Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مادرشوهرم که می‌دانست مادرم برای درمان به مبلغ زیادی پول نیاز دارد، فوراً کارت بانکی‌اش را در دستم گذاشت، اما شوهرم مانع شد.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội23/12/2024

اما او گفت که همیشه پدر و مادر همسرش را مثل پدر و مادر خودش می‌دانسته، اما حالا که مادرشوهرش بیمار شده، چنین حرف‌هایی زده است.


آن روز، وقتی شنیدم پدرم تماس گرفته و اطلاع داده که مادرم به شدت بیمار است و برای عمل جراحی هر چه سریعتر به ۱۵۰ میلیون دلار نیاز دارد، به شدت نگران شدم، در غیر این صورت درمانش دشوار خواهد بود.

در حالی که داشتم تقلا می‌کردم راهی برای تهیه پول پیدا کنم، ناگهان مادرشوهرم مرا به اتاقش صدا زد و پرسید: «شوهرت گفت مادرت مریض است و برای عمل جراحی به پول نیاز دارد؟» سرم را تکان دادم.

مادرشوهرم که انگار نگرانی‌هایم را درک می‌کرد، به آرامی آرامم کرد: «نگران نباش، من کمکت می‌کنم.»

این را که گفت، کارت بانکی‌اش را درآورد، به من داد و گفت: «این صد میلیون را بگیر برای درمان بیماری مادرت.»

اگر چیزی کم و کسر است، فقط به من بگو، من آن را درست می‌کنم.» با دریافت کارت از مادرشوهرم، اشک در چشمانم حلقه زد و در دل قول دادم که در آینده همیشه برایش فرزندی مهربان باشم.

با این حال، وقتی شوهرم فهمید، عصبانی شد و صدایش را سر من بلند کرد: «مادرت مریض است، چرا ما باید هزینه بیمارستان را بپردازیم؟ او یک پسر هم دارد!»

حرف‌های شوهرم من را شوکه کرد. قبلاً همیشه تأکید می‌کرد که همیشه با والدین همسرش مثل والدین خودش رفتار خواهد کرد. اما حالا که مادرم بیمار بود، چنین حرف‌هایی می‌زد.

در آن لحظه، مادر شوهرم از آنجا رد شد و تمام ماجرا را شنید. وقتی دید من گیج شده‌ام و نمی‌دانم چه جوابی به شوهرم بدهم، مادرشوهرم در را باز کرد و از من دفاع کرد: «ما خانواده هستیم، چرا با همسرتان اینطور صحبت کردید؟ اگر مادر شوهرتان نبود و من مریض بودم، اگر هونگ این حرف را می‌زد، چه احساسی داشتید؟»

شوهرم هنوز ناراضی به نظر می‌رسید، اما زیر نگاه‌های سخت‌گیرانه‌ی مادرش، سکوت کرد و دیگر حرفی نزد.

به لطف پولی که مادرشوهرم به من داد، به همراه مقداری از پس‌اندازمان، توانستیم هزینه عمل جراحی مادرم را بپردازیم. وقتی مادرم کم‌کم حالش بهتر شد، پدرم تصمیم گرفت باغ پشت خانه را بفروشد تا پولی را که مادرشوهرم قبلاً به من کمک کرده بود، پس بدهد. همه چیز به طور مسالمت‌آمیزی حل شد، اما همیشه یک گره در قلب من وجود داشت.

Biết mẹ tôi cần một khoản tiền lớn để chữa bệnh, mẹ chồng liền dúi vào tay tôi tấm thẻ ngân hàng, nhưng lời chồng tôi cản lại- Ảnh 1.

عکس تصویرسازی

چندی نگذشت که خواهر شوهرم به دلیل اینکه کسب و کارش شکست خورده بود و بدهکار شده بود، برای قرض گرفتن پول به خانه ما آمد. من با شنیدن این حرف فقط سکوت کردم و شوهرم هم بدون اینکه نظر من را بپرسد، با تکان دادن سر حرفش را تایید کرد.

وقتی خواهرم به خانه آمد، نتوانستم خشم خود را کنترل کنم و از شوهرم پرسیدم: «چرا وقتی مادرم به شدت بیمار بود، نگران نشدی؟»

شوهرم فوراً پاسخ داد: «او خواهر بیولوژیکی من است، وقتی او را در دردسر می‌بینم، نمی‌توانم فقط تماشا کنم.»

با شنیدن این حرفش، آنقدر عصبانی شدم که زبانم بند آمد. چرا با اینکه فامیل بودیم، می‌توانست اینقدر نسبت به مادرم بی‌تفاوت و سرد باشد؟

آن شب، پس از شنیدن تمام ماجرا از زبان من، مادرشوهرم فوراً شوهرم را به اتاقش صدا زد و رک و پوست کنده گفت: «هونگ همسر توست، کسی که تا آخر عمر همراه تو خواهد بود. بنابراین، شما دو نفر باید یاد بگیرید که به یکدیگر احترام بگذارید و یکدیگر را درک کنید، قبل از تصمیم‌گیری همه چیز را با هم در میان بگذارید. همچنین امیدوارم که شما دو نفر، اقوام یکدیگر را مانند اقوام خودتان بدانید، بدون اینکه بین اقوام مادری و پدری تفاوتی قائل شوید. تنها در این صورت است که شما دو نفر خوشحال خواهید بود و تا آخر عمر با هم زندگی خواهید کرد. اگر اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند، به زودی هر کدام راه خود را خواهید رفت.»

بعد، مادرم به ما گفت که رسیدن به جایی که امروز هستیم آسان نبوده، پس نگذارید اشتباهات کوچک همدیگر را خراب کنند.

بعد از حرف‌های مادرم، شوهرم بالاخره متوجه اشتباهش شد و از همسرش عذرخواهی کرد.

از طریق این اتفاق، یاد گرفتم که در یک خانواده، احترام و درک متقابل برای غلبه بر مشکلات ضروری است. در حال حاضر، من و همسرم در تلاشیم تا رابطه‌مان را بهتر و بهتر کنیم. مادرشوهرم همیشه کسی بوده که بیشترین احترام را برایش قائلم، به لطف درایت و مهربانی‌اش، خانواده‌ام می‌توانند همین‌طور که الان هست، هماهنگ و شاد باشند.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/biet-me-toi-can-mot-khoan-tien-lon-de-chua-benh-me-chong-lien-dui-vao-tay-toi-tam-the-ngan-hang-nhung-loi-chong-toi-can-lai-172241220151137429.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.
جی-دراگون در طول اجرایش در ویتنام، با استقبال پرشور تماشاگران مواجه شد.
یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول