داستان زندگی لو وان دویه هنوز در غبار بسیاری از سنتهای عامیانه و نظرات ذهنی نسلهای بعدی پوشیده شده است. پس نسلهای بعدی چگونه درباره او صحبت کردند و تاریخ چگونه آن را ثبت کرد؟
طبق تاریخ رسمی سلسله نگوین، خانواده لو وان اصالتاً اهل روستای بو دِه، منطقه چونگ نگیا (استان کوانگ نگای فعلی) بودند. پدرش، لو وان توآی، به استان دین تونگ (استان دونگ تاپ فعلی) نقل مکان کرد. در سال ۱۹۲۴، نویسندهای به نام کائو های دِه، زندگینامه لو وان دویت را گردآوری کرد و ادعا کرد که شخصی که به جنوب مهاجرت کرده، لو وان هیو - پدربزرگ لو وان دویت - بوده است. لو وان هیو، مردی بیوه، به همراه پسرش لو وان توآی (توآی) و عروسش، در مصب توآ لات (ترا لات) در روستای هوا خان (استان دونگ تاپ فعلی) ساکن شدند.

نقاشی ژنرال لو ون دویت (1763 - 1832)
عکس: آرشیو نگوین کوانگ دیو
به گفته کائو های دِ، در هوآ خان، له وان توآی دو پسر به نامهای له وان دویت و له وان فونگ داشت. وقتی له وان دویت ۹ ساله بود، یک بیماری همهگیر در منطقه شیوع پیدا کرد. له وان هیو به این بیماری مبتلا شد و درگذشت. خانواده له وان توآی پس از دفن پدرش، به مکانی نزدیک راچ گام نقل مکان کردند که بعدها به روستای لانگ هونگ (که اکنون در استان دونگ تاپ قرار دارد) تبدیل شد.
امروزه، در دهکدهی هوآ کوی، بخش هوآ خان، آرامگاه آقای لِ وان هیو هنوز پابرجاست. این سنگ قبر توسط «فرزندِ کمیسر امپراتوری، فرمانده توآی» در سال جیاپ توات نصب شده است. بر اساس سال درگذشت آقای لِ وان هیو، آن سال ۱۸۱۴ بوده است. روی سنگ قبر، آقای لِ وان هیو به عنوان «پدر گرامیاش، با عنوان کوانگ تین چیو نگی ژنرال، فرمانده لِ هاو» ثبت شده است. این عنوان به وضوح پس از مرگ توسط سلسلهی نگوین به پدر مقام شایسته، لِ وان دویت، اعطا شده است.
مقبرههای والدین لو وان دویت در ناحیه چائو تان، استان سابق تین گیانگ (که اکنون بخشی از استان دونگ تاپ است) واقع شدهاند و توسط خود ژنرال لو وان دویت در سال تان تی [۱۸۲۱] ساخته شدهاند. سبک این دو مقبره یادآور مقبره پادشاه گیا لونگ در هوئه است.
سنتهای شفاهی و اسناد تاریخی
روایات شفاهی مختلفی در مورد پیشینه لو وان دویت پس از لرد نگوین آن وجود دارد. کائو های دِه میگوید وقتی به لانگ هونگ نقل مکان کرد، وضعیت اقتصادی خانواده لو به تدریج بهبود یافت، بنابراین لو وان توآی فرزندانش را به مدرسه فرستاد. اما لو وان دویت دوست نداشت درس بخواند. از آنجا که او با "کاخ پنهان" متولد شده بود - یعنی اندام تناسلی مردانهاش به اندازه افراد عادی کامل نبود، اغلب توسط دوستانش مورد تمسخر قرار میگرفت. به جای درس خواندن، اغلب پرسه میزد، گاهی پرندگان را به دام میافکند، گاهی ماهی میگرفت. سرگرمی مورد علاقه او جنگ خروس بود.


آرامگاه اونگ با چیئو (شهر هوشی مین)، که معبد و مقبره ژنرال لو وان دویت در آن قرار دارد.
عکس: کوین تران
حدود سالهای ۱۷۸۱ تا ۱۷۸۲، لرد نگوین آن در نبرد با تای سون شکست خورد و به لانگ هونگ گریخت. لرد نگوین آن در خانه آقای لو وان توآی اقامت کرد و به گرمی مورد استقبال قرار گرفت. در طول مکالمه، لرد نگوین آن درباره فرزندان آقای توآی پرسید. آقای توآی از پسر بزرگش، لو وان دویت، نام برد و با تاسف گفت:
«آن بچه بیارزش است. درسش را دنبال نمیکند، از کشاورزی بدش میآید و اصلاً از انجام هیچ کاری سر باز میزند. با اینکه بزرگتر شده، بیش از حد تنبل است، شب و روزش را در مزارع دنبال گاومیشها میگذراند، از درختان و بوتهها بالا میرود، لباسهایش ژنده و پاره است!»
در آن زمان، له وان دویت تازه از سفر برگشته بود. او برای حمام کردن، تعویض لباس و سپس برای استقبال از مهمانان بیرون رفت. لرد نگوین آن به ظاهر آقای دویت نگاه کرد و از او سوالاتی پرسید. او میدانست که او یک فرد عادی نیست، بنابراین از آقای توآی خواست که اجازه دهد او را دنبال کند.
زندگینامهنویس دیگری به نام نگوین کیم دین، در سال ۱۹۲۶ کتاب «زندگینامه له تا کوان و لینه سم» را نیز منتشر کرد. نگوین کیم دین گفته است که له وان دویت مجموعهای از تختههای اسبکشی را در وسط خانه قرار داده بود که یک صندلی در جلو، سینیها و جعبههای مرتب چیده شده و یک زیرانداز نخی و بالش روی آنها قرار داشت. اما او اجازه نمیداد کسی روی آن بنشیند. حتی اگر مقامات روستا روی آن مینشستند، آنها را دور میکرد و کتک میزد.
وقتی لو وان دویت 20 ساله بود، لرد نگوین آن به خانهاش آمد و روی آن تخته نشست. دستور لو وان دویت (یعنی خانم نگوین تی لپ) برای متوقف کردن او بیرون آمد. لرد نگوین آن پرسید چرا. او به وضوح دلیل را توضیح داد، اما لرد نگوین آن هنوز آنجا نشسته بود. عجیب است که این بار لو وان دویت آن صحنه را دید و واکنشی نشان نداد. او برای تعویض لباسهایش وارد شد و سپس بیرون آمد تا بپرسد: «شما در این جمعیت زیاد کجا میروید؟» لرد نگوین آن دوباره پرسید: «شما دویت، پسر این پیرزن هستید؟» دویت پاسخ داد: «بله، آقا.» لرد نگوین آن پرسید: «چرا اینقدر بزرگ شدهاید و نگران امور دنیوی نیستید در حالی که چنین خواهر فرزندی هستید، به جای اینکه آبروی خود را صرف درختان و چمن کنید؟» دویت پاسخ داد: «آقا، در این سرزمین کسی نیست که آنقدر شایسته باشد که با آنها در مورد مسائل مهم نگران باشد، بنابراین من کوهها و رودخانهها را زمزمه کردم و منتظر زمان مناسب ماندم.»
لرد نگوین آن دوباره پرسید: «اگر چنین است، ما به کشور وفادار هستیم، آیا از من پیروی خواهید کرد؟» دویت پاسخ داد: «بله، خواهم کرد.» او دوباره پرسید: «از چه کسی حاضرید پیروی کنید؟» لو وان دویت جلو آمد، دست لرد نگوین آن را گرفت و گفت: «من حاضرم از این مرد پیروی کنم». همه خندیدند.
این سنتهای شفاهی، نظر عمومی در مورد انتخابهای سیاسی لو وان دویت را منعکس میکنند. اما تاریخ رسمی چیز دیگری میگوید. در سال ۱۷۸۰، نگوین آن خود را در سایگون پادشاه اعلام کرد. لو وان دویت «فقط ۱۷ سال داشت و به عنوان خواجه استخدام شد». به عبارت دیگر، این زمانی بود که نگوین آن شروع به ساختن «دربار» کرد، بنابراین به خدمتکارانی در کاخ ممنوعه نیاز داشت. لو وان دویت عادت داشت در کاخ پنهان شود، بنابراین او انتخاب شد. از اینجا، مسیر غیرمعمول پیشرفت لو وان دویت آغاز شد. ( ادامه دارد )
منبع: https://thanhnien.vn/ta-quan-le-van-duyet-qua-tu-lieu-lich-su-di-theo-chua-nguyen-anh-185251025201650171.htm






نظر (0)