اخیراً در شبکه اجتماعی چینی ویبو، داستانهای زیادی در مورد دختری که اتاقی اجاره کرده و پس از ۱۰ ماه با پسر صاحبخانه ازدواج کرده، به اشتراک گذاشته شده است. بسیاری از کاربران اینترنتی گفتهاند که داستانهای اجاره اتاق و سپس ازدواج با صاحبخانه یا پسر/دختر صاحبخانه غیرمعمول نیست، اما داستان این زوج توجه را به خود جلب کرده است زیرا هر دو بسیار با هم سازگار بودند و از طریق پیامک عاشق هم شده بودند.
یک کاربر اینترنتی شوخ طبع نظر داد : «این بالاترین سطح اجاره خانه است، تبدیل شدن به صاحبخانه.»
داستان دختری که اتاقی اجاره کرد و با پسر صاحبخانه ازدواج کرد، در شبکههای اجتماعی زیاد به اشتراک گذاشته میشود.
بر این اساس، این دختر که چا نام دارد در سال ۱۹۹۹ به دنیا آمد. او برای تحصیل از روستا به شهر آمد و سپس برای کار در آنجا ماند. از آنجا که همخانه قدیمیاش به روستا برگشته بود، خانم چا تصمیم گرفت از طریق یک دلال، اتاق کوچکی متناسب با بودجهاش اجاره کند که فضای کافی برای زندگی تنها را داشته باشد.
از آنجا که او فقط از طریق یک دلال کار میکند، هرگز صاحبخانه را ملاقات نکرده است. آنها فقط از طریق تلفن با هم در تماس هستند، در صورت لزوم صحبت میکنند یا اجاره ماهانه را پرداخت میکنند.
با این حال، او تنها حدود یک ماه بعد به آنجا نقل مکان کرد زیرا پس از اجاره خانه، اتفاقی در زادگاهش افتاد و مجبور شد فوراً به خانه برگردد.
او که پس از یک ماه اقامت در روستا و مراقبت از مادر به شدت بیمارش به شهر بازگشته بود، مشغول بستهبندی و مرتب کردن اتاق جدیدش بود و در عین حال قصد داشت به صاحبخانهاش پیامک بدهد و از او بخواهد که مبلغ کمی بابت اجاره بها از او بگیرد.
در این زمان، او به شماره زالو که دلال به عنوان آقای لو (متولد ۱۹۹۲) - پسر صاحبخانه - که مدیر آپارتمانهای اجارهای اینجا نیز خواهد بود، معرفی کرده بود، پیامک فرستاد. خانم چا مکالمه را با ۳ کلمه شروع کرد و خودش را معرفی کرد: «من چا هستم».
بعد از دیدن پاسخ صاحبخانه، او به معرفی خود ادامه داد و درخواست کرد که مبلغی را پیشاپیش پرداخت کند، بقیه خواستند که پرداخت را به ماه آینده موکول کنند.
صاحبخانه پس از شنیدن وضعیت دختر، موافقت کرد و مودبانه پاسخ داد: «اشکالی ندارد، درک میکنم.» مکالمه آن دو در اینجا پایان یافت. با این حال، تنها چند هفته بعد، خانم چا همچنان به او پیامک میداد و در مورد مبلمان خانه، درِ شکسته و غیره سوال میپرسید.
پس از تأیید رابطهشان، این زوج مرتباً عکسهایی را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاشتند.
پس از آن، این دو بیشتر از طریق پیامک یا تماس تلفنی با هم در ارتباط بودند. آنها از موضوعات مربوط به خانه به موضوعات شخصیتری مانند کار، سرگرمیها، عادات و غیره روی آوردند. پس از چند ماه رد و بدل کردن پیامک، آقای لو کم کم متوجه شد که نسبت به خانم چا احساساتی دارد.
از طریق پیامکها، او این تصور را داشت که او دختری مهربان، باهوش و جالب است. بنابراین، پس از حدود ۳ ماه آشنایی و چند ملاقات کوتاه، آقای لو تصمیم گرفت به خانم چا اعتراف کند، زیرا نگران بود که او او را رد کند. با این حال، خانم چا نیز به آن مرد که ۷ سال از او بزرگتر بود، احساساتی داشت، بنابراین با تکان دادن سر موافقت خود را اعلام کرد.
از آن زمان به بعد، رابطه این زوج رسماً "صفحه جدیدی را گشود". عشق آنها آرام و مورد حمایت هر دو خانواده بود. تنها پس از 10 ماه اجاره اتاق، خانم چا تصمیم گرفت با پسر صاحبخانه ازدواج کند. این دو همچنین قصد داشتند بچهدار شوند و عروسی باشکوهی برگزار کنند.
بسیاری از دوستانش، با شنیدن این خبر، فکر کردند که او «در حال پیشرفت» است، زیرا آقای لیو تنها پسر خانم تان، مالک مجموعهای از املاک اجارهای در شهر، بود. علاوه بر این، خانم تان به عروسش بسیار علاقه داشت و آقای لیو عمیقاً عاشق او بود.
آقای لو در شبکههای اجتماعی با به اشتراک گذاشتن این عکس، از تعریف و تمجید از همسرش دریغ نکرد و تأیید کرد: «من هنوز هم از آشنایی با او احساس خوششانسی میکنم. من معتقدم که این یک توافق سرنوشتساز برای با هم بودن ماست.»
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/sau-10-thang-thue-phong-co-gai-cuoi-luon-con-trai-ba-chu-nha-nho-mo-loi-noi-3-chu-172241017094733788.htm






نظر (0)