Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

۳۰ آوریل ۱۹۷۵: روز بازگشت - بخش ۱: زندان کان دائو و دهه بیست زندگی ما

30 آوریل 1975 یک روز تاریخی است، روزی که «پرچم پرستاره در اهتزاز است، سال‌های درد سپری شده، پس از 30 سال جدایی، دوباره به هم می‌رسیم، اشک شوق جاری است». روز اتحاد ملی، دیدار دوباره برادران. روز آغاز بازسازی سرزمین پدری...

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ18/04/2025

کان دائو - عکس ۱.

بازگشت - روز پیروزی - آرشیو عکس

من در دوره ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ بارها توسط دولت جمهوری ویتنام به رهبری رئیس جمهور نگوین وان تیو زندانی و به جرم «اخلال در نظم عمومی» محکوم شدم. در واقع، من در جنبش جوانان-دانشجویی-دانشجویی سایگون که برای دموکراسی، آزادی، برقراری صلح و درخواست خروج نیروهای آمریکایی مبارزه می‌کرد، شرکت داشتم...

شب تاریخی

مقصد نهایی من در تبعید، کان دائو، قدیمی‌ترین زندان ویتنام بود که توسط استعمارگران فرانسوی در سال ۱۸۶۲ ساخته شده بود و متخصص نگهداری زندانیان سیاسی بود. تا سال ۱۹۷۵، کان دائو ۱۱۳ ساله بود و ۵۳ نسل از اربابان جزیره در آن بودند. در آوریل ۱۹۷۵، کان دائو پدیده‌های غیرمعمول زیادی داشت، به خصوص در ۲۹ و ۳۰ آوریل، زمانی که همه نگهبانان زندان، از جمله فرماندار استان، لام هوو پونگ، آنجا را ترک کردند و هواپیماها به طور مداوم در آسمان بالای کان دائو غرش می‌کردند.

از ساعت ۱۲:۰۰ نیمه‌شب ۳۰ آوریل تا ۱:۳۰ بامداد ۱ مه ۱۹۷۵، هزاران زندانی سیاسی از اردوگاه ۷ با بلند کردن یکدیگر برای باز کردن میله‌های آهنی، از زندان فرار کردند. پس از آن، گروه زندانیان بیرون رفتند، با استفاده از چوب‌های بزرگ درهای آهنی سلول‌های خود را شکستند، سپس نگهبانان زندان را پیدا کردند، برای باز کردن درهای زندان‌های دیگر کلید خواستند و به تدریج خود را از دیوارهای سنگی آزاد کردند.

صبح روز اول ماه مه، نمایندگان اردوگاه‌های کار اجباری تشکیل جلسه دادند و یک کمیته حزبی برای رهبری کل جزیره انتخاب کردند که آقای ترین وان تو به عنوان دبیر و آقای فان هوی وان (تران ترونگ تان) به عنوان معاون دبیر و ۱۰ نفر دیگر در آن حضور داشتند...

در همان روز، دولت کان دائو تأسیس شد و نیروهای مسلح برای اشغال اردوگاه نظامی بین دین وونگ، ایستگاه لوران و فرودگاه سازماندهی شدند و 27 هواپیمای سالم از انواع مختلف را به غنیمت گرفتند.

بیشتر این هواپیماها توسط مقامات و ژنرال‌های سایگون که از سرزمین اصلی پرواز کرده و سپس سوار کشتی‌ها به ناوگان هفتم ایالات متحده شده‌اند، در آنجا جا مانده‌اند.

آقای های تان پس از به دست گرفتن اداره مخابرات، بلافاصله دستور ارسال تلگرافی را صادر کرد: «زندانیان سیاسی از صبح روز اول ماه مه در کان دائو یک دولت انقلابی تأسیس کرده‌اند. ما از دولت موقت انقلابی جمهوری ویتنام جنوبی درخواست دستور داریم.»

ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۲ مه، تلگرافی از آقای وو هونگ از کمیته حزب شهر سایگون رسید که درخواست صحبت مستقیم با رفیق های تان را داشت: «تلگرام را دریافت کردم، به دفتر مرکزی گزارش دادم...».

ساعت ۱۰ شب سوم ماه مه، فرماندهی نظامی جزیره سه غواص را دستگیر کرد. از طریق بحث و گفتگو، مشخص شد که غواصان برای شناسایی از کشتی جنگی ما به ساحل فرستاده شده‌اند.

سرهنگ دوم سابق ارتش آزادیبخش، لو کائو، با استفاده از یک قایق موتوری، خود و دیگر غواصان را به کشتی برد تا با هیئت فرماندهی ملاقات کنند و سپس نمایندگان هیئت فرماندهی کشتی را به جلسه‌ای در ستاد کمیته واقع در کاخ قدیمی استانداری آورد.

فرماندهی ناوگان اعلام کرد: ستاد کل، گردان ۴۴۵ نیروهای محلی را از استان با ریا و یک دسته از لشکر سائو وانگ را به همراه کشتی‌های نیروی دریایی V.۶۰۹ و V.۶۸۳ به کان دائو اعزام کرده است که از بعد از ظهر ۱ مه حرکت می‌کنند... ما از رفقایی که خود را آزاد کردند و آن را بدون ریختن قطره‌ای خون سالم نگه داشتند، بسیار سپاسگزاریم. ما بسیار خوشحالیم!

صبح روز ۴ مه ۱۹۷۵، سربازانی از کشتی‌های جنگی در میان تشویق‌های پرشور زندانیان سابق در جزیره پیاده شدند: «به ارتش آزادی‌بخش جنوب خوش آمدید، به نیروی دریایی ویتنام خوش آمدید، زنده باد ژنرال وو نگوین جیاپ، زنده باد رئیس جمهور نگوین هوو تو...».

ساعت ۳ بعد از ظهر روز چهارم ماه مه، مراسمی به مناسبت آزادی کامل کان دائو با شرکت ۴۳۳۴ زندانی سیاسی، از جمله ۴۹۴ زن و ۳۱ محکوم به اعدام، برگزار شد و تعدادی از ساکنان جزیره در منطقه مرکزی تجمع کردند.

پرچم قرمز با ستاره زرد و پرچم جبهه آزادیبخش ملی ویتنام جنوبی با دو رنگ قرمز و آبی و یک ستاره زرد در وسط آن توسط دو زن برافراشته شد. همه با صدای گرفته و اشک آلود با هم آواز می‌خواندند.

کان دائو - عکس ۲.

زندانیان کون دائو که برای دیدار با رهبران بازمی‌گردند (از چپ به راست): لو کوانگ وین، لو هونگ تو، هویِن تان مام، لو مین چائو (با روسری چهارخانه)، هوانگ کواک ویت (رئیس کنفدراسیون عمومی کار)، نگوین ون دِ (دبیر اتحادیه مرکزی جوانان) و لو ون نویی - آرشیو عکس

دولت انقلابی در جزیره

در سوم ماه مه، کمیته حزب و کمیته مدیریت نظامی کان دائو اعلام کردند که برای گویندگی رادیو به دو نفر که تایپ بلد باشند، صدای خوبی داشته باشند و باید عضو حزب باشند، نیاز دارند. من در سن ۱۸ سالگی به حزب پیوستم و در تایپ مهارت داشتم، بنابراین دستم را دراز کردم.

بنابراین کوله پشتی‌ام را بر دوش انداختم و به دفتر فرماندهی کان دائو رفتم تا به عنوان تایپیست و گوینده کار کنم. هر روز غذاهایی را می‌خوردم که خاله‌ها و خواهرانم برای بیش از ۳۳۰۰ زندانی سیاسی سابق می‌پختند.

غذاها معمولاً شامل برنج قهوه‌ای با نمک کنجد، ماهی دریایی خشک و سس ماهی بود. سبزیجات در جزیره کمیاب بودند. من در محل کارم، روی یک تخت چوبی در گوشه این «دفتر» موقت، می‌خوابیدم.

گاهی اوقات ما مردان جوان یکدیگر را برای شنا در دریا دعوت می‌کردیم. آب دریا آنقدر زلال بود که می‌توانستیم ماهی‌ها را در حال شنا ببینیم و جلبک‌ها و مرجان‌های درخشان کف دریا بسیار زیبا بودند. ما همچنین سعی می‌کردیم ماهی بگیریم و برای عمه‌ها و خواهرانمان بیاوریم تا با هم غذاهایمان را "بهتر" کنیم.

اما فقط کشاورزان جرات می‌کنند قایق‌هایشان را به دریا ببرند، تور بزنند و کلی میگو و ماهی بگیرند. در مورد دانش‌آموزانی مثل من... دست خالی.

هر روز، پس از انتظار برای امضای اسناد توسط رؤسا - اخبار رادیو تمام می‌شد، من و لو تان بلندگوهایی را حمل می‌کردیم تا به هر هفت اردوگاه زندانیان سیاسی اعلام کنیم. در جزیره، در ابتدای هر پخش، تان همیشه خود را معرفی می‌کرد: ما تیم رادیویی کمیته حزب، کمیته مدیریت نظامی کان دائو، شامل لو تان و لو وان نوئی هستیم که با احترام اخبار روزانه در مورد فعالیت‌های کان دائو و وضعیت کشور را برای شما ارسال می‌کنیم...».

روز اولی که به اردوگاه زندانیان سیاسی زن رسیدم، ناگهان شنیدم کسی صدا می‌زند: «آیا این لو وان نویی است؟ ما مدت‌هاست اسم شما را شنیده‌ایم، اما حالا بالاخره چهره شما را می‌شناسیم! خدای من، خیلی نازه! بیا اینجا و کمی سوپ شیرین ماش بخور، عزیزم!»

وارد اردوگاه زنان که شدم، ناگهان زنی حدوداً سی ساله، بسیار زیبا با چشمانی درشت و لبخندی جذاب که دندان‌های کج و معوجش را نشان می‌داد، جلو آمد و دستم را گرفت: «ام نویی! من باخ کوک، خواهر بزرگتر شوان بین هستم!». فام شوان بین، ملقب به های هوا، رفیق من از تان دوان بود.

حدود ۴ مه، کمیته حزب کان دائو، به ریاست آقای تران ترونگ تان (۱۹۲۶-۲۰۱۴) به عنوان دبیر (آقای تان مخفیانه در شهر سایگون فعالیت می‌کرد و در سال ۱۹۶۹ تا ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ به کان دائو تبعید شد) و آقای لو کائو، سرهنگ دوم ارتش آزادی‌بخش جنوب، به عنوان رئیس کمیته مدیریت نظامی موقت کان دائو (آقای لو کائو همچنین یک زندانی سیاسی بود که در کان دائو زندانی بود) اطلاعیه‌ای صادر کرد:

«در حال حاضر، تعداد بسیار کمی کشتی نیروی دریایی انقلابی برای بردن زندانیان سیاسی به کان دائو می‌روند، زیرا نیروی دریایی هنوز باید برای اشغال بسیاری از مجمع‌الجزایر دیگر راهپیمایی کند! بنابراین، کمیته حزب و کمیته مدیریت نظامی کان دائو از برادران و خواهران جوان می‌خواهند که اجازه دهند عموها، عمه‌ها و فرزندان بزرگتر ابتدا سوار کشتی شوند و به سرزمین اصلی بروند. در عین حال، از برادران و خواهران جوان می‌خواهند که برای داوطلب شدن جهت ماندن و محافظت از کان دائو تا زمان تأسیس یک دولت انقلابی برای مدیریت کان دائو، ثبت‌نام کنند.»

از حدود ۴ مه ۱۹۷۵، فقط کشتی‌های نیروی دریایی زندانیان را از کان دائو به سایگون منتقل می‌کردند. تا ۱۰ مه، مدت زیادی منتظر مانده بودیم، اما هنوز نام گروه بیش از ۴۰ نفره دانشجویانی که در فهرست سوار شدن به کشتی بودند را نشنیده بودیم. در ساحل جمع شدیم، بسیاری از ما پیشنهاد دادیم که به دفتر کمیته مدیریت نظامی کان دائو برویم و درخواست کنیم که زودتر آنجا را ترک کنیم، با این دلیل که: «دانشجویان روشنفکر هستند، باید زودتر آنجا را ترک کنند تا در ساخت سایگون شرکت کنند...».

نوبت من بود که صحبت کنم: «فکر می‌کنم دانش‌آموزانی مثل ما هنوز به طبقه روشنفکر تبدیل نشده‌اند، بنابراین نیازی نیست که برای بازگشت و ساختن سایگون به ما اولویت داده شود. می‌بینید، کان دائو هنوز هزاران عمو و عمه مسن دارد که دهه‌هاست در زندان هستند و هزاران زن، عمه، خواهر و کودک متولد زندان هنوز اینجا هستند. بنابراین، پیشنهاد می‌کنم که با آرامش منتظر آخرین سفر بازگشت باشیم.»

یک روز، در حالی که بلندگو را در جاده‌های شنی پر پیچ و خم از یک اردوگاه به اردوگاه دیگر می‌بردم تا اخبار را پخش کنم، ناگهان با دو دختر که لباس‌های گلدار آو دای پوشیده بودند، آشنا شدم. به آنها نزدیک شدم و پرسیدم: «شما در جزیره چه کار می‌کنید؟» دختر زیبارو پاسخ داد: «ما معلم‌هایی از کین گیانگ هستیم که برای تدریس به مدت سه سال به جزیره فرستاده شده‌ایم.»

ظاهر دو زن جوان، که هر دو زیبا و آنقدر شجاع بودند که جرأت تدریس در این جزیره دورافتاده در وسط اقیانوس را داشته باشند، بلافاصله به موضوع داغ بحث در میان دانش‌آموزان ۲۰ تا ۲۵ ساله تبدیل شد. همه بهانه‌ای پیدا می‌کردند تا از کنار مدرسه ابتدایی کوچک با سقف کاشی‌کاری شده قرمز عبور کنند... به دو معلم زن نگاه کنند.

****************

>> بعدی: عبور از اقیانوس و بازگشت به سایگون

Tuoitre.vn

منبع: https://tuoitre.vn/30 آوریل 1975، سفری به اولین سال تشکیل خانواده.




نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول