Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

پشت حادثه ویتنام A، «پرواز نجات» یک درد فرهنگی است

Báo Dân ViệtBáo Dân Việt25/10/2023


Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 1.

از شاعر نگوین خوآ دیم به خاطر پذیرش دعوت برای گفتگو با دن ویت به مناسبت بازگشتش به هانوی متشکرم. زندگی فعلی شما چگونه است؟

- به خانه‌ای که قبلاً در آن زندگی می‌کردم برگشتم و دوران پیری‌ام را با او (همسر شاعر نگوین خوآ دیم - پی‌وی) گذراندم. مانند بسیاری از خانه‌های دیگر در هوئه ، باغ بسیار بزرگی است، من وقتم را صرف خواندن کتاب، مراقبت از گل‌ها و هرس درختان می‌کنم. گاهی اوقات، من و همسرم برای دیدن فرزندانمان و ملاقات با دوستان به هانوی می‌رویم. زندگی به همین روال ادامه دارد...

در سال ۲۰۰۶، هنگام آماده شدن برای بازنشستگی، شعر «حالا وقتش است» را سرود که شامل سطرهای زیر بود: «حالا وقت خداحافظی با تلفن‌های ثابت ، کارت‌های ویدیو، میکروفون‌ها / آزادی برای آنلاین شدن با زندگی، خوردن و خوابیدن با گرد و غبار جاده / تنها با یک کوله پشتی و یک دوچرخه / حالا باد مرا به رفتن فرا می‌خواند.» به نظر می‌رسد که بازنشستگی او را بسیار شاد و راحت می‌کند، نه مانند بسیاری از افراد دیگر غمگین و کسل؟

- بله، خیلی خوشحالم، احساس جوانی و سلامتی بیشتری می‌کنم. بازنشستگی یعنی فرار از کارهای پرمشغله، فرار از قوانین، به خودم برمی‌گردم.

وقتی در دفتر بودم، در صحبت کردن و خندیدن محتاط بودم، می‌ترسیدم که زمان مناسبی نباشد. به عنوان یک سیاستمدار، باید محتاط، میانه‌رو و مرتب لباس می‌پوشیدم. حالا که از آن نوع تشریفات رها شده‌ام، هیچ چیز برایم بهتر از این نیست.

خیلی‌ها می‌گویند: آقای نگوین خوآ دیم، رئیس اداره تبلیغات، پست خود را به بهترین شکل ممکن ترک کرد. روز قبل، او تصمیم به بازنشستگی گرفت و روز بعد، چمدان‌هایش را بست و آماده بازگشت به هوئه شد...

- هنوز به یاد دارم که بعد از روز تحویل شغل، در ژوئن ۲۰۰۶، برای استقبال از دبیرکل نونگ دوک مان رفتم. وقتی گفتم: "به شما سلام می‌کنم، من به هوئه برمی‌گردم"، او بسیار تعجب کرد: "اوه، رفیق، تو قبلاً به هوئه برگشته‌ای؟". در آن زمان، دبیرکل و همچنین همه بسیار متعجب شدند زیرا فکر نمی‌کردند که من به این زودی هانوی را ترک کنم.

پس از یک دوران حرفه‌ای پرافتخار، بازگشت به زادگاهش برای گذراندن دوران پیری، درست در خانه قدیمی‌اش - مطمئناً این سعادتی است که نصیب هر کسی نمی‌شود. با این حال، آیا ترک یک موقعیت مهم در سیاست، او را با ناامیدی‌های خاصی مواجه نمی‌کند؟

- معمولاً من آدمی هستم که سبک زندگی ساده و بدون تظاهر را دوست دارم، بنابراین شاید به همین دلیل است که وقتی به حالت عادی برگشتم، احساس ناگهانی نداشتم، بلکه خوشحال بودم. در هوئه، وقتی همسرم هنوز در هانوی بود، اغلب به بازار دونگ با می‌رفتم، به دوستانم سر می‌زدم، این و آن را برای باغبانی می‌خریدم. یک بار، با کلاه کاسکت دوچرخه‌ام را سوار شدم و بیرون رفتم، فکر می‌کردم راحت است که به دوستانم در کمیته حزبی استان توا تین - هوئه - سر بزنم. وقتی به آنجا رسیدم، با یک پلیس جوان روبرو شدم. او پرسید: "آیا مدرکی داری؟"، من پاسخ دادم: "من ندارم." با شنیدن این حرف، او بلافاصله گفت: "شما فقط اینجا بایستید، نمی‌توانید وارد شوید".

با این فکر که چون اینجا هستم نمی‌توانم وارد شوم، مجبور شدم کلماتم را با دقت انتخاب کنم: «لطفاً به بچه‌ها بگویید که آقای دیم می‌خواهد از بخش تبلیغات بازدید کند.» او به من گفت که منتظر بمانم، سپس با عجله برای گزارش دادن وارد شد. لحظه‌ای بعد، بچه‌های داخل به بیرون نگاه کردند، مرا دیدند و به سرعت مرا به داخل دعوت کردند. من هم این را یک اتفاق خوشحال‌کننده می‌دانستم و هیچ چیز آزاردهنده یا دردسرسازی ندیدم.

Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 2.

خانه‌ای که در هوئه در آن زندگی می‌کنید، چه زمانی ساخته شده است؟

- آن خانه‌ای است که مادربزرگم - دام فوئونگ، مورخ زن، حدود سال ۱۹۴۰ برای پدرم و خانواده‌اش خرید، زمانی که توسط فرانسوی‌ها به تبعید برده شده بود. جنگ مقاومت علیه فرانسوی‌ها در سال ۱۹۴۶ آغاز شد، پدرم به جنگ رفت، نیمی از خانواده و مادربزرگم به تان نگهه نقل مکان کردند. مادرم برادر کوچکترم را باردار بود، بنابراین ماند. مادرم مادربزرگ دوم بود، اصالتاً روستایی بود، سه فرزند به دنیا آورد، من پسر بزرگتر بودم. من در شمال درس خواندم و سپس برای پیوستن به جنگ مقاومت به زادگاهم بازگشتم، وقتی جنگ تمام شد، برگشتم تا با مادرم زندگی کنم، ازدواج کردم و فرزندانم را در این خانه با یک باغ بزرگ کردم.

شاعر نگوین خوآ دیم از نوادگان خانواده نگوین خوآ است - خانواده‌ای بزرگ در هوئه که بسیاری از اعضای آن به عنوان مندررین خدمت می‌کردند. آیا او در کودکی باید تربیت بسیار سختگیرانه‌ای داشته باشد؟

- در سال ۱۵۵۸، دوآن کوان کونگ نگوین هوانگ (۱۵۲۵ - ۱۶۱۳) اولین گسترش جنوبی را از شمال به منطقه توآن کوانگ انجام داد. در گروه افرادی که در آن سال از نگوین هوانگ پیروی کردند، نگوین دین تان، اهل ترام باک (های دونگ) وجود داشت که در سن ۶ سالگی به فرزندی پذیرفته شد. او جد من از دودمان نگوین خوآ بود. در نسل سوم، نوادگان نگوین دین را به نگوین خوآ تغییر دادند، تا اینکه من نسل دوازدهم شدم. اگرچه ما از خانه دور بودیم، اما هر سال به ترام باک (های فونگ فعلی) برمی‌گشتیم تا در مقبره اجداد بخور بسوزانیم.

من در روستای اوو دیم، حدود ۴۰ کیلومتری شهر هوئه، متولد شدم. در آن زمان، استعمارگران فرانسوی بسیاری از زندانیان سیاسی سابق، از جمله پدر و مادرم را برای اسکان مجدد به اینجا آوردند. چند سال بعد، والدینم ازدواج کردند و من در سال ۱۹۴۳ به دنیا آمدم. به همین دلیل مادربزرگم نام مرا نگوین خوآ آن دیم گذاشت (آن به معنی آبادی و دیم به معنی روستای اوو دیم است). در سال ۱۹۵۵، وقتی برای تحصیل در مدرسه‌ای برای دانش‌آموزان اهل جنوب به شمال رفتم، دیدم که هیچ‌کس اسم چهار کلمه‌ای ندارد، بنابراین احمقانه کلمه آن را حذف کردم و خودم را نگوین خوآ دیم نامیدم.

در دوران کودکی‌ام، مانند دیگر دانش‌آموزان هوئه، معلمم هم مهربان بود و هم بسیار سخت‌گیر. دو بار با خط‌کش به دستم کوبیدند. حدود یازده یا دوازده سالگی، مادرم برایم یک پیراهن ابریشمی مشکی دوخت تا در مراسم یادبود اجداد، مراسم تشییع جنازه و معابد خانوادگی بپوشم. او همیشه به من یادآوری می‌کرد که طوری رفتار کنم و صحبت کنم که شایسته یک فرد تحصیل‌کرده باشد.

او که در خانواده‌ای اشرافی در هوئه متولد شده بود (مادربزرگش دام پونگ نو سو، نوه پادشاه مین مانگ بود)، چه چیزی را به ارث برد؟

- من چهره مادربزرگم را به خاطر نمی‌آورم چون خیلی کوچک بودم. وقتی چهار ساله بودم، او در فصل تخلیه درگذشت. به گفته همه، او به زبان‌های چینی و فرانسوی مسلط بود، دانش فرهنگی گسترده‌ای داشت، در نویسندگی و روزنامه‌نگاری استعداد داشت و انجمن کارگران زن را تأسیس کرد. او به بودیسم بسیار معتقد بود. با این حال، در دوره استعمار، او نیز سختی‌های زیادی را متحمل شد. استعمارگران فرانسوی نیز او را برای چند ماه زندانی کردند.

برای من، او همیشه تصویر یک بودیساتوا را در ذهنم باقی گذاشت، هم آشنا و هم مقدس.

خب، پدرت - روزنامه‌نگار های تریو - چطور؟ آیا او هنوز خاطرات زیادی دارد؟

- من زیاد با پدرم زندگی نکردم، چون در دوران کودکی‌ام، او همیشه فعال بود و وقتی یازده ساله بودم، در تان هوآ درگذشت. چیزی که او به من منتقل کرد، جاه‌طلبی‌هایش در مورد آرمان‌ها و هنری بود که تمام عمرش دنبال می‌کرد. اقوام خانواده همیشه به من می‌گفتند: «پدرت نویسنده و روزنامه‌نگار بود، خانواده ما سنت ادبی دارد، تو باید از اسلاف خود الگو بگیری.»

خانواده نگوین خوآ شما همچنین یک فرد شناخته شده دارد، آقای نگوین خوآ نام - فرمانده منطقه تاکتیکی چهارم ارتش سایگون، که در 30 آوریل 1975 پس از شکست در نبرد خودکشی کرد. نسبت خونی شما با آقای خوآ نام چیست؟

- پدربزرگ من، نگوین خوآ لوآن، 9 فرزند به دنیا آورد که پدربزرگ آقای نگوین خوآ نام و پدربزرگ من برادر بودند. اگرچه آنها پسرعمو بودند، آقای نام 16 سال از من بزرگتر بود و ما هرگز یکدیگر را ندیده بودیم. من تا بعد از اتحاد مجدد کشور نام او را نشنیده بودم. پیش از این، خاکستر آقای نگوین خوآ نام در شهر هوشی مین قرار داده می‌شد، اما اخیراً بستگانش او را به گورستان خانوادگی در هوئه آورده‌اند.

وقتی زنده بود، ما در دو طرف خط نبرد بودیم، اما حالا که رفته، همه چیز به گذشته پیوسته است. من هنوز هم وقتی فرصتی پیدا کنم، برای سوزاندن عود برایش می‌روم.

Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 3.
Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 4.
Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 5.

«سرزمین» - فصلی از شعر حماسی «جاده آرزو» که او در سن ۲۸ سالگی سرود، تأثیر عمیقی در خاطرات نسل‌های زیادی از خوانندگان گذاشته است. او در سن کمتر از ۳۰ سالگی، ابیاتی سرود که هم جدید و هم عمیق و سرشار از فلسفه بودند: « پسران و دختران زیادی وجود دارند / در چهار هزار نسل از افراد هم‌سن ما/ آنها زندگی کردند و مردند/ به سادگی و آرامش/ هیچ کس چهره یا نام آنها را به یاد نمی‌آورد/ اما آنها سرزمین را آفریدند . » او چگونه این اثر را خلق کرد؟

- در دسامبر ۱۹۷۱، اداره تبلیغات کمیته حزب منطقه‌ای تری تین ما را برای شرکت در یک اردوی نویسندگی یک ماهه فراخواند. در توا تین، نگوین کوانگ ها، نگوین داک شوان و من بودیم. سه روز طول کشید تا به آنجا برسیم.

تران هوآن، نوازنده - مسئول اردوگاه، از من پرسید: «دیم چه خواهد نوشت؟» من صادقانه پاسخ دادم: «شاید به نوشتن چند شعر پراکنده ادامه دهم»، او بلافاصله پیشنهاد داد: «نه، این بار چیزی بلند بنویس، یک شعر بلند بنویس».

به توصیه او، شعر حماسی «جاده هوس» را نوشتم که صدا و ساختار سمفونی‌هایی را داشت که دوست داشتم. وقتی کتاب را تحویل دادم و خواندم، آقای هوآن آن را خیلی دوست داشت، مخصوصاً بخشی که درباره روستا بود .

بنابراین او یک شعر حماسی معروف را تنها در یک ماه به پایان رساند؟ آیا بعداً تغییراتی در کار ایجاد شد؟

- من پایان را تغییر دادم. در ابتدا، شعر حماسی با آهنگ «بازگشت پاییز به مدرسه» به پایان می‌رسید، که من آن را در قالب یک شعر پنج کلمه‌ای نسبتاً طولانی و پر از احساس نوشتم. بعد از فصل‌ها جنگ، صحنه بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه در پاییز پر از عشق و امید را تصور کردم. آقای تران هوان گفت: «بیایید آن قسمت را حذف کنیم، آن را دوباره بنویسیم، حتماً «به جلو می‌تازد» (می‌خندد).

«جاده هوس» را وقتی نوشتم که فقط ۲۸ سال داشتم، بنابراین هنوز «بی‌پروایی» جوانی را داشتم. به جای نوشتن به روش سنتی، وقتی درباره تاریخ صحبت می‌کنیم، باید از تران هونگ دائو، له لوی، نگوین هوئه نام ببریم، من بر اساس جریان احساسات سنت‌های عامیانه نوشتم، مردمی که «هیچ‌کس چهره یا نام آنها را به خاطر نمی‌آورد»، نسل‌های جوانی که در تاریخ حضور داشتند. فکر می‌کنم این یک روش جدید جستجو است که برای جوانان شهری مناسب است. بعدها، دانشجویان روشنفکر هوئه گفتند که این فصل را از رادیو آزادی شنیده‌اند.

اکنون، در هشتاد سالگی، طرز فکر من در مورد کشورم هنوز همان است. کشور متعلق به مردم است، نه به یک سلسله یا یک پادشاه، و به همین دلیل است که باید برای محافظت و ساختن کشور تلاش کنیم.

صحبت از کشور شد، اثری هست که ارزش اشاره کردن دارد، «شعر یک میهن‌پرست» - سروده شاعر تران وانگ سائو (با نام واقعی نگوین دین). این اثر زمانی به عنوان یکی از ۱۰۰ شعر برتر ویتنامی قرن بیستم انتخاب شد که آن هم در همین دوره سروده شده است. آیا هنوز خاطراتی از دوست صمیمی‌تان در آن زمان دارید؟

- آن شعر در سال ۱۹۶۷، زودتر از «کانتری» منتشر شد. هنوز به یاد دارم، در آن زمان از دشت‌ها آمده بودم، دین مرا صدا زد، دین گفت: «هی، یک شعر جدید هست، دوست داری آن را بخوانی؟» من فوراً دسته کاغذها را برداشتم و آن را زیر نور تاریک بعدازظهر جنگل خواندم. هر چه بیشتر خواندم، بیشتر دیدم که دین بسیار با استعداد و بسیار خوب است. صدای شاعرانه دین صدای آپولینر را داشت، اما سرشار از ترانه‌های عامیانه سرزمین مادری‌اش بود. برای بسیاری از برادران و خواهران ما در شهرهای جنوبی، این لحن برایشان خیلی ناآشنا نبود، اما نوشتن با چنین فداکاری آسان نبود و برای برادران و خواهران ما در شمال مانند من، جستجوی جدیدی بود.

نگوین دین بعد از من درس خواند اما در همان روستا زندگی می‌کرد. هر وقت فیلم خوبی بود، با هم به تماشای آن می‌رفتیم. او فردی صادق و خودجوش بود و به شیوه‌ی خودش شاعرانه بود.

در آن روزها، الهامات مربوط به کشور و مردم تقریباً بر آثار هنری غالب بود. شاید به همین دلیل بود که آثار مربوط به مسائل خصوصی و عشق بین زوج‌ها کمتر ظاهر می‌شدند؟

بله. این گفتمان کل یک دوره بود، زمانی که مبارزه برای دفاع ملی به شدت در جریان بود. نوشتن درباره عشق بین زوج‌ها نیز کاهش یافت، یا محتاطانه، محتاطانه، اغلب عشق را با وظیفه پیوند می‌داد و از احساسات‌گرایی اجتناب می‌کرد.

من خوش‌شانسم که وقتی درباره عشق می‌نویسم، سعی می‌کنم احساسات خودم را دنبال کنم. بعضی‌ها غمگین هستند، بعضی‌ها شاد، این داستان خودم است.

به همین دلیل است که آثار او مانند " عزیزم کسی را دوست نداشته باش / فقط مرا دوست داشته باش " نسل‌های زیادی از خوانندگان را مجذوب خود کرد؟

- من آن شعر را برای دختری نوشتم که بعداً همسرم شد. هرگز انتظار نداشتم که این همه آدم آن را دوست داشته باشند. وقتی صحبت از اشعار عاشقانه می‌شود، من کاملاً "بی‌پروا" هستم (می‌خندد).

یکی دیگر از اشعار معروف او «لالایی برای کودکانی که بر پشت مادرانشان بزرگ می‌شوند» است. این اثر بعدها توسط نوازنده تران هوان در آهنگ «لالایی بر روی مزارع» ساخته شد. او چگونه با «کو تای» آشنا شد؟

- این شعری است که من در سال ۱۹۷۱ نوشتم، زمانی که یک گروه فیلمبرداری را در منطقه جنگی غربی توا تین هوئه دنبال می‌کردم. کو تای یک نوزاد واقعی در زندگی واقعی است. در آن زمان، با دیدن یک مادر تا اویی که نوزادش را بر پشت خود حمل می‌کرد و برنج می‌کوبید، صحنه بسیار تأثیرگذاری بود، فوراً مکالمه‌ای را شروع کردم: "اسم شما چیست؟"، مادر پاسخ داد: "کو تای". من همچنان پرسیدم: "اسم این کوه چیست؟" - "کا لوی". آن صداهای سنگین در سرم طنین‌انداز می‌شدند و به من کمک می‌کردند ریتم را حفظ کنم و خیلی سریع لالایی را بنویسم. مردم قومی در آن زمان غذای کافی برای خوردن نداشتند، بسیار فقیر بودند و زندگی سختی داشتند. اما آنها به انقلاب ایمان زیادی داشتند. بعداً، وقتی فرصتی برای بازگشت به مین تای داشتم، واقعاً می‌خواستم کو تای را پیدا کنم، اما نمی‌دانستم که او هنوز زنده است یا مرده، یا الان چه می‌کند. برای همین نوشتم: « دلم برای آویزان بودنت از شانه مادرم تنگ شده/ هنوز اینجایی، کو تای؟/ تا آخر عمرم تو را حمل خواهم کرد/ شعرهایم را برای خیلی‌ها خواهم فرستاد/ آن لالایی‌ها در کوهستان‌ها می‌ریزند/ نمی‌دانم تا حالا آنها را شنیده‌ای؟»

دوران سختی گذشته، تغییرات زیادی رخ داده، بسیاری از مردم به تدریج ناپدید شده‌اند. به همین دلیل است که وقتی به زندگی‌ام نگاه می‌کنم، همیشه خودم را خوش‌شانس‌تر از بسیاری دیگر می‌دانم.

Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 6.

در سال ۱۹۹۶، او وزیر فرهنگ و اطلاعات (که اکنون وزارت فرهنگ، ورزش و گردشگری - PV) است، شد. در سال ۲۰۰۱، او همچنان سمت رئیس کمیته مرکزی ایدئولوژی و فرهنگ را بر عهده داشت. با نگاهی به دوران تصدی خود، چه تصمیماتی باعث رضایت او شد؟

- در سال ۱۹۹۸، کمیته مرکزی حزب (دوره هشتم) در پنجمین کنفرانس مرکزی، قطعنامه‌ای در مورد «ساخت و توسعه فرهنگ پیشرفته ویتنامی سرشار از هویت ملی» صادر کرد. من در تهیه پیش‌نویس این قطعنامه شرکت داشتم. تاکنون، من هنوز آن را یک قطعنامه برجسته حزبمان در مورد کار فرهنگی می‌دانم که مسیری را برای توسعه کار فرهنگی در کشورمان در زمانی که یونسکو فرهنگ را به عنوان نیروی محرکه توسعه ترویج می‌کند، می‌گشاید.

وزارت فرهنگ، در اجرای قطعنامه حزب، منطقه های هائو (نام دین) و شهر باستانی هوی آن را به عنوان دو الگوی استاندارد فرهنگ روستایی و شهری برای مطالعه و یادگیری مردم محلی انتخاب کرده است.

هنوز یادم هست، وقتی وزارتخانه های هائو را انتخاب کرد، کسی از من پرسید: «آنها کاتولیک هستند، چرا آنها را انتخاب کردید؟» گفتم: «اشکالی ندارد، کاتولیک‌های آنها هم خیلی خوب هستند، هنوز هم به شیوه‌ای متمدن و فرهنگی زندگی می‌کنند.» بعد از سال‌ها، وقتی دوباره از این دو مکان بازدید کردم، خوشحال شدم که دیدم مردم اینجا هنوز ویژگی‌های فرهنگی و اقتصادی خاص خود را حفظ کرده‌اند، نه تنها از دست نرفته‌اند، بلکه حتی مرفه‌تر از قبل هم هستند.

پس از کنفرانس ملی فرهنگی (۲۰۲۱)، حزب و دولت به فوریت موضوع احیای فرهنگی را مطرح کرده‌اند. اخیراً، وزارت فرهنگ، ورزش و گردشگری نیز اجرای برنامه ملی هدف در مورد احیا و توسعه فرهنگی و ساختن مردم ویتنام در دوره ۲۰۲۵-۲۰۳۵ را پیشنهاد داده است. نظر شما در مورد این هدف چیست؟

- درست است که فرهنگ در حال حاضر با مسائل مبرم بسیاری روبرو است. احیای فرهنگی که حزب و دولت در حال انجام آن هستند، جهت‌گیری خوب و فوری است، اما در شرایط فعلی، ما به روش‌های زیادی برای فکر کردن به راه‌های خوب برای کمک به ما در خروج از مشکلات و احیای واقعی فرهنگ ملی نیاز داریم. لزوماً درست نیست که پول زیادی که به فرهنگ تزریق می‌شود، فرهنگ را احیا کند. زیرا مشکل اساسی فرهنگ، مردم هستند. بنابراین، عامل انسانی باید در فعالیت‌های فرهنگی نفوذ کند، تنها با انسانیت می‌توان فرهنگ داشت. در جامعه ما، عوامل غیرانسانی و ضدانسانی در همه جا وجود دارند و همه را نگران می‌کنند.

حوادثی مانند ویتنام A یا «پروازهای نجات» اخیر در طول همه‌گیری کووید-۱۹، وقتی عمیقاً بررسی شوند، تخریب جدی فرهنگ نیز محسوب می‌شوند. مردم ما، با هزاران سال تمدن، چه زمانی چنین اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند؟ شاید نتوانیم برای مردم دارو پیدا کنیم، اما باید عشق و توجه زیادی به مردم داشته باشیم. گاهی اوقات وقتی به آن فکر می‌کنم، بسیار غمگین می‌شوم.

هدف دیگر، ساختن یک ویتنامیِ همه‌جانبه در عصر جدید است. به نظر شما، جوانان کشور ما در جامعه مدرن باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟

- در واقع، باید اینطور گفت. جوانان فرزندان زمانه هستند. زمانی که آنها را به دنیا آورده، زمانی است که برای آن زندگی و تلاش خواهند کرد.

دوران اقتصاد بازار تغییرات بی‌شماری را به همراه دارد. با این حال، بگذارید جوانان تصمیم بگیرند تا مسئول آنچه درک و تأمل می‌کنند باشند و از آنجا مسئولیت بلندمدتی در قبال کشور داشته باشند. ما باید به جوانان اعتماد کنیم، نه به هیچ کس دیگری. نکته مهم این است که ما باید برای آنها یک آرمان خوب را پرورش دهیم و حفظ کنیم، مانند شعله‌ای که از نسلی به نسل دیگر، از خانه‌ای به خانه دیگر منتقل می‌شود تا هرگز سرد نشود. وقتی آن شعله را به دست آوردند، تاریخ را خواهند ساخت...

Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 7.
Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 8.
Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 9.

در دوران مسئولیت شما، به دلیل ویژگی‌های آن دوران، بسیاری از آثار فرهنگی و هنری همچنان ممنوع بودند. آیا به عنوان یک شاعر، تا به حال صدای خود را برای دفاع از هنرمندانی که با مشکلاتی مواجه شدند، به کار گرفته‌اید؟

- راستش را بخواهید، من نمی‌توانم همه چیز را بدانم زیرا آثار در حوزه ناشران و روزنامه‌های مختلف، تحت مدیریت و بررسی متفاوت هر منطقه و هر صنعت هستند. همه می‌ترسند که مدیریت آنها دقیق نباشد. بنابراین، علاوه بر کتاب‌ها و مقالاتی که به درستی مدیریت می‌شوند، کتاب‌ها و مقالات زیادی نیز وجود دارند که با عجله مدیریت می‌شوند و باعث ایجاد افکار عمومی سنگین می‌شوند. من به وضوح می‌دانم که مسئول این امر هستم.

در مدیریت، کمی شادی هم وجود دارد وقتی که بتوانید رفقایتان را متقاعد کنید که وقتی نظرات متفاوتی در مورد اثر وجود دارد، حادثه بزرگی ایجاد نکنند. به عنوان مثال، کتاب «مزرعه بی‌پایان » نوشته نویسنده نگوین نگوک تو، اگرچه توسط انجمن نویسندگان به خوبی نقد شده است، اما همچنان واکنش‌های بسیاری را دریافت کرده است. خوشبختانه، خوانندگان واقعاً عاشق استعداد نگوین نگوک تو هستند و آژانس‌های مدیریتی به سرعت با یکدیگر بحث کردند، بنابراین مشکلات نویسنده را حل کردند.

به عنوان یک نویسنده، من با تمایلات خلاقانه و حتی کاوش‌های غیرمعمول هنرمندان همدردی می‌کنم، زیرا تنها تفاوت‌ها در سطح بالا می‌توانند برای آنها شادی و خوشبختی به ارمغان بیاورند. و چنین کاوش‌هایی اغلب بسیار تأثیرگذار هستند.

نویسندگان کشور ما گاهی اوقات چنین رنجی را متحمل می‌شوند.

پیش از این، حادثه‌ای رخ داده بود که باعث جنجال عمومی شد، زمانی که کتاب «شهریه با خون پرداخت می‌شود» نوشته‌ی نویسنده نگوین خاچ فوک توسط برخی از کادرهای جنبش شهری سابق هوئه مورد انتقاد قرار گرفت و سوزانده شد. آن دوره زمانی بود که شما در توا تین - هوئه کار می‌کردید، چگونه با آن برخورد کردید؟

- این حادثه زمانی اتفاق افتاد که من در یک سفر کاری بودم و تنها زمانی که به زادگاهم برگشتم، گزارشی از اتحادیه جوانان شهر دریافت کردم. پس از آن، به دستور کمیته حزب، برای مذاکره با مدیر انتشارات دانانگ جهت تصحیح و انتشار مجدد این اثر، به آنجا رفتم.

دونگ کی آن، شاعر، در مقاله‌ای اظهار داشت: نگوین خوآ دیم فردی صاحب نظر است، اما گاهی اوقات درگیر محدودیت‌های موقعیت خود نیز می‌شود. با توجه به اینکه هم شاعری با حساسیت‌های فراوان نسبت به زندگی و هم سیاستمدار هستید، آیا این موضوع تا به حال برای شما ایجاد تضاد و مشکل کرده است؟

- سیاست و شعر دو مقوله متفاوت هستند، اگرچه هدف یکسانی برای ساختن جامعه و مردم دارند. در حالی که سیاستمداران در عرصه سیاسی باید موضع اصولی صحیحی را حفظ کنند و عقلانیت و قانون را ترویج دهند، نویسندگان و شاعران مجازند در احساسات خود زندگی کنند و منبع خلاقیت را پرورش دهند.

من فکر می‌کنم جامعه حماقت و بی‌کفایتی سیاستمداران را نمی‌پذیرد، اما می‌تواند با هنرمندان به خاطر عادات خلاقانه‌شان همدردی کند.

اما مطمئناً هیچ تمایز مشخصی وجود ندارد، سردرگمی سیاسی/ادبی رایج است. بهتر است هنگام فعالیت سیاسی کمتر شعر بنویسید. و من بارها این کار را کرده‌ام.

با نگاهی به مسیری که پیموده‌ام، احساس می‌کنم زندگی نعمت‌ها و شانس‌های زیادی به من داده است: زنده ماندن برای بازگشت از جنگ؛ و استراحت آرام در زادگاهم پس از سال‌ها کار. واقعاً سپاسگزارم و مطمئنم:

«دنیا خیلی پهناوره، جاده‌ها خیلی گشاده»

بگذار زندگی‌ام را از نو بسازم

او آن را یک سفر بازگشت نامحدود نامید.

یکی از مردم بودن"

ممنون از به اشتراک گذاشتن!

Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 10.
Nguyên Bộ trưởng Bộ VHTT Nguyễn Khoa Điềm: Đằng sau vụ Việt Á, "chuyến bay giải cứu" là nỗi nhức nhối về văn hóa - Ảnh 11.


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تحسین مزارع بادی ساحلی گیا لای که در ابرها پنهان شده‌اند
کافی‌شاپ‌های هانوی با تزئینات جشنواره نیمه پاییز شلوغ شده‌اند و جوانان زیادی را برای تجربه این جشن به خود جذب می‌کنند.
«پایتخت لاک‌پشت‌های دریایی» ویتنام در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شد
افتتاحیه نمایشگاه عکاسی هنری «رنگ‌های زندگی اقوام ویتنامی»

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول