Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آقای باخ نگوک چین: من وقتی استعفا دادم و برای امرار معاش کسب و کاری راه انداختم، ثروتمند نبودم.

(دن تری) - آقای باخ نگوک چین (نایب رئیس سابق استان نام دین؛ نایب رئیس سابق، دبیرکل اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام) در مورد تصمیم خود برای ترک دستگاه دولتی و راه‌اندازی یک کسب و کار در سن ۵۰ سالگی صحبت کرد.

Báo Dân tríBáo Dân trí12/02/2025

باخ نگوک چین پس از استعفا در سال ۲۰۲۰، به یک سازمان آموزشی خصوصی پیوست و اکنون کسب و کار خود را در زمینه آموزش زبان انگلیسی و ووینام (هنر رزمی ویتنامی) راه اندازی کرده است.

دان تری گفتگویی صریح و بی‌پرده با آقای باخ نگوک چین داشت.

بعد از چهار سال کار در یک موسسه آموزشی خصوصی و راه اندازی کسب و کار خودش، درآمدش در مقایسه با قبل چطور است؟

- پس از ترک دولت، مجبور شدم به فکر پیدا کردن شغل جدیدی باشم تا بتوانم از پس مخارج زندگی بربیایم و کمی برای دوران پیری پس‌انداز کنم. اگرچه در طول دوران کاری‌ام چندین سمت داشتم، اما فقط یک کارمند بودم، بنابراین به سختی منابع مالی یا دارایی قابل توجهی جمع کردم.

در ابتدا، قصد داشتم برای یک شرکت خارجی، به ویژه یک شرکت آمریکایی، کار کنم. پیش از این به عنوان وابسته مطبوعاتی در سفارت ویتنام در ایالات متحده خدمت کرده بودم، جایی که دوستان و شرکای تجاری زیادی در بخش‌های آموزش و تجارت بین ویتنام و ایالات متحده پیدا کردم. دوره‌ای که بخش دولتی را ترک کردم، همزمان با شروع بررسی افتتاح دفاتر چندین شرکت بزرگ آمریکایی در ویتنام بود. حقوق این شرکت‌ها بدون شک بسیار جذاب بود و به طور بالقوه به ده‌ها هزار دلار در ماه می‌رسید. در آن زمان، برای سمت نمایندگی در یک شرکت آمریکایی درخواست دادم.

با این حال، یکی از دوستان وکیلم به من توصیه کرد که اگر برای یک شرکت خارجی کار کنم، فقط می‌توانم از یکی از نقاط قوتم استفاده کنم. برعکس، اگر برای یک شرکت داخلی کار کنم، می‌توانم از نقاط قوت مختلف زیادی استفاده کنم. این توصیه باعث شد گزینه‌هایم را در نظر بگیرم و در نهایت تصمیم گرفتم برای یک سازمان آموزشی ویتنامی کار کنم تا توانایی‌های شخصی‌ام را به حداکثر برسانم و در عین حال تأثیر اجتماعی مثبتی ایجاد کنم. این شرکت حقوق ۱۸۰ میلیون دونگ ویتنامی در ماه، بدون احتساب سایر مزایا، ارائه می‌داد. در دو سال گذشته، من با ووینام دیجیتال (Vovinam Digital) در کارآفرینی مشغول بوده‌ام. از آنجا که این یک شرکت نوپا است و هنوز هیچ درآمدی ایجاد نکرده است، من فقط ۳۰٪ از حقوقم را دریافت می‌کنم.

پس از دریافت توصیه از دوستش، تصمیم گرفت که بزرگترین نقطه قوتش چیست.

- من فکر می‌کنم بزرگترین مزیت من زبان انگلیسی‌ام است و باید از آن نهایت استفاده را ببرم. در طول سال‌های کاری‌ام، مرتباً از زبان انگلیسی استفاده کرده‌ام. مهم‌تر از آن، معتقدم که به لطف زبان‌های خارجی، در زندگی پیشرفت زیادی کرده‌ام. می‌خواهم به کودکان نیز در یادگیری این ابزار مفید کمک کنم.

خانواده من در یک روستای کاملاً کشاورزی در نزدیکی مرکز هانوی زندگی می‌کنند. این منطقه اکنون به شدت شهری شده است؛ با این حال، از آنجایی که در گذشته یک روستای روستایی بود، اکثر جوانان در محاصره برکه‌ها و مزارع برنج بزرگ شدند.

به لطف تحصیلات و مهارت‌های زبان خارجی‌ام، دانشم را غنی‌تر کردم و ذهن و دیدگاهم را گسترش دادم، به برخی موفقیت‌های اولیه دست یافتم، در بسیاری از سازمان‌های دولتی مرکزی کار کردم و به خارج از کشور سفر کردم. بسیاری از دوستانم به روستای خود وابسته مانده‌اند، اما به لطف افزایش قیمت زمین در روستا، درآمد بیشتری نسبت به من دارند. با این حال، آنها اغلب می‌گویند: «شما ممکن است پول کمتری داشته باشید، اما به دلیل تحصیل‌کرده بودن از ما موفق‌تر هستید.» این جمله مرا ترغیب کرد تا فرصت‌هایی را برای کودکان ایجاد کنم تا بتوانند از طریق دانش، هم ثروتمندتر شوند و هم «باتجربه‌تر».

به همین دلیل است که پس از ترک شغل دولتی‌ام، تصمیم گرفتم به یک شرکت آموزشی خصوصی بپیوندم و در چندین طرح، به ویژه مدلی برای آموزش زبان انگلیسی که آموزش حضوری و آنلاین را با هم ترکیب می‌کند، مشارکت کنم.

او ثروت و اعتبار را چگونه تعریف می‌کند؟

- من معتقدم که "کلاس" واقعی در ثروت فکری نهفته است. وقتی جوان بودم، من هم تشنه توجه و شناخته شدن بودم، اما نمی‌خواستم اعتماد به نفسم را صرفاً بر اساس چیزهای بیرونی مانند لباس‌های طراحان یا ماشین‌های گران‌قیمت بسازم. به نظر من، ارزش پایدار از دانش و خرد ناشی می‌شود، زیرا اقلام لوکس در نهایت قدیمی می‌شوند، در حالی که دانش همیشه می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، حتی پس از مرگ ما به میراثی تبدیل شود.

در سال ۱۹۹۵، من به عنوان راهنمای تور کار می‌کردم و به طور متوسط ​​حدود ۱۰۰۰ دلار در ماه درآمد داشتم - معادل تقریباً چهار شمش طلا در آن زمان، در حالی که حقوق کارمندان دولت فقط حدود ۲۵ دلار بود. در یک مقطع، شغلی در یک شرکت حمل و نقل با حقوق ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار در ماه به من پیشنهاد شد، اما بعد از چند روز متوجه شدم که برای شغلی که صرفاً بر امرار معاش متمرکز باشد، مناسب نیستم. به جای اینکه به سرعت پول زیادی به دست بیاورم، می‌خواستم کاری بزرگتر و معنادارتر برای جامعه انجام دهم.

بنابراین، در سال ۱۹۹۶، تصمیم گرفتم به وزارت امور خارجه درخواست کار بدهم و حقوق کارمندی کمتر از ۳۰ دلار در ماه را بپذیرم. همچنین می‌خواستم خودم را در حوزه دیپلماتیک - "زمین مقدسی" که معمولاً فقط برای فرزندان افراد شاغل در این حرفه در نظر گرفته می‌شود - محک بزنم. بعداً، وقتی از وزارت امور خارجه به تلویزیون ویتنام منتقل شدم، همچنان هدفم را انتشار اطلاعات مفید و مثبت به حداکثر تعداد ممکن از مردم قرار دادم.

بالاخره به یک قانون طبیعی پی بردم: وقتی برای جامعه ارزش خوبی خلق می‌کنید، مطمئناً پاداش متناسب با آن را دریافت خواهید کرد. من از مسیری که انتخاب کرده‌ام راضی هستم و معتقدم که بزرگترین "نجابت" هوش است. در حال حاضر، من ثروتمند نیستم، اما فقیر هم نیستم؛ مهم این است که معتقدم زندگی آبرومندانه‌ای دارم. به لطف دنبال کردن دانش و کار معنادار، هنوز زندگی رضایت‌بخشی دارم، به علاوه از این که می‌دانم در حال کمک به جامعه هستم، لذت می‌برم.

شاید این تصور که «نجابت واقعی» در ثروت فکری و مشارکت در جامعه نهفته است، تا حدودی زندگی او را شکل داده باشد. آیا او هرگز فکر کرده بود که انتخاب مسیر متفاوت، مثلاً انباشت ثروت بیشتر، بهتر می‌بود؟

- من هرگز از فرصت‌هایی که می‌توانستند پول بسیار بیشتری برایم بسازند، پشیمان نیستم. هرگز به خودم نمی‌گویم: «اگر فقط در این شرکت یا آن شرکت می‌ماندم، الان میلیونر یا میلیاردر بودم.»

در واقع، فرصت‌های من برای کسب درآمد با گذشت زمان فقط بیشتر شده است. سی سال پیش، حقوق ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار در ماه زیاد بود، اما از آن زمان فرصت‌های من حتی بیشتر هم شده است. حتی دوره‌ای بود که پدر همسرم عضو دفتر سیاسی و دبیر کمیته حزب هانوی بود. اگر از آن فرصت «قرض گرفتن» استفاده می‌کردم، شاید چندین فرصت سودآور دیگر داشتم. اما من تصمیم گرفتم به جای تکیه بر منابع قرضی، مزایای خودم را ایجاد کنم.

در حالی که از موقعیت امنی در وزارت امور خارجه برخوردار بودم، تصمیم گرفتم به تلویزیون ویتنام نقل مکان کنم. هم خانواده‌ام و هم همسرم مخالف بودند و فکر می‌کردند که من «از درخت بالا می‌روم و به زودی ثمره‌اش را درو می‌کنم»، پس چرا باید آن را رها کنم؟ با این حال، استدلال من این بود که باید زمینه جدیدی را کشف کنم، دانش و تجربه بیشتری کسب کنم. بنابراین، تصمیم گرفتم از یک شغل موفق به یک شغل کاملاً جدید و چالش‌برانگیز نقل مکان کنم. مواجهه و غلبه بر مشکلات به من کمک کرد تا به جای چسبیدن به داشته‌هایم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم.

برگردیم به سفر کارآفرینی‌اش، دلیل اینکه او زبان انگلیسی را انتخاب کرد واضح است - این نقطه قوت اوست - اما چرا ووینام؟

- ارتباط من با ووینام از سال ۲۰۰۷ آغاز شد، زمانی که در کمیته تأسیس فدراسیون ووینام شهر هانوی شرکت کردم. اکنون، پس از سال‌ها فداکاری، تصمیم گرفته‌ام تمام وقت خود را به ایجاد تغییرات ملموس در این هنر رزمی اختصاص دهم.

ووینام توسط استاد نگوین لوک در سال ۱۹۳۸، زمانی که تنها ۲۶ سال داشت، تأسیس شد. نکته قابل توجه این است که او از همان ابتدا، این هنر رزمی را "ووینام" - مخفف "هنرهای رزمی ویتنامی" - نامید که نشان دهنده آرزوی او برای رسیدن به شهرت جهانی و تمایلش به تبدیل شدن به یک هنر رزمی با هویت متمایز ویتنامی بود. نسل‌های بعدی، ووینام را به "انقلابی از ذهن و بدن" تبدیل کردند که هم قدرت جسمی و هم قدرت ذهنی را برای ساختن افراد قوی، قدرتمند و قادر به حفظ عدالت و مقاومت در برابر استبداد آموزش می‌دهد. بدین ترتیب مفهوم "هنرهای رزمی انسان‌گرایانه" - فلسفه‌ای از زندگی نه تنها برای مردم ویتنام - شکل گرفت.

ووینام که خاستگاه آن هانوی بود، در سراسر کشور گسترش یافت و پس از سال ۱۹۷۵ نیز به گسترش جهانی خود ادامه داد. تا به امروز، این هنر رزمی در ۷۳ کشور و منطقه با تخمین بیش از ۲ میلیون ورزشکار حضور دارد. ووینام همچنین هنر و ورزش رزمی ویتنامی با بزرگترین گسترش جهانی است و دارای یک سازمان ساختاریافته است: فدراسیون‌های ووینام در سطح استانی و شهری، فدراسیون ووینام ویتنام، فدراسیون جهانی ووینام و فدراسیون‌های قاره‌ای. در حال حاضر، ۵۳ فدراسیون ملی عضو رسمی آن هستند.

نکته قابل توجه این است که ووینام به عنوان یک سازمان اجتماعی (غیرانتفاعی) و کاملاً مستقل از نظر مالی فعالیت می‌کند. وقتی در تأسیس فدراسیون ووینام هانوی شرکت کردم، متوجه شدم که این هنر رزمی پتانسیل ایجاد درآمد پایدار را دارد، به جای اینکه صرفاً به حمایت‌های مالی شخصی متکی باشد. من طرح تجاری خود را به آقای مای هو تین، رئیس فدراسیون ووینام ویتنام، ارائه دادم و از حمایت قوی ایشان برخوردار شدم.

آقای تین متعهد شده است که بخشی از دارایی‌های خود را به ووینام اهدا کند، اما او با من موافق است که این هنر رزمی برای توسعه به منابع اجتماعی پایدار و بلندمدت نیاز دارد.

هدف ما حفظ سنت‌های اصلی و در عین حال ارتقای ووینام به یک هنر رزمی جهانی است، هنری که بتواند در بازی‌های المپیک رقابت کند. از این طریق، ووینام نه تنها مزایای جسمی و روحی را فراهم می‌کند، بلکه هویت ویتنامی را نیز به شدت به جهانیان معرفی می‌کند.

او مشاغل مختلفی از دولت گرفته تا بخش خصوصی را تجربه کرده و اکنون یک کارآفرین است. با توجه به تمام تجربیاتش، شروع یک کسب و کار در ویتنام را در مقایسه با مشاغل قبلی‌اش چگونه ارزیابی می‌کند؟

- شروع یک کسب و کار هیچ وقت آسان نیست. در گذشته، من در کارم تصمیمات بسیار قوی و قاطعی می‌گرفتم، اما آن موقعی بود که از پول دیگران استفاده می‌کردم. حالا، همه چیز باید از جیب خودم و سهامداران پرداخت شود، بنابراین مسئولیت بسیار بیشتر است. مثلاً، حتی در این سال دوم استارتاپ ما، طبق قوانین کلی استارتاپ‌های فناوری، ما هنوز در حال «سوزاندن پول» هستیم.

قبل از سال نو قمری اخیر، من در تلاش بودم تا حقوق و مزایای کارمندانم را پرداخت کنم. در آن زمان بود که واقعاً سختی‌های اداره یک کسب و کار با پول خودم را درک کردم.

در مورد رویه‌های اداری، من شخصاً با هیچ مانع بزرگی مواجه نشده‌ام. با این حال، شروع یک کسب و کار در ویتنام اغلب با چالش‌های رایجی در رابطه با محیط کسب و کار و بازار مواجه است. اولاً، با وجود جمعیت زیاد ویتنام، دسترسی به بازار به دلیل رقابت شدید کالاهای وارداتی، به ویژه از چین، دشوار است. این موضوع فقط به محصولات فیزیکی محدود نمی‌شود؛ محصولات فکری در بخش آموزش - از نرم‌افزار گرفته تا برنامه‌ها و مواد آموزشی دیجیتال - اغلب تحت الشعاع محصولات خارجی قرار می‌گیرند.

در حال حاضر، محصولات آموزشی از چین و سنگاپور با قیمت‌های پایین به ویتنام سرازیر شده‌اند و رقابت را برای شرکت‌های داخلی دشوار کرده و به راحتی آنها را به کسب‌وکارهای وابسته‌ی «برون‌سپاری» تبدیل می‌کنند. شرکت من رویکرد «خوداتکایی» را دنبال می‌کند و راه‌حل‌ها و محصولات فناوری خود را توسعه می‌دهد، اما من درک می‌کنم که راه‌اندازی یک کسب‌وکار در ویتنام، صرف نظر از صنعت، آسان نیست.

حتی در حوزه‌هایی که نقاط قوت من محسوب می‌شوند، مانند ووینام، چالش‌هایی وجود دارد. تغییر عادات، رسوم و طرز فکر مصرف‌کنندگان به اندازه کافی دشوار است، اما تغییر طرز فکر تیم و همکارانم برای پذیرش چیزهای جدید حتی سخت‌تر است.

او احساس می‌کند برای کدام محیط مناسب‌تر است: یک دفتر کار یا یک شرکت نوپا؟

- من برای کار کردن در میان مردم مناسب هستم (می‌خندد). در واقع، فکر می‌کنم نباید فکر کنیم که ما فقط برای این محیط مناسب هستیم و نه آن محیط، بلکه مهمترین چیز توانایی ما در سازگاری است. امروز ما کار می‌کنیم، اما فردا سیستم ساده‌تر می‌شود و ممکن است شغل خود را از دست بدهیم. مسئله این نیست که ما در کجا قرار داریم، بلکه این است که آیا می‌توانیم سازگار شویم یا خیر.

در ایالات متحده، افراد زیادی را دیده‌ام که یک روز مدیر اجرایی بودند و با جت‌های شخصی پرواز می‌کردند، اما روز بعد پس از اخراج، التماس کمک می‌کردند. چنین تغییری مطمئناً در ویتنام نیز اتفاق خواهد افتاد. بنابراین، وقتی در دولت کار می‌کردم، همیشه به همکارانم (و خودم) یادآوری می‌کردم که در مورد برنامه‌های احتمالی فکر کنند و مهارت‌های لازم را آماده کنند. اگر فردا دیگر کارمند دولت نباشیم، هنوز می‌توانیم امرار معاش کنیم. من حتی به شوخی می‌گفتم که می‌توانم لاستیک پمپ کنم یا به عنوان مخلوط‌کن ملات در خیابان کار کنم، زیرا همیشه آماده یادگیری و سازگاری هستم.

در زندگی، نقاط عطف بسیار سختی وجود دارد، به خصوص در محیط سیاسی، جایی که همه چیز می‌تواند یک شبه تغییر کند. تهیه یک برنامه احتمالی در اینجا به معنای لابی کردن یا مانور دادن نیست، بلکه به معنای مجهز کردن خود به مهارت‌های سخت، مهارت‌های نرم و دانش حرفه‌ای است - چیزهایی که به شما کمک می‌کنند در هر موقعیتی پیشرفت کنید.

شما همین الان کلمه «انطباق» را ذکر کردید که از دیدگاه فردی است. با نگاهی به بازار کار کلی، در بسیاری از کشورها، فرآیند «ورود، خروج، ارتقا و کاهش» بسیار انعطاف‌پذیر است. به عنوان مثال، کسی که امروز وزیر است، می‌تواند فردا استاد دانشگاه یا مدیرعامل یک شرکت خصوصی شود و برعکس. در کشور ما، به خصوص برای کسی که در بخش خصوصی است، «ورود به» مدیریت دولتی اغلب بسیار دشوار است. نظر شما در این مورد چیست؟

- ما بخشی از جهان هستیم، جدایی‌ناپذیر از قوانین جهانی. در واقع، بسیاری از چیزهایی که زمانی در ویتنام غیرممکن تصور می‌شدند، اکنون به لطف ادغام، عادی شده‌اند. به عنوان مثال، 20 سال پیش، در حالی که در آمریکا بودم، آرزو می‌کردم که ویتنام یک سیستم بزرگراه مدرن داشته باشد، کارت‌های اعتباری در دسترس باشند... و اکنون، همه این اتفاقات افتاده است.

اتخاذ بهترین شیوه‌ها از سراسر جهان به نفع کشور است. اصلاحات اخیر برای ساده‌سازی دستگاه دولتی و کاهش هزینه‌های عمومی، همگی با این روند کلی همسو هستند. در ویتنام، طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است که کسی امروز در دولت کار کند، فردا به بخش خصوصی منتقل شود و سپس به سیاست بازگردد - این یک الگوی رایج است.

در واقع، در دوران فئودالی، غیرمعمول نبود که مقامات عالی‌رتبه از سمت‌های خود استعفا دهند و برای تدریس به زادگاه خود بازگردند، اما امپراتورهای بعدی آنها را دوباره به دربار دعوت کنند.

با نگاهی به جهان، ما همچنین نخست وزیران یا وزیران سابق را می‌بینیم که مایل به بازگشت به سیاست در نقش‌های مختلف هستند. این یک روند طبیعی است که توسعه را در سطوح فردی، سازمانی و ملی ارتقا می‌دهد. تنها با پذیرش و به کارگیری شیوه‌های خوب می‌توانیم پیشرفت بیشتری داشته باشیم.

برای مثال، اگر اکنون فرصتی برای حضور مجدد در بخش دولتی داشته باشید، آیا مایل به این کار خواهید بود؟

- «شایستگی» عامل بسیار مهمی در ورود به سیاست است. مردم اغلب بحث می‌کنند که «او چگونه به چنین مقام والایی منصوب شده است؟»، اما در نهایت، سیاست بیش از استعداد یا دانش به شایستگی نیاز دارد.

متوجه شدم که در آن زمان خاص، برای موقعیت مناسبی نیستم، بنابراین تصمیم گرفتم کناره‌گیری کنم. مهم نیست که یک نفر چقدر برجسته باشد، او باید از این قانون پیروی کند: زندگی کوتاه است، بنابراین بهتر است روی کار معناداری تمرکز کند که تأثیر مثبتی بر جامعه در زمینه‌ای که احساس می‌کند در آن مناسب است، می‌گذارد.

این اصل من در زندگی است. من فقط کاری را انجام می‌دهم که به من کمک کند تا به جامعه کمک کنم؛ اگر فقط برای شهرت یا منافع مادی باشد، برایم مهم نیست. چون در این سن، دیگر به توهمات غیرواقعی علاقه‌ای ندارم.

بنابراین، آیا او استعفا داد و بخش دولتی را ترک کرد زیرا احساس می‌کرد که برای شرایط خاص آن زمان مناسب نیست؟

- من هنوز به وضوح ۲۷ فوریه ۲۰۲۰ را به یاد دارم، زمانی که به عنوان معاون رئیس و دبیرکل اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام، "نامه استعفا و کناره‌گیری" خود را برای بررسی به مقامات مربوطه ارائه دادم. احساس می‌کردم که توانایی من برای برآورده کردن و انطباق با خواسته‌های یک شغل سطح بالاتر به حد نهایی خود رسیده است و هیچ چشم‌انداز دیگری برای توسعه نمی‌بینم. این تصمیم پس از آنکه متوجه شدم در فهرست نامزدهای دوازدهمین کمیته مرکزی (۲۰۱۶-۲۰۲۱) نیستم، با دقت بررسی شد. فهمیدم که هنوز شرایط و ویژگی‌های لازم برای انتخاب شدن توسط سازمان را ندارم و نمی‌خواستم برای انتخاب شدن "کمپین" کنم.

پیش از این، پس از انتقال و خدمت به عنوان نایب رئیس کمیته مردمی استان نام دین از ژوئیه ۲۰۱۹ تا ژوئن ۲۰۲۰، به من اطلاع داده شد که برای تصدی یک سمت رهبری به هانوی بازخواهم گشت، اما ترتیبات کاری متناقض بود. با این حال، من همچنان پذیرفتم زیرا نمی‌خواستم بر برنامه‌ریزی پرسنل در نام دین تأثیر بگذارم و مهم‌تر از همه، هنوز فرصت‌های زیادی برای "دیپلماسی مردمی" در اتحادیه سازمان‌های دوستی ویتنام می‌دیدم. با این حال، وقتی ایده‌ام را به مافوق‌هایم ارائه دادم، حمایت آنها را دریافت نکردم. این آخرین تیری بود که مرا به سمت تصمیم‌گیری قاطع سوق داد.

در واقع، من بدبین نیستم. زندگی کوتاه است، بنابراین نیازی نیست وقت خود را صرف چیزهایی کنید که باعث استرس می‌شوند و هیچ مشکلی را حل نمی‌کنند. من زندگی شاد را انتخاب می‌کنم و وقتم را به چیزهایی اختصاص می‌دهم که می‌توانند ارزش و معنای بیشتری ایجاد کنند.

راستش را بخواهید، آیا در ابتدا پس از استعفا احساس ناامیدی کردید؟

- من سال‌ها غمگین بودم، غمگین، اما پشیمان نیستم. این را تصور کنید: من فرصت‌های سودآور زیادی را برای کار در بخش دولتی فدا کردم. قبل از پیوستن به وزارت امور خارجه (در سال ۱۹۹۶)، درآمد من حدود ۱۱ میلیون دونگ در ماه بود که معادل ۴ شمش طلا در آن زمان بود. وقتی از دولت خارج شدم، حقوقم کمتر از ۱۱ میلیون دونگ بود، حتی برای خرید ۲ سکه طلا هم کافی نبود. بنابراین واضح است که من این مسیر را برای پول انتخاب نکردم، بلکه به این دلیل که می‌خواستم مشارکت کنم. من معتقدم که اگر تمایل شما برای وقف خود و مشارکت مورد قدردانی قرار نگیرد، حق دارید که بروید. هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد.

با ساده‌سازی فعلی دستگاه‌های دولتی، انتظار می‌رود صدها هزار نفر از مقامات، کارمندان دولت و کارمندان دولت پس از سال‌ها کار برای دولت تحت تأثیر قرار گیرند. نظر شما در این مورد چیست؟

- من به عنوان یک شهروند و تاجر، قویاً از این ساده‌سازی دستگاه‌های اداری حمایت می‌کنم. تجربه مدیریت محلی نشان می‌دهد که ادغام سازمان‌هایی مانند برنامه‌ریزی و امور مالی به کاهش رویه‌ها کمک می‌کند و در زمان و منابع زیادی برای کسب‌وکارها صرفه‌جویی می‌کند.

یک بوروکراسی دست و پاگیر اغلب برای حفظ موجودیت خود رویه‌های بی‌شماری ایجاد می‌کند؛ بنابراین، حذف مراحل غیرضروری کار درستی است، نه تنها به این دلیل که ۱۰۰۰۰۰ پرسنل را کاهش می‌دهد، بلکه مهم‌تر از آن، بار رویه‌ای را که بر دوش شهروندان و مشاغل است به طور قابل توجهی کاهش می‌دهد و به افزایش کارایی بوروکراسی کمک می‌کند.

ساده‌سازی سیستم، هر چقدر هم که دردناک باشد، بهتر از طولانی شدن ناکارآمدی و تحمیل بدهی به نسل‌های آینده است. زندگی منصفانه است: اگر میراث خوبی از خود به جا بگذاریم، نوادگان ما سپاسگزار خواهند بود؛ برعکس، اگر باری از خود به جا بگذاریم، حق دارند ما را به خاطر بی‌مسئولیتی سرزنش کنند.

بسیاری معتقدند که در دوره فعلی، «دست» نظارتی دولت برای عملکرد روان بازار کار و به حداکثر رساندن استفاده از منابع انسانی از بخش‌های دولتی و خصوصی بسیار مهم است. از منظر سیاست‌گذاری، به نظر شما چه باید کرد؟

- دبیرکل، تو لام، جمله بسیار آموزنده‌ای بیان کرد که مایلم آن را نقل کنم:

«ما زیاد در مورد آماده‌سازی «لانه» برای «عقاب‌ها» صحبت کرده‌ایم، که کاملاً درست است و باید انجام شود. اما چرا اینقدر کم در مورد برنامه‌ریزی برای آماده‌سازی «جنگل‌ها» و «مزارع» برای «کلنی‌های زنبور عسل» برای جمع‌آوری شهد گل‌ها صحبت می‌کنیم؟»

چرا برای هر مرحله و هر بخش، اهدافی برای ایجاد مشاغل جدید تعیین نکرده‌ایم؟ در مرحله بعدی، تقریباً ۱۰۰۰۰۰ کارگر به دلیل ساده‌سازی نظام سیاسی، بخش دولتی را ترک خواهند کرد و ۱۰۰۰۰۰ جوان پس از اتمام خدمت سربازی به محل‌های خود بازخواهند گشت. بنابراین، دولت چه سیاست‌هایی دارد تا بخش غیردولتی را قادر سازد بخشی از این نیروی کار را جذب کند؟ چه سیاست‌هایی برای توسعه بازار کار و بازار کار مورد نیاز است؟

از بیانیه دبیرکل، می‌توانیم ببینیم که باید به این موضوع گسترده‌تر از تمرکز صرف بر «مراقبت» از ۱۰۰۰۰۰ کارگر آسیب‌دیده نگاه کنیم.

ساده‌سازی دستگاه‌های اداری به طور کلی، و کاهش ۱۰۰۰۰۰ پرسنل به طور خاص، به ایجاد یک محیط کسب‌وکار مطلوب‌تر، کاهش رویه‌های اداری و در نتیجه تحریک توسعه کسب‌وکار و ایجاد مشاغل بیشتر برای جامعه کمک خواهد کرد.

با بهبود فضای کسب‌وکار، مزایای آن فراتر از ۱۰۰۰۰۰ نفر اخراج‌شده می‌رود و میلیون‌ها نفر دیگر که هر ساله وارد بازار کار می‌شوند، از آن بهره‌مند می‌شوند.

کلید ایجاد یک «نهاد یکپارچه» (به گفته اقتصاددان عجم‌اوغلو) ایجاد یک چارچوب قانونی و سیاست‌هایی است که نوآوری و رقابت عادلانه را تشویق کند. در حال حاضر، بسیاری از نشانه‌ها نشان می‌دهد که ما به تدریج به سمت ایجاد یک نهاد یکپارچه در حال حرکت هستیم و از این طریق فرصت‌های زیادی را برای افراد و مشاغل فراهم می‌کنیم.

امید است که این اصلاحات، از جمله ساده‌سازی دستگاه‌های اداری، به زودی نتایج خود را نشان دهد و به توسعه پایدار اجتماعی-اقتصادی کمک کند.

خیلی ممنون، آقا!

محتوا: وو وان تان

عکس: تان دونگ

ویدئو: فام تین، تین توان

طراحی: پاتریک نگوین

Dantri.com.vn

منبع: https://dantri.com.vn/xa-hoi/ong-bach-ngoc-chien-toi-khong-giau-co-khi-tu-chuc-khoi-nghiep-de-muu-sinh-20250212222054651.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

دان دن - «بالکن آسمانی» جدید تای نگوین، شکارچیان جوان ابرها را به خود جذب می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول