Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

شب‌های «خیابان‌سوزی» جوانان بی‌باک نسل Z و اضطراب والدین.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ28/10/2024

خانم توی با علم به اینکه دادن موتورسیکلت به کودکی در این سن اشتباه است، همچنان به او اعتماد کرد، چون قول داده بود: «او فقط از موتورسیکلت برای مدرسه و گشت و گذار در روستا استفاده خواهد کرد.»


Những đêm 'cháy phố' của quái xế Gen Z và nỗi lòng người làm cha mẹ - Ảnh 1.

یک پسر نوجوان که با بی‌احتیاطی رانندگی می‌کرد، با انحراف به چپ و راست، به یک عابر پیاده زد و باعث آسیب مغزی قربانی شد - عکس: هونگ کوانگ

خانم توی با عجله گفت: «عمو، می‌توانی کمی پول به من قرض بدهی؟ برادرزاده‌ام به کسی ضربه زده و در بیمارستان است.» تقریباً ۷ میلیون دونگ پس‌اندازش را خالی کرد و برای قرض گرفتن پول بیشتر به خانه‌ی برادر شوهرش رفت. درِ قدیمی روی دیوار آجری ناهموار و خشن را بست، اسکناس‌های نو و ترد را محکم در دست گرفت و با عجله رفت تا سوار اتوبوس بیمارستان ۱۰۳ شود.

این دومین بار در یک سال گذشته است که این زن ۳۵ ساله خبر می‌دهد پسرش در یک تخلف قانونی دست دارد.

شب‌هایی که خیابان‌ها آتش می‌گیرند.

«خیابان آتش گرفته؟» - این پیامک کوتاه اغلب هر شب بین گروهی از دوستان همسن م. (۱۷ ساله، اهل اونگ هوا، هانوی ) رد و بدل می‌شود.

در ابتدا، فقط حدود ۱۰ نفر بودند، سپس هر عضو یک یا دو نفر دیگر از دوستانش را دعوت کرد. به تدریج، تعداد آنها به ۲۵ تا ۳۰ نفر رسید... بعد از اینکه از گشت و گذار در شهر خسته می‌شدند، کل گروه به خیابان‌های مرکزی هانوی می‌رفتند.

«اولش همه چیز عادی بود، اما بعداً، بعضی ماشین‌ها مدام سر راهمان سبز می‌شدند و از ما سبقت می‌گرفتند، بنابراین کل گروه مجبور بودند به ما برسند و همدیگر را اذیت کنند. ما داشتیم خوش می‌گذراندیم، همه گوشی‌هایمان گرو بود و هیچ پولی نداشتیم، بنابراین اگر به ما نمی‌رسیدیم، گم می‌شدیم.» م. تعریف کرد.

م. در مورد اینکه چرا رانندگی بی‌پروا را به عنوان سرگرمی انتخاب کرده است، گفت که در زادگاهش «هیچ چیز جالبی» وجود ندارد. رستوران‌ها و کافه‌های شیک انتخاب نوجوانانی نیستند که هنوز پولی به دست نیاورده‌اند.

این پسر ۱۷ ساله گفت: «من همیشه به ریمیکس‌هایی که آنلاین می‌بینم فکر می‌کنم؛ آنها کاتالیزوری هستند که مرا نترس می‌کنند، من فقط با تمام وجودم تلاش می‌کنم.» او افزود وقتی سوار موتورسیکلت می‌شوند، همه احساس اطمینان می‌کنند که مهارت‌های رانندگی برای مدیریت هر موقعیتی را دارند و آهسته رفتن یا جدا شدن از گروه «شرم‌آور» خواهد بود.

Những đêm 'cháy phố' của quái xế Gen Z và nỗi lòng người làm cha mẹ - Ảnh 2.

گروه دوستان م. پس از آنکه به یک مرد جوان ضربه زدند و باعث آسیب مغزی او شدند، توسط پلیس بازداشت شدند - عکس: DA

اما این خوشگذرانی تا ابد ادامه نداشت. ژوئن گذشته، پس از یک درگیری در جاده، گروه م. به روستای خود بازگشتند تا «تجهیزات» خود، از جمله سلاح‌های مختلفی مانند نیزه‌های کشتار خوک و قمه‌های متصل به چوب‌های بلند، را برای انتقام گرفتن بردارند.

تقریباً دوازده نوجوان، خشمگین و ناتوان از کنترل احساسات آنی خود، به خیابان هجوم بردند. به محض مواجهه با دو رهگذر که «شباهت» به گروه درگیر در درگیری قبلی داشتند، به شدت به آنها حمله کردند.

این دختر ۱۷ ساله گفت: «دوستانم هر کسی را که سوار بر دوچرخه‌ای اصلاح‌شده با چراغ‌های چشمک‌زن یا شبیه آن گروه باشد، ببینند، وسط ماجرا می‌پرند و کتک می‌زنند.»

پس از تصادف با آقای NVK در جاده در شب 23 ژوئن، م. به 8 ماه زندان محکوم شد. م. گفت: «این اولین باری بود که واقعاً ترسیده بودم، بنابراین از مادرم خواستم درخواست تجدیدنظر بدهد. امیدوارم قضات با من مدارا کنند.» او افزود از زمانی که برای انتظار تصمیم به خانه برگشته، دیگر جرات ترک روستا را ندارد.

اسلاید بلند

خانم توی (مادر م.) با نگاهی به سیر نزولی پسرش، مسئولیت خود را پذیرفت. او و همسرش هر دو کارگر ساختمانی هستند، زود از خانه بیرون می‌روند و دیر برمی‌گردند و فقط می‌توانند چند دقیقه از وقت ناهار خود را برای سر زدن به خانه اختصاص دهند. او گفت: «ما وقت کمی برای توجه به پسرمان داشتیم.»

م. پسر بزرگ خانواده بود و به دلیل انتظارات بالا، والدینش او را لوس و از او محافظت می‌کردند.

از اواسط کلاس نهم، م. از درس خواندن غافل شد. در پایان سال، از والدینش خواست که بگذارند ترک تحصیل کند، زیرا «حتی اگر سعی کنم درس بخوانم، نمی‌توانم چیزی یاد بگیرم.» خانم توی و همسرش که نتوانستند او را متقاعد کنند، حتی از اقوام همسن و سالش خواستند که با او استدلال کنند. م. از گوش دادن امتناع کرد و مصمم شد که مدرسه را رها کند تا به دنبال دوستانش برود و به صورت پاره وقت در هانام و سپس در هانوی کار کند تا پول دربیاورد.

مادر احساس کرد که «دیگر نمی‌تواند زندگی کند» وقتی که بعدازظهر یک روز در ژوئن ۲۰۲۳ شنید که پسرش برای بازجویی به اداره پلیس منطقه اونگ هوا احضار شده است. م. به همراه گروهی از مردان جوان از روستایش به دو نفر در خیابان حمله کرده بود. او برای بازجویی احضار شد، اگرچه بعداً مشخص شد که او فقط مسافر ماشین بوده و مستقیماً در حمله شرکت نداشته است.

دو روز بعد، خانم توی تنها موتورسیکلت خانه را فروخت تا پسرش دیگر با گروه دوستانش رفت و آمد نکند. از آنجایی که محل کارش چند کیلومتر از خانه فاصله داشت، پیاده می‌رفت و اگر خیلی دور بود، با ماشین می‌رفت.

Những đêm 'cháy phố' của quái xế Gen Z và nỗi lòng người làm cha mẹ - Ảnh 3.

خانم توی هنگام صحبت در مورد سیر نزولی طولانی پسر بزرگش، به گریه افتاد - عکس: هونگ کوانگ

بعد از اولین سقوطش، م. از والدینش خواست که اجازه دهند به مدرسه در مرکز آموزش مداوم برگردد. او گفت: «مثل کورسوی امیدی، با اشک به او توصیه کردم: 'والدینت فرصتی برای تحصیل نداشتند، بنابراین همه چیز برای تو سخت است. ما فقط امیدواریم که بتوانی از این وضعیت فرار کنی'.»

با وجود مشکلات مالی ناچیزشان، در نوامبر ۲۰۲۳، این زوج هنوز توانستند پول کافی برای خرید موتورسیکلت برای پسرشان پس‌انداز کنند. آنها می‌دانستند که دادن وسیله نقلیه به کودکی در این سن اشتباه است، اما به خاطر قولی که داده بود «او فقط از آن برای مدرسه و داخل روستا استفاده خواهد کرد»، همچنان به او اعتماد داشتند.

اما خانم توی مجبور شد اعتراف کند که پسرش بیشتر از والدینش به حرف دوستانش گوش می‌دهد. کمتر از یک سال از سال تحصیلی گذشته بود که م. درخواست ترک مدرسه کرد و در خانه ماند. اواخر ۲۳ ژوئن، این نوجوان و گروه دوستانش در حالی که بی‌احتیاط رانندگی می‌کردند، منحرف شده و به سمت چپ و راست می‌رفتند، با شخصی در جاده تصادف کردند. این تصادف باعث شد قربانی ۲۷ ساله دچار آسیب مغزی شود. م. همچنین دچار شکستگی فک و آسیب‌های جدی به پا شد.

خانم توی بعدازظهری را تعریف کرد که در حال برداشت برنج برای اجاره بود که خبر رسید پسرش در دومین تخلف قانونی دست داشته است: «احساس درماندگی می‌کردم، انگار فرزندم را از دست داده بودم.» این زوج دیوانه‌وار از همه جا پول قرض گرفتند و تمام پس‌اندازشان را که نزدیک به ۲۰ میلیون دونگ بود، تمام کردند.

حدود ۱۰ کیلومتر دورتر از خانه خانم توی، بعدازظهر یک روز در اواخر ژوئن، خانم تو (۴۴ ساله، روستای کوانگ فو کائو) در حال خرد کردن بامبو و تبدیل آن به عود بود که خبر رسید پسرش «توسط پلیس بازداشت شده است».

شب قبل، د. (۱۷ ساله) همراه گروه م. بود و بی‌احتیاط رانندگی می‌کرد. خوشبختانه، او هیچ برخوردی با عابران پیاده نداشت.

«د.» کوچکترین فرزند خانواده است و چهار خواهر بزرگتر دارد. آقای «خا» (شوهر خانم «تو») که غرق در نگرانی بود، دستش را در موهایش کشید و از همسر و چهار دخترش خواست که به خانه برگردند تا بتوانند فوراً برای بررسی موضوع به کلانتری بروند. «د.» پس از ملاقات با مادرش، هق هق کنان دستانش را به هم قلاب کرد و التماس کنان گفت: «مادر، لطفا مرا نجات بده.»

خانم خا و آقای تو به مدت نه روز در حالی که پسرشان بازداشت بود، از کار مرخصی گرفتند تا در خانه بمانند و مشتاقانه منتظر خبر باشند. او تعریف کرد که چگونه هر شب اشک‌هایش را پنهان می‌کرد، از ترس اینکه این کار فقط نگرانی شوهرش را افزایش دهد، حتی با اینکه می‌دانست او نیز بی‌قرار و بی‌خواب است.

خانم تو در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: «من از نزدیک مراقب فرزندم بودم، اما یک لحظه بی‌احتیاطی و اجازه دادن به او برای انجام کارهای بیهوده، منجر به این اتفاق شد.»



منبع: https://tuoitre.vn/nhung-dem-chay-pho-cua-quai-xe-gen-z-va-noi-long-nguoi-lam-cha-me-20241028104516772.htm

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ویتنام، مقصد برتر میراث جهانی در سال ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول