وو دین تو به تنهایی قادر به شکست دادن هزاران نفر بود. خانم بویی تی شوان به وو دین تو یک پرچم قرمز گلدوزی شده با چهار کلمه طلایی "ژنرال آهنین" داد...
وو دین تو، اهل روستای فو فونگ، شهرستان توی وین. در خانوادهای ثروتمند، سخاوتمند، صادق و شجاع به دنیا آمد. از کودکی، خانوادهاش معلمی را به خانه آوردند تا به وو دین تو ادبیات و هنرهای رزمی بیاموزد. وقتی ۱۴ ساله بود، ناگهان راهبی با چهرهای زشت و لباسهای ژنده در روستا ظاهر شد. او اغلب در کوچه خانه وو مینشست. هر وقت بچههای روستا راهب را میدیدند، میآمدند تا او را اذیت کنند. با وجود تشویقها و رفتارهای آزاردهنده بچهها، راهب همچنان چهارزانو و با چشمان بسته در حال مراقبه مینشست. پس از اینکه به اندازه کافی او را اذیت کردند و هیچ واکنشی ندیدند، همه آنها آنجا را ترک کردند.
وو دین تو، نسبت به راهب بسیار محترم و مهربان بود. وقتی راهب میآمد، تو غذا، آب یا کیک برای تعارف میآورد. راهب با خوشحالی میپذیرفت. با این حال، آن دو کلمهای با هم حرف نمیزدند. روزی باران شدیدی بارید و باد شدیدی آمد و هیچکس جرأت بیرون رفتن نداشت. تمام روز باران شدیدی بارید. شب، باران بند آمد و باد هم بند آمد، اما هیچکس در خانه نمیتوانست تو را در هیچ کجا ببیند و راهب بیرون کوچه نیز دیده نمیشد.
«خدای احضار» وو دین تو. عکس: آی.ام.
خانواده، روز به روز، افرادی را به همه جا فرستادند، اما هنوز هیچ اثری از او پیدا نکردند. خانواده متقاعد شده بودند که تو توسط راهب ربوده شده است. آنها فقط میتوانستند عود روشن کنند و از خدا بخواهند که تو را برکت دهد. ده سال بعد، تو بازگشت، مردی جوان و قوی با قدرت یک ببر و همچنان مهربان و سادهلوح. در نگاه اول، هیچ کس حدس نمیزد که او یک متخصص هنرهای رزمی است.
تو در خانه میماند، در را میبست، کتاب میخواند و با کسی جز وو ون دونگ معاشرت نمیکرد. این دو دوست صمیمی بودند. وقتی همدیگر را ملاقات میکردند، نه تنها در مورد هنرهای رزمی بحث میکردند، بلکه در مورد رویدادهای جاری نیز گفتگو میکردند. اگرچه تو ثروتمند بود و مهارتهای زیادی در هنرهای رزمی داشت، اما هنوز نمیخواست ازدواج کند. بسیاری از اوقات، او ماهها در خانه میماند و معاشرت میکرد و سپس برمیگشت.
از نظر هنرهای رزمی، تو در همه انواع مهارت داشت: چوب، شمشیر، نیزه، مشت... از نظر مشت، او به مشت سخت تمایل داشت که برای فیزیک و قدرت تو بسیار مناسب بود. تو علاوه بر اسبسواری و تیراندازی با کمان، به خاطر استفاده از چوبهای آهنی مشهور بود. هنگام رقصیدن با چوب در باران، بدن تو حتی با یک قطره آب هم پوشیده نمیشد. تو به تنهایی قادر به مبارزه با هزاران نفر بود. خانم بویی تی شوان به وو دین تو یک پرچم قرمز گلدوزی شده با چهار کلمه طلایی "ژنرال چوب آهنین" داد.
وقتی وو ون دونگ به تای سون بازگشت، دونگ، تو را به پادشاه تای سون معرفی کرد. پادشاه شخصاً سوار بر اسب به خانه او رفت و از او دعوت به همکاری کرد. در اردوگاه تای سون، تو به نگوین هوئه بسیار علاقه داشت و هوئه او را مانند یک برادر دوست میداشت. هر روز، آنها با هم در مورد هنرهای رزمی و استراتژی نظامی بحث میکردند. هنگامی که سلسله تای سون ظهور کرد، وو دین تو به همراه بویی تی شوان به عنوان فرمانده کل منصوب شدند تا منطقه تای سون را اداره کرده و از اردوگاه دفاع کنند.
در سال ۱۷۷۸، نگوین نهاک خود را امپراتور اعلام کرد و وو دین تو را به عنوان تای اوی منصوب کرد. وقتی پادشاه کوانگ ترونگ به ثوان هوا رفت، تو را نیز با خود آورد. در آن زمان، بوی داک توین فقط یک وزیر تشریفات بود، اما از آنجا که برادر کوچکتر ملکه بوی بود، اجازه داشت آزادانه وارد قصر شود. توین اغلب بازیهای زیادی برای خوشحال کردن ولیعهد نگوین کوانگ توان انجام میداد. توین با دانستن اینکه وو دین تو در پرش ارتفاع استعداد دارد، کوانگ توان را ترغیب کرد که از تو بخواهد برای او اجرا کند.
روز دیگری، وو دین تو و دانگ شوان فونگ برای ادای احترام به پادشاه کوانگ ترونگ وارد کاخ شدند. بوی داک توین با دانستن اینکه آنها دو ژنرال مشهور به خاطر مهارتهای عالیشان در جنگ با چوب هستند، فوراً راهی برای سرگرم کردن ولیعهد پیدا کرد. توین، به عنوان یک هموطن، وو و دانگ را برای نوشیدن به خانه شخصی خود دعوت کرد. ولیعهد نیز دعوت شده بود. بعد از ظهر ضیافتی برگزار شد. پس از ضیافت، ولیعهد درخواست کرد که شاهد مبارزه دو مقام عالی رتبه با چوب باشد.
پس از این مبارزه با چوب، افکار عمومی به جوش و خروش درآمد. برخی این دو مقام شایسته را به خاطر مهارتهای بینظیرشان که شایسته عنوان "دو غربیِ بدذات" بودند، ستودند. برخی دیگر این دو مقام بزرگ را به خاطر بیاحترامی به خودشان مورد انتقاد قرار دادند. این شایعات به گوش پادشاه کوانگ ترونگ رسید. پادشاه بلافاصله ولیعهد و دو مقام بزرگ وو و دانگ را توبیخ کرد و سپس بوی داک توین را از انجام چنین سرگرمیهایی که باعث بیآبرویی مقامات بزرگ میشد، منع کرد.
تفسیر:
طبق اسنادی که هنوز در گردش هستند، وو دین تو یکی از هفت ژنرال ببر نگوین هوئه بود. و هنگامی که سلسله تای سون تأسیس شد، نگوین هوئه پادشاه شد، وو دین تو به یکی از قهرمانان بنیانگذار تبدیل شد که از کودکی سلسله تای سون را دنبال میکردند. با این حال، برای جلب رضایت ولیعهد کوانگ توآن، که در آن زمان فقط یک کودک بود، بوی داک توئین از وو دین تو خواست تا برای سرگرمی هنرهای رزمی اجرا کند. شاید به این دلیل که ارتش و ولیعهد توآن بعداً پادشاه آینده خواهند بود، وو دین تو جرات نکرد از این دستور سرپیچی کند. جالب است که آنها به عنوان چاپلوسان و وزیران خائن، از استفاده از هر وسیلهای برای جلب رضایت اربابان خود دریغ نمیکنند، حتی وقتی میدانند که انجام این کار میتواند همکارانشان را تحقیر و حتی به قیمت جانشان تمام شود، اما باز هم این کار را میکنند.
متأسفانه، پادشاه کوانگ ترونگ در آن زمان در آموزش ولیعهد و درباریانش، به ویژه کسانی که از بستگان سلطنتی و اقوام ملی مانند بوی داک توین بودند، سختگیر نبود. این اشتباه منجر به سوءاستفاده بوی داک توین از قدرت شد و همچنین دلیل اصلی سقوط سریع سلسله تای سون بود. اگرچه میدانیم که این بهای بسیار سنگینی برای سلسله تای سون بود، اما درس مفیدی برای نسلهای آینده در استفاده از مردم است.
NV - روزنامه بین فوک
منبع


![[عکس] دانانگ: آب به تدریج در حال فروکش کردن است، مقامات محلی از پاکسازی سوءاستفاده میکنند](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761897188943_ndo_tr_2-jpg.webp)


![[عکس] نخست وزیر فام مین چین در پنجمین مراسم اهدای جوایز مطبوعات ملی در زمینه پیشگیری و مبارزه با فساد، اسراف و منفی گرایی شرکت کرد.](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761881588160_dsc-8359-jpg.webp)
































































نظر (0)