Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آقای باخ نگوک چین: من وقتی استعفا دادم و برای امرار معاش کسب و کاری راه انداختم، ثروتمند نبودم.

(دن تری) - آقای باخ نگوک چین (نایب رئیس سابق استان نام دین؛ نایب رئیس سابق، دبیرکل اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام) در مورد تصمیم خود برای ترک دستگاه دولتی و راه‌اندازی یک کسب و کار در سن ۵۰ سالگی صحبت کرد.

Báo Dân tríBáo Dân trí13/02/2025

آقای باخ نگوک چین پس از استعفا در سال ۲۰۲۰، به یک سازمان آموزشی خصوصی پیوست و در حال حاضر مشغول راه‌اندازی کسب‌وکاری در زمینه آموزش زبان انگلیسی و ووینام (هنرهای رزمی ویتنامی) است.

دن تری گفتگویی صریح و بی‌پرده با آقای باخ نگوک چین داشت.

بعد از ۴ سال کار در یک موسسه آموزشی خصوصی و راه اندازی کسب و کار، درآمد الان شما در مقایسه با قبل چطور است؟

- وقتی از دولت بیرون آمدم، باید به فکر پیدا کردن شغل جدیدی برای تأمین مخارج زندگی‌ام و پس‌انداز مقداری برای دوران پیری‌ام می‌بودم. اگرچه در طول دوران کاری‌ام سمت‌های متعددی را تجربه کرده بودم، اما فقط یک کارمند حقوق‌بگیر بودم، بنابراین تقریباً هیچ اندوخته مالی یا دارایی قابل توجهی نداشتم.

در ابتدا، قصد داشتم برای یک شرکت خارجی، به ویژه یک شرکت آمریکایی، کار کنم. من قبلاً سمت وابسته مطبوعاتی سفارت ویتنام در ایالات متحده را داشتم و دوستان و شرکای زیادی را در زمینه‌های آموزش و تجارت ویتنام و ایالات متحده می‌شناختم. دوره‌ای که من از بخش دولتی خارج شدم، زمانی بود که تعدادی از شرکت‌های بزرگ آمریکایی شروع به بررسی افتتاح دفاتر در ویتنام کردند. حقوق این شرکت‌ها قطعاً بسیار جذاب بود، تا ده‌ها هزار دلار در ماه. در آن زمان، من برای سمت نماینده یک شرکت آمریکایی درخواست دادم.

با این حال، یکی از دوستان وکیلم به من توصیه کرد که اگر برای یک شرکت خارجی کار کنم، فقط می‌توانم یک نقطه قوت را در خود پرورش دهم. برعکس، اگر برای یک شرکت داخلی کار کنم، می‌توانم از نقاط قوت مختلف زیادی بهره ببرم. این توصیه باعث شد که من فکر کنم و در نهایت تصمیم گرفتم برای یک سازمان آموزشی ویتنامی کار کنم تا هم ظرفیت شخصی‌ام را به حداکثر برسانم و هم تأثیرات اجتماعی مثبتی ایجاد کنم. حقوقی که این شرکت پرداخت می‌کند ۱۸۰ میلیون دونگ ویتنامی در ماه است، بدون احتساب سایر مزایا. در دو سال گذشته، به دلیل عدم درآمد، به راه‌اندازی کسب و کار با ووینام دیجیتال در آن شرکت نوپا روی آوردم و فقط ۳۰٪ از حقوق را دریافت کردم.

وقتی نصیحت دوستش را که در بالا ذکر شد، پذیرفت، به این نتیجه رسید که بزرگترین نقطه قوت او چیست؟

- من فکر می‌کنم بزرگترین مزیت من زبان انگلیسی است و باید فوراً آن را توسعه دهم. در طول سال‌های متمادی کارم، مرتباً از زبان انگلیسی استفاده کرده‌ام. مهمتر از آن، معتقدم که به لطف زبان‌های خارجی، پیشرفت زیادی در زندگی داشته‌ام. می‌خواهم به کودکان نیز کمک کنم تا این ابزار مفید را داشته باشند.

خانواده من در یک روستای کاملاً کشاورزی در نزدیکی مرکز هانوی زندگی می‌کنند. این منطقه اکنون به شدت شهرنشین شده است. با این حال، در گذشته، به دلیل اینکه یک روستای روستایی بود، بیشتر جوانان در اطراف برکه‌ها و مزارع برنج بزرگ می‌شدند.

به لطف مطالعه و دانستن زبان‌های خارجی، دانش خود را غنی‌تر کرده‌ام و ذهن و دیدگاهم را گسترش داده‌ام، به موفقیت‌های اولیه‌ای دست یافته‌ام، در بسیاری از آژانس‌های مرکزی کار کرده‌ام و به خارج از کشور سفر کرده‌ام. بسیاری از دوستانم هنوز به روستا وابسته هستند، اما به لطف افزایش قیمت زمین در روستا، درآمد بیشتری نسبت به من دارند. با این حال، آنها اغلب می‌گویند: «شما ممکن است پول کمتری داشته باشید، اما به دلیل تحصیل‌کرده بودن از ما ثروتمندتر هستید.» این جمله مرا ترغیب می‌کند تا برای کودکان فرصت‌هایی ایجاد کنم تا بتوانند به لطف دانش، هم ثروتمندتر و هم «نجیب‌تر» باشند.

به همین دلیل است که وقتی شغل دولتی‌ام را ترک کردم، تصمیم گرفتم به یک گروه آموزشی خصوصی بپیوندم و در برخی ابتکارات، به ویژه مدل آموزش انگلیسی که حضوری و آنلاین را با هم ترکیب می‌کند، مشارکت کنم.

ثروتمند را چگونه تعریف می‌کنید و نجیب را چگونه؟

- من معتقدم که "تجمل" در ثروت دانش نهفته است. وقتی جوان بودم، من هم تشنه توجه و شناخته شدن بودم، اما نمی‌خواستم اعتماد به نفس را فقط با چیزهای بیرونی مانند لباس‌های مارک‌دار و ماشین‌های گران‌قیمت بسازم. به نظر من، ارزش پایدار از دانش و هوش ناشی می‌شود، زیرا اقلام لوکس در نهایت فرسوده می‌شوند، در حالی که دانش همیشه می‌تواند ارتقا یابد، حتی زمانی که دیگر در اطراف نیستیم، به یک میراث تبدیل شود.

در سال ۱۹۹۵، من به عنوان راهنمای تور با درآمد متوسط ​​حدود ۱۰۰۰ دلار آمریکا در ماه - معادل تقریباً ۴ سکه طلا در آن زمان - کار می‌کردم، در حالی که حقوق یک کارمند دولت فقط حدود ۲۵ دلار آمریکا بود. در مقطعی، از من دعوت شد تا در یک شرکت کشتیرانی با درآمد ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار آمریکا در ماه کار کنم، اما بعد از چند روز متوجه شدم که برای شغلی که فقط بر «نان و پنیر» تمرکز دارد، مناسب نیستم. به جای اینکه در ابتدا پول زیادی به دست بیاورم، می‌خواستم کاری «بزرگتر» و معنادارتر برای جامعه انجام دهم.

بنابراین، در سال ۱۹۹۶، تصمیم گرفتم در آزمون ورودی وزارت امور خارجه شرکت کنم و حقوق کارمندی کمتر از ۳۰ دلار در ماه را بپذیرم. همچنین می‌خواستم شانس خود را در دیپلماسی - "سرزمین مقدسی" که معمولاً مختص افراد شاغل در این صنعت در نظر گرفته می‌شود - امتحان کنم. بعداً، وقتی از وزارت امور خارجه به تلویزیون ویتنام منتقل شدم، همچنان هدفم را انتشار اطلاعات مفید و مثبت به حداکثر تعداد ممکن از مردم قرار دادم.

بالاخره به قانون طبیعت پی بردم: وقتی برای جامعه ارزش خوبی خلق می‌کنید، قطعاً پاداش متناسب با آن را دریافت خواهید کرد. من از مسیری که انتخاب کرده‌ام راضی هستم و معتقدم که بزرگترین "نعمت" هوش است. در حال حاضر، من ثروتمند نیستم، اما فقیر هم نیستم. مهم این است که فکر می‌کنم زندگی مناسبی دارم. با دنبال کردن دانش و کار معنادار، هنوز زندگی کاملی دارم و از دانستن اینکه به جامعه کمک می‌کنم، لذت می‌برم.

شاید ایده «نجابت» به عنوان غنی بودن از دانش و مشارکت در جامعه تا حدودی زندگی شما را شکل داده باشد. آیا زمانی بوده که فکر کرده باشید اگر مسیر متفاوتی را انتخاب می‌کردید، مثلاً دارایی‌های بیشتری جمع‌آوری می‌کردید، بهتر بود؟

- من هیچ وقت از اینکه فرصتی برای کسب درآمد بیشتر را از دست دادم، پشیمان نشدم. هیچ وقت به خودم نگفتم که اگر فقط در این شرکت یا آن شرکت مانده بودم، الان میلیونر یا میلیاردر بودم.

در واقع، فرصت‌های من برای کسب درآمد به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده است. 30 سال پیش، حقوق 3-4 هزار دلار در ماه واقعاً زیاد بود، اما فرصت‌های من حتی بیشتر هم شده است. حتی دوره‌ای بود که پدر همسرم عضو دفتر سیاسی و دبیر کمیته حزب هانوی بود. اگر از آن مزیت «قرض گرفته شده» استفاده می‌کردم، شاید فرصت‌هایی برای کسب درآمد داشتم. اما من تصمیم گرفتم بدون استفاده از مزایای قرض گرفته شده، مزایای خودم را ایجاد کنم.

در حالی که در وزارت امور خارجه به من اعتماد داشتند، تصمیم گرفتم به تلویزیون ویتنام نقل مکان کنم. هر دو خانواده‌ام مخالف بودند، زیرا همه فکر می‌کردند که من «از درخت بالا می‌روم و به زودی ثمره‌اش را درو می‌کنم»، چرا باید تسلیم شوم؟ با این حال، فکر من این بود که باید زمینه‌های جدیدی را کشف کنم، دانش و تجربه بیشتری کسب کنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از یک شغل مطلوب به یک شغل کاملاً جدید و چالش‌برانگیز نقل مکان کنم. مواجهه و غلبه بر مشکلات به من کمک می‌کند تا به جای چسبیدن به آنچه در دسترس است، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم.

برگردیم به داستان استارتاپ شما، دلیل انتخاب زبان انگلیسی مشخص است چون نقطه قوت شماست، اما چرا ووینام؟

- من از سال ۲۰۰۷، زمانی که به کمیته راهبری برای تأسیس فدراسیون ووینام شهر هانوی پیوستم، با ووینام رابطه داشته‌ام. اکنون، پس از سال‌ها همکاری، تصمیم گرفته‌ام تمام وقت خود را صرف ایجاد تغییرات اساسی برای این فرقه کنم.

ووینام توسط استاد نگوین لوک در سال ۱۹۳۸، زمانی که تنها ۲۶ سال داشت، تأسیس شد. نکته خاص این است که او از ابتدا مدرسه را "ووینام" - مخفف "هنرهای رزمی ویتنامی" - نامگذاری کرد و آرزوی خود را برای رسیدن به جهانیان و آرزویش مبنی بر اینکه این یک هنر رزمی با هویت ویتنامی باشد، ابراز کرد. جانشینان او، ووینام را به یک "انقلاب ذهن و بدن" تبدیل کرده‌اند و قدرت جسمی و ذهنی را برای قوی و قدرتمند کردن مردم، محافظت از عدالت و مبارزه با استبداد آموزش می‌دهند. از آنجا مفهوم "نهان وو دائو" - فلسفه‌ای از زندگی نه تنها برای مردم ویتنام - شکل گرفت.

ووینام از نقطه شروع خود در هانوی، در سراسر کشور گسترش یافت و سپس پس از سال ۱۹۷۵ به گسترش خود در جهان ادامه داد. تاکنون، این فرقه در ۷۳ کشور و منطقه با حدود ۲ میلیون تمرین‌کننده حضور داشته است. ووینام همچنین هنر رزمی - ورزش ویتنام با بزرگترین مقیاس جهانی و با یک سیستم سازمانی منسجم است: فدراسیون‌های ووینام استان‌ها و شهرهای کشور، فدراسیون ووینام ویتنام، فدراسیون جهانی ووینام و فدراسیون‌های قاره‌ای. در حال حاضر، ۵۳ فدراسیون ملی عضو رسمی هستند.

نکته قابل توجه این است که ووینام به عنوان یک سازمان اجتماعی (غیرانتفاعی) و کاملاً مستقل از نظر مالی فعالیت می‌کند. وقتی در تأسیس فدراسیون ووینام هانوی شرکت کردم، متوجه شدم که این فرقه توانایی ایجاد یک منبع درآمد پایدار را دارد، به جای اینکه صرفاً به حمایت مالی شخصی متکی باشد. من طرح تجاری را به آقای مای هو تین - رئیس فدراسیون ووینام ویتنام - ارائه دادم و از حمایت قوی ایشان برخوردار شدم.

آقای تین متعهد شده است که بخشی از دارایی‌هایش را به ووینام بدهد، اما با من موافق است که این فرقه برای توسعه به منابع اجتماعی پایدار و بلندمدت نیاز دارد.

هدف ما حفظ هسته سنتی و در عین حال ارتقای ووینام به یک هنر رزمی جهانی است که بتواند در عرصه المپیک حضور داشته باشد. از این طریق، ووینام نه تنها مزایای جسمی و روحی به همراه دارد، بلکه هویت ویتنامی را نیز به شدت به جهانیان معرفی می‌کند.

شما در مشاغل مختلفی از دولتی گرفته تا خصوصی کار کرده‌اید و اکنون یک کارآفرین هستید. با تمام تجربیاتتان، آیا راه‌اندازی کسب و کار در ویتنام را در مقایسه با مشاغلی که در گذشته داشته‌اید، آسان می‌دانید یا دشوار؟

- راه اندازی یک کسب و کار هیچ وقت آسان نیست. قبلاً در کارم تصمیمات بسیار قوی و قاطعی می گرفتم، اما آن موقعی بود که از پول دیگران استفاده می کردم. حالا همه چیز باید از جیب خودم و سهامداران خرج شود، بنابراین مسئولیت خیلی بیشتر شده است. مثلاً در سال دوم راه اندازی کسب و کار، طبق قوانین کلی استارت آپ های فناوری، هنوز در حال «سوزاندن پول» هستیم.

قبل از آخرین تت، مجبور شدم برای پرداخت حقوق و پاداش به همکارانم عجله کنم. آن موقع بود که متوجه سختی‌های انجام کسب و کار با پول خودم شدم.

در مورد رویه‌های اداری، من شخصاً با هیچ مشکل بزرگی مواجه نشده‌ام. با این حال، استارت‌آپ‌ها در ویتنام اغلب با مشکلات رایجی در محیط کسب‌وکار و بازار مواجه می‌شوند. اولاً، اگرچه ویتنام جمعیت زیادی دارد، اما دسترسی به بازار به دلیل رقابت شدید کالاهای وارداتی، به ویژه کالاهای چینی، دشوار است. نه تنها محصولات فیزیکی، بلکه محصولات فکری در بخش آموزش - از نرم‌افزار گرفته تا برنامه‌ها و مواد آموزشی دیجیتال - اغلب توسط کالاهای خارجی تحت الشعاع قرار می‌گیرند.

در حال حاضر، محصولات آموزشی از چین و سنگاپور با قیمت‌های پایین به ویتنام سرازیر می‌شوند و رقابت را برای شرکت‌های داخلی دشوار کرده و به راحتی به "پردازنده‌های وابسته" تبدیل می‌شوند. شرکت من به سمت "خوداتکایی" و توسعه راه‌حل‌ها و محصولات فناوری خود حرکت می‌کند، اما من درک می‌کنم که شروع یک کسب‌وکار در ویتنام، صرف نظر از نوع صنعت، ساده نیست.

حتی حوزه‌ای که نقطه قوت من محسوب می‌شود، مانند ووینام، هنوز با چالش‌هایی روبرو است. تغییر آداب و رسوم، عادات و طرز فکر مصرف‌کنندگان دشوار است، اما تغییر طرز فکر تیم و همکاران خودم برای پذیرش چیزهای جدید حتی دشوارتر است.

به نظر شما کدام محیط برای شما مناسب‌تر است، دفتر کار یا یک استارتاپ؟

- من برای محیط مردم مناسب هستم (می‌خندد). در واقع، فکر می‌کنم نباید فکر کنیم که ما فقط برای این محیط مناسب هستیم، برای آن محیط مناسب نیستیم، بلکه مهمترین چیز این است که توانایی سازگاری داشته باشیم. امروز ما هنوز کار می‌کنیم، اما فردا سیستم ساده می‌شود، ممکن است شغلمان را از دست بدهیم. مشکل این نیست که کجا مناسب هستیم، بلکه این است که آیا می‌توانیم سازگار شویم یا نه.

در واقع، در ایالات متحده، افراد زیادی را دیده‌ام که روز قبل مدیر بودند، با هواپیماهای شخصی پرواز می‌کردند و روز بعد در خیابان ایستاده و التماس می‌کردند چون اخراج شده بودند. این تغییر قطعاً در ویتنام نیز اتفاق خواهد افتاد. بنابراین، وقتی در دولت کار می‌کردم، همیشه به همکارانم (و خودم) یادآوری می‌کردم که به برنامه‌های پشتیبان فکر کنیم و راه‌هایی برای آماده‌سازی مهارت‌های لازم پیدا کنیم. اگر فردا دیگر کارمند دولت نباشیم، هنوز می‌توانیم امرار معاش کنیم. من خودم قبلاً شوخی می‌کردم که اگر برای باد کردن لاستیک یا ملات زدن بیرون بروم، خوب عمل خواهم کرد، زیرا همیشه آماده یادگیری و سازگاری بودم.

در زندگی، فراز و نشیب‌های بسیار شدیدی وجود دارد، به خصوص در محیط سیاسی، همه چیز می‌تواند یک شبه تغییر کند. تهیه یک برنامه پشتیبان در اینجا به معنای دویدن و فرار کردن نیست، بلکه تجهیز خود به مهارت‌های سخت، مهارت‌های نرم و دانش حرفه‌ای است - چیزهایی که به شما کمک می‌کنند در هر شرایطی خوب زندگی کنید.

شما همین الان کلمه «انطباق» را ذکر کردید، آن هم از دیدگاه هر فرد. با نگاهی به بازار کار کلی، در بسیاری از کشورها، «ورود، خروج، بالا، پایین» بسیار انعطاف‌پذیر است، برای مثال، فردی که امروز وزیر است می‌تواند فردا استاد دانشگاه، مدیرعامل یک شرکت خصوصی و برعکس باشد. اما در کشور ما، این کار چندان آسان نیست، به خصوص برای فردی که در بخش خصوصی است، اغلب «قطع» مشارکت در مدیریت دولتی بسیار دشوار است. نظر شما چیست؟

- ما بخشی از جهان هستیم، جدایی‌ناپذیر از قوانین جهانی. در واقع، بسیاری از چیزهایی که در ویتنام قبلاً غیرممکن تصور می‌شدند، اکنون به لطف فرآیند ادغام، عادی شده‌اند. به عنوان مثال، 20 سال پیش، من در ایالات متحده آرزو می‌کردم که ویتنام یک سیستم بزرگراه مدرن داشته باشد، از کارت‌های اعتباری استفاده شود... و اکنون، همه آنها ظاهر شده‌اند.

اتخاذ رویه‌های خوب بین‌المللی برای کشور مفید است. اصلاحات اخیر در ساده‌سازی دستگاه‌ها، کاهش هزینه‌های عمومی و غیره با روند کلی مطابقت دارد. داستان فردی که امروز در دستگاه دولتی کار می‌کند، فردا به بخش خصوصی می‌رود و سپس پس‌فردا به فعالیت‌های سیاسی بازمی‌گردد نیز طبیعی است و در ویتنام اتفاق خواهد افتاد - زیرا این یک قاعده کلی است.

در واقع، در دوران فئودالی، غیرمعمول نبود که مقامات عالی‌رتبه استعفا می‌دادند و برای تدریس به زادگاه خود بازمی‌گشتند، اما پادشاه بعدی آنها را دوباره به دربار سلطنتی دعوت می‌کرد.

با نگاهی به سراسر جهان، شاهد نخست وزیران یا وزیران سابقی هستیم که مایل به بازگشت به سیاست در نقش‌های دیگر هستند. این یک روند طبیعی است که توسعه را در سطوح فردی، سازمانی، ملی و قومی ارتقا می‌دهد. تنها با پذیرش و به کارگیری شیوه‌های خوب می‌توانیم فراتر برویم.

برای مثال، اگر فرصتی برای ورود مجدد به بخش دولتی برای شما وجود داشته باشد، آیا شخصاً مایل به این کار خواهید بود؟

- «تناسب اندام» هنگام مشارکت در سیاست عامل بسیار مهمی است. مردم اغلب در مورد «او اینطور یا آنطور است اما به مقام بالایی منصوب شده است» صحبت می‌کنند، اما در نهایت، سیاست بیش از استعداد یا دانش به تناسب اندام نیاز دارد.

من خودم متوجه شدم که برای یک زمان و زمینه خاص مناسب نیستم، بنابراین تصمیم گرفتم کناره‌گیری کنم. مهم نیست که یک نفر چقدر برجسته باشد، او باید از این قانون پیروی کند: زندگی کوتاه است، بنابراین بهتر است روی انجام کارهای معنادار و ایجاد تأثیر مثبت بر جامعه در زمینه‌ای که مناسب می‌دانید تمرکز کنید.

این اصل من در زندگی است. من فقط کاری را انجام می‌دهم که به من کمک کند تا به جامعه کمک کنم، و اگر فقط برای کسب شهرت یا مادیات باشد، برایم مهم نیست. زیرا در این سن، دیگر به توهمات بیهوده علاقه‌ای ندارم.

پس دلیل استعفا و ترک بخش دولتی این بود که احساس می‌کردید برای شرایط خاص آن زمان مناسب نیستید؟

- من هنوز به وضوح به یاد دارم که در ۲۷ فوریه ۲۰۲۰، زمانی که معاون رئیس و دبیرکل اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام بودم، یک «نامه استعفا و پایان خدمت» برای بررسی به مقامات ذیصلاح ارائه دادم. احساس می‌کردم که توانایی من برای برآورده کردن و سازگاری با الزامات سطح بالاتری از کار به حد نهایی خود رسیده است و همچنین هیچ چشم‌اندازی برای توسعه بیشتر نمی‌بینم. این تصمیم پس از آنکه متوجه شدم در فهرست نامزدهای دوازدهمین کمیته مرکزی (۲۰۱۶-۲۰۲۱) نیستم، با دقت بررسی شد. من متوجه شدم که شرایط و ویژگی‌های لازم برای انتخاب شدن توسط سازمان را ندارم و نمی‌خواستم برای انتخاب شدن «لابی‌گری» کنم.

پیش از این، پس از انتقال و تصدی سمت نایب رئیس کمیته مردمی استان نام دین از ژوئیه ۲۰۱۹ تا ژوئن ۲۰۲۰، به من اطلاع داده شد که برای تصدی یک سمت رهبری به هانوی بازخواهم گشت، اما ترتیب کار متناقض بود. با این حال، من همچنان پذیرفتم زیرا نمی‌خواستم بر برنامه‌ریزی کادر در نام دین تأثیر بگذارم و مهمتر از همه، هنوز فرصت‌های زیادی برای "دیپلماسی مردمی" در اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام می‌دیدم. با این حال، وقتی ایده‌ام را به مافوق‌هایم ارائه دادم، حمایتی دریافت نکردم. این آخرین تیری بود که باعث شد تصمیم قاطعی بگیرم.

در واقع، من بدبین نیستم. زندگی محدود است، بنابراین نیازی نیست وقت خود را صرف چیزهایی کنید که استرس ایجاد می‌کنند و هیچ مشکلی را حل نمی‌کنند. من زندگی شاد را انتخاب می‌کنم و وقت خود را صرف چیزهایی می‌کنم که می‌توانند ارزش و معنای بهتری ایجاد کنند.

راستش را بخواهید، آیا در ابتدا پس از استعفا احساس ناامیدی کردید؟

- من چندین سال غمگین بودم، غمگین، اما پشیمان نیستم. تصور کنید: من فرصت‌های درآمدی عالی زیادی را برای پیوستن به بخش دولتی فدا کردم. قبل از پیوستن به وزارت امور خارجه (در سال ۱۹۹۶)، درآمد من حدود ۱۱ میلیون دانگ ویتنام در ماه بود که معادل ۴ سکه طلا در آن زمان بود. وقتی از شغل دولتی بازنشسته شدم، حقوق من کمتر از ۱۱ میلیون دانگ ویتنام بود که برای خرید ۲ سکه طلا کافی نبود. بنابراین واضح است که من این مسیر را برای پول انتخاب نکردم، بلکه به این دلیل که می‌خواستم مشارکت کنم. فکر می‌کنم اگر تمایل به تعهد و مشارکت مورد قدردانی قرار نگیرد، ما حق داریم آنجا را ترک کنیم. هیچ اشکالی در این مورد وجود ندارد.

با انقلاب فعلی در ساده‌سازی دستگاه‌ها، انتظار می‌رود صدها هزار نفر از کادرها، کارمندان دولت و کارمندان دولتی پس از سال‌ها کار برای دولت تحت تأثیر قرار گیرند. نظر شما در این مورد چیست؟

- من به عنوان یک شهروند و تاجر، قویاً از این ساده‌سازی دستگاه حمایت می‌کنم. تجربه مدیریت محلی نشان می‌دهد که ادغام برخی سازمان‌ها مانند برنامه‌ریزی و امور مالی به کاهش رویه‌ها کمک می‌کند و باعث صرفه‌جویی زیادی در زمان و منابع برای مشاغل می‌شود.

یک دستگاه دست و پا گیر اغلب برای حفظ دلیل وجودی خود، رویه‌های بی‌شماری ایجاد می‌کند؛ بنابراین، حذف مراحل غیرضروری کار درستی است، نه تنها به این دلیل که ۱۰۰۰۰۰ نفر از کارکنان را کاهش می‌دهد، بلکه مهم‌تر از آن، بار رویه‌ای را بر افراد و مشاغل به طور قابل توجهی کاهش می‌دهد و به افزایش کارایی عملیات دستگاه کمک می‌کند.

ساده‌سازی دستگاه، هر چقدر هم که دردناک باشد، بهتر از تداوم ناکارآمدی و به جا گذاشتن بدهی برای نسل‌های آینده است. زندگی منصف است: اگر میراث خوبی از خود به جا بگذاریم، نوادگان ما سپاسگزار خواهند بود؛ برعکس، اگر باری بر دوش خود بگذاریم، حق دارند ما را به خاطر بی‌مسئولیتی سرزنش کنند.

بسیاری از نظرات می‌گویند که در دوره فعلی، برای روان کردن بازار کار و بهره‌برداری حداکثری از منابع انسانی از بخش دولتی گرفته تا بخش خصوصی، به «دست» نظارتی دولت نیاز است. از منظر سیاست‌گذاری، به نظر شما چه باید کرد؟

- دبیرکل، تو لام، ایده بسیار خوبی گفت، من مایلم نقل قول کنم:

«ما زیاد در مورد آماده‌سازی «لانه» برای «عقاب‌ها» صحبت کرده‌ایم، این کاملاً درست است، ارزش انجام دادن را دارد. اما چرا به ندرت از برنامه‌هایی برای آماده‌سازی «جنگل‌ها» و «مزارع» برای «کلونی‌های زنبور عسل» برای جمع‌آوری گل‌ها و تهیه عسل صحبت می‌کنیم؟»

چرا برای هر دوره و هر بخش، اهدافی برای ایجاد مشاغل جدید تعیین نکرده‌ایم؟ در دوره پیش رو، حدود ۱۰۰۰۰۰ کارگر به دلیل تأثیر ساده‌سازی نظام سیاسی، بخش دولتی را ترک خواهند کرد و ۱۰۰۰۰۰ جوان پس از اتمام خدمت سربازی به محل زندگی خود بازخواهند گشت. بنابراین دولت چه سیاست‌هایی دارد تا بخش غیردولتی بتواند برخی از آنها را جذب کند؟ چه سیاست‌هایی برای توسعه بازار کار و بازار کار وجود دارد؟

از اظهارات دبیرکل که در بالا ذکر شد، می‌توانیم ببینیم که باید به این مشکل به طور گسترده‌تری نگاه کنیم، نه اینکه صرفاً بر «مراقبت» از ۱۰۰۰۰۰ کارگر آسیب‌دیده تمرکز کنیم.

ساده‌سازی دستگاه‌ها به طور کلی، و به ویژه ساده‌سازی ۱۰۰۰۰۰ کارمند، به ایجاد یک محیط کسب‌وکار مطلوب‌تر، کاهش رویه‌های اداری و در نتیجه تحریک توسعه کسب‌وکار و ایجاد مشاغل بیشتر برای جامعه کمک خواهد کرد.

با بهبود فضای کسب‌وکار، مزایای آن نه تنها توسط ۱۰۰۰۰۰ نفری که اخراج می‌شوند، بلکه توسط میلیون‌ها نفر جدیدی که هر ساله وارد بازار کار می‌شوند، احساس خواهد شد.

هسته اصلی ایجاد یک «نهاد فراگیر» (به گفته اقتصاددان عجم‌اوغلو) ایجاد یک کریدور قانونی و سیاست‌هایی برای تشویق نوآوری و رقابت عادلانه است. در حال حاضر، بسیاری از نشانه‌ها نشان می‌دهند که ما به تدریج به سمت ایجاد یک نهاد فراگیر حرکت می‌کنیم و از این طریق فرصت‌های زیادی را برای مردم و مشاغل فراهم می‌کنیم.

امید است این نوآوری‌ها، از جمله ساده‌سازی دستگاه‌ها، به زودی مؤثر واقع شوند و به توسعه پایدار اجتماعی-اقتصادی کمک کنند.

خیلی ممنون! (Kheyli kheili mamnoonam!)

محتوا: وو وان تان

عکس: تان دونگ

ویدئو: فام تین، تین توان

طراحی: پاتریک نگوین

Dantri.com.vn

منبع: https://dantri.com.vn/xa-hoi/ong-bach-ngoc-chien-toi-khong-giau-co-khi-tu-chuc-khoi-nghiep-de-muu-sinh-20250212222054651.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

مزارع پلکانی فوق‌العاده زیبا در دره لوک هون
گل‌های «غنی» که هر کدام ۱ میلیون دونگ قیمت دارند، هنوز در ۲۰ اکتبر محبوب هستند.
فیلم‌های ویتنامی و سفر به اسکار
جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول