۱. در سال ۱۹۶۹، لو خان هوآی ۱۶ ساله، پس از پایان کلاس دهم (دبیرستان قدیمی)، داوطلبانه برای جنگ علیه آمریکاییها به جنوب رفت و به واحد توپخانه ایستگاه ۱۳، جبهه جاده ۷ منصوب شد. او در نویسندگی، نام مستعار چائو لا ویت را برای بزرگداشت زادگاهش (چائو فونگ - ها تین ) و زادگاه مادرش (کوا ویت - کوانگ تری) برگزید. او به عنوان سربازی که مستقیماً اسلحه به دست میگرفت، از همان ابتدا استعداد نویسندگی داشت (آثارش در سال ۱۹۷۱ منتشر شد)، از دانشگاه با رشته ادبیات فارغالتحصیل شد و در خانوادهای هنرمند متولد شد (مادرش خواننده مشهور تان نهان بود) که به او کمک کرد تا تجربه زندگی غنی و پرباری کسب کند. نوشتههای او یک ویژگی غیرقابل انکار دارند: اشتیاق پرشور به آرمانگرایی. تقریباً هیچ شخصیت شرور یا منفی وجود ندارد، داستانهایی از سربازان فراری (هوان و تین در رمان "پرندگان در جنگل آواز واضح میخوانند") وجود دارد که خیلی زود متوجه کاستیهای خود میشوند، بلافاصله به واحدهای خود بازمیگردند و تنبیه میشوند.
نویسنده چائو لا ویت (راست) در حال بازدید مجدد از میدان نبرد قدیمی دشت جارس-شیانگ خوانگ (لائوس). عکس از شخصیت اصلی |
در طول جنگ، سربازان ممکن است از نظر مادی رنج ببرند اما نه از نظر روحی. سرباز هوآی که نیاز داشت نمایشنامهها درست در میدان نبرد اجرا شوند، بلافاصله نمایشنامههایی نوشت که شخصیتهای آن افراد آشنا و دوستداشتنی در ایستگاه رابط، باتری ضدهوایی، ایستگاه نگهبانی جاده بودند... هوآی که هم نویسنده و هم کارگردان بود، به عنوان بازیگر نیز ایفای نقش میکرد. او به یاد میآورد: «آن نمایشنامهها از مکانهای دور نبودند، بلکه درباره زندگی جنگی ایستگاه نظامی ما بودند، یک ایستگاه نظامی سرسخت در جبهه غربی سرزمین پدری. من خوشحال بودم که نویسنده آن نمایشنامهها بودم. کمیسر سیاسی آنها را ستایش میکرد، سربازان آنها را دوست داشتند و آنها همچنین از طریق امواج رادیویی صدای ویتنام معرفی میشدند.» شادترین چیز خدمت کردن بود، تا به دقیقترین شکل درباره زندگی قهرمانانه سربازان، به ویژه رفاقت مقدس، صحبت کنیم. چائو لا ویت همچنین اشعاری سروده بود. شعرهایی که درست در سنگرها نوشته شده بودند توسط رفقا ضبط و در دفترچهها کپی میشدند: «وقتی به میدان نبرد میرویم/ ما به صورت افقی صف میکشیم/ هیچکس نمیخواهد عقب برود/ وقتی برای دریافت غذا میرویم/ ما به صورت عمودی صف میکشیم/ رفقای قوی پشت سر میایستند/ رفقای ضعیف جلو میایستند/ هر رفیقی که زخمی شده است/ لطفاً جلو بایستد» («جوانان ترونگ سان»).
با این فکر که «منشی» باشد و تقدس زندگی سربازان را ثبت کند: «چطور ممکن است تمام داستانهای قهرمانانه و زیباییهای والای سربازان در آن روزها، آن جویبار را دنبال کنند، باد آن جنگل را دنبال کنند، هرگز برنگردند؟ نه، نه! آب میتواند جریان داشته باشد، باد میتواند بوزد، اما دستاوردها و زندگی شما - کادرهای ایستگاه ۱۳ - برای همیشه باقی خواهد ماند...». بنابراین علاوه بر شعر و نمایشنامه، اشعار حماسی، رمان، داستان کوتاه، خاطرات، مقالات ادبی نوشت... تا به امروز، او ۳۰ اثر ادبی دارد که عمدتاً در مورد تصویر سربازان عمو هو نوشته شدهاند. نمونههای بارز آن عبارتند از: «لایههای درختان کاساوا»، «وقایعنامههای جنوبی»، «مای پی موون»، «صبحی با پرندگان بسیار»، «پرندگان هنوز روی تپه فاخته میخوانند»، «زمین و آسمان هنوز با صدای طبلها طنیناندازند»، «صدای پرندگان که به وضوح در جنگل چهچه میزنند»... که مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفته و جوایز زیادی دریافت کردهاند.
شاعر هوو تین در مقدمه مجموعه شعر خود با عنوان «۵ شعر و ۵ داستان درباره سربازان» نوشت: «برای نویسندگان نسل من، نام چائو لا ویت از سالهای اولیه مبارزه با ایالات متحده کاملاً آشنا شده است». برای چائو لا ویت، شعر و زندگی، زندگی و شعر ترکیبی روان از ادبیات و زندگی سربازی، واقعیت و رویا هستند... این نوعی خبر است که نویسنده در زیباترین سالهای زندگی خود به دست آورده است.» دو چو، نویسنده، درباره مجموعه «لایههای درختان کازوارینا» اظهار داشت: «اینها صفحاتی هستند که قدرت تسخیر خوانندگان را دارند. اینها صفحاتی با نوشتههای خشن هستند، نه کمی ناشیانه، اما از طریق آنها ناگهان به نظر میرسد صدای خشخش جنگلهای دوردست، پژواکهای باشکوه سالهای گذشته را میشنویم. میخواهم از نویسنده به خاطر این موضوع تشکر کنم.» ارزش قابل توجهی که وزن کتاب را تشکیل میدهد نیز در همین نکته نهفته است.» شاعر نگوین کوانگ تیو در مقاله «پژواکی از تاریخ» در روزنامه ون ناگه درباره شعر حماسی جدیدش (۲۰۲۴) اظهار نظر کرد: «تاریخ و فرهنگ یک ملت منبع بیپایان انرژی برای حرکت ملت به سوی دورانی جدید است و شعر حماسی «صدای پرندگان جنگلی و سرزمین آتشین تای نین » چنین پیامی را به خوانندگان فرستاده است.»
از نظر ژانر، سهم برجسته چائو لا ویت در قالب خاطرات است، "بای کا را ترونگ" (آواز نبرد) و "تیانگ زیتر دهه 20" خاطراتی هستند که درباره هنرمندان مشهور نوشته شدهاند. ویژگیهای خاطرات عبارتند از اصالت، افراد واقعی، رویدادهای واقعی و موضوعیت بالا. راوی در خاطرات اغلب اول شخص است که مستقیماً در رویدادها شرکت میکند یا شاهد آنها است. بیشتر آثار او، از شعر، حماسه، نثر و مقاله، پر از خاطرات است. یادداشتهای او درباره رهبران و هنرمندان مشهور به لطف غنای جزئیات زندگی واقعی بسیار زنده است. ژنرال نگوین چی تان و شاعر تو هو اهل یک شهر بودند و در هوئه (قبل از انقلاب) با هم کار میکردند و دوستی و رفاقت نزدیک آنها برای بسیاری از مردم شناخته شده بود. چائو لا ویت رفت تا تأثیرگذارترین جزئیات را پیدا کند، درست در اتاق بیمارستان ژنرال، «شاعر با درد شدید، از پرستار تکهای کاغذ خواست و ابیاتی پر از اشک درباره نزدیکترین رفیق زندگیاش نوشت... شاید این شعری بود که او سریعترین شعر را سرود» («رودخانه بوی علف کوگون میدهد»). او با ساختن تصویر سرباز، توجه ویژهای به رفاقت داشت، رفقایی که یکدیگر را مانند پدر و پسر، مانند برادران دوست داشتند. حتی فرمانده لشکر (ها وی تونگ) در «داستان یک شب مهتابی» برای بازدید و تشویق هر سرباز به سنگرها رفت. داستان سرباز هوآی اجازه داده شد تا برای شرکت در اردوی نویسندگی به هانوی بازگردد، اما برادران واحد «احساس آتش» میکردند زیرا زمانی بود که بمبافکنهای B-52 ایالات متحده پایتخت را بمباران کردند. روزی که هوآی به واحد بازگشت، مانند بازگشت به خانه بود: «هوآی، هوآی هنوز اینجاست، او برگشته است، برادران...». رفقایم به سمتم هجوم آوردند و مرا در آغوش گرفتند، بسیاری از آنها اشک در چشمانشان حلقه زده بود...» در «نویسنده در ایستگاه نظامی». کسانی که در میدان نبرد با رفقایشان «در آتش شریک» بودهاند، گاهی اوقات رفقایشان را بیشتر از خودشان دوست دارند و به آنها اعتماد دارند، احساسات خود را در آن خواهند دید.
۲. در کنار تصویر سرباز، تصویر یک مادر بزرگ و باشکوه نیز وجود دارد که بسیار دوستداشتنی و تأثیرگذار به نظر میرسد. این مادر، مادر نویسنده نگوین تری هوان، مادر شاعر فام تین دوات است... در نگاه هر مادری، حتی اگر فرزندانشان در جهان مشهور باشند، هنوز "بزرگ شدهاند اما هنوز عاقل نشدهاند". اما آنچه واقعاً فراموشنشدنی است، مادر نویسنده-هنرمند تان نهان با آهنگ جاودانه "دوردست" است که از زبان نویسنده دو چو، بسیار باشکوه و عمیق سروده شده است: "ویت، تا آخر عمرت مرا به یاد داشته باش، هر چه مینویسی، اما اگر مینویسی، مانند مادرم بنویس. هر کلمه را نگه دار، هر جمله را بیرون بریز، مانند قلب کرم ابریشم درد بکش و مانند ابریشم کرم ابریشم نجیب باش. پرشور باش و عمیقاً دلتنگش باش...". او تا حدودی به این پیام جامه عمل پوشانده است. حرفه او هنوز در پیش است، آنچه باید تأیید شود این است که او یکی از معدود نویسندگان معاصر است که به خوبی، عمیق و احساسی درباره مادران مینویسد.
مانند درخت سبزی که ریشه در خاک فرهنگی دارد: زندگی در دوران ضد آمریکایی، زندگی معاصر و سنتهای ملی برای جذب جوهره مواد مغذی، سپس شاخهها و برگهای خود را در آسمان زمانه میگستراند تا نور آرمانهای انقلابی انسانگرایانه را فتوسنتز کند، درخت سبز نویسنده سرباز، چائو لا ویت، آثاری با طعم ایدئولوژیک خاص خود خلق کرده است. او در خلق نمادی فرهنگی از سرباز عمو هو که در عصر امروز و آینده میدرخشد، نقش داشته است. از آن صفحات، میتوانیم به تعمیم یک اصل هنری بیفزاییم: ما باید عمیقاً درک کنیم، باید با زندگی زندگی کنیم، احساسات اصیل فراوان داشته باشیم، بتوانیم تصاویر بسیار الهامبخش خلق کنیم.
تا به امروز، با وجود اینکه چائو لا ویت، نویسنده، در سن «بیسابقهای» است، هنوز هم با رفقایش به میدان نبرد قدیمی بازمیگردد تا به یاد بیاورد، تأمل کند و بنویسد. او هنوز سربازی با یونیفرم رنگ و رو رفته است که به گفته خودش یادگاری از سرهنگ نگوین فو نهو، رئیس سابق ایستگاه ۱۳ و بعدها مدیر بخش سیاسی اداره کل لجستیک، بوده است. او دیروز با همان صندلهای لاستیکی ساده و انعطافپذیر بازگشت تا صفحات جدیدی برای آینده خلق کند.
نگوین تان تو
منبع: https://www.qdnd.vn/phong-su-dieu-tra/cuoc-thi-nhung-tam-guong-binh-di-ma-cao-quy-lan-thu-16/chau-la-viet-van-va-doi-luon-la-nguoi-linh-bai-1-nha-van-nang-long-voi-nguoi-linh-837887






نظر (0)