Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مادر شوهرم ما را تشویق کرد که برای عید تت به خانه برویم، اما من و همسرم به خاطر مهمانی سال گذشته، بلیط قطار را پرداختیم و در شهر ماندیم.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội25/01/2025

زن چینی و همسرش تصمیم گرفتند در شهر بمانند زیرا سال‌ها بود که تجربیات بدی از بازگشت به خانه برای عید تت داشتند.


مقاله از نویسنده لی تو نهان در پلتفرم توتیائو (چین)

آخر سال، من و همسرم هر دو در تعطیلات تت بودیم اما قصد بازگشت به زادگاهمان را نداشتیم. تازه بلیط قطارمان را گرفته بودیم. در حالی که همه مشغول بستن چمدان‌هایشان، بردن چمدان‌هایشان به ایستگاه قطار و سوار شدن به هواپیما بودند، ما داشتیم خانه را تمیز می‌کردیم تا اولین تت را در شهر جشن بگیریم.

دیشب، مادرشوهرم تماس گرفت تا بپرسد چه زمانی به زادگاهش برمی‌گردد. شوهرم فقط گفت که امسال برنمی‌گردد چون تعطیلات خیلی کوتاه است. این جواب مادرشوهرم را به‌شدت متعجب کرد. او سعی کرد مرا متقاعد کند اما موفق نشد، بنابراین به‌طور خصوصی با من تماس گرفت. در این زمان، من هم صادقانه پاسخ دادم که هر بار که برای جشن گرفتن عید تت با من و همسرم به زادگاهم برمی‌گشتم، «مثل یک نبرد» بود، خیلی خسته‌کننده و طاقت‌فرسا بود، بنابراین تصمیم گرفتیم امسال در شهر بمانیم.

Mẹ chồng giục về quê ăn Tết nhưng vợ chồng tôi trả vé tàu, ở lại thành phố vì một bữa cỗ từ năm ngoái- Ảnh 1.

عکس تصویرسازی

مادرشوهرم با عصبانیت گفت: «اگر نمی‌خواهی، برنگرد.» و بعد گوشی را قطع کرد. من و همسرم هر دو احساس آرامش بیشتری کردیم. خیلی‌ها تعجب می‌کردند که چرا ما تمام سال دور از خانه کار می‌کنیم و فقط می‌خواهیم در ایام تت با خانواده‌مان باشیم. در واقع، اینطور نیست که ما دلتنگ خانه نباشیم یا با هم صمیمی نباشیم، فقط اتفاقاتی در ایام تت سال گذشته افتاد که باعث شد هر دوی ما وقتی به برگشتن فکر می‌کنیم، دلسرد شویم.

در طول تت، برخی افراد مشغول هستند، در حالی که برخی دیگر بی‌تفاوت هستند.

بیست و هشتم سال گذشته، من و همسرم تازه به زادگاهمان برگشته بودیم و هنوز فرصت استراحت پیدا نکرده بودیم که مادر شوهرم با عجله به ما گفت: «عجله کنید، چمدان‌هایتان را ببندید و بیایید اینجا، هنوز کلی کار هست که باید انجام دهید.» مادرم به ما گفت که به شهر برویم و برای پذیرایی از مهمانانمان دوبیتی‌های تت و چای و کیک بخریم، سپس برگردیم و قبل از سال نو لباس‌ها را بشوییم و تمام اثاثیه خانه را تمیز کنیم.

Mẹ chồng giục về quê ăn Tết nhưng vợ chồng tôi trả vé tàu, ở lại thành phố vì một bữa cỗ từ năm ngoái- Ảnh 2.

عکس تصویرسازی

بعد از اتمام تمام کارهای محوله، من و همسرم آنقدر خسته بودیم که احساس سرگیجه می‌کردیم. همسرم تعجب می‌کرد که چرا برادر و خواهرشوهرمان این همه وقت در خانه دارند اما منتظرند تا ما به خانه بیاییم تا خانه را تمیز و خرید کنیم. او نمی‌توانست هیچ دلیلی ارائه دهد، فقط می‌گفت که نزدیک عید تت، نباید به چیزهای کوچک توجه کنیم تا فضای خانواده هماهنگ بماند.

در واقع، این اتفاق هر سال نمی‌افتاد، اما تقریباً هر تت، من و همسرم «از سر تا پا مشغول» بودیم در حالی که خانواده شوهرم بی‌تفاوت بودند. با این حال، ما همیشه یکدیگر را تشویق می‌کردیم که سعی کنیم آن را فراموش کنیم و تت را با شادی بیشتری جشن بگیریم. تنها در روز چهارم تت آن سال، من و همسرم آنقدر عصبانی بودیم که نمی‌خواستیم به زادگاهمان برگردیم.

درگیری پس از یک مهمانی «شعله ور شد»

داستان از این قرار است که پدر شوهرم اقوام را برای مهمانی به خانه‌مان دعوت کرد و ما خیلی مشتاق بودیم که با دقت برای استقبال از مهمانان آماده شویم. من و همسرم صبح زود به شهر رفتیم اما هنوز وقت نداشتیم که طبق گفته پدرم مواد اولیه کافی را بخریم و در نتیجه، او درست جلوی خانه ما را سرزنش کرد. ما با عجله رفتیم تا هدایای بیشتری برای مهمانان پیدا کنیم و وقتی به خانه رسیدیم، ساعت ۱۰ صبح بود که شوهرم از خواب بیدار شد و با تنبلی روی مبل نشست و تلویزیون تماشا کرد.

تمام صبح مشغول بودیم اما تا ظهر، من و همسرم هنوز مسئول آشپزخانه بودیم، هیچ کس دیگری کمک نمی‌کرد چون مادرشوهرم می‌گفت حالش خوب نیست، پدرم آشپزی بلد نبود و شوهرم جایی رفته بود. چون تعداد افراد کم بود و کار زیاد، منجر به یک اشتباه شد: ماهی‌ای با فلس‌هایی که تراشیده نشده بودند و پرهای غاز که به طور کامل فرآوری نشده بودند.

Mẹ chồng giục về quê ăn Tết nhưng vợ chồng tôi trả vé tàu, ở lại thành phố vì một bữa cỗ từ năm ngoái- Ảnh 3.

عکس تصویرسازی

پدر و مادر شوهرم وقتی آن را دیدند، فوراً ناراضی شدند. خوشبختانه همه اقوام از غذای خوشمزه تعریف کردند و چهره هایشان بهتر شد. بعد از غذا، من و شوهرم هنوز نمی‌توانستیم استراحت کنیم، بلکه مجبور بودیم ظرف‌ها را بشوییم، خانه را تمیز کنیم و اقوام را بدرقه کنیم. اما پدر و مادر شوهرم هنوز ناراضی بودند و شکایت داشتند که غذا به کندی می‌رسد و هدایا کافی نیست.

شوهرم معمولاً به ندرت با والدینش بحث می‌کند، اما این بار نتوانست جلوی خودش را بگیرد و حرفش را قطع کرد: «ما تمام روز سخت کار می‌کنیم و هنوز هم سرزنش می‌شویم، اما تو و خواهرشوهرت امروز کجا هستید؟» حرف‌هایش پدرزنش را شوکه کرد، اما او همچنان با صدای بلند تأکید کرد که پسرش نباید با پدرش بحث کند و باید بداند چگونه به برادر و خواهرشوهرش کمک کند.

Mẹ chồng giục về quê ăn Tết nhưng vợ chồng tôi trả vé tàu, ở lại thành phố vì một bữa cỗ từ năm ngoái- Ảnh 4.

عکس تصویرسازی

آن شب، من و پدرم مدت زیادی بحث کردیم و بالاخره من و همسرم صبح زود روز بعد به شهر رفتیم. این درگیری تا امسال حل نشده است، زیرا هیچ یک از طرفین حاضر به "تسلیم شدن" برای برقراری صلح نیستند. در نتیجه، شوهرم به طور فعال با من در مورد پس دادن بلیط قطار در عید تت، عدم بازگشت به زادگاهش و گذراندن این زمان نادر از سال به جای مشغول بودن با کارهای خانه برای والدین و خواهر و برادرانش، صحبت کرد.

اگر تت سال آینده آماده باشد، ما باز هم برمی‌گردیم. فقط امیدواریم که همه اعضای خانواده تلاش کنند و مسئولیت‌ها را با یکدیگر تقسیم کنند. به این ترتیب، همه می‌توانند از فضای شاد استقبال از سال نو لذت ببرند، به جای اینکه مانند تت‌های گذشته من و همسرم احساس سنگینی کنند.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/me-chong-giuc-ve-que-an-tet-nhung-vo-chong-toi-tra-ve-tau-o-lai-thanh-pho-vi-mot-bua-co-tu-nam-ngoai-172250108150431945.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است
زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
خرمالوهای خشک‌شده در باد - شیرینی پاییز
یک «کافی شاپ مخصوص ثروتمندان» در کوچه‌ای در هانوی، هر فنجان قهوه را ۷۵۰،۰۰۰ دونگ ویتنامی می‌فروشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول