در قسمت چهارم برنامه «مامان رفته، بابا یه ابرقهرمانه» ، مجری برنامه، تان ترونگ، با مهارتهای آشپزی بهبود یافتهاش همه را شگفتزده کرد. او با اینکه اعتراف میکند در آشپزی خوب نیست و به خصوص از استفاده از چاقو میترسد، اما همچنان در خرد کردن سبزیجات و پختن یک غذای خوشمزه برای فرزندانش موفق بود.
اگرچه هنوز کمی دست و پا چلفتی است، اما اوضاع به تدریج در مقایسه با لحظات اولیه که مجبور بود به تنهایی از بچهها مراقبت کند، زمانی که همسرش خانه نبود، بهتر شده است. ام سی تان ترونگ نه تنها در آشپزخانه، بلکه به فرزندانش یاد میدهد که در هر عملی «درست» رفتار کنند.
این مجری مرد امیدوار است لحظات شادی که در این برنامه خلق شد، همیشه در خاطرات دو پسرش ثبت شود.
بعد از غذا، خانواده مجری برنامه، تان ترونگ، با بازیهایی که پدر و سه پسرش انجام میدادند، غرق در خنده و هیجان شدند. از قایمباشک بازی گرفته تا تبدیل شدن به مرد عنکبوتی، گوکو و داینو هر دو بسیار خوشحال بودند.
مجری مرد همچنین به سرعت با خواندن کارائوکه با هم در خانه به فرزندانش کمک کرد تا "جو را تغییر دهند". مجری مرد از این فرصت استفاده کرد تا از طریق آهنگ "ترانه عاشقانه پدر" برای هر سه نفرشان خاطره بسازد.
تان ترونگ که در این برنامه حضور داشت، هنگام صحبت در مورد خاطراتش با پدر مرحومش گریه کرد.
او در حالی که بغض گلویش را گرفته بود، گفت: «یادم هست پدرم خیلی از من بزرگتر است، چون وقتی من را به دنیا آورد ۵۴ سال داشت. هنوز یادم هست وقتی ۲۲ سالم بود، وقتی به زادگاهم برگشتم، احساس کردم پدرم خیلی پیر شده است. آن موقع بود که فهمیدم او نمیتواند برای همیشه با من زندگی کند. به همین دلیل است که همیشه میخواهم لحظات شادی برای فرزندانم خلق کنم تا بتوانند دوران کودکی خود را با پدرشان سپری کنند. شاید روزی این لحظات برای آنها، مثل من، بسیار ارزشمند باشد.»
تان ترونگ هنگام صحبت در مورد پدر مرحومش گریه کرد.
در این قسمت چهارم، به نظر میرسد دونگ خاک لین با دو پسرش میکی و جری "ارتباط برقرار کرده است". او مدام بازیهایی را ابداع میکند و این بار به نظر میرسد که این دو کودک بیشتر مایل به "همکاری" با پدرشان هستند. در میان آنها، بازی رنگآمیزی پوشک جذابیت ایجاد میکند و دو کودک را بیش از پیش هیجانزده میکند.
در رویدادی دیگر، لی دونگ بائو لام از فرمانبرداری دو دخترش، بائو نگوک و بائو نهی، کاملاً راضی بود. در حالی که منتظر حمام کردن پدرشان بودند، دو خواهر آبنبات میخوردند و با هم بازی میکردند.
لی دونگ بائو لام همچنین با تمایل به انجام بازیهایی که فرزندانش میخواستند، عشق خود را به آنها نشان میداد. اما نزدیک به زمان خواب، بائو نگوک ناگهان به یاد مادربزرگش افتاد و کمی «گیج» شد.
لی دونگ بائو لام وقتی دخترش از رفتن به رختخواب امتناع کرد، "عرق کرد".
طبق معمول، «لی مین هو دونگ نای » از ترفندهای بازیگری برای «حواس پرت کردن» فرزندانش استفاده کرد، اما این بار به نظر میرسید که هیچ تاثیری بر نگوک نداشت. او مجبور بود با صبر و حوصله دخترش را متقاعد کند که دلتنگیاش برای مادربزرگش را فراموش کند و به خواب برود.
نگوک تان
مفید
احساسات
خلاق
منحصر به فرد
منبع






نظر (0)