Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

جاسوس زن که خود را مهماندار هواپیما جا زده بود، شهربازی سربازان آمریکایی را تخریب کرد.

(دن تری) - جاسوس فونگ تان، که در آن زمان ۱۷ سال داشت، با پنهان کردن مواد منفجره زیر کف یک قوطی شیر گویگوز که با مقداری برنج و غذای خشک استتار شده بود، از میان ۵ پست نگهبانی دشمن عبور کرد و ۳ مین را حمل کرد تا لانه ارتش آمریکا در کو چی را منفجر کند.

Báo Dân tríBáo Dân trí23/04/2025

۱. وب‌پی

مبارزه مردم منطقه کو چی در طول جنگ مقاومت علیه ایالات متحده مدت‌هاست که گذشته است، اما خاطرات زمانی که «قلب‌ها به سنگر، ​​چشم‌ها به ستاره و دست‌ها به شمشیر تبدیل شدند» هنوز عمیقاً در وجود هر سرباز و چریک کهنه‌کار حک شده است.

دخترانی در دهه بیست زندگی خود بودند که مستقیماً اسلحه به میدان نبرد نمی‌بردند، اما با چشم‌انداز از دست دادن کشور و خانه‌هایشان روبرو شدند، خطر را نادیده گرفتند و به «لانه ببر» شتافتند، ماموریت‌های شناسایی انجام دادند، اطلاعات جمع‌آوری کردند و در نبردهایی شرکت کردند که دشمن را گیج و وحشت‌زده می‌کرد...

۲. وب‌پی

بعدازظهر یکی از روزهای ماه آوریل، خبرنگاران دن تری به خانه خانم فوئونگ تان (با نام واقعی تران تی فوئونگ تان، که با نام اوت بات نیز شناخته می‌شود) در کوچه‌ای در خیابان گو داو (منطقه تان فو) رفتند.

خانم تان، که در سال ۱۹۵۱ در خانواده‌ای از طبقه کارگر با سنت انقلابی قوی در کمون تان آن هوی متولد شد، یکی از زنانی است که در نگارش افسانه «گل‌های سرزمین فولاد کو چی» نقش داشته است.

زنی ۷۴ ساله با نوشیدن یک فنجان چای سبز، خاطرات بیش از ۵۰ سال پیش را مرور می‌کند...

۳. وب‌پی

خانم تان در کودکی عاشق اجراهای گروه هنری در زمین زیر سایبان جنگل بود. در سن ۱۴ سالگی، با دیدن اینکه میهنش زیر بمب و گلوله لگدمال می‌شود، داوطلب شد تا به تیم چریکی کمون تان آن هوی بپیوندد و مرتباً مردم را تا روستاهای استراتژیک دنبال می‌کرد، موقعیت دشمن را درک می‌کرد و به پایگاه اطلاعات می‌داد.

در سال ۱۹۶۸، دختری به نام پونگ تان در اداره اطلاعات نظامی کو چی (B14، تحت نظر تیم ناحیه کو چی) ثبت نام کرد. به لطف آشنایی‌اش با منطقه، به او مأموریت داده شد تا به عنوان یک مأمور مخفی (دیده‌بان، جاسوس) به طور قانونی در منطقه اشغالی دشمن فعالیت کند.

پس از تت مائو تان ۱۹۶۸، نیروهای انقلابی در کو چی تغییرات زیادی داشتند اما همچنان در بن‌بست با دشمن باقی ماندند. پایگاه‌های نظامی ما به‌طور فعال در حال بحث در مورد راه‌هایی برای سازماندهی حملات به مخفیگاه‌های دشمن با روحیه «جنگیدن هم در خط مقدم و هم در پشت جبهه دشمن، جنگیدن در همه جا، گیج و منفعل کردن دشمن» بودند.

در آن زمان، لشکر بیست و پنجم «رعد و برق گرمسیری» ایالات متحده در پایگاه دونگ دو (که دشمن آن را پایگاه کو چی می‌نامید)، منطقه‌ای مجاور سیستم تونل‌های بن دین، مستقر بود و محاصره و کنترلی را برای جلوگیری از ورود نیروهای انقلابی کو چی به سایگون ایجاد کرده بود.

اینجا همچنین جایی است که لشکر ۲۵ برای عملیات «جستجو و نابودی» در کو چی، بین دونگ عزیمت کرد... علاوه بر این، این پایگاه همچنین مناطقی مانند پارکینگ‌ها، مناطق لجستیکی و باشگاه‌هایی را برای خدمت به افسران و سربازان آمریکایی برای تفریح ​​و سرگرمی پس از هر عملیات ترتیب داده بود.

۴. وب‌پی

در آن سال، فونگ تان ۱۷ ساله، با ظاهری زیبا و رفتاری ماهرانه، توسط ستوانی که انبار را اداره می‌کرد، استخدام شد تا به عنوان مسئول پذیرش در باشگاهی در پایگاه دونگ دو کار کند.

یک بار، سازمان به او مأموریت «حمله به منطقه لجستیکی دشمن» را محول کرد. در حالی که منتظر فرصت بود، توسط افسران نیروهای ویژه منطقه نظامی سایگون - گیا دین در مورد نحوه نصب چاشنی‌ها، مین‌های زمانی و موقعیت‌های احتمالی آموزش دید.

او گفت: «ما نقشه نبرد را برای هفته‌های زیادی برنامه‌ریزی کردیم. در ابتدا، من به عنوان نظافتچی در باشگاه کار می‌کردم، اوضاع را بررسی می‌کردم و قوانین کار سربازان آمریکایی را یاد می‌گرفتم. این باشگاه نزدیک آب انبار، پیشخوان فست فود و رختکن‌های جداگانه برای زنان بود. با این حال، دشمن همیشه اینجا متمرکز نبود، بنابراین ما باید زمانی را پیدا می‌کردیم که سربازان آمریکایی بیشترین تمرکز را داشته باشند.»

طراحی پایگاه دونگ دو دسترسی به آن را بسیار دشوار کرده است زیرا تا ۵ ورودی دارد. از بیرون، «لانه» سربازان آمریکایی توسط سیستمی از نرده‌ها و موانع به ضخامت چند ده متر محافظت می‌شود. در داخل حصار، خاکریزهای بلند و سیستم متراکمی از برج‌های دیده‌بانی وجود دارد.

درون پایگاه، بخش‌های تابعه، شامل یک فرودگاه، سنگرها و استحکامات رزمی وجود داشت. انبار فقط یک ورودی داشت و آن هم به شدت کنترل می‌شد. در هر دروازه، دشمن دو سرباز را برای نگهبانی مستقر کرده بود. در حاشیه بیرونی، ارتش ایالات متحده به طور مداوم گشت‌زنی می‌کرد.

هر روز، هنگام رفت و آمد به محل کار، تیم نظافتچی که در پایگاه خدمت می‌کردند، باید در صف می‌ایستادند تا توسط سربازان آمریکایی شمارش و بازرسی بدنی شوند. اما در میان صدها غیرنظامی که برای امرار معاش، هر روز برای خدمت به سربازان آمریکایی به دونگ دو می‌رفتند، هنوز «چشم‌ها و گوش‌های انقلابی» شجاعی بودند که در سکوت منتظر فرصت برای نابودی دشمن بودند.

۵. وب‌پی

خانم فوئونگ تان با آشنایی با یکدیگر و درخواست اطلاعات از ستوان مسئول انبار، به‌طور تصادفی فهمید که حدود یک هفته دیگر، این باشگاه پذیرای گروهی از سربازان و یک گروه آواز و رقص آمریکایی متشکل از چند صد نفر از سایگون به پایگاه دونگ دو خواهد بود. سرانجام، فرصت مناسب فرا رسیده بود...

در اکتبر ۱۹۶۸، طرح حمله به باشگاه آمریکایی‌ها تصویب شد. فونگ تان بسیار عصبی بود زیرا این اولین نبرد بود و همچنین نبردی بود که به عمق منطقه لجستیکی که بسیاری از سربازان آمریکایی در آن متمرکز بودند، کشیده می‌شد. طبق طرح، او مخفیانه مواد منفجره C4 را از رابط سازمان در پارکینگ بیرون دروازه پایگاه دونگ دو دریافت کرد.

۶. وب‌پی

کالای مهم در این نبرد، قوطی شیر گویگوز بود. این یک پودر شیر نستله است که قبل از سال ۱۹۷۵ در جنوب محبوب بود. این قوطی شیر حدود ۱۵ سانتی‌متر ارتفاع دارد و به دلیل راحتی، توسط زنان به عنوان ظرف ناهار یا برای نگهداری غذای خشک استفاده می‌شود. علاوه بر این، قوطی‌های گویگوز به بسیاری از مردم کمک می‌کرد تا کادرها را پنهان کنند و به چریک‌ها و جاسوسان نیز کمک می‌کرد تا مواد منفجره را به طور مؤثر استتار کنند.

خانم تان هر مین را در یک قوطی شیر گویگوز که با غذا پوشانده شده بود، جاسازی کرد. او وانمود کرد که ناهار را برای محل کار می‌آورد و از میان ۵ پست نگهبانی عبور کرد و به طور فعال درب جعبه را برای هر نگهبان باز کرد تا بررسی کند. او در ۳ صبح، با موفقیت ۳ مین را که در جعبه‌های صابون پنهان شده بودند، وارد باشگاه کرد. پس از آن، ۳ مین زمان‌دار را که در نزدیکی مواد منفجره در انبار پنهان شده بودند، آورد.

شب قبل از نبرد، او از میان جنگل‌های مجاور جاده استانی ۸ به سمت بین دونگ قدم زد. هوا کاملاً تاریک بود، پایگاه دونگ دو مانند چشم جغد با احتیاط او را زیر نظر داشت. فضا به طرز عجیبی ساکت بود، هیچ کس نمی‌دانست که انفجاری در راه است...

۷. وب‌پی

ساعت ۱۰ صبح ۲۷ اکتبر ۱۹۶۸، گروه کاباره به همراه افسران و سربازان آمریکایی یکی پس از دیگری به کلوپ سرازیر شدند. آنها می‌خندیدند، آواز می‌خواندند و گپ می‌زدند، اما متوجه نشدند که در فاصله‌ای نه چندان دور، پیشخدمتی مخفیانه وارد انبار شد تا چاشنی را نصب کند و تایمر را تنظیم کند. دختری به نام پونگ تان آن روز ۳ مین را در ته سطل زباله پنهان کرد، آن را با یک لایه کاغذ پوشاند و سپس سطل‌های زباله را به محل تعیین شده هل داد.

ساعت ۱۱:۳۰، خانم تان از نظافتچی‌ها دعوت کرد تا برای شام بیرون بروند. این سرباز ۱۷ ساله اطلاعات نظامی، در حالی که پای یک درخت کائوچو در حدود ۳۰۰ متری باشگاه نشسته بود، عصبی بود، دلش به هم می‌ریخت و قلبش به شدت می‌زد. تنها ۲۰ دقیقه دیگر، مین منفجر می‌شد. با نگاه به محوطه بیرون پایگاه دونگ دو، پرچم امپراتوری آمریکا با افتخار و جسارت در اهتزاز بود.

دقیقاً ساعت ۱۱:۴۰، صدای انفجار مهیبی از محوطه باشگاه به گوش رسید. مین‌های قدرتمند، گنبد و دیوارها را منفجر کردند و محوطه تفریحی دشمن را در یک چشم به هم زدن به تلی از خاک تبدیل کردند. بلافاصله، زنگ خطر پایگاه دونگ دو به صدا درآمد و سربازان آمریکایی از مناطق دیگر به سرعت به آنجا هجوم آوردند. در فاصله‌ای نه چندان دور، گروه نظافتچی‌ها نیز وحشت‌زده شدند و غذای خود را ناتمام رها کردند، بدون اینکه بفهمند چه اتفاقی افتاده است.

چند دقیقه بعد، در میان آوار و ستون‌های عظیم گرد و غبار، تیم آمبولانس به برخی از افسران آمریکایی کمک کرد تا از محل حادثه خارج شوند. صحنه‌ی پر زرق و برقی که ارکستر در آن می‌رقصید و آواز می‌خواند، به زمینی خونین تبدیل شد. فریادها از این صحنه‌ی هولناک بلند شد. ماشین‌های پلیس نظامی آمریکا سرعت گرفتند و صحنه را محاصره کردند. در آسمان، سه گروه از هلیکوپترها در سراسر پایگاه دونگ دو چرخیدند و چرخیدند.

تا بعد از ظهر آن روز، امدادگران بالاخره تمام کسانی را که در داخل به دام افتاده بودند، بیرون آوردند. در مجموع، این نبرد منجر به کشته و زخمی شدن ۱۲۷ آمریکایی، از جمله ۸ سرهنگ، شد.

۸. وب‌پی

پس از فروپاشی باشگاه افسران آمریکایی، دشمن تمام کارکنان خدماتی و سرایداران پایگاه دونگ دو را بازداشت کرد و آنها را برای بازجویی به دو بخش تقسیم کرد. از آنجایی که نتوانستند هیچ اطلاعاتی به دست آورند، مجبور شدند شبانه آنها را آزاد کنند. در روزهای بعد، خانم تان طبق معمول به سر کار خود رفت.

این نبرد پژواک بزرگی در منطقه پایگاه مقاومت و منطقه موقتاً اشغال شده دشمن ایجاد کرد. مردم کو چی به طور فزاینده‌ای به قدرت مسلحانه و هوش سازمان‌های انقلابی ایمان آوردند.

در همین حال، سربازان آمریکایی خشمگین و گیج بودند زیرا نمی‌توانستند مجرم را پیدا کنند. سربازان آمریکایی فکر می‌کردند که پایگاه عقبی مکانی امن است و نباید به آن حمله شود. به طور غیرمنتظره، این مکان نیز ناگهان مورد حمله قرار گرفت و خسارات زیادی به بار آورد.

۹. وب‌پی

چند هفته بعد، جاسوس فوئونگ تان به پایگاه احضار شد. به لطف شاهکار تک‌خطی ویژه‌اش، کمیته حزب در سطح بالاتری، پذیرش او را در سلول حزبی B14 به همراه دو جایزه تأیید کرد: مدال افتخار نظامی درجه دو و نشان قهرمان برجسته قاتل آمریکایی.

خانم تان در حالی که جرعه‌ای از چای خود را می‌نوشید، لبخندی زد و گفت: «اولین ماموریت با موفقیت انجام شد، من خیلی هیجان‌زده‌ام.»

با این حال، سختی‌های فعالیت‌های انقلابی به سرعت به سراغ این سرباز زن آمد. یک روز در اوایل سال ۱۹۶۹، پس از حمله ارتش محلی به پست لائو تائو (کمون ترونگ لاپ تونگ)، عامل داخلی B14 لو رفت و رفقای او افراد زیادی از جمله خانم پونگ تان را لو دادند.

یک روز در فوریه ۱۹۶۹، در حالی که خانم فونگ تان در حال تمیز کردن باشگاه بود، ناگهان یک وسیله نقلیه نظامی آمریکایی از راه رسید. او را دستبند زدند، به داخل وسیله نقلیه انداختند و به اتاق بازجویی در پایگاه دونگ دو بردند. آنها او را به طرز وحشیانه‌ای کتک زدند، اما همه چیز تازه آغاز دوران حبس او بود. پس از آن، خانم فونگ تان همچنان در هائو نگی ( لانگ آن امروزی) مورد بازجویی قرار گرفت و سپس در زندان تو دوک - یکی از بزرگترین زندان‌های جنوب در آن زمان - زندانی شد.

خانم تان با ناراحتی گفت: «سال‌های بعد، وقتی دوران اسارتم را به یاد می‌آوردم، انگار کابوس دیده بودم، وحشت می‌کردم. دشمن مرا به استفاده غیرقانونی از سلاح‌های نظامی، ایجاد بی‌نظمی و عواقب جدی محکوم کرد. با این حال، به نبرد با چماق در دونگ دو اشاره‌ای نشد زیرا هیچ مدرک محکمی وجود نداشت. پس از پایان مدت زندانم، آنها مرا به مدت ۱۸ ماه دیگر بازداشت کردند. در مجموع، بیش از ۲ سال را در زندان گذراندم.»

۱۰. وب‌پی

به یاد فونگ تان، در طول دوران زندانش، او کتک‌های بی‌شماری را تحمل کرد و بارها با باتوم‌های برقی شوک الکتریکی دریافت کرد. سربازان آمریکایی و سربازان رژیم سابق برای یافتن سازمان و رهبران پایه، به انواع و اقسام روش‌ها شکنجه و اطلاعات استخراج می‌کردند. با این حال، جراحات جسمی از وفاداری او به حزب و عشقش به میهن و کشورش کم نکرد.

«در آن زمان، فکر می‌کردم زندگی‌ام تمام شده است. برخی از رفقا از دیگر سازمان‌های اطلاعاتی نظامی در کو چی همزمان با من دستگیر شدند، از جمله خانم نام تران که باردار بود. فکر کردم از آنجایی که به هر حال من لو رفته بودم، باید راهی پیدا کنم تا تقصیر را به گردن او بیندازم و به او کمک کنم تا از شکنجه و خطری که جان خودش و فرزند متولد نشده‌اش را تهدید می‌کرد، فرار کند.»

با این حال، در یک شرایط دشوار، به عنوان یک پیشاهنگ، من هنوز جزئیات را فاش نکردم تا تاکتیک‌ها را فاش کنم، راه‌هایی برای کاهش وظایف پیدا کردم و طرح سازمان را رد کردم."

در ژوئن ۱۹۷۱، فونگ تان توسط دشمن آزاد شد و به کمون تان آن هوی بازگشت، سپس برای مدتی در حصر خانگی قرار گرفت. اوضاع آرام شد و او تا روز صلح به عنوان خبرچین مخفی رفیق چین ترونگ از سازمان B14 تیم منطقه کو چی به کار خود ادامه داد.

۱۱. وب‌پی

خانم تان پس از آزادی از زندان، در مورد کارش به عنوان افسر اطلاعات نظامی گفت که برای جلوگیری از شناسایی توسط دشمن، اعضای سازمان مجبور بودند به شدت از مقررات مخفی پیروی کنند، «بدون رد پا راه بروند، بدون صدا صحبت کنند.» آن روز، محل ملاقات او برای گرفتن نامه‌ها، یک بوته موز در دهکده خوم چوا بود.

شب‌ها مخفیانه می‌رفت تا نامه‌هایی را که پیک گذاشته بود، بیاورد، محتوای نامه‌ها و کارهایی را که باید انجام می‌شد، به خاطر می‌سپرد. جلسات پایگاه‌ها شب‌ها برگزار می‌شد، او از جنگل‌های انبوه عبور می‌کرد، به تونل‌ها می‌رفت تا با فرماندهان سازمان ملاقات کند. اگر سر و صدایی بود، مستقیماً به جای دیگری می‌رفت و برای اطمینان از امنیت، به پشت سرش نگاه نمی‌کرد.

۱۲. وب‌پی

در جریان لشکرکشی هوشی مین در آوریل ۱۹۷۵، سرباز فونگ تان با نیروهای انقلابی هماهنگ شد تا مردم کو چی را برای قیام بسیج کند و در پیروزی آزادسازی شهر کو چی در ۲۹ آوریل ۱۹۷۵ نقش داشته باشد.

به پاس مشارکت‌هایش در کارهای انقلابی، در سال ۱۹۸۹ به او مدال مقاومت درجه یک اهدا شد.

هر سال، وقتی سالگرد پیروزی بزرگ بهار ۱۹۷۵ فرا می‌رسد، خانم فونگ تان سال‌های جوانی خود را به یاد می‌آورد. در طول جلساتی با چریک‌های سابق کو چی (پس از برقراری صلح، انحلال اداره اطلاعات نظامی و انتقال سرباز فونگ تان به تیم چریک‌های زن)، او و کهنه سربازان خاطرات قهرمانانه زیادی از ارتش و مردم در جنگ مقاومت علیه ایالات متحده را به یاد می‌آورند.

خانم فوئونگ تان با ناراحتی گفت: «بسیاری از شب‌ها، نمی‌توانم بخوابم چون به رفقایم فکر می‌کنم که جان خود را فدا کردند، به مردمی که بدون اینکه بتوانند از لحظه شکوه ملت در این روز بزرگ شادی لذت ببرند، سقوط کردند.»

در طول مکالمه، خانم تان با چشمانی اشکبار از همسر مرحومش نیز یاد کرد. او گفت که او و همسرش در جریان جنبش آزادی‌بخش در سال ۱۹۷۵ با یکدیگر آشنا شدند. در آن زمان، دو طرف برای مدتی با هم مکاتبه و آشنایی داشتند. پس از برقراری صلح، واحد همسرش، فرماندهی شهر هوشی مین، به کو چی آمد تا مراسم عروسی او و همسرش را برگزار کند.

خانم تان پس از ازدواج، ارتش را ترک کرد و به عنوان کارگر در کارخانه نساجی ویت تانگ مشغول به کار شد. شریک زندگی او مدرس یک واحد نظامی بود و به دلیل اثرات جنگ، یک جانباز معلول با درجه یک بود. این زوج سخت کار کردند تا دو پسر خود را با حقوق دولتی بزرگ کنند. پس از فوت شوهرش، او با پسر، عروس و نوه‌هایش زندگی کرد.

۱۳. وب‌پی

«شوهرم دانشجوی خوبی است و نویسنده‌ی خوبی هم هست. ما دهه‌هاست که با هم زندگی می‌کنیم و همیشه بدون هیچ بحثی به هم احترام گذاشته‌ایم. در طول سال‌های سختی اقتصادی، خانواده‌ی من برای فرزندانمان شیر نداشتند. میزان معمول خرجی شوهرم ۱۲ کیلوگرم برنج در ماه بود، اما او همچنان توانست پس‌انداز کند و دو فرزند را بزرگ کند تا آدم‌های خوبی شوند.»

خانم تان گفت: «من در سال ۲۰۰۴ بازنشسته شدم، همسرم در سال ۲۰۱۵ به دلیل بیماری درگذشت. در دوران پیری، بیماری‌های جزئی زیادی دارم، فقط امیدوارم سالم زندگی کنم زیرا هنوز نگران فرزندان و نوه‌هایم هستم.»

بعد از اینکه خبرنگار دن تری را بدرقه کرد و بعد از مکالمه، در حالی که هنوز آفتاب داغ بود، خودش را مشغول خشک کردن نان کرد. او گفت که چند روز دیگر از این نان برای تغذیه مرغ‌ها در کو چی استفاده خواهد کرد.

گاهی اوقات، او و رفقایش از مناطق جنگی که زمانی آتشین بودند، بازدید می‌کردند. در حالی که در خیابان‌های پردرخت قدم می‌زدند، قلب این دیده‌بان سابق سرشار از غرور بود، زیرا سرزمین مادری‌اش به طرز چشمگیری تغییر می‌کرد...

خانم دانگ تی هونگ - آخرین کاپیتان تیم چریکی زنان کو چی (۱۹۷۵) که در اداره اطلاعات نظامی کو چی کار می‌کرد - گفت که خانم پونگ تان یکی از سربازان شجاع پایگاه بود که همیشه روحیه انقلابی خود را حفظ می‌کرد و از سختی‌ها نمی‌ترسید.

خانم دانگ تی هونگ به خبرنگار دان تری گفت: «دستاوردهای خانم تان به طور خاص و اداره اطلاعات نظامی کو چی به طور کلی، گواه جنبش مبارزاتی مردم کو چی در آن زمان است. ما پایگاه را ساختیم، موقعیت دشمن را درک کردیم، همه ما مشتاق و ماهر بودیم، بر همه مشکلات غلبه کردیم و برای انجام مأموریت انقلابی خود فداکاری کردیم . »

پس از ۳۰ آوریل ۱۹۷۵، اداره اطلاعات نظامی کو چی منحل شد و خانم دانگ تی هونگ و خانم فوئونگ تان برای کار در تیم چریکی زنان کو چی نقل مکان کردند. در سال ۱۹۷۶، خانم دانگ تی هوئونگ برای کار در نیروی پلیس محلی در کو چی نقل مکان کرد، در حالی که خانم تران تی فوئونگ تان ارتش را ترک کرد و در شهر هوشی مین تشکیل خانواده داد.

هر بار که فرصتی برای تجدید دیدار پیدا می‌کنند، کهنه سربازان با هم خاطرات قهرمانانه را به یاد می‌آورند و غرور و قدردانی عمیق خود را نسبت به رفقایشان و مردم کو چی که خون و استخوان خود را برای استقلال و آزادی میهن خود فدا کردند، برمی‌انگیزند.

محتوا: بیچ فونگ

عکس: ترین نگوین

طراحی: دوک بین

Dantri.com.vn

منبع: https://dantri.com.vn/doi-song/nu-diep-vien-cai-trang-thanh-tiep-vien-danh-sap-khu-vui-choi-cua-linh-my-20250418162741109.htm





نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;