ رابطه نامشروعی با شوهرم نداشتم یا کار بدی در حقش نکردم که تو بخوای همچین کاری بکنی، بنابراین موافق نیستم.»

«آه! دوباره داری با بزرگترها بحث می‌کنی. ثَنگ، به زنت نگاه کن، تو همیشه از او دفاع می‌کنی.» - مادرشوهر دوباره صدایش را بالا برد.

با احساس خستگی مفرط و ناتوانی در ادامه صحبت با چنین فرد غیرمنطقی، آهی کشیدم و گفتم: «انتظار نداشتم اینقدر در مورد من بد فکر کنی. اگر می‌خواهی طلاق بگیریم، اشکالی ندارد، اما من قطعاً فرزندم را بزرگ می‌کنم و از اموالم محافظت می‌کنم. می‌خواهم او را بخوابانم.»

با این اوصاف، آن شب خوابم نمی‌برد، فرزندم را در آغوش گرفته بودم و اشک از چشمانم سرازیر بود. به آنچه در انتظارم بود فکر می‌کردم. اگر واقعاً طلاق می‌گرفتم، آیا باید بین از دست دادن حضانت فرزندم و از دست دادن اموالم یکی را انتخاب می‌کردم؟ اگر طلاق نمی‌گرفتم و به همین شکل با مادرشوهرم زندگی می‌کردم، دیوانه می‌شدم. شوهرم خیلی مهربان و احمق بود، نمی‌توانستم به او تکیه کنم. واقعاً به بن‌بست رسیده بودم. مادرشوهرم دادخواست طلاق نوشت و از پسر و عروسش خواست آن را امضا کنند، سپس برای نگه داشتن بچه 300 میلیون تومان مطالبه کرد - شنیدن این حرف چقدر تلخ بود!



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/tuc-trao-nuoc-mat-me-chong-viet-don-ly-hon-bat-con-dau-va-con-trai-ky-vao-cai-gia-de-buoc-ra-khoi-nha-la-de-lai-400-trieu-1722503100838039.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
برنج جوان مِی تری (Me Tri) در آتش می‌سوزد و با ریتم کوبنده‌ی هاون برای محصول جدید، غوغا می‌کند.
نمای نزدیک از تمساح مارمولک در ویتنام، که از زمان دایناسورها وجود داشته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

تران تی تو هین، دانش‌آموز برنده جایزه دختر شایسته ویتنام، از طریق آثار ارسالی به مسابقه ویتنام شاد، درباره ویتنام شاد صحبت کرد.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول