Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«افسانه» ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی

(دن تری) - از دوران دانشجویی تا زمان بازنشستگی، نام دکتر له با خان ترین با المپیاد بین المللی ریاضی گره خورده بود. برای او، این فقط یک دستاورد نبود بلکه سفری برای شناخت خود بود.

Báo Dân tríBáo Dân trí27/08/2025


در سال ۱۹۷۹، در سن ۱۷ سالگی، در حالی که دانش‌آموز کلاس ریاضی تخصصی در مدرسه ملی هوئه بود، لو با خان ترین با نمره کامل ۴۰ از ۴۰ جایزه اول المپیاد بین‌المللی ریاضی در لندن (بریتانیا) را از آن خود کرد و همچنین به خاطر راه حل منحصر به فردش، جایزه ویژه دانش‌آموزان را نیز از آن خود کرد.

پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده ریاضی دانشگاه دولتی مسکو (روسیه)، او به ویتنام بازگشت تا در دانشکده ریاضی و فناوری اطلاعات دانشگاه علوم طبیعی و دبیرستان استعدادهای درخشان (دانشگاه ملی شهر هوشی مین) تدریس کند.

المپیاد بین‌المللی ریاضی همچنان برای او سودمند بود، زمانی که او مربی نسل‌های زیادی از دانش‌آموزان ویتنامی شد که در این عرصه شرکت می‌کردند و دستاوردهای قابل توجهی داشتند.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 1

دکتر Le Ba Khanh Trinh با خبرنگار دن تری به اشتراک گذاشت (عکس: Hoai Nam).

دکتر لی با خان ترین، تنها در دبیرستان استعدادهای درخشان، تیم ریاضی مدرسه را رهبری کرد و 171 جایزه دانش‌آموز ممتاز ملی، 19 مدال المپیک بین‌المللی شامل 5 مدال طلا، 9 مدال نقره، 3 مدال برنز و 2 گواهی افتخار را به دست آورد. ناگفته نماند، او در آموزش بسیاری از تیم‌ها از استان‌ها و شهرهای دیگر شرکت کرد و همچنین مستقیماً تیم ریاضی ویتنام را در مسابقات بین‌المللی رهبری کرد.

خبرنگار دن تری پس از دریافت حکم بازنشستگی فردی که به عنوان «اسطوره ریاضی ویتنام» شناخته می‌شود، پس از نزدیک به ۴۰ سال کار به عنوان معلم و تقریباً تمام عمرش با ریاضیات، گفتگویی با او انجام داد.

جایزه بزرگ را برد و مسئله را اشتباه حل کرد

با بازگشت به بیش از ۴۵ سال پیش، در سال ۱۹۷۹، زمانی که دانش‌آموزی به نام «له با خان ترین» در المپیاد بین‌المللی ریاضی لندن شرکت کرد، چه چیزی را بیش از همه به خاطر دارید؟

- خیلی چیزها یادم هست! آن سال، ۴ دانش‌آموز دیگر شرکت‌کننده در المپیاد بین‌المللی ریاضی، همگی دانش‌آموزان هانوی بودند، فقط من دانش‌آموزی از استان دیگری بودم. در مقایسه با دوستانم، توانایی من در آن زمان بسیار ضعیف‌تر بود.

وقتی جوان بودم، اهل رقابت بودم. وقتی برای تحصیل به هانوی برگشتم، خیلی درس خواندم و تمام انرژی‌ام را به مطالعه و یادگیری اختصاص دادم. این دوران به من کمک کرد تا حدودی فاصله‌ام را با دوستانم کم کنم.

در آن زمان، جنگ مرزی بود، دانش‌آموزان و ما همیشه روحیه‌ی پیوستن به ارتش را در هر زمانی داشتیم.

در آن زمان، ویتنام تحت تحریم بود، بنابراین هیئت ویتنامی نمی‌توانست مستقیماً برای شرکت در المپیاد بین‌المللی ریاضی به انگلستان برود، بلکه مجبور بود به اتحاد جماهیر شوروی پرواز کند، در آنجا منتظر بماند تا نتایج را بداند و اینکه آیا می‌تواند برای شرکت به انگلستان برود یا خیر.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 2

دانش‌آموزی به نام له با خان ترین، جایزه اول و جایزه ویژه المپیاد بین‌المللی ریاضی ۱۹۷۹ لندن را دریافت کرد (عکس: NVCC).

در مورد نمره عالی ۴۰ از ۴۰ و همچنین جایزه ویژه دانش‌آموزانی که در المپیاد بین‌المللی ریاضی آن سال راه‌حل‌های منحصر به فردی داشتند، چه می‌توان گفت؟

- آن سال، من در امتحان یک سوال را اشتباه جواب دادم. روز اول امتحان، وقتی 15 دقیقه مانده بود، جوابم را بررسی کردم و متوجه شدم که سوال را کاملاً برعکس جواب داده‌ام.

برگه امتحان دو نقطه داشت که در یک جهت حرکت می‌کردند، اما من اشتباهاً آن را طوری حل کردم که انگار دو نقطه در جهت مخالف هم حرکت می‌کنند. من با عجله کارهای اضافی را طبق خواسته برگه امتحان انجام دادم، در این زمان بقیه دانش‌آموزان برگه‌هایشان را تحویل داده و رفته بودند.

هنگام انجام آزمون، از سرپرست پرسیدم: «اجازه دهید چند خط دیگر بنویسم.» سرپرست هنوز منتظر من بود. با تشکر از او، تحویل آزمونم را تمام کردم.

من هنوز مسئله‌ی معکوس اشتباه را در آزمون نگه داشته بودم، آن را خط نزده بودم. در واقع، مسئله اشتباه بود اما جواب اشتباه نبود، جواب من موقعیت معکوس را در کنار همان جهت اضافه کرده بود. شاید این یک خوش‌شانسی برای من بود.

المپیاد جهانی ریاضی سال ۱۹۷۹ دقیقاً ۴۰ سال بعد در یک جلسه بسیار ویژه در من «بیدار» شد.

در سال ۲۰۱۹، من عضوی از تیم ویتنام بودم که در المپیاد بین‌المللی ریاضی در بریتانیا شرکت کرد. در طول جلسه، وقتی از تیم ویتنام نام بردیم، یکی از داوران باسابقه المپیاد بین‌المللی ریاضی به من یادآوری کرد: «وای، ویتنام؟ یک پسر ویتنامی از شما بود که در سال ۱۹۷۹ مدال طلای مطلق و جایزه ویژه را از آن خود کرد. من همیشه کار او را به یاد خواهم داشت.»

با شنیدن این حرف، معلم‌های گروه فوراً من را نشان دادند - همان «پسر ویتنامی» آن سال که ممتحن کمی قبل به او اشاره کرده بود.

چه برخورد عجیبی، من همان کسی را دیدم که ۴۰ سال پیش در امتحان المپیک من نمره داده بود.

او گفت آن سال، وقتی داشت امتحان یک دانش‌آموز ویتنامی را تصحیح می‌کرد، امتحان خیلی کوتاه بود و ممتحنین به یکدیگر می‌گفتند: «احتمالاً به اندازه کافی خوب نیست.» بعد یکی از ممتحنین فریاد زد: «اوه، او درست انجامش داد!» از آن به بعد، معلم هر بار که در تصحیح امتحان المپیاد بین‌المللی ریاضی شرکت می‌کرد، تحت تأثیر کلمه «ویتنام» قرار می‌گرفت.

بیدار شدن از خواب پس از "کیش و مات شدن" توسط دانش‌آموزان

بعد از فارغ‌التحصیلی در روسیه، به ویتنام برگشتید و به جای اینکه به دنبال فرصت‌های شغلی در خارج از کشور باشید، به تدریس ادامه دادید. آیا احساس می‌کنید وقتی تصمیم گرفتید به خانه برگردید و به تدریس ادامه دهید، خودتان را «محدود» کردید؟

برای من، بازگشت به ویتنام برای زندگی و کار یک چیز طبیعی است، بدون هیچ نگرانی یا دغدغه‌ای وقتی زادگاهم آنجاست، اقوامم آنجا هستند. من هرگز به کار در خارج از کشور فکر نکرده‌ام، بنابراین شاید به همین دلیل است که آن فرصت‌ها به سراغم نیامده‌اند.

نقل مکان از هوئه به شهر هوشی مین برای زندگی و کار، افق جدیدی برای من بود. این کشور در دوره‌ای باز با چیزهای جالب و جدید زیادی برای کشف کردن بود.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 3

آقای ترین به همراه همکاران و دانش‌آموزان در المپیاد بین‌المللی ریاضی (عکس: NVCC).

من دوست دارم معلم باشم، شاید تحت تأثیر بسیاری از معلمان در طول تحصیلم در روسیه. معلمان تصاویر ملایم، کند، ساکت و بی‌صدا نیستند... من تصاویری از معلمان قوی و سرسخت با سبک‌های تدریس بسیار فردی و منحصر به فرد می‌بینم.

به عنوان یک معلم، بهترین چیز این است که دانش‌آموزانم به من درس داده‌اند و چشمانم را به روی بسیاری از چیزها باز کرده‌اند. من خودم را زیر سوال می‌برم و وقتی به دانش‌آموزان خودم نگاه می‌کنم، با خودم سخت‌گیر هستم.

تدریس و دانشجویان چگونه به رشد دکتر لی با خان ترین کمک کرده‌اند؟

- با نگاهی به سال های اول تدریسم، می بینم که اگر نگوییم بی مسئولیت، اما بسیار بی مسئولیت بودم. در آن زمان، اغلب مسائل را از کتاب های بین المللی ریاضی می دادم و اجازه می دادم دانش آموزان خودشان آنها را حل کنند، در حالی که خودم خیالم راحت بود چون پاسخ ها از قبل در کتاب ها بود.

دانش‌آموزان راه‌حل‌های بهتر و جالب‌تری ارائه دادند و بارها مرا «کیش و مات» کردند. راه‌حل‌های موجود در کتاب‌هایی که ارائه می‌دادم، فاقد روح، شور و اشتیاق و فردیت بودند و با دانش‌آموزان من هماهنگ نبودند.

من معلمان سرسخت خودم را در روسیه به یاد می‌آورم. می‌دانم که اگر این وضعیت ادامه یابد، معلمان «محو» می‌شوند و دانش‌آموزان پیشرفت نخواهند کرد. من نمی‌توانم به پیشرفت دانش‌آموزان کمک کنم، بلکه در عوض آنها را عقب نگه می‌دارم.

بعد از اینکه توسط شاگردانم «کیش و مات» شدم، از خواب بیدار شدم. به آنها پیوستم، با آنها درس خواندم، مسائل را با آنها حل کردم، روح و جوهره‌ام را در هر مسئله به کار گرفتم. این شاگردانم بودند که مرا بالا بردند، به من کمک کردند تا تغییر کنم و مرا نجات دادند.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 4

از نظر او، دانش‌آموزان کسانی هستند که او را بیدار کرده و به رشدش کمک کرده‌اند (عکس: NVCC.

سفر شما در همراهی دانش‌آموزان ویتنامی برای رقابت در المپیاد بین‌المللی ریاضی قطعاً فقط به این خلاصه نمی‌شود که مردم چند مدال طلا و نقره می‌بینند؟

در سال ۲۰۰۵، من تازه کارآموزی‌ام را با هدایت دانش‌آموزان به المپیاد بین‌المللی ریاضی شروع کرده بودم. امتحانات اغلب مرا با پشیمانی و «کاش» تنها می‌گذاشتند...

در سال ۲۰۱۳، برای اولین بار، من سرپرست هیئتی از دانش‌آموزان ویتنامی برای رقابت در المپیاد بین‌المللی ریاضی بودم. دانش‌آموزان حاضر در هیئت بسیار متحد بودند و در آزمون بسیار خوب عمل کردند، اما در واقع، در آن زمان، من و سرپرستان هیئت همگی تازه‌کار بودیم و تجربه کمی داشتیم. این امر منجر به کسر امتیاز از یکی از دانش‌آموزان حاضر در هیئت در آزمون هندسه شد که بسیار تأسف‌بار بود و باعث شد او با اختلاف ۱ امتیاز مدال طلا را از دست بدهد.

من برای گروه متاسفم، اما چیزی که بیشتر از همه برای آن دانش‌آموز متاسفم. مدام با خودم فکر می‌کنم، کاش بهتر عمل کرده بودم...

جدا از داستان امتحان، یک حسرت دیگر هم وجود دارد، و آن مربوط به معلم بریتانیایی است که در سال ۱۹۷۹ امتحان من را تصحیح کرد، که من تصادفاً بعد از ۴۰ سال دوباره او را ملاقات کردم، همانطور که در بالا ذکر شد.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 5

معلم له با خان ترین در اوقات فراغت نادر خود با دوستانش گیتار می‌نوازد (عکس: NVCC).

در سال ۲۰۲۴، به دلیل جنگ، المپیاد بین‌المللی ریاضی به جای اوکراین به انگلستان منتقل شد. وقتی هیئت را بردم، هدیه کوچکی برای معلم آماده کردم اما خیلی دیر شده بود... او تازه فوت کرده بود.

شاید سرنوشت فقط یک بار به من اجازه داد تا با نمره دهنده امتحان ویژه ام ملاقات کنم - معلمی که تمام زندگی خود را وقف همراهی با المپیاد ریاضی کرد.

الگو قرار دادن کودکان در ... "ناامیدی"

آیا پس از بازنشستگی، روزی از «پسر ریاضی» لو با خان ترین با فراغت و فراغت با سرگرمی‌اش که از دوران دانشجویی گیتار زدن بود، سپری می‌شود؟

نه، من هنوز بعد از بازنشستگی سرم شلوغ است، حتی شلوغ‌تر چون باید خرید مواد غذایی برای همسرم را انجام دهم. همسرم در بانک کار می‌کند، شغل بسیار استرس‌زایی دارد، قبلاً نمی‌توانستم این بار را با او تقسیم کنم، اما حالا بازنشسته شده‌ام، او هم پیر است، اگر این کار را نکنم، همسرم دچار استرس، سردرد، سرگیجه می‌شود...

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفرش برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 6

دکتر لی با خان ترین پس از بازنشستگی، علاوه بر ادامه تمرین تیم ملی، وظیفه خرید برای همسرش را نیز بر عهده گرفت (عکس: هوآی نام).

من هنوز در آموزش تیم دانش‌آموزان تیزهوش شرکت می‌کنم. در تدریس، به خصوص برای دانش‌آموزان تیزهوش، الزامات روز به روز بیشتر می‌شود. آنچه که من قبلاً و اکنون دارم و می‌دانم برای آموزش به دانش‌آموزان کافی نیست، بلکه باید تغییر کند تا بهتر و بهتر شود، که به این معنی است که کار دشوارتر و سنگین‌تر نیز می‌شود.

من فکر می‌کنم «زنجبیل هر چه کهنه‌تر، تندتر». روزی که چیزی یاد نگیرم، روزی که مغزم چیزی برای بهبود آگاهی و دانشم دریافت نکند، روز هدر رفته‌ای است.

مسائلی وجود دارند که امروز آنها را حل می‌کنم، اما پس از مدتی، شاید سال‌ها بعد، باید بگویم که اینطور نیست. به جز آنچه ساده و درست است، هیچ چیز درست نیست. آنچه من می‌دانم، تنها چیزی است که در حال حاضر می‌دانم.

قبلاً، من یک اصل داشتم که به هیچ فرد یا تیمی آموزش ندهم. تدریس خصوصی همیشه باعث می‌شد احساس عجیبی داشته باشم. اما حالا طور دیگری فکر می‌کنم، شاید مثلاً به تیمی مثل هوئه آموزش بدهم، این عشق است، این قدردانی است.

اما وقتی دیگر به یک برنامه کاری ثابت وابسته نبودم، احساس آرامش بیشتری هم می‌کردم. همسرم به تازگی یک گیتار به من داده بود و می‌توانستم بنشینم و آن را بنوازم. یادم می‌آید زمانی که ۲۶ ساله بودم، وقتی به خانه دوست دخترم (همسر آینده‌ام) رفتم، با فراغت گیتار می‌زدم. بعد از آن، وقت نداشتم گیتار بزنم، بنابراین آن را به برادرزاده‌ام دادم.

رفتن به بازار برای همسرتان، آموزش فرزندانتان و مدیریت پول، حل این چیزها در مقابل حل مسائل ریاضی، که کدام دشوارتر است، آقا؟

- به همان اندازه دشوار (می‌خندد). من متوجه شده‌ام که ریاضی نه تنها به من کمک می‌کند همه چیز را در زندگی‌ام از نظر علمی سازماندهی کنم، بلکه به من کمک می‌کند تا برای همسرم به سوپرمارکت بروم.

وقتی به سوپرمارکت می‌روم، محصولاتی را که قیمت مناسبی دارند و در مقایسه با امکاناتشان خیلی گران نیستند، انتخاب نمی‌کنم؛ منتظر محصولات تبلیغاتی و تخفیف‌دار می‌مانم تا آنها را به عنوان رزرو بخرم تا در صورت نیاز، فوراً آنها را داشته باشم.

اما من خودم را الگویی «ناامیدکننده» برای فرزندانم می‌بینم. هیچ‌کدام از فرزندانم مسیر شغلی مرا دنبال نمی‌کنند، که به نظرم طبیعی است. آن‌ها علایق و انتخاب‌های خودشان را دارند.

من زمانی به دنیا آمدم و بزرگ شدم که کشور در سختی بود. من بسیار مقتصد و اقتصادی زندگی می‌کردم. اگر سیبی خراب بود، قسمت خراب آن را جدا می‌کردم و از آن استفاده می‌کردم، اما همسر و فرزندانم فوراً آن را دور می‌ریختند.

به همین دلیل، زن و شوهرها، پدران و فرزندان اغلب با هم دعوا می‌کنند. همین اواخر، بعد از سرخ کردن ماهی، روغن را برای استفاده بعدی نگه داشتم، اما فرزندانم آن را دور انداختند. لباس‌های نو را آویزان کردم تا دفعه بعد دوباره بپوشم، در حالی که فرزندانم لباس‌های نو خود را بلافاصله پس از رسیدن به خانه در ماشین لباسشویی می‌ریزند... البته، من چیزهای دوست‌داشتنی هم در سبک زندگی همسر و فرزندانم می‌بینم.

از نظر من، همسر و فرزندانم بیش از حد ولخرج و ولخرج هستند و برعکس، فرزندانم می‌گویند که من خیلی مقتصد و بدبخت زندگی می‌کنم و گاهی می‌گویند: «پدرم خودخواه است». فکر نمی‌کنم بتوانم سبک زندگی فرزندانم را تغییر دهم یا به آنها بدهم، فقط می‌توانم کم کم ارزش‌هایی مانند عزت نفس، صداقت، درستکاری، سخت‌کوشی و... را در آنها القا کنم.

اسطوره ریاضی ویتنامی و سفری برای فتح المپیاد بین‌المللی ریاضی - 7

«پسر طلایی ریاضیات» به همراه همسر و فرزندانش (عکس: NVCC).

مدیریت پول یک مسئله بسیار گسترده و پیچیده است و نیاز به دانش زیادی دارد که من نمی‌توانم به آن بپردازم. من وقت و انرژی لازم برای این کار را ندارم، نمی‌توانم این کار را انجام دهم، بنابراین به توافق همسرم برای هر پولی که دارم گوش می‌دهم.

حالا که بازنشسته شده‌ام، هنوز تدریس می‌کنم، تیم را رهبری می‌کنم و در جلسات حرفه‌ای شرکت می‌کنم، و او فوراً می‌پرسد: «هنوز هم خوش می‌گذرانی؟». ممکن است در ریاضی درست یا غلط وجود داشته باشد، اما در زندگی، گاهی اوقات گوش دادن به همسرتان راهی برای شاد نگه داشتن خانواده‌تان است.

- از به اشتراک گذاشتن مطالب بسیار سپاسگزارم و برایتان آرزوی سلامتی دارم!

منبع: https://dantri.com.vn/giao-duc/huyen-thoai-tan-hoc-viet-nam-va-hanh-trinh-chinh-phuc-olympic-toan-quoc-te-20250826164430094.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

مزارع پلکانی فوق‌العاده زیبا در دره لوک هون
گل‌های «غنی» که هر کدام ۱ میلیون دونگ قیمت دارند، هنوز در ۲۰ اکتبر محبوب هستند.
فیلم‌های ویتنامی و سفر به اسکار
جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول