در آستانه روز بزرگداشت پادشاهان هونگ در دهمین روز از سومین ماه قمری، بیایید با Vietnam.vn افسانههای معروف دوران پادشاهان هونگ را مرور کنیم و بدین ترتیب دستاوردهای ملتسازی اولین پادشاهان مردم ویتنام را به یاد آورده و از آنها قدردانی کنیم.
در دوران پادشاه هونگ، افسانههای زیادی در میان مردم سینه به سینه منتقل شد که به وضوح روحیه همبستگی جامعه قومی ویتنامی را نشان میدهد.
افسانه صد تخم مرغ
افسانهها میگویند که جد مردم ویتنام، کین دونگ وونگ بوده است که مقبرهاش هنوز در روستای آن لو، توآن تان، باک نین قرار دارد. کین دونگ وونگ حدود سال نهام توات (بیش از ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد) به پادشاهی رسید.
کین دونگ وونگ با دختر تان لونگ، پادشاه دریاچه دونگ دین، ازدواج کرد و پسری به نام سونگ لام به دنیا آورد. او بعدها جانشین پدرش شد و به لاک لونگ کوان معروف شد. لاک لونگ کوان با دختر دِ لای در غار لانگ شونگ، آو کو، ازدواج کرد و کیسهای حاوی صد تخم به دنیا آورد که از آن صد پسر به وجود آمد که اجداد مردم باخ ویت بودند. لاک لونگ کوان پسر بزرگتر خود، هونگ وونگ، را به جانشینی تاج و تخت منصوب کرد. سپس او ۴۹ نفر از پسرانش را به دریا برد در حالی که آو کو ۵۰ نفر را به کوهستان برد.
هونگ وونگ بر تخت سلطنت نشست، کشور را ون لانگ نامید و پایتخت را در فونگ چائو (باخ هاک، فو تو ) قرار داد. پادشاهان بعدی همگی هونگ وونگ نامیده میشدند و در مجموع ۱۸ پادشاه وجود داشتند.
افسانه Phu Dong Thien Vuong Thanh Giong
این افسانه از قهرمان اسطورهای، تان گیونگ، میگوید که سوار بر اسبی آهنین، کلاهخودی آهنین بر سر، با شمشیری آهنین مهاجمان آن را شکست داد و در زمان سلطنت ششمین پادشاه هونگ، از بالای کوه سوک سون به آسمان "پرواز" کرد.
کیک افسانه چانگ و کیک روز
ششمین پادشاه هونگ میخواست پسری پرهیزگار را برای جانشینی خود بر تخت سلطنت انتخاب کند، بنابراین دستور داد مسابقهای برای تهیه غذا برگزار کنند. لانگ لیو از برنج چسبناک برای تهیه بان چونگ و بان گیای استفاده کرد. پادشاه دید که لانگ لیو فرزندپرور است و دو کیک گرانبها درست کرده است، بنابراین تاج و تخت را به او واگذار کرد.
افسانه پسر تین - Thuy Tinh
هجدهمین پادشاه هونگ برای یافتن شوهری برای دخترش می نونگ، سون تین (خدای کوهستان) و توی تین (خدای آب) را به چالش ازدواج کشید. هر کسی که زودتر فیل نه عاج، مرغ نه خار و اسب نه موی قرمز را میآورد، برنده میشد. سون تین کسی بود که اول هدایا را آورد، بنابراین با می نونگ ازدواج کرد. توی تین با کینه بازگشت و سیل را برای جنگ با سون تین به راه انداخت. سون تین و مردم شجاعانه جنگیدند و توی تین را به عقب راندند.
افسانه چو دونگ تو
در طول یک سفر، پرنسس تین دونگ - دختر هجدهمین پادشاه هونگ - با مرد جوان فقیری به نام چو دونگ تو آشنا شد و آنها ازدواج کردند. این زوج برای امرار معاش سخت کار کردند، به دنبال معلمی برای تحصیل بودند و گنجینههای گرانبهایی به آنها رسید.
به طور غیرمنتظرهای، این گنج باعث شد پادشاه هونگ فکر کند که آنها یاغی هستند، بنابراین او نیروهایی را برای دستگیری آنها فرستاد. به طور غیرمنتظرهای، تمام سرزمینی که چو دونگ تو و تین دونگ در آن زندگی میکردند، ناگهان به آسمان پرواز کرد و برکهای عمیق به نام نات دا تراچ را پشت سر گذاشت.
افسانه ستون سنگی سوگند
طبق افسانهها، وقتی هجدهمین پادشاه هونگ به توک فان آن دونگ وونگ تاج و تخت را سپرد، سوگند خورد که برای همیشه از کشور زیبایی که پادشاه هونگ به او داده بود محافظت کند و برای همیشه برای پرستش پادشاه هونگ بخور بسوزاند.
افسانه مای آن تییم
به دلیل ضربالمثل «هدیه نگرانی است، هدیه بدهی»، مای آن تییم - پسرخوانده پادشاه هونگ - به جزیرهای متروک فرستاده شد. مای آن تییم پس از جمعآوری بذر، با جسارت گیاه عجیب را کاشت و از آن مراقبت کرد و هندوانهای با طعم شیرین و خنک به بار آورد، تشنگی را فرو نشاند و بدن را سالم کرد. به لطف این، مای آن تییم مورد اعتماد پادشاه قرار گرفت و اجازه یافت به کاخ بازگردد.
سنتز TA






نظر (0)