Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آن پسر مرموز: افسانه استاد بودا، تای آن

استاد بودا، تای آن، در سال ۱۸۰۷ در روستای تونگ سون، کای تائو تونگ، استان سا دک (که اکنون دونگ تاپ نامیده می‌شود) متولد شد. نام واقعی او دوآن مین هوین، بنیانگذار مذهب بو سون کی هونگ بود. هنوز افسانه‌های زیادی در مورد زندگی او رواج دارد.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên10/10/2025

غریبه‌ای بر محراب نشسته است

به گفته وونگ کیم و دائو هونگ (در کتاب «معلم بودا تای آن »، معلم بودا در جوانی از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کرد. در سن ۴۳ سالگی، او ناگهان تغییر کرد و اغلب چیزهایی می‌گفت که هم درست و هم نادرست بودند، گاهی کفرآمیز، گاهی مقدس، سپس روستا را ترک کرد. او تنها با یک قایق کوچک، از کانال کای تائو تونگ به کانال شیو مون و سپس به روستای کین تان، لانگ شیون، رفت و در آنجا زندگی می‌کرد، موقتاً غذا می‌خورد و در معبد می‌خوابید.

Thất Sơn huyền bí: Huyền thoại về Phật thầy Tây An - Ảnh 1.

آرامگاه استاد بودایی تای آن

عکس: هوانگ فونگ

در پاییز سال ۱۸۴۹، زمانی که بیماری همه‌گیر وبا در منطقه بیداد می‌کرد، پزشکان و حتی جادوگران درمانده بودند و روستاییان به شدت ترسیده بودند زیرا هیچ راهی برای جلوگیری از آن نداشتند. در آن زمان، یک روز صبح زود، در خانه‌ی اشتراکی کین تان، وقتی راهب برای سوزاندن عود به خانه‌ی اشتراکی رفت، با دیدن شخصی که روی محراب خدا نشسته بود، جا خورد. راهب سعی کرد فرار کند، اما شخصی که روی محراب نشسته بود با صدای بلند فریاد زد که بایستد. راهب پس از اینکه آرامش خود را بازیابد، پرسید که او کیست که جرأت کرده روی محراب خدا بنشیند؟ آن شخص پاسخ داد: «معلم بودا برای نجات جهان به زمین آمده است، من هستم.»

راهب که هنوز باور نکرده بود، می‌خواست فرار کند که مرد حرفش را تکرار کرد. در آن زمان، راهب پرسید، او ادعا می‌کند که معلم بودا است و برای نجات جهان به زمین آمده است، بنابراین اکنون روستاییان از یک بیماری همه‌گیر رنج می‌برند، آیا او راهی برای نجات آنها دارد؟ مرد پاسخ داد: "کجا؟ هر کسی که به این بیماری همه‌گیر مبتلا شده است، او را به اینجا بیاورد تا من بتوانم او را نجات دهم." از آنجایی که پسر بزرگ روستا بیمار بود، راهب فوراً دوید تا به پسر بزرگ بگوید و پسرش را آورد. در واقع، پسر بزرگ شفا یافت.

خبر به سرعت پخش شد. افراد بیشتری با قایق برای درخواست درمان می‌آمدند. نکته عجیب این بود که وقتی مردم برای درخواست دارو می‌آمدند، بودا قبل از دادن دارو به آنها، نامشان را می‌پرسید. اگر به کسی دارو نمی‌داد، نمی‌توانست آنها را نجات دهد. به آن دارو می‌گفتند، اما فقط آب ساده بود. در ابتدا، او از جام نذر آب روی محراب برای برداشتن آب و دادن آن به بیماران استفاده می‌کرد. بعداً، کاغذ زرد را به قطعاتی به اندازه انگشت پاره کرد و آن را توزیع کرد. او بسیاری از مردم را نجات داد، بنابراین مردم به او به عنوان یک بودای زنده احترام می‌گذاشتند.

بودا تای چند روزی در معبد کین تان اقامت کرد و سپس به دره اونگ کین نقل مکان کرد که اکنون بتکده تای آن است. او علاوه بر دادن طلسم برای درمان بیماری‌ها، به مردم توصیه می‌کرد که خلق و خوی خود را تغییر دهند، به انسانیت بها دهند، صادق باشند، کار نیک انجام دهند و از بدی دوری کنند، نسبت به والدین خود فرزندی داشته باشند... به تدریج، او دره را به یک بتکده تبدیل کرد و طبق آیین آن را پرستش کردند: تالار اصلی به جای مجسمه، یک سقف قرمز را پرستش می‌کرد. در محراب بودا، فقط گل، آب، عود و شمع وجود داشت.

معلم بودا در دردسر

قبل از ظهور بودا تای، جادوی شیطانی در بین مردم بسیار محبوب بود. شمن‌ها، واسطه‌ها و جادوگران در همه جا وجود داشتند. به دلیل کمبود دارو، روستاییان هر زمان که بیمار می‌شدند یا در مورد زندگی سؤالی داشتند، به آنها مراجعه می‌کردند. اکنون، بودا تای بیماری‌ها را بدون دریافت هزینه درمان می‌کند، مردم کمتر خرافاتی هستند، که این امر بر اعتبار و منافع گروه دیگر تأثیر گذاشته است. بنابراین آنها راه‌هایی برای تهمت زدن و آسیب رساندن به بودا تای پیدا می‌کنند.

Thất Sơn huyền bí: Huyền thoại về Phật thầy Tây An - Ảnh 2.

معبد باستانی شی‌آن

افسانه‌ها می‌گویند پزشکی بود که شایعاتی شنید مبنی بر اینکه بودا تای فقط از آب معمولی برای درمان وبا استفاده می‌کند، بنابراین او را مسخره کرد و گفت: «حتی پزشکی با کتاب پزشکی مثل من نمی‌داند که آیا می‌تواند بیماری را درمان کند یا نه، چگونه آب معمولی می‌تواند بیماری را درمان کند؟» با گفتن این حرف، روز بعد به وبا مبتلا شد. با وجود استفاده از تمام مهارت‌هایش و تجویز تمام داروها، بیماری او جدی‌تر شد. خانواده‌اش دیدند که او نمی‌تواند از پس آن برآید، بنابراین از بودا تای پرسیدند. وقتی نام او را پرسیدند، خندید و گفت: «چرا او داروی خودش را نمی‌خورد و آب معمولی من را نمی‌خواهد؟» با وجود گفتن این حرف، بودا تای همچنان بیماری را درمان کرد.

اگر تهمت زدن اعتبار بودا تای را پایین نمی‌آورد، مردم راه‌های دیگری برای آسیب رساندن به او پیدا می‌کردند. در سال ۱۸۴۱، در ترا وین ، موردی از همکاری لائو سام با برخی از راهبان برای ایجاد شورش وجود داشت. دادگاه مجبور شد نگوین کونگ ترو و نگوین تین لام را برای سرکوب شورش بفرستد. آن گروه از شورشیان "خائن" نامیده شدند. با دیدن اینکه روش موعظه بودا تای با ذن متفاوت است، نه پرستش مجسمه‌های بودا، بلکه فقط سقف قرمز دارد، مخفیانه بودا تای را به خیانت متهم کردند.

Thất Sơn huyền bí: Huyền thoại về Phật thầy Tây An - Ảnh 3.

کوه سام

داستان از این قرار است که اولین افسر ترونگ توسط فرماندار به روستای کین تان فرستاده شد تا بودا تای را به استان بازگرداند. وقتی به دره رسیدند، افسر بیرون ایستاد و با صدای بلند فریاد زد: «آیا اینجا دره دائوئیست‌ها است؟» بودا تای پاسخ داد بله. اولین افسر ترونگ با صدای بلند فریاد زد: «دستور از عالی‌رتبه‌ترین مقام آمده است، ما باید فوراً آنجا را ترک کنیم.» بودا تای خواست که قربانی ظهر را تمام کند و سپس آنجا را ترک کند، اما اولین افسر ترونگ امتناع کرد. در راه، به دلیل بی‌ادبی‌اش، افسر به بودا تای توهین کرد و ۳ روز بعد ناگهان زبانش بند آمد...

طبق گزارش مخفی، بودا تای قدرت‌های جادویی داشت. بنابراین، ماندارین‌ها آزمایشی ترتیب دادند تا ببینند آیا او یک تائوئیست دروغین است یا خیر. وقتی بودا تای را آوردند، به تخته‌ای چوبی با زیرانداز پنبه‌ای اشاره کردند و گفتند: «لطفاً بنشینید، راهب.» بودا تای امتناع کرد و گفت: «لطفاً اول بنشینید، من جرات بی‌احترامی ندارم.» «اشکالی ندارد. اگر به شما اجازه نشستن می‌دهم، پس فقط بنشینید.» «اعلیحضرت، اگر بگویم جرات بی‌احترامی ندارم، به بودا بی‌احترامی کرده‌ام، زیرا من یک راهب هستم و جرات ندارم در حالی که بودا دراز کشیده است بنشینم.» «چی می‌گویی؟ داری مسخره‌ام می‌کنی؟» بودا تای فوراً جلو رفت و زیرانداز را بلند کرد تا مجسمه کوان آم بودا را ببیند. اما بودا تای هنوز به زندان برده شد.

کوتاه کردن مو اما بدون تراشیدن مو

روزی، در روز ماه کامل، مردم یک سینی برنج آماده کردند و ۸ کاسه برنج آماده کردند. از بودا تای پرسیدند که آیا امروز گیاهخواری می‌خورد یا گوشت؟ بودا تای پاسخ داد که امروز گیاهخواری می‌خورد و سپس با فراغت ۳ کاسه را تمام کرد، سپس کاسه چهارم را برداشت و گفت: «اگر می‌خواهید من غذای گیاهی بخورم، باید همه را تمام کنم.» آنها بسیار شگفت‌زده شدند زیرا ۴ کاسه برنج باقی‌مانده در زیر، همگی چربی داشتند.

معلم بودا آنها را حتی بیشتر متعجب کرد وقتی پرسید: «عالیجناب، اگر من به طور تصادفی برنج شور بخورم، قصد دارید مرا ببندید؟» آنها پاسخ دادند: «ما جرات بی‌احترامی نداریم.» معلم بودا بلافاصله دستش را دراز کرد تا درب میوه را باز کند، طنابی بیرون آورد و گفت: «بفرمایید، عالیجناب، من این طناب را برای بستن من آماده کرده‌ام.» پس از آزمایش‌های فراوان، فرماندار آن گیانگ یادبودی به دربار فرستاد و معلم بودا را به عنوان راهبی بزرگ که واقعاً تمرین می‌کرد، به رسمیت شناخت. سپس دادگاه حکمی مبنی بر تأیید یادبود صادر کرد.

اما در مراسم استقبال از فرمان سلطنتی، اتفاق خنده‌دار دیگری افتاد. بعد از اینکه بودا تای کوتاه کردن موهایش را تمام کرد، مردم می‌خواستند ریشش را بتراشند، اما او مانع آنها شد و گفت که فرمان سلطنتی فقط کوتاه کردن مو را آموزش می‌دهد، نه تراشیدن ریش را. همه تعجب کردند اما مجبور شدند آن را بپذیرند. ( ادامه دارد )

منبع: https://thanhnien.vn/that-son-huyen-bi-huyen-thoai-ve-phat-thay-tay-an-185251010231051829.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

برای تجربه گردشگری سبز در موئی نگوت و سونگ ترم، از یو مین ها دیدن کنید
تیم ویتنام پس از پیروزی مقابل نپال به رتبه فیفا ارتقا یافت، اندونزی در خطر است
۷۱ سال پس از آزادی، هانوی زیبایی میراث خود را در جریان مدرن حفظ کرده است
هفتاد و یکمین سالگرد روز آزادسازی پایتخت - تقویت روحیه برای هانوی جهت گام نهادن محکم به دوران جدید

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول