Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

این پسر که از درمان سرطان خسته شده، هنوز رویای بازگشت به مدرسه را در سر می‌پروراند.

(دن تری) - در اتاق‌های درمان بیمارستان K، کودکان هنوز از طریق کلاس ویژه‌ای که در بحبوحه بیماری، امید را روشن می‌کند، به هر حرف و هر رنگ پایبند هستند.

Báo Dân tríBáo Dân trí05/12/2025

در اتاق کوچکی در ساختمان درمان، کودکانی که سوزن‌های تزریق وریدی در دست داشتند، با هم پچ‌پچ می‌کردند و یکدیگر را صدا می‌زدند.

کودکی هنگام رنگ‌آمیزی سرش را بالا آورد: «معلم، بگذارید یک مسئله ریاضی دیگر حل کنم» و دوباره سرش را پایین انداخت، انگار که می‌ترسد آن لحظه نادر و عادی را از دست بدهد.

«کلاس شادی» هنوز هم به طور منظم از ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر هر دوشنبه و جمعه در بیمارستان تان تریو کی برگزار می‌شود.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 1

کلاس درس شاد، دوشنبه‌ها و جمعه‌ها از ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر در بیمارستان تان تریو کی (عکس: مان کوان) باز است.

اینجا، بچه‌ها با هر درد کسل‌کننده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند، در حالی که به هر حرف، هر محاسبه و هر امیدی چنگ می‌زنند.

هوای اتاق ترکیبی عجیب از بوی ضدعفونی‌کننده و رنگ‌های روشن خودکار، کاغذ نقاشی و مجسمه‌های گچی بود. گهگاه صدای بوق دستگاه تزریق سرم به گوش می‌رسید.

نه تخته آبی بود و نه گچ سفید، نه طبلی برای اعلام کلاس جدید. بچه‌ها کنار هم نشسته بودند تا به معلم گوش دهند، لبخندهای مرددشان نمایان می‌شد و وقتی یک تمرین کوچک را تمام می‌کردند، چشم‌هایشان برق می‌زد.

در بحبوحه بیماری و مبارزه برای زندگی، طبقه خاصی وجود دارد.

لبخند پس از چند روز درمان به نوجوان بازگشت.

در کلاس درس، پسری ۱۵ ساله آرام نشسته بود و نظاره می‌کرد. او لاغر بود و رنگ‌پریده به نظر می‌رسید. نامش D.TD بود. اگر بیماری‌اش در ماه ژوئن تشخیص داده نمی‌شد، الان داشت انگلیسی می‌خواند تا برای امتحان ورودی دبیرستانش آماده شود.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 2

د. تی‌دی (چپ) در بازی گرم کردن کلاس برای رد و بدل کردن جام شرکت می‌کند (عکس: مان کوان).

در طول بازی گرم کردن، «د» کمی ترسیده بود چون مجبور بود جام را نگه دارد تا نیفتد. دستانش به دلیل درد ناشی از تزریق وریدی کمی می‌لرزید، اما سعی کرد آرام بماند. در طول بازی دوم، نوجوان از خنده منفجر شد، چهره‌اش پس از روزها دراز کشیدن در اتاق بیمارستان آرام شده بود.

این اولین باری بود که پسر بعد از ۵ ماه درمان در «کلاس شاد» شرکت می‌کرد، بنابراین هم خوشحال بود و هم مضطرب.

«خسته‌ام اما هنوز سعی می‌کنم بنشینم چون می‌خواهم به درس خواندن ادامه بدهم. اگر دفعه‌ی بعد درد کمتر باشد، به کلاس برمی‌گردم.» د. خم شد تا لبخند خجالت‌زده‌اش را پنهان کند.

آن شادی زودگذر با درد جسمی و آسیب روحی که یک پسر ۱۵ ساله با آن روبرو است، در تضاد است.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 3
Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 4

تقریباً تمام موهایم بعد از شیمی‌درمانی ریخت. روز اول برگشت به مدرسه، همکلاسی‌هایم به من نگاه کردند و پرسیدند که چرا مو ندارم.

«من فقط گفتم که سرم را می‌تراشم تا راهبه شوم. آن موقع خندیدم، اما وقتی به خانه رسیدم گریه کردم. از مادرم خواستم که من را زودتر به مدرسه ببرد و دیرتر دنبالم بیاید تا دوستانم مرا نبینند. با این حال، هنوز هم می‌خواستم به مدرسه بروم چون وقتی می‌توانستم دوباره معلم‌ها و دوستانم را ببینم، احساس خوشبختی بیشتری می‌کردم.» این را د. با صدای گرفته‌ای گفت.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 5

د. وقتی یاد حرف‌های بی‌ملاحظه دوستانش در دوران بیماری‌اش افتاد، اشک ریخت (عکس: مان کوان).

برای د.، کلمات بی‌ملاحظه دوستان بیشتر از سوزن‌های تزریق درد دارد.

در بیمارستان، درد اغلب ناگهان شروع می‌شد. یک روز پس از تزریق، د. فقط بی‌حرکت دراز کشیده بود و نمی‌توانست غذا بخورد.

«وقتی تزریق را انجام دادم، آنقدر درد داشتم که فقط می‌خواستم دراز بکشم. اما پدرم برایم غذا آورد، بنابراین سعی کردم غذا بخورم تا او را خوشحال کنم. فکر کردم از آنجایی که او زحمت آشپزی برای من را کشیده، نمی‌توانم از آن بگذرم.» دی. گفت.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 6

خانم پی‌تی‌ان، مادر دی.، به آرامی اشک‌های پسرش را پاک کرد و به تک تک کلماتش گوش داد، انگار ماه‌ها بود که حرف‌هایش را پنهان کرده بود (عکس: مان کوان).

مادر دی.، خانم پی‌تی‌ان، کنار پسرش نشسته بود و به تک تک جملات گوش می‌داد، انگار که یک ماه تمام آنها را در سینه حبس کرده بود. از وقتی پسرش بیمار شده، ذهنش بین امید و ترس معلق مانده است.

او به وضوح صبح ۱۳ ژوئن را به یاد می‌آورد، زمانی که فرزندش را به دلیل اینکه فکر می‌کرد آپاندیسیت دارد، نزد پزشک برد. خانم ن. به یاد می‌آورد: «دکتر گفت که او یک تومور بافت نرم خلف صفاق دارد که ۶۰ تا ۷۰ درصد متاستاز داده است. وقتی این را شنیدم، مبهوت شدم. فکر کردم هنوز امیدی هست، بنابراین از پزشک خواستم که اجازه دهد برای درمان بماند.»

پنج ماه درمان، ۱۵۰ میلیون دانگ ویتنام هزینه داشت و آخرین پولی که خانواده پس‌انداز کرده بودند را هم از بین برد. دفترچه قرمز خانه هنوز در رهن بانک بود. در آن شرایط، آرزوی خانم ن. برای فرزندش که زندگی عادی مانند سایر کودکان داشته باشد، به یک آرزوی لوکس تبدیل شده بود.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 7

درک موضوع توسط د، او را بیشتر دلشکسته کرد. خانم ن در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت:

«من از بچگی مستقل بوده‌ام. وقتی کلاس اول بودم، بلد بودم آشپزی کنم و به مادرم در کارهای خانه کمک کنم. درد داشتم اما خودم را کنترل می‌کردم چون می‌ترسیدم که من هم گریه کنم. یک روز به او گفتم که فرزند مادرم بودن در این زندگی یک نعمت است. شنیدن این حرف قلبم را شکست.»

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 8

والدین در مقابل در کلاس ایستاده بودند و در سکوت لبخند بچه‌ها را پس از روزهای طولانی مبارزه با بیماری تماشا می‌کردند (عکس: مان کوان).

امروز بعد از ظهر، بعد از تزریق، د. در اتاق بیمارستان گریه می‌کرد و نمی‌خواست جایی برود. تا وقتی که معلم‌ها از راه نرسیدند و به آرامی او را تشویق نکردند، او قبول نکرد که به راهرو برود.

خانم ن. پشت درب کلاس ایستاده بود و در سکوت به فرزندش نگاه می کرد: «مدت زیادی بود که او را اینطور خندان ندیده بودم. کلاس به بچه ها کمک می کند تا دردهایشان را فراموش کنند، به نظرم هر بیمارستانی باید چنین جایی داشته باشد.»

معلمانی که بین مدرسه و بیمارستان «نمایش» اجرا می‌کنند

در اتاق کوچک بخش اطفال، بچه‌ها دور یک میز کوتاه دایره‌وار نشسته بودند. لیوان کاغذی به آرامی در دست دخترک تاب می‌خورد و در دامان کودک کناری‌اش غلت می‌خورد.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 9

فضای گرم معلمان و دانش‌آموزان در کلاس درس شاد (عکس: مان کوان).

خنده‌ی بلندی سر داد. خانم نگوین تی توی لین، معلم باسابقه‌ی کلاس شاد، خم شد تا به آرامی آرنج دخترک را بگیرد و به آرامی او را تشویق کرد: «کارت عالی بود، خیلی خوب انجامش دادی.»

کوچکترینشان ۳ ساله بود و موهایش کم پشت شده بود. بزرگترینشان ۱۵ ساله بود و هنوز باند سفیدی از تزریق خون صبحگاهی روی بازویش بود. انگار این اختلاف سنی باعث ایجاد فاصله شده بود، اما حلقه رد و بدل فنجان باعث شد بچه ها خیلی زود نقاط مشترک پیدا کنند، انگار مدت هاست که همدیگر را می شناسند.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 10

معلمان زودتر از موعد می‌رسند تا میز و صندلی‌ها را بچینند، بازی‌ها را آماده کنند و تمرین‌های مناسب سن بچه‌ها را تقسیم کنند (عکس: مان کوان).

برای داشتن چنین لحظات هیجان‌انگیزی، ۳ معلم زودتر آمدند تا میز و صندلی‌ها را بچینند، بازی‌ها را انتخاب کنند و تمرین‌های مناسب برای هر گروه سنی را تقسیم کنند.

خانم لین گفت: «کلاس شاد هیچ‌وقت تعداد یا سن ثابتی ندارد. بعضی روزها بیش از ۲۰ کودک هستند، اما بعضی روزها فقط تعداد کمی از بچه‌ها به اندازه کافی قوی هستند که از رختخواب بیرون بیایند.»

سخت‌ترین کار برای خانم لین همیشه انتخاب درس است. در مدرسه، دانش‌آموزان می‌توانند برای برداشتن خودکار برگردند، سرشان را برای مشاهده کج کنند یا برای نوشتن یک مسئله ریاضی به سمت تخته بدوند. در بیمارستان، کوچکترین حرکتی می‌تواند باعث حرکت سوزن تزریق داخل وریدی یا ایجاد درد برای کودکان شود.

در آن شرایط، هر تمرین به یک مشکل مضاعف تبدیل می‌شود: به اندازه کافی ساده برای انجام دادن، اما به اندازه کافی جالب که بچه‌ها را وادار به ادامه درس بعدی کند. معلم جوان به طور محرمانه گفت: «عوامل زیادی برای در نظر گرفتن وجود دارد و من باید زمان بسیار بیشتری نسبت به آماده کردن یک درس معمولی صرف کنم.»

تفاوت همچنین در ریتم یادگیری دائماً در حال تغییر نهفته است. در حالی که کلاس‌های معمولی برنامه زمانی ثابتی دارند، «کلاس شاد» به سلامت هر دانش‌آموز بستگی دارد.

بعضی از دانش‌آموزان امروز هنوز لبخند می‌زدند چون دردشان فروکش کرده بود، اما روز بعد نتوانستند به کلاس بروند چون باید به اتاق عمل می‌رفتند. بسیاری از دانش‌آموزان فقط می‌توانستند در چند جلسه شرکت کنند و بعد مجبور می‌شدند برای درمان به خانه برگردند.

خانم لینه گفت: «کودکانی هستند که مدت زیادی تحت درمان بوده‌اند، با معلم و دوستان آشنا می‌شوند و سپس دوستان دیگر خود را به کلاس معرفی می‌کنند.»

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 11

معلمانی که از ابتدای پروژه با کلاس بوده‌اند، با وجود برنامه‌های شلوغ تدریس خود در مدرسه، در کلاس مانده‌اند (عکس: مان کوان).

کارکنان کلاس شاد در طول این سال‌ها عملاً بدون تغییر باقی مانده‌اند. معلمانی که با کلاس همراه بوده‌اند، کسانی هستند که از ابتدا با این پروژه همراه بوده‌اند و با وجود برنامه‌های فشرده‌شان در مدرسه، به آن پایبند بوده‌اند.

حتی در طول همه‌گیری کووید-۱۹، زمانی که بیمارستان‌ها ارتباط را محدود کردند و کلاس‌ها مجبور به آنلاین شدن شدند، گروه معلمان ریتم تدریس را حفظ کردند، با هر والدین تماس گرفتند و هر تکلیف را ارسال کردند تا هیچ کودکی جا نماند. این پشتکار، ارتباط ویژه‌ای بین معلمان و دانش‌آموزان ایجاد کرد که از محدودیت‌های فضای یک کلاس درس فراتر رفت.

معلم جوانی که نیم دهه در این کلاس بوده است، گفت: «راه‌اندازی یک کلاس آسان است، اما حفظ آن به این شکل نیاز به فداکاری واقعی دارد. فقط دیدن لبخند بر چهره کودکان هنگام رفتن به مدرسه، تمام دویدن بین مدرسه و بیمارستان را ارزشمند می‌کند.»

رویای رفتن به مدرسه، بذر شادی را در کلاس درس می‌کارد

در طول ۶ سال فعالیت در «کلاس شاد»، وقتی از خانم فام تی تام، مدیر مدرسه بین‌پایه گرین تو دوک و بنیانگذار کلاس، پرسیده شد که چه چیزی او را تا این حد مصمم کرده است، اغلب با داستان یک کودک بیمار خاص شروع می‌کرد.

او گفت آن لحظه بود که به او فهماند کودکانی هستند که فقط رویای چیزی ساده اما آنقدر لوکس را در سر می‌پرورانند که این برای مربیان به عذابی مادام‌العمر تبدیل می‌شود.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 12

قبل از پایان کلاس، یادداشت‌های چسبی رنگارنگی که احساسات کودکان را ثبت می‌کنند، روی تخته سفید نصب می‌شوند (عکس: مان کوان).

خانم تام گفت که لینه دختری ۷ ساله اهل نام دان است که با پدربزرگ و مادربزرگش که بالای ۷۰ سال سن دارند زندگی می‌کند. مادرش بیماری روانی دارد و پدرش وقتی لینه کوچک بود خانواده را ترک کرد. وقتی لینه در بیمارستان K بستری شد، به دلیل سرطان استخوان در مراحل پیشرفته، مجبور شدند یک پایش را قطع کنند و سپس پای دیگرش را.

با وجود این همه فقدان، لین همیشه با لبخندی درخشان و تابناک، مانند یک فرشته کوچک، ظاهر می‌شود.

بنیانگذار کلاس با احساسی عمیق به یاد می‌آورد: «لین همیشه به ما می‌گفت نگران نباشیم، او درد زیادی نداشت. این روش او برای اطمینان بخشیدن به دنیای اطرافش بود.»

لین هرگز به مدرسه نرفته بود. تنها آرزویش این بود که یک بار در زندگی‌اش به مدرسه برود. وقتی زمزمه‌ی لین درباره‌ی این آرزو را شنید، خانم تام تقریباً از جایش پرید.

او گفت: «اینکه بچه‌های دیگر صدها روز مثل این را هر سال داشته باشند، برایم یک رویای کوچک بود. اما برای لین، این چیزی است که هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.»

کمی بعد، خانم تام از بیمارستان اجازه گرفت تا لین را به مدرسه ببرد. آن روز صبح، او در مقابل معلم بومی و بچه‌های همسن و سالش به کلاس اول رفت. لین مدام دستانش را بالا می‌برد و چشمانش از شادی نادری می‌درخشید.

خانم تم گفت: «آن روز، به وضوح احساس کردم که درس خواندن به او کمک کرد تا درد خودش را فراموش کند. لین یک روز مدرسه واقعی را تجربه کرد.»

این شادی زیاد دوام نیاورد. یک هفته بعد، حالش بدتر شد. لین مجبور شد بیمارستان را ترک کند و به خانه برگردد. چند روز بعد، او درگذشت.

خانم تام گفت: «لین اولین کسی بود که این سوال را در من ایجاد کرد که اگر یک کودک فقط یک بار می‌خواهد به مدرسه برود، پس چند کودک دیگر منتظر همین هستند؟ آن لحظه بود که به من فهماند که باید به هر قیمتی در این کلاس شرکت کنم.»

از دل آن عذاب، مدل «کلاس شاد» شروع به شکل‌گیری کرد. پس از اینکه بیمارستان موافقت خود را برای حمایت اعلام کرد، تنها در عرض یک هفته، میزها، صندلی‌ها و اسناد به بخش اطفال آورده شدند.

کلاس در بیمارستان K به بهره برداری رسید و به سرعت به یک حمایت معنوی برای صدها کودک در هر سال تبدیل شد. پس از آن، خانم تام کلاس دیگری در موسسه ملی خون شناسی و انتقال خون و کلاس دیگری در یک پاگودا برای یتیمان تأسیس کرد.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 13

مدل کلاس شاد تکرار شده و هر ساله به یک حمایت معنوی برای صدها کودک تبدیل شده است (عکس: مان کوان).

از رویای دختری که هرگز به مدرسه نرفته بود، این مدل گسترش یافت و به نفس تازه‌ای در بخش‌های درمانی تبدیل شد.

مدیر مدرسه با احساسی خاص گفت: «همه فکر می‌کردند ما آمده‌ایم تا به بچه‌ها چیزی بدهیم. اما در واقع، بچه‌ها به ما قدرت دادند و باعث شدند بفهمیم چقدر خوش‌شانسیم.»

درس تمام شد، معلم برگه‌های تمرین را جمع کرد و خواست دوباره بچه‌ها را ببیند. بچه‌ها سر تکان دادند و خندیدند، انگار چیزی جز شادی در مقابلشان نبود.

دو ساعت کوتاه مطالعه ناگهان به زمانی نادر برای کودکان تبدیل می‌شود تا مطابق سن خود زندگی کنند.

Kiệt quệ vì chữa ung thư, cậu bé vẫn ôm ước mơ được quay lại trường học - 14

بنابراین، کلاسی که «شادی» نام دارد، نه تنها حروف را آموزش می‌دهد، بلکه امید را روشن می‌کند، شجاعت را پرورش می‌دهد و به روح‌های کوچک، حتی با وجود چالش‌های فراوان پیش رو، تکیه‌گاهی برای ادامه‌ی حرکت به جلو می‌دهد.

منبع: https://dantri.com.vn/suc-khoe/kiet-que-vi-chua-ung-thu-cau-be-van-om-uoc-mo-duoc-quay-lai-truong-hoc-20251202154128499.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هنرمند مردمی، شوان باک، «مجری مراسم» ازدواج ۸۰ زوج در خیابان پیاده‌روی دریاچه هوان کیم بود.
کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین با نورپردازی‌های زیبا به استقبال کریسمس ۲۰۲۵ می‌رود.
دختران هانوی برای کریسمس لباس‌های زیبایی می‌پوشند
روستای گل داوودی تت در گیا لای که پس از طوفان و سیل، حال و هوای بهتری پیدا کرده، امیدوار است که دیگر قطعی برق برای نجات گیاهان وجود نداشته باشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کافی‌شاپ هانوی با صحنه کریسمس اروپایی‌مانندش، تب و تاب ایجاد می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول

Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC