Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

یک مرد ۶۰ ساله برای جشن تولدش ۱۰ میز رزرو کرد، اما هیچ یک از ۶ خواهر و برادرش نیامدند. دلیل این موضوع تکان دهنده بود.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội12/02/2025

*ماجرای آقای تا، ۷۰ ساله در چین، در جامعه آنلاین سر و صدای زیادی به پا کرد.


معضل برادر بزرگتر خانواده

من در خانواده‌ای با ۷ فرزند به دنیا آمدم. به عنوان فرزند ارشد، مایه افتخار پدر و مادرم بودم و ۶ خواهر و برادر کوچکترم نیز به من احترام می‌گذاشتند. آنها همه مسائل خانواده را ابتدا با من در میان می‌گذاشتند. شاید به این دلیل که از نظر آنها، من فردی حسابگر، آگاه، سخاوتمند و منطقی بودم.

پدر و مادرم فقط کارگران معمولی بودند که تمام عمرشان سخت کار می‌کردند تا ۷ فرزندشان را تا بزرگسالی بزرگ کنند. در قلبشان، پدر و مادرم بزرگترین آدم‌های دنیا بودند. وقتی پیر می‌شدند، در خانه خودشان زندگی می‌کردند، اما من و همسرم اغلب به دیدنشان می‌رفتیم. ما خودمان را وقف مراقبت از پدرم تا جایی که می‌توانستیم کردیم.

وقتی پدرم بیمار بود، به عنوان برادر بزرگتر، سعی می‌کردم تا جایی که می‌توانم از او مراقبت کنم. هر بار که از سر کار مرخص می‌شدم، فوراً به بیمارستان می‌رفتم تا از او به خوبی مراقبت کنم.

وقتی پدرم فوت کرد، مادرم اصرار داشت که تنها باشد و از خودش مراقبت کند. هر آخر هفته، من به او سر می‌زدم و برایش غذا می‌پختم.

Cụ ông U60 đặt 10 bàn tiệc tổ chức sinh nhật nhưng 6 anh em không ai tới, lý do gây sốc - Ảnh 1.

در سن ۸۶ سالگی، کهولت سن باعث شده بود که نتواند از خودش مراقبت کند.

چون خانه مادرمان خیلی دور بود، بهترین راه حل در آن زمان این بود که برادرها به نوبت او را به خانه ببرند تا از او مراقبت کنند. من هم فکر می‌کردم این منطقی است، اما همسرم قاطعانه مخالفت کرد.

همسرم گفت که سلامتی‌اش نه تنها برای مراقبت خوب از مادرم کافی نیست، بلکه تأثیر نامطلوبی هم دارد. علاوه بر این، شکاف نسلی و سالمندان به سختی راضی می‌شوند، بنابراین احتمال بروز اختلافات وجود دارد. به علاوه، کار همسرم بسیار شلوغ بود، بنابراین نمی‌توانست با تمام وجود از مادرم مراقبت کند.

با وجود بحث‌های فراوان، همسرم همچنان قاطعانه با این موضوع مخالفت می‌کرد. من درمانده، تسلیم شدم. در واقع، خودم می‌دانم که مراقبت از سالمندان چقدر دشوار است. زمانی که در بیمارستان از پدرم مراقبت می‌کردم نیز بسیار خسته‌کننده بود و ترتیب دادن کار دشوار بود.

اختلاف نظر بر سر مراقبت از مادر سالمند

شش خواهر و برادر کوچکترم به نوبت مادرشان را به خانه می‌آوردند تا از او مراقبت کنند. وقتی نوبت من شد، مجبور شدم پیشنهاد بدهم: «حال خواهرشوهرم خوب نیست و سرش شلوغ است، بنابراین نمی‌تواند از مادرش مراقبت کند. چرا کمی بیشتر پول نمی‌دهی...»

اما یکی از برادران کوچکتر فوراً مخالفت کرد: «ما به اندازه شما ثروتمند نیستیم، اما فکر می‌کنم هر دوی ما مسئولیت مشترکی برای مراقبت از مادرمان داریم.»

Cụ ông U60 đặt 10 bàn tiệc tổ chức sinh nhật nhưng 6 anh em không ai tới, lý do gây sốc - Ảnh 2.

عکس تصویرسازی

در این مرحله پیشنهاد دادم که مادرم را به خانه سالمندان بفرستند. پس از بحث و گفتگوی فراوان، خواهر و برادرهایم موافقت کردند.

از وقتی مادرم را به خانه سالمندان منتقل کردم، هر آخر هفته مرتباً به او سر می‌زنم. هر بار که مرا می‌بیند، می‌گوید که از بیمارستان خوشش نمی‌آید و می‌خواهد به خانه برود. من فقط می‌توانم به او توصیه کنم که برای وفق دادن خودش با شرایط به زمان نیاز دارد. کم‌کم، او دیگر از من شکایت نمی‌کند.

اما خواهرم به من گفت که زندگی مادرم در خانه سالمندان مشکلات را بیشتر و بیشتر می‌کند. یک روز، خواهرم به من گفت که مادرم را به خانه ببرم. بعد از اینکه تمام خانواده بحث کردند، به جز مخالفت همسرم، کوچکترین عمویم و همسرش اصرار داشتند که مادرم را پیش خودشان ببرند. بقیه همه بی‌طرف بودند.

قبل از اینکه خواهر و برادرهایم مادرشان را به خانه ببرند، هیچ‌کس در این مورد با من صحبت نمی‌کرد. به همین دلیل، مدت زیادی از آنها عصبانی بودم. من و همسرم هم به دیدن کوچکترین خواهر و برادرمان می‌رفتیم، اما احساس کردیم که آنها مورد استقبال قرار نمی‌گیرند، بنابراین کم‌کم دیگر نرفتیم. با اینکه خواهر و برادرهایم از نظر مالی فقیر بودند، هر بار که تمایلم را برای کمک مالی ابراز می‌کردم، امتناع می‌کردند.

هر سال که عید تت می‌آید، من به برادرزاده‌ام ۱۰۰۰ NDT (معادل ۳.۴ میلیون VND) به عنوان پول شانس می‌دهم، اما او هر بار مصمم است که آن را برگرداند. رابطه ما به عنوان خواهر و برادر به همین شکل ادامه داشت تا اینکه مادرم از دنیا رفت.

شام آشتی و پایان تلخ

Cụ ông U60 đặt 10 bàn tiệc tổ chức sinh nhật nhưng 6 anh em không ai tới, lý do gây sốc - Ảnh 3.

امسال ۶۰ ساله شدم. زمان به سرعت می‌گذرد، به این فکر کردم که از این فرصت برای بهبود رابطه برادرانه‌ام استفاده کنم. در این سن، متوجه شدم که خانواده بسیار مهم است. قصد داشتم همه را به یک شام دوستانه دعوت کنم، سپس یک سفر با تمام خانواده ترتیب دهم. اما اتفاقی که افتاد غیرمنتظره بود.

در روز تولدم، 10 میز رزرو کردم و برای خانواده‌های 6 خواهر و برادر کوچکترم دعوت‌نامه فرستادم. اما به طور غیرمنتظره‌ای، آن روز هیچ‌کس نیامد. فقط 2 تا از 10 میز استفاده شد، از جمله من و همسرم، خانواده پسرم، والدین و اقوام همسرم. در آن زمان، خیلی خجالت کشیدم اما همچنان مجبور بودم ناراحتی‌ام را سرکوب کنم و وانمود کنم که هیچ اتفاقی نیفتاده است. وقتی مهمانی تمام شد، پسرم فاش کرد که خانواده‌های 6 خواهر و برادر کوچکترم همگی برای جشن خانه‌داری به خانه برادر کوچکترم آمده بودند، چون عمویش تازه خانه جدیدی ساخته بود. دلیل اینکه آنها به تولد من نیامدند، من بودم.

وقتی به گذشته فکر می‌کنم، وقتی پدرم بیمار بود، من بیشتر از همه از او مراقبت می‌کردم، اما وقتی نوبت مادرم شد، به خاطر شرایط موجود، جرات نکردم از او مراقبت کنم. خواهر و برادرهایم با من همدردی می‌کردند و با من اینطور رفتار می‌کردند. نمی‌دانم باید چطور رفتار می‌کردم.

لاجورد



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/cu-ong-u60-dat-10-ban-tiec-to-chuc-sinh-nhat-nhung-6-anh-em-khong-ai-toi-ly-do-gay-soc-172250120072133226.htm

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان دسته‌بندی

کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین با نورپردازی‌های زیبا به استقبال کریسمس ۲۰۲۵ می‌رود.
دختران هانوی برای کریسمس لباس‌های زیبایی می‌پوشند
روستای گل داوودی تت در گیا لای که پس از طوفان و سیل، حال و هوای بهتری پیدا کرده، امیدوار است که دیگر قطعی برق برای نجات گیاهان وجود نداشته باشد.
پایتخت زردآلوی زرد در منطقه مرکزی پس از دو فاجعه طبیعی متحمل خسارات سنگینی شد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کافی‌شاپ دالات به دلیل ایفای نقش «فیلم هنرهای رزمی» توسط صاحبش، شاهد افزایش ۳۰۰ درصدی مشتریان خود بوده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول