بازیگر تان تو در سال ۱۹۷۵ در هانوی در خانوادهای با پیشینه هنری متولد شد. والدین او هر دو هنرمند کای لونگ (اپرای سنتی ویتنامی) بودند، بنابراین او از سنین پایین به همراه خانوادهاش به گروههای تئاتر مختلف سفر میکرد و در عین حال برای کسب درآمد اضافی، کارهای متفرقهای مانند فروش بنزین و غذا نیز انجام میداد.

پس از فارغالتحصیلی از دانشکده هنر هانوی، تان تو قبل از پیوستن به تئاتر جوانان، در تئاتر کای لونگ مشغول به کار شد. بعدها، او در برنامه «ملاقات آخر هفته » شرکت کرد و با لقب تو «چائو لانگ» (تو فرنی گوشت خوک) در بین مخاطبان شناخته شد.
اخیراً، او با نقشهایش در چندین سریال تلویزیونی مانند: قاضی، زندگی با مادرشوهر، فرار از جوانی، بگو دوستت دارم، مامان را عصبانی نکن و اخیراً، هدیه پدر ... مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده است. برای تان تو، توانایی تجسم این شخصیتها و دوست داشته شدن توسط مخاطبان چیزی است که او به آن بسیار افتخار میکند.
تان تو با خبرنگار روزنامه دن تری به اشتراک گذاشت: «من احساس خوششانسی میکنم که توجه کارگردانها را جلب کردهام. چون هر چه سنم بالاتر میرود، فرصتهای کمتری برای ایفای نقشهای بازیگری دارم.»
علاوه بر این، امروزه بازیگران زیادی وجود دارند و آنها سبکهای بازیگری متنوعی دارند که به کارگردانان طیف وسیعی از انتخابها را میدهد. اگر به فیلمی دعوت شوم، به خصوص برای نقشی که فرصتهای بازیگری و توسعه شخصیت قابل توجهی دارد، این یک شانس است و من همیشه تمام تلاشم را میکنم تا عملکرد خوبی داشته باشم.
این بازیگر زن گفت که اغلب در نقش شخصیتهایی با شخصیتهای تندخو و کینهتوز بازی میشود، بنابراین بسیاری از مردم وقتی او را در زندگی واقعی ملاقات میکنند شگفتزده میشوند زیرا او بسیار خوشبرخورد و شاد است.
تان تو گفت: «مردم فرض میکنند که شخصیت من در زندگی واقعی هم به همان اندازه ترسناک است، بنابراین وقتی با من ملاقات میکنند بسیار محتاط هستند. برخی از شرکا گفتهاند که وقتی برای اولین بار با من ملاقات کردند، کمی «ترسناک» احساس کردند. پس از ملاقات و صحبت با من، بسیاری از مردم ابراز تعجب کردند زیرا انتظار نداشتند که من به اندازه یک «راهبه» مهربان باشم.»

این بازیگر تئاتر جوانان همچنین از صحبت در مورد زندگی خصوصیاش ابایی نداشت. او ۱۰ سال پیش از همسر سابقش طلاق گرفت و حالا آنها یکدیگر را دوست میدانند. آنها به این دلیل از هم جدا شدند که نتوانستند زمینه مشترکی پیدا کنند، نه به دلیل اختلافات اساسی.
او درباره دلیل جداییشان گفت: «آن زمان، من جوان بودم، پر از اشتیاق برای عشق، و هنوز هم توجه شوهرم را میخواستم، اما آن را به دست نیاوردم، بنابراین ۶-۷ ماه از هم جدا شدیم. احساسات ما به تدریج فروکش کرد و سپس از هم جدا شدیم. من هنوز هم فکر میکنم تصمیم طلاق درست بود زیرا نمیخواستم فرزندانم شاهد بیتفاوتی والدینشان باشند؛ آنها دیدگاه تحریفشدهای از خوشبختی خواهند داشت.»
از تان تو پرسیدم: «به عنوان یک زن زیبا و بااستعداد، آیا تا به حال به ازدواج مجدد با یک تاجر ثروتمند یا یک مرد ثروتمند برای داشتن امنیت مالی فکر کردهاید؟»
او رک و پوستکنده گفت: «به نظر میرسد که من با مردان ثروتمند سازگار نیستم. من با مردان ثروتمند زیادی ملاقات کردهام، حتی شماره تلفنم را به آنها دادهام، اما همیشه وقتی به خانه میرسم شماره را پاک میکنم. مردان ثروتمند برای من هیچ ارزشی ندارند، زیرا پول آنها مال خودشان است، نه من.»
شاید من در زندگی چیزهای منفی زیادی را تجربه کردهام، به همین دلیل است که به اصطلاح «ثروتمند» حساسیت دارم. زندگی امروز من نتیجه انتخابهای خودم است، نه به این دلیل که با افراد ثروتمند ملاقات نکردهام.

تان تو گفت که هر روز درخواستهای دوستی زیادی در رسانههای اجتماعی دریافت میکند. این افراد از هر سنی، پیر و جوان، هستند، اما او دوست ندارد در فضای مجازی با افراد جدید آشنا شود، بنابراین به آرامی برای آنها توضیح میدهد که با هم سازگار نیستند تا مزاحمشان نشود.
تان تو در ۴۸ سالگی هنوز به عشق اعتقاد دارد و آرزوی یک رابطه عاشقانه زیبا را دارد. او به طور محرمانه گفت: «در این سن، همه چیز کند میشود. من از روابط عاشقانه انتظار زیادی ندارم، اما اگر سرنوشت ما را به هم برساند، آمادهام آن را بپذیرم. اگر یکدیگر را «شوهر» و «همسر» بنامیم، پس باید در قبال یکدیگر مسئول باشیم.»
پس از سختیهای جدایی از همسر سابقش، تان تو سخت کار کرد و اکنون یک خانه و یک ماشین خریده است. او گفت: «من همیشه به این فکر میکنم که برای رسیدگی به این و آن، پول به خانه بیاورم تا وقتی بیمار هستم، هرگز مجبور نباشم از کسی حتی یک پنی هم درخواست کنم. برای من، سختکوشی یعنی همین. من همیشه افتخار میکنم که فداکاریهایم هدفی دارند.»

در حال حاضر، تان تو خوشحال است زیرا هنوز میتواند از حرفهاش امرار معاش کند. او حالا که دختر بزرگش ازدواج کرده، دختر دومش در شرف ورود به کلاس دوازدهم است و مادرش را خیلی دوست دارد، آرامش بیشتری دارد.
او خودش را یک «مادر خانهدار» مینامد، چون شخصاً از نوهاش مراقبت میکند. او میگوید از مراقبت از فرزند خودش و حالا نوهاش لذت میبرد. هر روز، وقتی فیلمبرداری نمیکند، اغلب نوهاش را برای پیادهروی میبرد، ورزش میکند و برای تمام خانواده آشپزی میکند. تان تو همچنین یکی از هنرمندان پرطرفدار است که اغلب از تیکتاک برای به اشتراک گذاشتن لحظات شاد با خانوادهاش استفاده میکند.

فوونگ بائو - تو ترا
لینک منبع






نظر (0)