دنبال یه دوست دختر میگشتم و با دختر رویاهام آشنا شدم
نگوین بنگ (که در حال حاضر ۳۷ سال دارد) در یک خانواده روستایی در شاندونگ (چین) متولد شد. پدرش کارگر مزرعه و مادرش نانوا بود. نگوین بنگ تنها فرزند یک خانواده مرفه بود، بنابراین از سنین پایین لوس شد. والدینش هرگز به او اجازه کار یدی نمیدادند، اما همیشه شرایطی را برای تحصیل او فراهم میکردند.
در سال ۲۰۰۶، یوان پنگ ۱۹ ساله در آزمون ورودی دانشگاه جینان در رشته تاریخ قبول شد. این رشته در آن زمان محبوب نبود و آیندهی درخشانی نداشت. بنابراین، یوان پنگ اغلب نگران بود که پس از فارغالتحصیلی نتواند شغلی پیدا کند. اما همه چیز به لطف یک برخورد اتفاقی و اطلاعاتی از بایدو تغییر کرد.
نگوین بنگ در دوران دانشگاه، هنگام قدم زدن در خیابان، به طور اتفاقی با دختری آشنا شد. در آن زمان، آن دختر در دانشگاه جنوب غربی جیائوتونگ در چنگدو، در رشته زبان فرانسه تحصیل میکرد. این دختر ستاره مدرسه بود، بنابراین او در نگاه اول عاشقش شد. نگوین بنگ از این رابطه بسیار هیجانزده بود، اغلب دختر را برای غذا خوردن بیرون میبرد، بیرون میرفت و با او زبان فرانسه میخواند.
پس از مدتی ارتباط، آنها رسماً عاشق و معشوق شدند.
عشق دانشجویی همیشه زیباست، اما بعد از فارغالتحصیلی، افراد اغلب مجبور به جدایی میشوند و نگوین بنگ هم از این قاعده مستثنی نیست.
در سال ۲۰۱۰، پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، دوست دختر نگوین بنگ به تنهایی برای کار به الجزایر، شمال آفریقا، رفت و به عنوان مترجم زبان فرانسه برای یک شرکت چینی کار کرد. نگوین بنگ با دیدن رفتن دوست دخترش، فقط میخواست به دنبال او برود، اما در آن زمان زبان فرانسه او به درستی آموزش ندیده بود و نمیتوانست ترجمه کند. در ۶ ماه بعد، نگوین بنگ در یک کلاس زبان فرانسه ثبت نام کرد و به طور سیستماتیک آن را آموخت.
در آوریل ۲۰۱۱، نگوین بنگ از طریق معرفی یکی از دوستانش به الجزایر رفت و همچنین به عنوان مترجم زبان فرانسه شغلی پیدا کرد. در این مدت، او قصد داشت یک دوست دختر پیدا کند. اما وقتی با او آشنا شد، دختر گفت که میخواهد از او جدا شود زیرا عاشق رئیس شرکت شده است.
نگوین بنگ پس از اینکه دوست دخترش او را ترک کرد، عاشق یک منشی زیبا میشود. عکس: Baidu
در آن زمان، او بسیار بدبخت بود زیرا احساس میکرد به او خیانت شده است. اما او همچنین میدانست که دلیل اینکه دوست دخترش از این عشق دست کشیده، فقر بیش از حد او بوده است. بنابراین نگوین بنگ قسم خورد که پول زیادی به دست آورد.
در آن زمان، اگرچه شغل مترجمی زبان فرانسه به او کمک میکرد تا بیش از ۱۰،۰۰۰ یوان (بیش از ۳۵ میلیون دونگ ویتنامی) در ماه درآمد داشته باشد، نگوین بنگ راضی نبود و مدام شغلش را عوض میکرد.
در سال ۲۰۱۳، او به عنوان فروشنده، مترجم و بسیاری از مشاغل دیگر به یک شرکت خصوصی پیوست. درآمد ماهانه او در مقایسه با قبل دو برابر شد.
وقتی موقعیت شغلی کوچکی داشت، شرکت برایش منشیای اختصاصی ترتیب داد. این دختر نینا نام داشت، عرب، سفیدپوست و بسیار زیبا.
خانواده نینا بسیار ثروتمند هستند، او با ۶ خواهر و برادر، فرزند چهارم خانواده است. پدرش تاجر است. نینا تنها دختر خانواده است که به دانشگاه میرود، بنابراین پدرش برای او ارزش زیادی قائل است.
وقتی نگوین بنگ برای اولین بار نینا را ملاقات کرد، احساس کرد که او بسیار زیبا است و توانایی کار خوبی دارد. در برخی مناطق الجزایر هنوز به زبان عربی صحبت میشود و نگوین بنگ نمیفهمد، بنابراین مجبور شد از نینا بخواهد که ترجمه کند.
نینا به تدریج به دستیار مورد اعتماد او تبدیل شد. پس از گذراندن زمان زیادی با هم، احساساتی بین آنها شکل گرفت و این دو از رئیس و کارمند به عاشق و معشوق تبدیل شدند. پس از یک ماه قرار ملاقات، نینا ابتکار عمل را به دست گرفت تا نگوین بنگ را به خانه ببرد. اما به طور غیرمنتظرهای، به محض ورود به خانه، پدرش برخورد ناخوشایندی نشان داد و نپذیرفت که دخترش با یک مرد خارجی با حقوق متوسط قرار میگذارد.
نگوین بنگ در مواجهه با پدرزن آیندهاش چیز زیادی توضیح نداد. در مورد نینا، او مصمم بود که اگر نگوین بنگ نباشد، با هیچ کس ازدواج نکند. در نهایت، پدرش مجبور شد تسلیم شود و این رابطه را بپذیرد.
بعد از آن، نگوین بنگ هم آشکارا به والدینش گفت که عاشق یک دختر آفریقایی است. در ابتدا والدینش راضی نشدند، اما وقتی چهره نینا را دیدند، فوراً سر تکان دادند.
با کمک همسرش میلیونر شود
در پایان سال ۲۰۱۴، نگوین بنگ به یک شرکت چینی دیگر پیوست و در بخش پروژه مشغول به کار شد. او سمت مدیر بخش مواد را بر عهده داشت. این شغل نیاز به مهارتهای ارتباطی اجتماعی خوبی داشت. در این مدت، دوست دخترش نینا نیز به مؤثرترین دستیار نگوین بنگ تبدیل شد و به او در حل بسیاری از اختلافاتی که در محل کار پیش میآمد، کمک کرد.
عشق او در ابتدا توسط پدرزنش ممنوع شده بود. عکس: بایدو
در سال ۲۰۱۶، نگوین بنگ هنوز حقوق بالایی دریافت میکرد و از مزایای خوبی برخوردار بود. اما او ناگهان شغل خود را ترک کرد زیرا همیشه آرزوی راهاندازی یک کسب و کار را داشت. این بار، نگوین بنگ تصمیم به استعفا گرفت زیرا یکی از همکاران سابقش از او دعوت کرد تا یک موسسه طراحی معماری افتتاح کند.
این همکار در الجزایر، او هم چینی بود. همزمان، او از یک استعداد دیگر در زمینه معماری نیز دعوت کرد. هر سه مزیتهای خاص خود را دارند، بنابراین پس از افتتاح موسسه طراحی معماری، پروژهها یکی پس از دیگری از راه رسیدند.
در طول آن سالها، نگوین بنگ اولین «ظرف طلا» را در زندگی خود با درآمد سالانه بیش از ۲ میلیون یوان (حدود ۷ میلیارد دونگ ویتنامی) به دست آورد. در این مدت، نگوین بنگ خانهای در الجزایر و چندین خودرو از جمله یک مرسدس بنز GLE به ارزش بیش از ۱ میلیون یوان خریداری کرد.
در این مدت، چون او سخت مشغول پول درآوردن بود، از دوست دخترش نینا غافل شد. نینا که نمیخواست این رابطه مدت زیادی دوام بیاورد، نگوین بنگ را به ازدواج ترغیب کرد.
در آوریل ۲۰۱۸، نگوین بنگ، نینا را به چین برد. این اولین بار بود که نینا به چین میآمد و او واقعاً از این کشور خوشش آمد. سپس او و دوست پسرش به زادگاه دوست پسرش رفتند و با والدین آیندهاش آشنا شدند. همه او را خیلی دوست داشتند.
چند روز بعد، آن دو برای ثبت ازدواج و گرفتن عکسهای عروسی به جینان رفتند. از آنجا که مشغول تجارت بودند، در چین عروسی برگزار نکردند و با عجله به الجزایر برگشتند. این بار، نگوین بانگ به خانه پدرزنش رفت. پدرزنش با او مؤدبتر بود و هدیهای ارزشمند از دامادش دریافت کرد. پس از آن، آن دو در این کشور عروسی برگزار کردند.
نگوین بنگ بعد از ازدواج بیکار نبود چون موسسه طراحی معماری سفارشهای زیادی داشت. او زود میرفت و دیر به خانه میآمد و خیلی کم میخوابید. در محل کار خیلی تلاش میکرد.
همسرش کسی بود که به او کمک کرد تا به ثروت امروزیاش برسد. عکس: بایدو
در طول همهگیری کووید-۲۰۱۹، او و همسرش هر دو به این ویروس آلوده شدند اما خوشبختانه جان سالم به در بردند.
در ژوئیه ۲۰۲۰، نینا یک پرنسس کوچک به دنیا آورد. در نیمه دوم سال ۲۰۲۱، اکثر مناطق جهان مدیریت اپیدمی خود را تسهیل کردند، بنابراین پروژههای نگوین بنگ نیز دوباره شروع به ساخت و ساز کردند. به لطف این، او یک صندوق ذخیره بزرگ داشت.
او گفت که در آن زمان بیش از ۴ میلیون یوان در دست داشت. علاوه بر این، او چندین خودرو با ارزش کلی تا ۲ میلیون یوان نیز داشت. علاوه بر این، در آن زمان بسیاری از سرمایهگذاران هنوز به او بدهکار بودند، که در مجموع بیش از ۱۰ میلیون یوان میشد. اما او هنوز از این مقدار دارایی راضی نبود.
در اوایل سال ۲۰۲۲، نگوین بنگ متوجه شد که کشاورزی در الجزایر به دنبال فروش ۷۳۰۰ هکتار زمین با قیمت مناسب است. او احساس میکرد که زمین آنجا بسیار ارزان است و معتقد بود که این فرصتی است که یک بار در زندگی پیش میآید. او انتظار داشت که ارزش زمین در چند سال آینده افزایش یابد. علاوه بر این، نگوین بنگ همچنین فکر میکرد که پس از خرید زمین، میتواند صاحبان مزارع چینی را برای اجاره آن و کسب سود جذب کند.
در آن زمان او پول نقد کافی برای خرید زمین نداشت، بنابراین ماشین های لوکس خود را فروخت و از همه جا پول قرض گرفت. در نهایت، با پول خودش بیش از 10 میلیون یوان جمع کرد تا زمین را بخرد. نگوین بانگ پس از خرید زمین، پول زیادی برایش باقی نمانده بود، گاهی اوقات مجبور بود از همسرش بخواهد که هزینه غذا و زندگی را بپردازد.
اما او نگران نبود زیرا میدانست که این پول در آینده به او باز خواهد گشت. در آن قطعه زمین بزرگ، او به مردم اجازه داد سبزیجات، گوجه فرنگی، فلفل... و بسیاری از میوههای دیگر را پرورش دهند. او همچنین آن را اجاره داد و مبلغ زیادی پول دریافت کرد.
نگوین بنگ اکنون ۱۳ سال است که در آفریقا زندگی میکند. او در اینجا خانواده و شغل دارد. او صاحب ۷۳۰۰ هکتار زمین است و زندگی شادی دارد. شرکت او هنوز هم خوب کار میکند و سالانه ۳ میلیون یوان (نزدیک به ۱۰.۶ میلیارد دونگ ویتنامی) درآمد دارد.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/lay-vo-chau-phi-nguoi-dan-ong-tro-thanh-dai-gia-so-huu-hang-nghin-mau-dat-172240526082506982.htm






نظر (0)