Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زن برای داماد سابقش مراسم عروسی ترتیب داد، از نوزاد جدید استقبال کرد و خانه را پر از خنده کرد.

VietNamNetVietNamNet03/12/2023

خانم لی تی سائو (۵۹ ساله، اهل کوئوک اوآی، هانوی ) پس از دو ماه از داشتن «عروس جدید»، به یک خبرنگار گفت که از زندگی گرم و هماهنگ فرزندان و نوه‌هایش کاملاً راضی است. اکنون او یک نوه دیگر دارد - فرزند دانگ، همسر جدید دامادش نگوین ون لیچ. دانگ که در ازدواج اولش «کامل» نشده بود، به امید عشق، اشتراک‌گذاری و حمایت متقابل در مراقبت از فرزندان به لیچ آمد. پسر ۴ ساله دانگ اکنون مادربزرگ، پدر و خواهر و برادر دارد. خانم سائو تعریف کرد که از زمان عروس شدن، دانگ به عنوان کارگر کارخانه در یک شرکت جدید مشغول به کار شده است - ۱۲ ساعت اضافه کاری در روز، به طور متناوب بین شیفت شب و شیفت روز به مدت دو هفته در هر ماه. خانم سائو از کار سخت و شیفت‌های شبانه عروسش دلخور بود، بنابراین به او توصیه کرد: «مدتی دیگر کار کن، و اگر خیلی زیاد است، می‌توانی شغل دیگری پیدا کنی.» خانم سائو تعریف کرد: «نمی‌دانم آینده چه خواهد شد، اما فعلاً، دانگ خوش‌رفتار است و وقتی به خانه می‌آید به همه سلام می‌کند. بعد از کار، او هنوز هم خانه را تمیز می‌کند، غذا درست می‌کند و از سه فرزند مراقبت می‌کند. او هنوز هم هر دو فرزند لیچ را حمام می‌کند و به آنها درس می‌دهد. در هفته‌هایی که او شیفت شب کار نمی‌کند، والدین و فرزندان هنوز با هم می‌خوابند.» او گفت که بچه‌ها هنوز هم به اندازه اوایل به دانگ نزدیک هستند. «یک روز، پسر بزرگتر که کلاس سوم است، حتی یادش رفت که برای دانگ مقداری سیب‌زمینی شیرین کبابی نگه دارد. آنها خیلی صمیمی هستند!» در مورد لیچ، او به عنوان نگهبان یک کسب و کار خانوادگی در همسایگی کار می‌کند. شغل و برنامه‌ی او انعطاف‌پذیرتر است، بنابراین مسئولیت بردن و آوردن بچه‌ها و کمک به خانم ساو در کارهای خانه، دامداری و کشاورزی را بر عهده می‌گیرد.
خانم سائو گفت از وقتی لیچ همسر جدیدی گرفته، خیلی شادتر شده و وزن اضافه کرده است. او با خوشحالی واقعی برای دامادش صحبت می‌کرد، بدون هیچ گونه ناراحتی از این فکر که "او دخترم را خیلی زود فراموش کرد". اما شاید چیزی که خانم سائو را بیش از همه خوشحال کرد، پذیرش اولیه از سوی دخترش، هونگ، بود. او صمیمانه اظهار داشت که هونگ کاملاً از عروسی راضی نیست. اما پس از مدتی بحث با خانواده‌اش، اخیراً از دانگ خواسته است که وقتی او نیست، در مراقبت و نظارت بر درس بچه‌ها کمک کند. هر آخر هفته، هونگ به خانه می‌آید تا فرزندانش را ببیند و آنها را برای بازی بیرون ببرد. گاهی اوقات او برای هر سه فرزند شیرینی و میوه می‌خرد تا با هم شریک شوند. شاید این تصویری باشد که خانم سائو همیشه آرزوی دیدنش را داشته است. همانطور که قبلاً گفته بود، اگر هونگ دوباره ازدواج کند، کاملاً از او حمایت خواهد کرد و درست مانند لیچ، از او مراقبت خواهد کرد و از مقدمات عروسی مراقبت خواهد کرد. او همچنین از لیچ خواست که وقتی همسر سابقش کسی را پیدا کرد که او را دوست داشت و می‌خواست با او ازدواج کند، از او حمایت و همکاری کند. برای او، هر دوی آنها فرزندانش بودند.
عشقی که او به لیچ داشت، دلیل دیگری هم بود که پس از طلاق نتوانست «او را از خانه بیرون کند». ده سال پیش، او بود که به لیچ پیشنهاد داد با خانواده‌اش زندگی کند تا در دوران پیری کسی را داشته باشد که به او تکیه کند. بعدها، وقتی این زوج نتوانستند با هم زندگی کنند، او نتوانست تحمل کند که دامادش برود. او واقعاً لیچ را پس از آن همه مدت زندگی زیر یک سقف، مانند پسر خودش می‌دانست. علاوه بر این، اگر لیچ از خانه برود، نوه‌هایش باید جداگانه زندگی کنند - یکی با پدرشان، یکی با مادرشان، و بدون او در کنارشان. او چنین جدایی دلخراشی بین مادر و فرزندان، مادربزرگ و نوه‌ها را نمی‌خواست. پس از طلاق لیچ و همسرش، او تصمیم گرفت او را به عنوان پسرش بپذیرد. او به لیچ گفت: «اگر من تو را بیرون نکنم، لازم نیست جایی بروی.» «ما ده سال است که با هم زندگی می‌کنیم و من و دامادم حتی یک بار هم صدایمان را بلند نکرده‌ایم یا با هم درگیری نداشته‌ایم. او هیچ کار اشتباهی نکرده و با من هم بدرفتاری نکرده است. او حتی دو نوه‌ام را بزرگ و از آنها مراقبت می‌کند...» با این فکر، او تصمیم نادری گرفت تا داماد سابقش را نگه دارد تا به زندگی با او و نوه‌هایش ادامه دهد. پس از بررسی‌های زیاد، با دیدن اینکه دامادش برای پدر مجرد بودن خیلی جوان است، از او خواستگاری کرد: «کسی را پیدا کن که واقعاً تو را دوست داشته باشد و من برایت ازدواج ترتیب می‌دهم. تو با او ازدواج کن و او را به اینجا بیاور تا عروس من شود و با هم از خانه و بچه‌ها مراقبت خواهیم کرد. من کسی را خواهم داشت که در پیری به او تکیه کنم.»
عروسی لوچ توسط مادرش، گویی یک مرد مجرد در حال ازدواج است، با تمام وسایل لازم آماده شد: خرید تخت، کمد، پتو و بالش نو. در عروسی، او همچنین یک جفت انگشتر طلا به زوج داد و آن را "نشانه کوچکی از محبت مادر" نامید. قبل از عروسی، حیاط پر از طاق‌های گل، پس‌زمینه‌ها و میز و صندلی بود. پنجاه میز ضیافت عروسی، فقط برای اقوام نزدیک و خانواده عروس، با پول خودش با دقت آماده شد. او گفت که کاری که برای لوچ انجام داده، با توجه به نحوه برخورد او با او و دخترش، حتی زمانی که در شرف طلاق بودند و نمی‌توانستند با یکدیگر صحبت کنند، شایسته بوده است. او تعریف کرد: "همسرش بیمار و بستری بود و او ساعت 4 صبح از خواب بیدار شد تا مرغ را ذبح کند، فرنی بپزد و برای او بیاورد. در آن زمان، آنها در شرف طلاق بودند." از زمانی که دخترش خانه را ترک کرد، هر زمان که بیمار می‌شد یا شب‌ها به مراقبت‌های اورژانسی نیاز داشت، لوچ از او مراقبت می‌کرد و کسی را برای بردن او به بیمارستان خبر می‌کرد. زمانی بود که خانم سائو به مدت شش ماه در بیمارستان بستری بود و دختر بزرگترش از او مراقبت می‌کرد، در حالی که لیچ به تنهایی خانه را اداره می‌کرد و از بچه‌ها مراقبت می‌کرد. خانم سائو می‌گفت حالا که عروس دارد، اگر بیمار شود، کسی هست که از او و بچه‌ها مراقبت کند. او احساس راحتی بیشتری می‌کرد. از این به بعد، با فرزندان دانگ از ازدواج قبلی‌اش مانند نوه‌های خودش رفتار می‌کرد، همانطور که دانگ با نوه‌های خودش مانند نوه‌های خودش رفتار می‌کرد. هر سه نفر آنها با خوشحالی و هماهنگی با هم زندگی می‌کردند و تضمین می‌کردند که این سه فرزند بهترین زندگی ممکن را داشته باشند. او "افراد بیشتر به معنای ثروت بیشتر" و "برکتی برای خانواده" می‌دانست. لیچ مرد خوش‌شانسی بود که با دو زن بخشنده زندگی می‌کرد: یکی که با او مانند یک پسر رفتار می‌کرد و دیگری که سخاوتمندانه از هر دو فرزند شوهرش از ازدواج قبلی‌اش مراقبت می‌کرد. لیچ با طبیعت ساده و صادق یک مرد موونگ، بلد نبود کلمات گل‌آلود بگوید. او به سادگی گفت که او و همسرش در آینده از خانم سائو به خوبی مراقبت خواهند کرد تا مهربانی او را ناامید نکنند. طبق داستان، در 20 اکتبر، او نمی‌دانست که آیا گل تازه بدهد یا هدایای گران‌قیمت. مادرش هم از بیرون غذا خوردن خوشش نمی‌آمد، بنابراین به بازار رفت، مواد اولیه خرید و یک غذای خوشمزه برای دو زن زندگی‌اش پخت. این صادقانه‌ترین راه او برای تشکر از آنها بود - زنانی که با او غریبه بودند و به ایجاد یک خانه کامل و دوست‌داشتنی کمک کردند.
متن و عکس: نگوین تائو. طراحی: Minh Hoa.

Vietnamnet.vn


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ویتنام، مقصد برتر میراث جهانی در سال ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول