Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

پدر همسرم می‌خواست یک کولر گازی جداگانه برای نصب در آشپزخانه کوچک بخرد. من مخالفت کردم و بلافاصله به طرز غیرمنتظره‌ای با او "مواجه" شدم.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội06/03/2025

خانه‌ی سه طبقه فقط ۳۰ متر مربع مساحت دارد اما ۵ کولر گازی دارد. نمی‌فهمم چرا اینقدر ضایع است!


وقتی شنیدند که قرار است با یک هانویی ازدواج کنم، همه در زادگاهم با هیجان از بخت خوش من صحبت می‌کردند.

من هم از فکر کردن به همین موضوع هیجان‌زده بودم، اما تنها بعد از ۳ سال، ناامید و کاملاً خسته شده بودم و حتی برای یک لحظه هم احساس خوشبختی نمی‌کردم.

هر دختری که ازدواج می‌کند، امیدوار است که با خانواده‌ی شوهر خوبی آشنا شود.

بعد از ۳ سال آشنایی، من هم به خانواده دوست پسرم اعتماد کردم برای همین قبول کردم که ازدواج کنیم.

اما من خیلی ساده‌لوح بودم که فکر می‌کردم عشق و ازدواج یکی هستند. بعد وقتی واقعیت ازدواج برایم آشکار شد، از رفتار متضاد خانواده شوهرم نسبت به خودم شوکه شدم.

قبل از ازدواج، والدین شوهرم هرگز مرا مجبور به دست زدن به ظرف‌ها نمی‌کردند.

هر دفعه که می‌آیند، به من می‌گویند فقط بنشینم و استراحت کنم، اما از بعد از عروسی، مجبورم پیش‌بند ببندم و روزی دو وعده غذا بپزم!

مادرشوهرم و دو برادرشوهرم دیگر مثل قبل با من مودب نیستند، آنها اغلب به من دستور کارهای بی‌ربط می‌دهند.

بعضی وقت‌ها سرم خیلی شلوغ است که این کار را انجام بدهم، یا یادم می‌رود مادرم یا خواهر و برادرهایم چه چیزی به من گفته‌اند، آنها آماده‌اند که برگردنند و سرزنشم کنند، انگار که من یک پیرزن فرتوت هستم.

Bố chồng đòi mua riêng điều hòa để lắp trong cái bếp bé xíu, tôi phản đối liền bị

چیزهای خسته‌کننده زیادی وجود دارد، اما سخت‌ترین قسمت این است که من پدرزنی دارم که هم مردسالار و هم لجباز است.

هر چه می‌خواست، دیگران باید از او اطاعت می‌کردند. چیزی را که او درست می‌دانست، هیچ‌کس نمی‌توانست تغییر دهد. اما مادرزن و خواهرزنش اصلاً مهربان نبودند.

هر وقت اختلافی داشتند، هر سه نفرشان با صدای بلند دعوا می‌کردند. من، شوهرم و برادر کوچکم فقط ساکت آنجا می‌نشستیم و طوفان را تماشا می‌کردیم، چون می‌دانستیم اگر فقط یک کلمه حرف بزنیم، هر سه نفرشان برمی‌گردند و سرمان داد می‌زنند.

قبل از عید تت، من و همسرم برای بازسازی آشپزخانه قدیمی پدر و مادرم پول خرج کردیم. بارها به خاطر لجبازی پدر شوهرم می‌خواستم تسلیم شوم.

تمام خانواده بارها و بارها با هم بحث کردند، حتی پدر و مادر شوهر به خاطر مشکل تغییر رنگ کاشی های آشپزخانه با هم قهر کردند.

بعد از یک ماه گذر از طوفان‌های بی‌شمار، آشپزخانه بالاخره ظاهر جدیدی به خود گرفت. در اصل، فقط ۴ متر مربع مساحت داشت، بنابراین نیازی به تعمیرات زیاد نبود، فقط تمام وسایل قدیمی را دور ریخت و وسایل جدید را دوباره چید تا ظاهری علمی‌تر پیدا کند.

از وقتی آشپزخانه بازسازی شده، آشپزی و تمیز کردن خیلی راحت‌تر شده. مادرشوهرم کمتر شکایت می‌کند چون آشپزخانه زیبا و روشن است و این باعث خوشحالی‌اش می‌شود.

یک ماه کامل گذشت، دیروز وقتی داشتم شام می‌خوردم، پدرشوهرم ناگهان ایده عجیبی به ذهنش رسید. هوا اینجوری مرطوب و سرده، نمی‌فهمم چرا پدرشوهرم تنهایی می‌خواد یه کولر گازی جدید تو آشپزخونه نصب کنه؟!؟

شوهرم اخم کرد و پرسید که چرا باید آن را آنجا نصب کنند، در حالی که اجاق گاز خیلی کوچک و غیرضروری بود. در اطراف اجاق گاز از قبل یک فن تهویه و یک پنکه دیواری وجود داشت و همچنین یک پنجره کوچک درست جایی که اجاق گاز قرار داشت، وجود داشت.

وقتی تابستان‌ها ایستاده آشپزی می‌کنم، هوا خیلی گرم نمی‌شود. نصب کولر گازی زائد و دست و پا گیر خواهد بود.

من در ابتدا به طور اتفاقی با ایده پدرزنم مخالفت کردم، بنابراین او خیلی ناراحت به نظر می‌رسید.

او دوست ندارد عروسش با او درگیر شود. یک بار حتی شنیدم که به همسایه‌ها می‌گفت عروسش فقط یک آدم مفت‌خور است، برای همین هرگز به او اجازه نمی‌دهد حرف بزند.

با این حال، این بار مجبور شدم کولر گازی را کاملاً کنار بگذارم، چون می‌دانستم اگر مدتی بی‌خیال شویم، پدر شوهرم در نهایت مسئولیت خرید آن را به دوش من و شوهرم خواهد انداخت.

پدر شوهرم گفت که چون خودمان زحمت تعمیر آشپزخانه را کشیده‌ایم، باید آن را تکمیل کنیم تا لوکس و کاملاً کاربردی باشد. من و همسرم از خواهر و برادرهایمان بزرگتر هستیم، بنابراین مجبور شدیم برای خرید آن برای پدر و مادرمان پول خرج کنیم. آشپزخانه کوچک بود، بنابراین تمام خانواده مجبور بودند در اتاق نشیمن غذا بخورند. با خودم فکر کردم اگر تهویه مطبوع نصب کنیم، چه کسی از آن سود می‌برد؟!

مادرشوهرم و خواهر و برادرهایم در این مورد طرف من بودند. مادرشوهرم در خرید پول خسیس بود و دوست نداشت چیزهای جدید بخرد. او می‌گفت به جای اینکه بیش از ده میلیون برای چنین چیز بی‌ارزشی خرج کند، ترجیح می‌دهد طلا بخرد.

شوهرم سرش را تکان داد و شکایت کرد که خانه ما فقط ۳ طبقه است، کمی بیشتر از ۳۰ متر مربع، اما ما از قبل ۵ کولر گازی داشتیم که در هر اتاق به جز حمام نصب شده بودند. حالا یکی دیگر هم در آشپزخانه اضافه کرده‌ایم که شده ۶ کولر گازی. وقتی تابستان از راه برسد، احتمالاً تمام خانواده با دیدن قبض برق غش می‌کنند!

برای اطلاع همه، پدر و مادر شوهرم جدا می‌خوابند، دو برادر کوچکترم هم هر کدام اتاق خودشان را دارند، به علاوه اتاق من و شوهرم، این برای ۵ کولر گازی کافی است.

خواسته‌ی پدرزن بیش از حد غیرمنطقی بود. اگر خانه‌ی دیگری بود، آنها آنقدر احمق نبودند که از او پیروی کنند، زیرا روشن کردن کولر در یک فضای خفه، همراه با تمام بوهای آشپزی، فوق‌العاده ناخوشایند خواهد بود.

پدر شوهرم به خاطر این اعتراض خیلی عصبانی شد. آنقدر عصبانی بود که شام ​​را نخورد و بعد امروز عروسش را به طرز خنده‌داری «تنبیه» کرد.

او «اعتصاب کرد» و از بردن نوه‌اش خودداری کرد و فرزندم را در مدرسه منتظر خود گذاشت. معلم کلاس به من پیامک داد، بنابراین با عجله خواستم زودتر به خانه بروم. وقتی فرزندم را از کلاس بیرون صدا زدم، از قبل گریه می‌کرد.

بچه من هنوز حتی ۳ سالش هم نشده. او هنوز هیچی نمی‌فهمه، پس چرا پدربزرگم جرات می‌کنه از اون برای مقابله با من استفاده کنه؟ وقتی شوهرم فهمید، خیلی عصبانی شد. به خونه رفت تا پدرش رو نصیحت کنه، اما اون هم عصبانی شد و شوهرم رو به خاطر اینکه یه پسر نامحرمه سرزنش کرد که فقط بلده از زنش دفاع کنه و اصلاً از پدرش حمایت نکنه.

من و همسرم هر دو از طرز فکر پدرم گیج شده‌ایم. اگر این روند ادامه پیدا کند، مجبوریم به فکر نقل مکان از اینجا باشیم...



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/bo-chong-doi-mua-rieng-dieu-hoa-de-lap-trong-cai-bep-be-xiu-toi-phan-doi-lien-bi-dan-mat-theo-cach-khong-ngo-172250306082453585.htm

برچسب: پدر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی خلیج هالونگ سه بار توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده است.
در شکار ابرها در تاخوآ گم شده‌ام
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد
فانوس - هدیه‌ای به یاد جشنواره نیمه پاییز

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;