Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

گویی هرگز جدایی‌ای وجود نداشته است: یک نام، دو سرنوشت.

مرد میانسالی به نام توآن بود که شب و روز آرزوی خانواده‌ی واقعی‌اش را داشت. مردی که هویت مشترکی با توآن داشت، در سن ۱۹ سالگی به زندگی‌اش پایان داد.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ05/07/2025

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 1.

آقای توآن در نمایش «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته» دوباره به کودکان ملحق می‌شود - عکس: کمیته سازماندهی

قسمت ۱۹۰ سریال «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته» اشک‌های زیادی ندارد. اما درام سرنوشتی که انگار فقط در فیلم‌ها وجود دارد، در زندگی واقعی هم وجود دارد.

روزنامه‌نگار تو اوین از مین (که نام واقعی‌اش ثوان است) پرسید: «اگر فرد دفن‌شده در قبر وو ثوان است، پس تو کی هستی؟» نتایج DNA اعلام‌شده توسط این برنامه نشان داد که مین در واقع ثوان است.

هرچی بزرگتر میشم بیشتر احساس تنهایی و بی کسی میکنم.

آقای نگوین ون مین در کمون فو لاک، ناحیه توی فونگ، استان بین توآن زندگی می‌کند. او پوستی تیره و براق، بدنی لاغر و نحیف دارد و پیرتر از سنش به نظر می‌رسد. زندگی او فوق‌العاده غم‌انگیز بوده است. در سال ۱۹۸۰، مادرش را هنگام رفتن به بازار از دست داد.

تریلر قسمت ۱۹۰ سریال «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته»

او به آرامی گفت: «بعضی وقت‌ها خیلی غمگینم. هر چه بزرگتر می‌شوم، غمگین‌تر می‌شوم. بقیه خانواده دارند، فقط من ندارم.»

پس از گم شدن، او توسط خانواده‌ای به نام نگوین ون مین به فرزندی پذیرفته شد و برای زندگی به بین توان برده شد. خانواده‌ی فرزندخوانده‌ی او هشت فرزند داشتند و با احتساب مین، این تعداد به نه نفر می‌رسید.

در ۱۹ سالگی ازدواج کرد، سخت کار کرد، پول پس‌انداز کرد تا یک قطعه زمین ارزان بخرد و دولت به او وام داد تا خانه‌ای بسازد.

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 2.

آقای توآن گم شد و در ایستگاه سونگ لونگ سونگ گیر افتاد - عکس: کمیته سازماندهی

او هر روز در جاده‌ها سفر می‌کند و هیزم خشک برای فروش جمع‌آوری می‌کند. او می‌گوید: «من دارم پیر می‌شوم، بنابراین گاهی اوقات احساس خستگی می‌کنم. سعی می‌کنم امرار معاش کنم، تا وقتی بیمار می‌شوم پولی دربیاورم. اغلب بی‌صدا گریه می‌کنم چون از خانه دورم، از خانواده‌ام دورم، دلم برای مادر و خواهر و برادرهایم تنگ شده است. از خدا و بودا دعا می‌کنم که به من کمک کنند والدینم را پیدا کنم و به من کمک کنند تا پدربزرگ و مادربزرگم، عموها و عمه‌هایم را بشناسم.»

او که در کودکی گم شده بود، هنوز نام خود، ثوان، و نام والدین و خواهر و برادرانش را به خاطر دارد. اما نام مکانی را که در آن زندگی می‌کرد، نمی‌داند.

فقط می‌دانم جایی است با شن‌های سفید مثل بیابان، با کشتی‌های مسافربری و یک بازار. دخترهایی در همسایگی ما هستند که همدیگر را «تو» و «من» (ضمایر غیررسمی) صدا می‌زنند.

او سواد نداشت. همسایه‌های مهربان با دانستن شرایط او، به همراه دخترش نامه‌ای به برنامه «هرگز از هم جدا نشده‌ایم» نوشتند و برای یافتن خانواده‌اش درخواست کمک کردند.

تصادف دلخراش در «انگار هرگز جدایی‌ای نبوده»

بر اساس خاطرات آقای مین و با استفاده از فرآیند حذف، آهنگ «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته» راه خود را به منطقه بکر شن‌های سفید که او توصیف کرده بود، پیدا کرد؛ منطقه‌ای که او آن را استان بین دین معرفی کرد.

این برنامه شامل ملاقاتی با خانم فام تی لای، ساکن شهر هوآی نون، استان بین دین - همسایه سابق - بود. او تعریف کرد که چگونه در کودکی، او و دوستان شیطانش از حومه شهر همیشه همدیگر را اذیت و دعوا می‌کردند. عمه‌اش، خانم تیا، داستان‌هایی از بدبختی‌های خانوادگی متعدد تعریف کرد.

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 3.

آقای مین (توان) افکار خود را در «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته» به اشتراک گذاشت - عکس: کمیته سازماندهی

پدربزرگش، آقای وو ترو، در طول جنگ به شمال رفت و دو فرزندش، آقای تا و خانم تیا، را به والدینشان سپرد تا بزرگ شوند. خانم تیا در زادگاهش دوباره ازدواج کرد. آقای تا به دریا رفت، در توی هوآ ازدواج کرد و قبل از بازگشت به زادگاهش در بین دین، صاحب اولین پسرش شد که او را توآن نامید.

در سال ۱۹۷۵، آقای ترو بازگشت. در آن زمان، آقای تا و خانم هونگ چهار پسر داشتند. فرزند پنجم هنوز در رحم بود و جنسیت آن مشخص نبود. آقای ترو قصد داشت یکی از بچه‌ها را به خانه بیاورد تا بزرگ کند، تا از بدشانسی داشتن پنج پسر که در قدیم به آنها «پنج روح شیطانی» می‌گفتند، جلوگیری کند. قبل از اینکه بتواند این کار را انجام دهد، توان ناپدید شد.

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 4.

آقای تا تاریخ تولد فرزندانش را روی یک تکه کاغذ نوشت - عکس: کمیته سازماندهی

آقای تا پس از بازگشت از دریا، شنید که توآن گم شده است و بلافاصله با دوچرخه‌اش به ایستگاه قطار بونگ سون رفت تا او را پیدا کند. فروشندگان خیابانی گزارش دادند که کودک را سوار بر گاری حمل موز دیده‌اند. آقای تا سپس با دوچرخه به تمام مناطق کشت موز رفت اما هنوز نتوانست پسرش را پیدا کند.

پنج سال بعد، کسی به آنها گفت که ثوان را در کوهی در کمون مای دوک، منطقه ثوان مای، دیده است. تمام خانواده دوباره به راه افتادند. خانواده پسر را به عنوان ثوان شناختند زیرا همان جای زخم و حرکات آشنا را داشت.

آقای تا پس از ورود به خانه‌ای که فکر می‌کرد پسرش است، یک خوک برای درمان بستگان و همسایگانش خرید. توان قادر به صحبت کردن نبود، گاهی اوقات دچار تشنج می‌شد و تمام بدنش به دلیل بیماری متورم شده بود. خانواده‌اش همچنان به او عشق می‌ورزیدند و از او مراقبت می‌کردند. پس از سه سال زندگی، توان به شدت بیمار شد و درگذشت و در زمین خانوادگی به خاک سپرده شد.

آقای تا خانواده‌اش را برای زندگی به نها ترانگ منتقل کرد. او گهگاه برای اقامه‌ی مراسم تدفین و دعا برای اجداد و فرزندانش به بین دین برمی‌گشت. خانم هوآنگ بعداً دچار سکته مغزی شد. آقای تا کشتی را ترک کرد و برای مراقبت از همسرش به خانه بازگشت. در سال ۲۰۰۸، همسرش درگذشت.

آقای تا در سن ۷۷ سالگی، ناگهان در چرت بعدازظهرش درگذشت. پسرش، وو تری، در این برنامه گفت: «واقعاً دلخراش است. پدر به ما گفته بود که توآن را فراموش نکنیم. پدر و مادر نگران بودند که وقتی او از دنیا رفت، هیچ‌کس از مزارش مراقبت نکند.»

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 5.

پنج برادر و کوچکترین خواهر آقای توآن در صحنه فیلمبرداری «انگار هرگز جدایی‌ای وجود نداشته» دوباره به هم پیوستند - عکس: کمیته سازماندهی

اگر آقای تا هنوز زنده بود، هرگز تصور نمی‌کرد که پسر واقعی‌اش پس از ۴۶ سال سالم برگردد.

احتمالاً خیلی‌ها از خودشان می‌پرسند که توآن، که در آن قبر دفن شده، کیست. پاسخ به این سوال دشوار است. اما با تماشای این برنامه، می‌توان گرمای وجود این «غریبه» را در خانواده آقای تا، هرچند نادر، حس کرد.

بینندگان نوشتند: «برای سرنوشت عمو توان غم‌انگیز است، اما خب، حداقل کسی را داشت که قبل از مرگش از او مراقبت کند.» «چه تراژدی، چنین تصادف دلخراشی».

در پایان نمایش، یک اتفاق غیرمنتظره رخ داد. در میان اعضای خانواده آقای توآن که از زادگاهشان برای تجدید دیدار به محل فیلمبرداری آمده بودند، کسی چهره آشنایی را در میان تماشاگران شناخت. و آن شخص شوهر خواهرخوانده آقای توآن بود.

شاید آنها بدون اینکه یکدیگر را بشناسند، با هم ملاقات کردند. دلیل ارائه شده: چون خانواده فکر می‌کردند ثوان را پیدا کرده‌اند، دیگر نگران آن نبودند.

Như chưa hề có cuộc chia ly - Ảnh 6.

گزارش درآمد و هزینه‌های خرداد ماه - گویی هرگز جدایی‌ای در کار نبوده است - عکس: کمیته سازماندهی

ژوئن ۲۰۲۵

۱۷ اکتشاف.

۷۹۰ قطعه اطلاعات جدید پردازش شده است.

۷۱ رکورد جستجوی جدید ایجاد شده است.

برگردیم به موضوع
هوانگ لو

منبع: https://tuoitre.vn/nhu-chua-he-co-cuoc-chia-ly-cung-1-cai-ten-hai-so-phan-20250705215304991.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ویتنام، مقصد برتر میراث جهانی در سال ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول