وقتهایی هست که دیگر کسی یادش نیست
شب همچنان میگذرد و روز کم کم رنگ میبازد.
چه کسی افق یا گوشه دریا را به خاطر دارد؟
سرآبها یا دریای آزاد
فقط میدانم که گم شدهام و تنها
همچون آذرخشی در آسمان طوفانی
چگونه یک زمان طوفانی را فراموش کنیم
چه بسیارند بدشانسیهایی که سرنوشت انسان را به خاک میسپارند
لحظه تغییر فصلها باعث میشود احساس دوری کنم
تمام روزهای طوفانی را فراموش کن
زمزمههای عشق را در صدای امواج فراموش کن
نشستن و فکر کردن بهش باعث میشه بیشتر از خودم بدم بیاد...
یک عمر در دام غرور و خودخواهی گرفتار شدن
چه چیزی را باید به خاطر داشت، این سرنوشت نامرئی است
بهتر است فقط دریای سرنوشت را گرد هم آوریم
بهتر از این است که بنشینی و داستانهای زودگذر را کنار بگذاری
شب همچنان میگذرد و روز کم کم رنگ میبازد.
دلتنگی مبهمی دارم، مثل یک توهم
منبع: https://thanhnien.vn/quen-ca-loi-yeu-tho-cua-nguyen-ngoc-hanh-18525010314033455.htm






نظر (0)