Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زندگی در یک خانواده سه نسلی اما هنوز تنها

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ10/11/2024

خانواده‌هایی که سه نسل (پدربزرگ و مادربزرگ، والدین، فرزندان) در آنها زندگی می‌کنند، شکاف‌های فزاینده‌ای دارند. در یک خانه، گاهی پدربزرگ و مادربزرگ جداگانه آشپزی می‌کنند و غذا می‌خورند، در حالی که والدین با فرزندان خود بیرون غذا می‌خورند.


Khi sống chung trong gia đình 3 thế hệ mà vẫn cô đơn - Ảnh 1.

در طول تعطیلات، بسیاری از خانواده‌ها وقت خود را با هم می‌گذرانند، به گشت و گذار می‌روند و خوش می‌گذرانند - عکس: HAI QUYNH

خانم ان.وی.تی (۶۵ ساله، ساکن منطقه بین تان، شهر هوشی مین) و همسرش که بیش از ۲ سال است با فرزندان و نوه‌هایش زندگی می‌کنند، مجبور بوده‌اند جداگانه غذا بخورند.

با هم زندگی می‌کنند اما به ندرت با فرزندان و نوه‌هایشان صحبت می‌کنند

خانم ت. دو پسر دارد، اما با پسر کوچک‌تر زندگی می‌کند، زیرا به نظر او، «پسر کوچک‌تر شخصیت آرامی دارد.» از روزی که پسر کوچک‌ترش در شرف ازدواج بود، او دستور داد خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردند تخریب شود و خانه‌ای جدید مطابق میل پسر کوچک‌ترش ساخته شود.

همسر پسر کوچک، اولین و دومین فرزندشان را به دنیا آورد. در این مدت، آقای و خانم ت مشغول آشپزی و مراقبت از نوه‌هایشان بودند. با بزرگ شدن بچه‌ها، زندگی خانوادگی تغییرات زیادی کرد.

یک روز خوب، پسر کوچک‌تر و همسرش به پدربزرگ و مادربزرگشان گفتند که فرزندانشان حالا باید عصرها به کلاس‌های فوق برنامه بروند. برایشان خسته‌کننده بود که برای شام منتظر بمانند، بنابراین تصمیم گرفتند فرزندانشان را برای غذا خوردن بیرون ببرند و سپس برای راحتی آنها را به کلاس‌های فوق برنامه ببرند.

اگرچه خانم ت. به او گفته بود روزهایی که بچه‌ها می‌توانند زودتر به خانه بیایند و مجبور نباشند به کلاس‌های فوق برنامه بروند، او برایشان غذا درست می‌کند تا با هم غذا بخورند، اما پسر کوچک‌تر و همسرش همچنان بر این جمله اصرار داشتند که «برای خانواده ما غذا خوردن بیرون راحت‌تر است». بنابراین از آن به بعد، آقای و خانم ت. مجبور بودند جداگانه غذا بخورند. گاهی اوقات، آخر هفته‌ها، تمام خانواده با همه اعضا یک وعده غذایی «دور هم» داشتند.

خانم ت. که با فرزندان و نوه‌هایش زندگی می‌کند، زمان کمتری برای ملاقات و صحبت با آنها دارد. هر روز صبح، حدود ساعت ۷، فرزندان و نوه‌هایش برای خداحافظی با پدربزرگ و مادربزرگشان به طبقه پایین می‌آیند و سپس با عجله به محل کار یا مدرسه می‌روند. روزهایی که قبل از ساعت ۹ شب به خانه می‌آیند، فرزندان و نوه‌ها با پدربزرگ و مادربزرگشان خداحافظی می‌کنند و سپس به اتاق‌هایشان می‌روند. روزهایی که خانواده دیر به خانه می‌آیند، پدربزرگ و مادربزرگ از قبل چراغ‌ها را خاموش کرده‌اند و به رختخواب رفته‌اند تا صبح روز بعد زودتر برای ورزش بیدار شوند. آخر هفته‌ها، بچه‌ها به سر کار می‌روند یا در اتاق‌هایشان می‌مانند تا فیلم تماشا کنند، در حالی که نوه‌ها هر کدام تلفن شخصی خود را دارند.

خانم ت. بارها فکر می‌کند که چون زندگی در شهر خیلی شلوغ است، یا چون دیدگاه‌های نسل‌ها به طور فزاینده‌ای متفاوت است، با اینکه او با فرزندان و نوه‌هایش زندگی می‌کند، دفعات ملاقات و صحبت او به طور فزاینده‌ای کم می‌شود!

با نگاهی به گذشته، خانم ت. متوجه شد که طرز فکرش با طرز فکر فرزندانش بسیار متفاوت است. در حالی که او و همسرش فقط به خاطر خانواده دوست داشتند در خانه غذا بخورند، پسر و عروسش فکر می‌کردند که غذا خوردن در رستوران راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر است و این زمان صرف کارهای مهم‌تر می‌شود، یا اگر کاری برای انجام دادن وجود ندارد، آن زمان برای استراحت است.

خانم ت. فکر می‌کند بچه‌ها نیازی به کلاس‌های فوق برنامه ندارند، و به بچه‌هایش می‌گوید که باید استراحت کنند، کارهای خانه را بلد باشند... وقتی عروسش این را شنید گفت: «مامان، الان زمانه خیلی فرق کرده. الان جاروبرقی، جاروبرقی، ماشین ظرفشویی، ماشین لباسشویی... هست، تازه اگر لازم باشد، می‌توانی خدمتکار هم استخدام کنی. مامان، در این دوره و زمانه، اگر به کلاس‌های فوق برنامه نروی، عقب می‌مانی!»

باید فرزندان خود را نادیده گرفت

شوهرش زود فوت کرد، خانم NNM (62 ساله، ساکن منطقه 7) با تنها پسرش و همسرش زندگی می‌کند. خانم م. گفت که پسر و عروسش با هم در خارج از کشور تحصیل کردند، در آنجا با هم آشنا شدند و سپس برای ازدواج به شهر هوشی مین بازگشتند.

در ابتدا، پسرش قصد داشت پس از ازدواج خانه‌ای اجاره کند، اما او امتناع کرد. خانم م. در یک خانه ویلایی بزرگ در منطقه ۷ با اتاق‌های خالی زیاد زندگی می‌کند. پس از سال‌ها دوری از پسرش، او فقط می‌خواهد با او باشد.

وقتی نوه‌اش به دنیا آمد، زندگی کل خانواده زیر و رو شد. دیدگاه‌های متفاوت در مورد تربیت نوه‌ها و فرزندان، خانواده را متشنج کرد. فرزندانش از سنین پایین می‌خواستند در اتاق خودشان بخوابند و دوربین‌هایی برای نظارت بر آنها نصب شده بود. اگرچه خانم م. سعی می‌کرد «همراهی کند»، اما می‌ترسید که شب‌ها اتفاقی برای نوه‌اش بیفتد، بنابراین گاهی اوقات به اتاق نوه‌اش می‌رفت تا مراقب او باشد.

فرزندان او نیز طبق برنامه غذا می‌خورند و می‌خوابند. عروسش هنگام آموزش غذا خوردن به فرزندانش، به آنها به سبک ژاپنی، هر غذا را جداگانه، می‌دهد، در حالی که او فکر می‌کند مردم ویتنام باید به سبک ویتنامی غذا بخورند و غذا را با همه گروه‌های مواد مغذی مخلوط کنند.

یک بار پسرش مستقیماً به او گفت: «دیدگاه‌های ما خیلی متفاوت است، اگر می‌خواهی در نحوه تربیت فرزندانمان دخالت کنی، چاره‌ای جز این نداریم که از اینجا برویم و جداگانه زندگی کنیم.»

از آن زمان، با اینکه چیزهای اشتباه زیادی دید، اما همچنان «نادیده گرفتن» را تمرین می‌کرد. خانم م. با اشک گفت: «نادیده گرفتن غریبه‌ها آسان است، اما نادیده گرفتن فرزندان و نوه‌های خودتان واقعاً دردناک است.»

اگرچه او مادربزرگش را خیلی دوست دارد و می‌خواهد او را راضی کند، اما پی‌تی‌پی (۱۹ ساله، ساکن منطقه فو نهوان) هنوز هم اذعان می‌کند که دیدگاه مادربزرگش با او بسیار متفاوت است. برای جوانانی مثل او، پوشیدن شلوارک در ملاء عام امری عادی است، اما هر بار که او شلوارک می‌پوشد، مادربزرگش احساس ناراحتی زیادی می‌کند زیرا از قضاوت شدن می‌ترسد.

او همچنین به او توصیه کرد که «سخت درس بخواند، بعد از فارغ‌التحصیلی شغل ثابتی داشته باشد و ازدواج کند»، در حالی که او می‌خواست آزادانه این دنیا را کشف کند، بنابراین داشتن شغل ثابت یا ازدواج برایش مهم نبود.

بارها پ. این موضوع را با مادرش در میان گذاشت، مادرش گفت که او پیر شده است، پس باید خودش را جای او بگذارد تا او را بهتر درک کند. علاوه بر این، مادر پ. نیز به این نکته اشاره کرد که وظیفه هر دو مادر و دختر این است که او را خوشحال کنند. پ. فکر می‌کرد که حرف مادرش منطقی است، اما امیدوار بود که مادربزرگ و مادرش «چیزهای جدید» نسل جوان را به‌روز کنند تا نسل جوان را بهتر درک کنند!

نزدیکی اما به اندازه کافی نداشتن اشتراک‌گذاری با یکدیگر در بسیاری از خانواده‌های چند نسلی که با هم زندگی می‌کنند، غیرمعمول نیست. آیا هر نسل باید درک کند که نسل دیگر چگونه متفاوت است تا حتی اگر نتوانند با هم آشتی کنند، همچنان بتوانند با یکدیگر همدردی کنند و به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارند؟ و همچنین، برای اینکه خودشان راحت‌تر باشند...



منبع: https://tuoitre.vn/khi-song-chung-trong-gia-dinh-3-the-he-ma-van-co-don-20241110092437404.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد
باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند
بنفش تام کوک - نقاشی جادویی در قلب نین بین
مزارع پلکانی فوق‌العاده زیبا در دره لوک هون

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

نگاهی به سفر ارتباط فرهنگی - جشنواره جهانی فرهنگ در هانوی ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول