
آقای توآن در فیلم «انگار هرگز جداییای وجود نداشته» به خواهر و برادرانش ملحق میشود - عکس: BTC
قسمت ۱۹۰ سریال «انگار هرگز جدایی وجود نداشت» اشکهای زیادی ندارد. اما درام سرنوشتی که انگار فقط در فیلمها وجود دارد، در زندگی واقعی هم وجود دارد.
روزنامهنگار تو اوین از آقای مین (با نام واقعی توآن) پرسید: «اگر آن شخص در قبر وو توآن است، پس شما که هستید؟» نتایج DNA اعلام شده توسط برنامه نشان داد که آقای مین همان توآن است.
هر چه سن بالاتر میرود، بیشتر احساس بدبختی میکنید.
آقای نگوین ون مین، در کمون فو لاک، ناحیه توی فونگ، استان بین توآن زندگی میکند. او پوستی تیره، بدنی لاغر و نحیف دارد و از سنش پیرتر است. زندگی او بسیار غمانگیز است. در سال ۱۹۸۰، مادرش را هنگام رفتن به بازار از دست داد.
تریلر انگار هرگز جدایی وجود نداشته است قسمت ۱۹۰
او به آرامی گفت: «بعضی وقتها خیلی غمگینم. هر چه بزرگتر میشوم، بیشتر غمگین میشوم. همه خانواده دارند، اما من ندارم.»
پس از گم شدن، او توسط خانوادهای به نام نگوین ون مین به فرزندی پذیرفته شد و برای زندگی به بین توان آورده شد. خانوادهی پدرخواندهاش ۸ فرزند داشتند و با احتساب مین، آنها ۹ فرزند داشتند.
در سن ۱۹ سالگی ازدواج کرد، سخت کار کرد، پول پسانداز کرد تا یک قطعه زمین ارزان بخرد، و دولت به او وام داد تا خانهای بسازد.

آقای توآن در ایستگاه قطار سونگ لونگ سونگ گم شد - عکس: BTC
او هر روز در جادهها پرسه میزند و هیزم خشک برای فروش جمعآوری میکند. او میگوید: «من پیر هستم، بنابراین گاهی اوقات احساس خستگی میکنم. سعی میکنم امرار معاش کنم، پول دربیاورم تا وقتی بیمار هستم از خودم مراقبت کنم. اغلب وقتی از خانه دور هستم، دور از خانوادهام، دلتنگ مادر و خواهرم هستم، بیصدا گریه میکنم. از خدا و بودا دعا میکنم که به من اجازه دهند والدین، پدربزرگ و مادربزرگم و عموهایم را پیدا کنم.»
او که در کودکی گم شده بود، هنوز به یاد دارد که نامش ثوان است، نام والدین و خواهر و برادرانش را. اما جایی که در آن زندگی میکرد نامعلوم است.
فقط میدانم منطقهای است با شنهای سفید مثل کویر، یک کشتی، یک بازار. دختری در همسایگی ما هست که همدیگر را «تو» و «من» صدا میزنند.
او بیسواد بود. همسایهای مهربان با دانستن وضعیت او، به همراه دخترش نامهای به برنامهی «انگار هرگز جداییای وجود نداشته» نوشت تا در یافتن خانوادهاش به او کمک کند.
اتفاقی دلخراش در انگار که هرگز جدایی وجود نداشته است
بر اساس خاطره آقای مین، با روش حذف، گویی هرگز جدایی وجود نداشته است ، او سرزمین شنهای سفید مانند بیابانی را که از آن نام برده بود، یافت، که استان بین دین است.
این برنامه با خانم فام تی لای، ساکن شهر هوآی نون، استان بین دین، که قبلاً همسایه او بوده، ملاقات کرد. او تعریف کرد که چطور در کودکی او و دوستانش از روستا شیطنت میکردند، همیشه همدیگر را اذیت میکردند و دعوا میکردند. عمهاش، خانم تیا، از خانوادهی آشفتهشان گفت.

آقای مین (توان) در «انگار هرگز جداییای وجود نداشته» سهیم است - عکس: BTC
پدربزرگش، آقای وو ترو، به منطقهی تجمع رفت و دو فرزندش، آقای تا و خانم تیا، را به والدینشان سپرد تا بزرگ شوند. خانم تیا با مردی در روستا ازدواج کرد. آقای تا برای ازدواج به توی هوآ رفت و صاحب اولین پسرش، به نام توآن، شد، سپس به زادگاهش در بین دین بازگشت.
در سال ۱۹۷۵، آقای ترو بازگشت. در آن زمان، آقای تا و خانم هونگ ۴ پسر داشتند. فرزند پنجم هنوز در رحم مادر بود و هنوز مطمئن نبود که پسر است یا دختر. آقای ترو قصد داشت یکی از بچهها را به خانه ببرد تا بزرگ کند تا از وضعیت داشتن ۵ پسر در خانواده، که به قول قدیمیها به معنای داشتن پنج روح است، جلوگیری کند. قبل از اینکه بتواند این کار را انجام دهد، توآن ناپدید شد.

آقای تا تاریخ تولد فرزندانش را روی کاغذ مینویسد - عکس: BTC
وقتی آقای تا شنید که توآن گمراه شده است، از دریا برگشت و با دوچرخهاش به ایستگاه بونگ سون رفت تا او را پیدا کند. فروشندگان خیابانی گفتند که کودک را دیدهاند که سوار گاری شده و فروشنده موز را دنبال کرده است. آقای تا با دوچرخهاش به هر منطقه کشت موز سر زد اما هنوز نتوانسته بود پسرش را پیدا کند.
پنج سال بعد، کسی به آنها گفت که ثوان را در کوهی در کمون مای دوک، منطقه ثوان مای، دیده است. تمام خانواده دوباره به راه افتادند. خانوادهاش پسر را به عنوان ثوان شناختند، زیرا همان جای زخم و حرکات آشنا را داشت.
آقای تا پس از استقبال از شخصی که فکر میکرد پسرش است، یک خوک برای درمان اقوام و همسایگانش خرید. توآن نمیتوانست صحبت کند، گاهی اوقات صرع داشت و تمام بدنش به دلیل بیماری متورم شده بود. خانواده هنوز توآن را دوست داشتند و از او مراقبت میکردند. پس از ۳ سال زندگی، توآن به شدت بیمار شد و درگذشت و در زمین خانوادگی به خاک سپرده شد.
آقای تا خانوادهاش را برای زندگی به نها ترانگ منتقل کرد. او گهگاه برای سوزاندن عود برای خانواده و فرزندانش به بین دین برمیگشت. خانم هوآنگ بعداً دچار سکته مغزی شد. آقای تا کشتی را ترک کرد و برای مراقبت از همسرش به خانه بازگشت. در سال ۲۰۰۸، همسرش درگذشت.
آقای تا در سن ۷۷ سالگی، ناگهان هنگام چرت بعدازظهرش درگذشت. پسرش، وو تری، در این برنامه گفت: «خیلی غمانگیز است. پدرم به من گفته بود آقای توآن را فراموش نکنم. مامان و بابا نگران بودند که وقتی او از دنیا برود، هیچکس از قبرش مراقبت نکند.»

پنج برادر و کوچکترین خواهر آقای توآن در استودیوی نمایش «انگار هرگز جداییای وجود نداشته» دوباره به هم پیوستند - عکس: BTC
اگر آقای تا هنوز زنده بود، هرگز انتظار نداشت که روزی پسر واقعیاش پس از ۴۶ سال سالم برگردد.
شاید خیلیها از خودشان بپرسند که «توان» چه کسی زیر قبر خوابیده است؟ پاسخ به این سوال دشوار است. اما تماشای این برنامه، حس کردن آن بخش «غریبه» از خانواده آقای تا، هرچند نادر، اما سرشار از محبت انسانی است.
«برای سرنوشت عمو توان ناراحتکننده است، اما خب، حداقل قبل از مرگش کسی از او مراقبت کرد»، «چه اتفاق ناگواری، چه تصادف دلخراشی».
در پایان نمایش، اتفاق غیرمنتظرهای رخ داد. در میان اعضای خانواده آقای توآن که از روستا به استودیو آمده بودند تا دوباره به هم بپیوندند، شخصی در میان تماشاگران استودیو، آشنایی را شناخت. و آن یکی از تماشاگران، شوهر خواهرخوانده آقای توآن بود.
شاید آنها بدون اینکه یکدیگر را بشناسند با هم ملاقات کردند. دلیلش توضیح داده شده است: چون خانواده فکر کردند که ثوان را پیدا کردهاند، بنابراین دیگر نگران نبودند.

گزارش درآمد و هزینههای ماه ژوئن انگار که هرگز جداییای وجود نداشته است - عکس: BTC
ژوئن ۲۰۲۵
۱۷ اکتشاف.
۷۹۰ مورد اطلاعاتی جدید پردازش شد.
۷۱ رکورد جستجوی جدید ایجاد شد.
منبع: https://tuoitre.vn/nhu-chua-he-co-cuoc-chia-ly-cung-1-cai-ten-hai-so-phan-20250705215304991.htm






نظر (0)