Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

بچه‌ها بعد از سیل کیف‌های مدرسه نویشان را به دوستانشان دادند.

در مدرسه‌ای که در منطقه‌ی سیل‌زده واقع شده بود، پرسیدم: «اگر فقط یک یا دو هدیه برای دانش‌آموزان کلاس داشتم، چه کسی امروز بیشتر از همه به جدیدترین کیف مدرسه نیاز داشت؟» تقریباً همه بچه‌ها همزمان به یک دانش‌آموز اشاره کردند...

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ11/12/2025

vùng lũ - Ảnh 1.

شادی دانش‌آموزان پس از دریافت کیف‌های مدرسه جدیدشان - عکس: THUY DIEM

اتوبوسی که ساعت ۵ صبح از توی هوآ ( استان فو ین سابق) حرکت می‌کرد، من، کودکی دور از خانه، را پس از روزها سیل ویرانگر، از سرزمین کودکی‌ام عبور داد. هدایای معلمان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه فولبرایت از قبل به مدارس ارسال شده بود تا بچه‌ها بتوانند پس از سیل به کلاس‌های درس برگردند، اما قلبم مرا ترغیب می‌کرد که شخصاً آن هدایای عشق را به کودکان اینجا برسانم.

پاهای کوچک و صندل‌های بزرگ

آن روز صبح، جاده‌ی بیش از ۷۰ کیلومتری به خاطر زخم‌های تازه‌ای که در مسیری که زمانی به دوران کودکی‌ام متصل بود، وجود داشت، حتی طولانی‌تر به نظر می‌رسید. جوی‌ها از هم پاشیده بودند، از مزارع فقط گِل خاکستری باقی مانده بود و روی پشت‌بام‌ها هنوز رد سیلاب‌ها دیده می‌شد.

گاهی اوقات، به چند وسیله نقلیه که حامل کمک‌های خیریه بودند و در جهت مخالف حرکت می‌کردند، برمی‌خوردم. آن سیل آرام جمعیت، با اینکه اطراف هنوز متروکه بود، دلم را گرم می‌کرد.

اولین مدرسه در سونگ هین با صدای آشنای مراسم برافراشتن پرچم صبح دوشنبه به من خوشامد گفت. این مدرسه بیش از ۷۰۰ دانش‌آموز دارد که به سه شاخه تقسیم شده‌اند و مقاطع ابتدایی و متوسطه را پوشش می‌دهند. صدها چشم سیاه درخشان پرچم قرمز در حال اهتزاز را دنبال می‌کردند، اما چیزی که باعث شد بایستم و مدت زیادی خیره شوم صندل‌هایی بود که بچه‌ها پوشیده بودند.

پاهای کوچکشان در صندل‌های بزرگ گم شده بود، پاشنه‌های کفش تقریباً به اندازه نصف کف دست از پشت بیرون زده بود. این حس عجیب، قلب هر مادری را به درد می‌آورد، چون من محرومیتی را که این کودکان هر روز با خود به مدرسه می‌بردند، حس می‌کردم.

هنگام تعامل با بچه‌ها، پرسیدم: «اگر امروز فقط یک یا دو هدیه برای کلاس داشتم، چه کسی احساس می‌کرد که بیشتر به جدیدترین کیف مدرسه نیاز دارد؟» تقریباً همه بچه‌ها همزمان به یکی از همکلاسی‌هایشان اشاره کردند.

هیچ کس دعوا یا قاپ‌زنی نمی‌کرد. این بچه‌های کوچک به طرز شگفت‌آوری درک می‌کردند، می‌دانستند که دوستانشان به چیزهای بیشتری نیاز دارند، کمبودهای بیشتری دارند، بنابراین طبیعتاً بدون هیچ تردیدی تسلیم یکدیگر می‌شدند. آن لحظه اشک به چشمانم آورد. حتی در سختی‌ها، کودکان در ارتفاعات به طور غریزی مهربانی خود را حفظ می‌کنند.

یکی از بچه‌ها که خودکار جدیدی را در دست گرفته بود، زمزمه کرد: «خدا را شکر معلم، خودکارم تازه جوهرش تمام شده بود.» کلمات آرام بودند، اما من و هر کس دیگری که در آن نزدیکی ایستاده بود را ساکت کردند. معلوم شد که برای یک کودک پس از سیل، گاهی اوقات خوشبختی به سادگی داشتن دوباره خودکار برای ادامه نوشتن است.

شادی در چشمان کودک

مدرسه دوم در سون هوا، که آن هم در یک منطقه کوهستانی واقع شده است، قلبم را بیشتر شکست. بسیاری از بچه‌ها با لباس‌های خانه خود به کلاس آمدند زیرا لباس فرم‌هایشان توسط سیلاب برده شده بود.

معلم تعریف کرد که کارگاه خیاطی لباس فرم نزدیک مدرسه نیز به شدت آسیب دیده بود و معلمان مجبور بودند برای لباس‌های گل‌آلود به اطراف بروند، آنها را یکی یکی بشویند و سپس بین دانش‌آموزان توزیع کنند.

لباس کم است، دانش‌آموزان زیادند، و اگر امروز یونیفرم داشته باشند، ممکن است فردا لباس خانه‌شان را بپوشند. در جاهای دیگر، اینکه چه لباسی برای مدرسه بپوشند، عادی تلقی می‌شود، اما اینجا به منبع نگرانی تبدیل شده است.

معلمان لباس‌های سنتی معمول خود را در مدرسه نپوشیدند؛ در عوض، لباس‌های ساده‌ای پوشیدند و شلوارهایشان را بالا زدند تا میز و صندلی‌ها را مرتب کنند. مدرسه تازه پس از سیل موقتاً تمیز شده بود؛ کف زمین هنوز مرطوب بود و بوی گل و لای همچنان به مشام می‌رسید، اما چشمان معلمان از دیدن دانش‌آموزانشان که توانستند به کلاس برگردند، از شادی برق می‌زد.

وقتی کیف‌ها و دفترچه‌های نو مدرسه که هنوز بوی کاغذ تازه می‌دادند، به بچه‌ها داده شد، به وضوح شادی را در چشمانشان دیدم. شادی خالص و واقعی‌ای که باعث شد بزرگسالان احساس کنند کاری واقعاً مهربانانه انجام داده‌اند. سیل شاید خیلی چیزها را با خود برده باشد، اما نمی‌توانست لبخند بچه‌ها را از بین ببرد.

در اتوبوس از کونگ سون به توی هوا، اتفاقی داستانی را از یک مرد مسن تقریباً ۷۰ ساله شنیدم. او تمام راه را از شهر هوشی مین تا منطقه کوهستانی سون هوا سفر کرده بود تا فقط یک دوست دانشگاهی را که بیش از ۲۰ سال با او ارتباط نداشت، پیدا کند.

او نه شماره تلفنی داشت، نه آدرسی، و نه حتی قبلاً آنجا بوده است. اما وقتی شنید که زادگاه شما در سیل غرق شده است، باز هم تصمیم گرفت که بیاید. او گفت: «تا زمانی که بدانم شما در امان هستید، من هم در آرامش خواهم بود.» داستان او آرام اما تأثیرگذار است، یادآوری اینکه مهربانی انسان در مواقع سختی بیشتر می‌درخشد.

یک دست دادن گرم

همچنان که اتوبوس از میان مزارع نیشکر که هنوز گل‌آلود بودند عبور می‌کرد، به کلمه «هموطنان» فکر کردم. کیف‌های مدرسه، خودکارها و یونیفرم‌ها، که از گل شسته شده بودند، صرفاً دارایی‌های مادی کودکانی که به مدرسه می‌رفتند، نبودند. آنها نمایانگر اشتراک قلب‌های بی‌شمار، فشردن دست‌های گرم در میان هرج و مرج پس از سیل و پیامی بودند مبنی بر اینکه در مواقع سختی، هموطنان همیشه به یاری یکدیگر می‌آیند و هیچ‌کس پشت سر گذاشته نمی‌شود.

و در میان آن فقدان‌ها، چشمان کودکان در ارتفاعات آن روز چنان پاک، مودب، با ملاحظه‌ی دوستانشان و قدردان هر هدیه‌ای بود که مرا به این باور رساند که مردم به زودی به زندگی عادی خود باز خواهند گشت. آب‌های سیل فروکش کرد، اما قلب‌های مردم همچنان پر از امید بود. و از این کودکان پس از سیل، شاهد آغاز فصلی از کاشت امید بودم.

برگردیم به موضوع
دانگ تی توی دیم

منبع: https://tuoitre.vn/nhung-dua-tre-nhuong-cap-moi-cho-ban-sau-lu-20251211094504617.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

دان دن - «بالکن آسمانی» جدید تای نگوین، شکارچیان جوان ابرها را به خود جذب می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول