Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

من و همسرم با دریافت ۲ میلیارد غرامت زمین، تصمیم گرفتیم ۱.۵ میلیارد به نوه‌مان بدهیم، واکنش دخترم مرا شوکه کرد.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội10/12/2024

با شنیدن حرف‌های دخترم، قلبم فشرده شد و ذهنم پر از درد گشت.


با اینکه وضعیت اقتصادی ما متوسط ​​است، من و همسرم همیشه سخت تلاش می‌کنیم تا برای فرزندانمان زندگی کامل و تحصیلات مناسب فراهم کنیم.

البته، ما همچنین امیدواریم که در آینده دخترمان بتواند با شوهری مهربان، دلسوز و واقعاً دوست داشتنی ازدواج کند.

با این حال، برخلاف انتظار، دخترم بازیگوش بزرگ شد، برای درس خواندن تنبلی کرد و زود عاشق شد. بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان، حدود یک سال کار کرد و سپس باردار شد و مجبور شد سریع ازدواج کند.

وقتی تازه ازدواج کرده بودیم، دیدم دامادم مهربان و سخت‌کوش است، برای همین راضی بودم. اما جوان‌ها اهل رقابت هستند، همه فکر می‌کنند حق با آنهاست و هیچ‌کس نمی‌خواهد تسلیم دیگری شود.

در طول دوران حبس دخترم، من به مدت ۳۰ روز از او مراقبت کردم و ۲۸ روز شاهد دعوا، تندی و داد و بیداد آنها بودم.

دامادم تندخو است، دخترم لجباز است، شوهر یک چیز می‌گوید، زن دو چیز، کم‌کم اختلاف بین ما دو نفر بیشتر می‌شود.

من فرزندانم را زیاد نصیحت کردم اما هیچ کدام گوش ندادند. گاهی اوقات حتی چیزهایی می‌گفتند که من را ناراحت می‌کرد.

بعد از مدتی، دامادم نتوانست شخصیت دخترم را تحمل کند، بنابراین برای کار به جای دوری رفت و دیگر برای بزرگ کردن دخترم پول نفرستاد. دخترم که نمی‌توانست شوهر بی‌مسئولیتش را تحمل کند، تصمیم به طلاق گرفت. بعد از آن، نوه‌اش را برای بزرگ کردن به من و شوهرم برگرداند، در حالی که خودش برای پیدا کردن کار به شهر می‌رفت و فقط آخر هفته‌ها برای دیدن ما برمی‌گشت.

در طول دوران بزرگ کردن نوه‌مان، من و همسرم سختی‌های زیادی را تحمل کردیم، اما به خاطر عشق به دخترمان، تمام تلاشمان را کردیم تا مسئولیت او را به دوش بکشیم.

وقتی نوه‌ام ۷ ساله شد، دخترم پسری هم‌سن خودش را که قبلاً ازدواج کرده بود، به خانه آورد. او به من گفت که دوست پسرش همسرش را ترک کرده چون او با کسی رابطه داشته است. نمی‌دانم این حرف درست بود یا نه، اما با دیدن عزم راسخ او، من و همسرم با خوشحالی موافقت کردیم.

بعد از ازدواج دخترمان، من و همسرم به بزرگ کردن نوه‌هایمان ادامه دادیم تا بتوانند آزادانه زندگی کنند و با خیال راحت در شهر کار کنند. با این حال، مدت زیادی نگذشت که دخترمان شروع به تغییر رفتار کرد. او به حرف شوهرش گوش می‌داد و سپس نسبت به فرزندان و والدینش بی‌تفاوت و سرد شد.

بعد از آن، دخترم و شوهرش ناپدید شدند و فقط سالی یک بار به خانه برمی‌گشتند. تماس‌ها کم کم کمتر شد، بیشتر وقتی من و همسرم تماس می‌گرفتیم، او جواب می‌داد، اما بعد از فقط ۱-۲ دقیقه سریع قطع می‌کرد.

خوشبختانه، خواهرزاده‌ام، با اینکه هنوز کوچک است، خیلی فهمیده است. او همیشه سعی می‌کند خوب درس بخواند تا پدربزرگ و مادربزرگش را ناامید نکند. بعدها، وقتی بزرگ شد، اگرچه در شهر زندگی و کار می‌کرد، اما هنوز هم اغلب به پدربزرگ و مادربزرگش سر می‌زد. هر بار که برمی‌گشت، هدایایی می‌آورد و سپس برای کمک به پدربزرگ و مادربزرگش در پرورش سبزیجات می‌رفت. این تا حدودی به من و همسرم کمک کرد.

Nhận 2 tỷ tiền đền bù đất, vợ chồng tôi quyết định cho cháu ngoại 1,5 tỷ, phản ứng của con gái khiến tôi bàng hoàng- Ảnh 1.

عکس تصویرسازی

یک سال پیش شایعاتی مبنی بر تصرف خانه‌ام برای ساخت جاده پخش شد. خواهرزاده‌ام با شنیدن این خبر نگران شد و فوراً به زادگاهش برگشت تا قطعه زمین دیگری بخرد و خانه‌ای بسازد تا من و شوهرم جایی برای پناه گرفتن از آفتاب و باران داشته باشیم.

روزی که به خانه جدیدمان نقل مکان کردیم، با دیدن خانه بزرگ، من و همسرم بسیار خوشحال و مفتخر بودیم.

در مورد دختر و شوهرش، از وقتی که شنیده‌اند خانه‌شان در حال تخریب است، هرگز تماس نگرفته‌اند تا بپرسند والدینشان کجا زندگی خواهند کرد، بلکه فقط روی پول غرامت تمرکز کرده‌اند.

یک روز که من و شوهرم به شهر خودمان برگشتیم، تصادفاً شنیدم که دامادم به همسرش اصرار می‌کرد: «فردا، بیا برویم برای پدر و مادرمان مقداری لوازم خانه بخریم. با آنها با درایت صحبت کن، از سختی‌هایت زیاد شکایت کن تا دلشان برایت بسوزد. فقط در این صورت است که پول به ما می‌رسد.»

دخترم سر تکان داد و به شوهرش گفت که برای گرفتن پولمان هر کاری می‌کند. در حالی که بیرون ایستاده بودم و به حرف‌های دخترم گوش می‌دادم، قلبم به درد آمد، قلبم پر از درد شد.

ما فقط یک دختر داریم، تمام زندگی‌مان را فدای او کرده‌ایم. با این حال او به حرف شوهرش گوش می‌دهد، نسبت به والدین خودش بی‌تفاوت و حسابگر است.

خیلی ناامید شدم، تصمیم گرفتم با شوهرم صحبت کنم که حتی یک ریال هم به دخترم ندهد، ۱.۵ میلیارد به نوه‌ام بدهد و ۵۰۰ میلیون را برای دوران پیری خودمان نگه دارد. چون دیگر از دخترمان انتظاری نداریم، باید مقداری پول برای مراقبت از خودمان بگذاریم.

وقتی خبر پخش شد، تمام روستا به سرعت از آن باخبر شد. همسایه‌هایی که برای ملاقات می‌آمدند، اغلب من و شوهرم را تشویق می‌کردند که زیاد فکر نکنیم. آنها فکر می‌کردند کار درستی کرده‌ایم و خواهرزاده‌ام لیاقت پول را دارد، اما دخترم و شوهرش لیاقتش را نداشتند.

وقتی دخترش فهمید، فوراً با خانه تماس گرفت و با صدایی خشمگین گفت: «به چه فکر می‌کنی؟ من تنها دختر تو هستم، آن پول باید مال من باشد! یا اینکه قصد داری مرا طرد کنی؟»

نفس عمیقی کشیدم و با آرامش جواب دادم: قبل از پرسیدن، به این فکر کن که در طول این سال‌ها با پدر و مادرت چه کرده‌ای. آیا لیاقت این مقدار پول را داری؟

بعد از گفتن این حرف، گوشی را قطع کردم، دست‌هایم هنوز کمی می‌لرزید. می‌دانستم این تصمیم باعث جنجال می‌شود و دخترم ممکن است فکر کند که من و همسرم او را دوست نداریم. اما در اعماق وجودم، احساس شرمندگی نمی‌کردم. کاری که کردم، راهی برای جبران عشقی بود که خواهرزاده‌ام به من و همسرم داده بود.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/nhan-2-ty-tien-den-bu-dat-vo-chong-toi-quyet-dinh-cho-chau-ngoai-15-ty-phan-ung-cua-con-gai-khien-toi-bang-hoang-172241207224012804.htm

برچسب: دختر

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول