«خانه اجدادی» چاشنی زیادی دارد، اما فاقد هماهنگی است. هوین لاپ هنگام استفاده از دیالوگ برای هدایت داستان و برانگیختن احساسات مخاطب، حریص است، اما نحوه حل و فصل اختلافات در فیلم هنوز ناشیانه است.
خانه اجدادی بازگشت فیلم Huynh Lap به پرده بزرگ سینما پس از ۵ سال غیبت، از آن زمان تاکنون جادوگر کور: کسی که مرده دستت را بالا ببر (۲۰۱۹). این بار، او همچنان به رنگهای معنوی و کمدی که در پروژههای وب-درام خود در گذشته دنبال کرده است، وفادار است. با این حال، موضوع در مرکز قرار دارد. خانه اجدادی هنوز هم عشق خانوادگی
داستان با خانوادهی هوین آغاز میشود، جایی که نسلهای زیادی در خانهی اجدادی با هم زندگی میکنند و سنت فروش بان شیو را دارند. شخصیت اصلی فیلم، مای تین (با بازی فوئونگ مای چی)، یک تولیدکنندهی محتوای نسل زد است که سالها پیش به دلیل اختلافات با خانوادهاش، زادگاهش را به مقصد شهر ترک کرده است.
تین و بهترین دوستش که نمیدانستند چگونه با «محتوا» بینندگان را جذب کنند، برای یافتن ایده به زادگاهشان بازگشتند.
داستان پر از مشکل است اما راه حلی برای آن وجود ندارد.
اوضاع وقتی تغییر میکند که تین متوجه میشود میتواند روح برادرش جیا مین (هوین لپ) را که سالها پیش در یک تصادف جان باخته است، ببیند. برای اینکه روح برادرش در آرامش باشد، او باید به او کمک کند تا در زمان حیاتش به آرزوهای ناتمامش برسد. یکی از این آرزوها محافظت از خانهای است که اعضای خانواده بر سر آن دعوا میکنند.
ایده ارتباط بین دو جهان در خانه اجدادی جدید نیست، خاطرهانگیز است داستان من و شیطان که تبدیل به یک خانواده شدیم نوشتهی ترین وی هائو. در حالی که اختلافات ملکی یا درگیری بین خواهر و برادرها نیز از موضوعات آشنا در پرده بزرگ ویتنام هستند، اخیراً، خواهر شوهر از Khuong Ngoc تا حدی بازسازی شده است.
فیلم هیون لاپ مسائل زیادی را مطرح میکند، از درگیریهای خانوادگی، تأثیر منفی تعصب بر فرد، تعصب مردانه که منجر به تراژدیهای پی در پی میشود، تا حفظ فرهنگ و آداب و رسوم سنتی...
خانه اجدادی، جایی که نسلهای زیادی از خانواده هوین در آن زندگی میکردند، در ظاهر آرام به نظر میرسید، اما در واقع درگیریهای شدیدی در آن جریان داشت. بزرگترین مشکل ناشی از ایدئولوژی مردسالارانهای بود که نسلهای زیادی آنها را آزار داده بود. تین من، که از کودکی از بیعدالتی و شایعات رنج میبرد، با خانوادهاش اختلاف پیدا کرد و تصمیم به ترک آنجا گرفت. از آنجایی که او دختر بود، مورد احترام قرار نمیگرفت، او به عنوان منبع همه بدشانسیها دیده میشد و به طور غیرمستقیم باعث مرگ پدر و برادرش میشد.
به همین دلیل، تصمیم مای تین برای بازگشت به زادگاهش، سفری را برای حل و فصل درگیریها و مشکلاتی که انباشته کرده است، آغاز میکند و در عین حال، آسیبهای روانی که در طول سالها متحمل شده است را نیز التیام میبخشد. این فرضیه به نظر روان میآید، اما از اینجا به بعد، خط داستان بسیار دچار مشکل میشود.
گرههای عاطفی کاملاً سطحی و به شدت تصویرگرانه بازسازی شدهاند، از حل اختلاف بین مای تین و مادر و برادرش گرفته تا تغییر طرز فکر دختری که سالهاست از محبت و درک محروم بوده است. تین از مادرش عصبانی است زیرا به خاطر مشغول بودن بیش از حد به بازی و ایجاد دردسر سرزنش شده، از برادرش عصبانی است زیرا کتک خورده، از اقوامش عصبانی است زیرا شایعات بدی درباره او پخش کردهاند...
کل ماجرا به سرعت از طریق فلشبکها روایت میشود و سوالات بزرگی را در مورد انگیزهها و شخصیتهای شخصیتها مطرح میکند. فیلم مسائل زیادی را مطرح میکند، اما در نهایت با اجازه دادن به افراد درگیر برای بیان حقیقت، گره را حل میکند. در عین حال، هوین لاپ از دیالوگ با هدف ارائه یک «دیدگاه چندبعدی» به مای تین و مخاطب استفاده میکند. اما در واقعیت، دیالوگهای فیلم پیوسته، طولانی و اکشنمحور هستند.
نکات اخلاقی ساده و ابتدایی داستان اشکآور هستند، در حالی که داستان به طور فزایندهای در موقعیتهای اغراقآمیز و طولانی گرفتار میشود. ناامیدیهای شخصیت، همراه با دورههای خشم از خانواده، ناگهان زائد و حتی بیمعنی میشوند. زیرا اگر برادر بزرگتر زودتر تصمیم میگرفت با برادر کوچکترش شریک شود، ممکن بود این ناامیدیها وجود نداشته باشند.
از سوی دیگر، خانه اجدادی اما هنوز توضیح نمیدهد که چرا گیا مین مجبور بوده آنها را در تمام آن سالها در قلب خود نگه دارد و باعث شود مشکلات همچنان روی هم انباشته شوند. مشکل برتری مردانه یا بسیاری از تعصبات مطرح شده در ابتدای فیلم نیز به تدریج به بنبست رسید.
سریال Huynh Lap، درام اینترنتی را به پرده سینما میآورد
با وام گرفتن از مضمون معنوی، هیون لاپ ایده کاوش در زوایای پنهان روابط خانوادگی را در سر داشت. با این حال، نحوهی توسعهی فیلمنامه محدود بود، در حالی که فرم خانه اجدادی مثل یک وب درام، چون کیفیت سینمایی ندارد.
شخصیتهای فیلم مشکلات زیادی دارند، از پرورش اجباری شخصیت اصلی زن گرفته تا ساخت شخصیتهای فرعی شرور و غیرجذاب. اعمال آنها فاقد منطق است، در حالی که حوادثی که برای خانواده هیون اتفاق میافتد نیز به وضوح صحنهسازی شده است.
سبک تدوین در هنگام تغییر بین وحشت، کمدی و تراژدی، روان نبوده و باعث شده احساسات بیننده ناگهان قطع شود. کمدی موقعیتی یا دیالوگهایی که کارگردان استفاده کرده نیز آشنا هستند، که معمولاً پاسخ مای تین به اقوام بیادبش است، به نظر میرسد از «جنگ کلمات» در ... کپی شده است. جوانترین عمو کوک
به جای اینکه اجازه دهد تصاویر داستان را روایت کنند، هیون لاپ اشتباه استفاده از دیالوگ برای هدایت و تأثیرگذاری بر احساسات بیننده را مرتکب شد. شایان ذکر است که دیالوگهای فیلم هنوز «کتاب درسی» هستند، گاهی اوقات سادهلوحانه. به طور معمول، در صحنهای که مادر برای درمان اورژانسی در بیمارستان بستری میشود، مای تین مشتاقانه از پزشک در مورد هزینه جراحی میپرسد و پاسخ «هزینه زیادی خواهد داشت» را دریافت میکند. یا وقتی برای دعوت از تمام خانواده به آشپزخانه میرود تا بان شیو درست کند، دیالوگ شخصیت مانند خواندن یک درس است. گنجاندن فرهنگی ایده قابل ستایشی است، اما هیون لاپ احتمالاً باید آن را طبیعیتر و ظریفتر بیان کند.
فوئونگ می چی، در اولین حضورش در سینما، با ظاهر روستاییاش تأثیر خوبی بر جای گذاشت. دختر کوچک مای تین، لجباز و آسیبپذیر به نظر میرسید، از سوی دیگر، احساساتی، لجباز اما رقیقالقلب و زود اشکریزان.
با این حال، فوئونگ می چی هنوز در نحوه به تصویر کشیدن احساسات شخصیت نابالغ است و از سوی دیگر، هنوز در تلاش است تا بر خطوط روانشناختی نقش تسلط یابد. آسیب روحی شخصیت مطلقاً نیازی به بیان از طریق دیالوگهایی مانند "مامان، منتظری بیام خونه؟ پس، منو دوست داری؟" ندارد. در بسیاری از صحنهها، او محدودیتهای خود را در چشمان انعطافناپذیرش نشان میدهد و گاهی اوقات غریزی عمل میکند، فاقد خویشتنداری، به خصوص در صحنههای ترس، فریاد و ناامیدی.
هوین لپ، در نقش برادری که به دلیل مرگ نابهنگامش سرشار از غم و اندوه است، با ظرافت و نمایشی سنگین بازی کرد. در همین حال، بازیهای هان توی و هوین دونگ کاملاً خوب بود، اما شخصیتهای آنها جای زیادی برای بازی نداشتند.
به دلیل مشکلات بودجه، بخش بصری خانه اجدادی فیلم واقعاً تأثیرگذار نبود و جلوههای ویژه نیز کاستیهایی را نشان دادند. با این حال، صحنه نسبتاً خوب بازسازی شده بود. برخی از آهنگهای اجرا شده توسط فوئونگ می چی در فیلم، اگر طبیعیتر اجرا میشدند، میتوانستند تأثیر احساسی بیشتری بر جای بگذارند.
نکته ناامیدکننده این است که هیون لپ، به دلیل حرص و طمعش برای «پیچشهای پشت سر هم»، پایان فیلم را با جزئیات تحمیلی به یک آشفتگی تبدیل کرد. این باعث میشود خانه اجدادی چیزی که میتوانست با یک پیام شفابخش کوچک به طور مرتب پایان یابد، به صحنهای نمایشی تبدیل شد که در آن سر و صدا و هرج و مرج، تماشاگران را خسته کرد.
منبع







نظر (0)