Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

من پیر هستم و هنوز هم دختران جوان وقتی از طریق برنامه‌های آنلاین با من قرار می‌گذارند، سر من کلاه می‌گذارند و پولم را می‌گیرند.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội08/10/2024


من ۳۶ سالمه اما هنوز مجردم. خیلی فوری باید یه دوست دختر پیدا کنم و بعدش به ازدواج فکر کنم.

من برای یک شرکت واردات و صادرات در هانوی کار می‌کنم. به تازگی اقساط آپارتمان کوچکم را پرداخت کرده‌ام، بنابراین پول زیادی برایم باقی نمانده است، فقط حدود ۴۰۰ میلیون دانگ ویتنام پس‌انداز دارم.

پدر و مادرم که در حومه شهر زندگی می‌کنند، تقریباً ۷۰ سال سن دارند و همیشه مضطرب و نگران هستند، چون من هرگز کسی را به خانه نیاورده‌ام تا به استقبالشان برود.

خواهرم که دید سرم شلوغ است و پیدا کردن کسی مناسب در محیط کار سخت است، من را راهنمایی کرد تا از یک اپلیکیشن دوست‌یابی برای پیدا کردن سریع معشوق استفاده کنم. در ابتدا خیلی هیجان‌زده نشدم، اما بعد از صحبت با چند نفر، متوجه او شدم.

او ۲۰ سال دارد و به عنوان متصدی بار در یک بار در خیابان قدیمی تا هین، هانوی، کار می‌کند. اولین باری که همدیگر را دیدیم، به بار رفتم، پشت پیشخوان نشستم و کار او را تماشا کردم و هر وقت وقت آزاد داشت، با او گپ زدم.

او دختری خوش‌قیافه است که می‌داند چگونه خودش را زیبا کند. او از ۱۸ سالگی شروع به کار کرد، بنابراین زندگی را می‌فهمد، تیزهوش است و در صحبت کردن مهارت دارد.

Tôi 'già đầu' vẫn bị gái trẻ lừa tiền khi hẹn hò qua ứng dụng trực tuyến - Ảnh 2.

من پیر هستم، اما وقتی از طریق یک اپلیکیشن دوست‌یابی آنلاین با یک دختر جوان قرار می‌گذاشتم، پولم را از او گرفتند.

بعد از آن، دو قرار دیگر برای بیرون رفتن، غذا خوردن و سینما داشتیم. فهمیدم که او اهل همان شهر است، والدینش از هم جدا شده‌اند، پدرش دوباره ازدواج کرده است. او از وضعیت نامادری و فرزندخوانده خوشش نمی‌آید، بنابراین تصمیم گرفته از همان ابتدا مستقل زندگی کند. هر بار که با هم بیرون می‌رفتیم، او کاملاً منصف بود، اگر من هزینه غذا را پرداخت می‌کردم، حاضر بود مرا به سینما یا قهوه دعوت کند. هر چه بیشتر با هم تعامل داشتیم، بیشتر از او خوشم می‌آمد و قصد داشتم عشقم را ابراز کنم.

یک روز، او به من پیامک داد و درخواست پول قرض کرد. مبلغ زیادی نبود، فقط حدود ۲ میلیون دونگ. او گفت که باید به زادگاهش برگردد تا از مادر بیمارش مراقبت کند. از زمان طلاق، مادرش تنها زندگی می‌کرد و از مادربزرگ پیرش مراقبت می‌کرد، بنابراین باید فوراً برمی‌گشت. من زیاد در موردش فکر نکردم، فقط ۵ میلیون دونگ او را برای مراقبت از خانواده منتقل کردم. او از من تشکر کرد و قول داد که روزی پولم را پس بدهد.

در تاریخ سررسید، او گفت که هنوز نمی‌تواند بدهی‌اش را پرداخت کند و از من خواست که پرداخت را تمدید کنم. من نمی‌خواستم بدهی‌ام را مطالبه کنم، چون به شرایط سخت خانواده‌اش فکر می‌کردم. چیزی که انتظار نداشتم این بود که او درخواست قرض گرفتن پول بیشتری کرد و برای دومین بار به همان دلیل، 5 میلیون دانگ به او قرض دادم.

دفعه بعد، او به من گفت که به هزینه‌های زندگی نیاز دارد اما هنوز روز حقوق گرفتنش نرسیده است، بنابراین از من خواست که به او پول قرض بدهم و به محض اینکه حقوقش را گرفت، آن را پس بدهم. بعد از آن، او به من گفت که تازه با موتورسیکلت تصادف کرده و امیدوار است که بتوانم برای هزینه‌های دارو و تعمیر به او پول قرض بدهم. در اوج مشکلات، او از من خواست که 20 میلیون دونگ برای پرداخت هزینه‌های پزشکی مادرش قرض بگیرم. به همین ترتیب، کل مبلغی که او به من بدهکار بود تا 80 میلیون دونگ می‌شد.

با اینکه کلی بدهی داشت و پس نداده بود، من ناراحت نشدم چون حمایت از دختری که با او قرار می‌گذاشتی، طبیعی بود. چیزی که بیشتر ناراحتم می‌کرد این بود که ملاقات با او خیلی سخت بود. مدام می‌گفت سرش شلوغ است و باید از خانواده‌اش مراقبت کند تا با او روبرو نشود. وقتی دیدم نمی‌توانم او را ببینم، به مغازه‌ای که در آن کار می‌کرد رفتم تا او را پیدا کنم، اما مدیر گفت که مدتی است کارش را رها کرده و نمی‌داند کجا کار کند. وقتی به محل زندگی‌اش رسیدم، او قبلاً نقل مکان کرده بود. حالا تنها راه تماس با او از طریق رسانه‌های اجتماعی است.

احساس ناراحتی می‌کردم و با جسارت به او پیام دادم که به من پول بدهد، اما هر بار که به او پیام می‌دادم، جواب نمی‌داد و فقط به تماس‌هایم پاسخ می‌داد. بهانه آورد که برای مراقبت از مادرش به زادگاهش برگشته و دنبال کار جدیدی در هانوی می‌گردد و وقتی اوضاع آرام شد، فوراً پولم را پس می‌دهد.

همه دوستانم به من گفتند که از من کلاهبرداری شده است، اما من سرسختانه از باور کردن آن امتناع ورزیدم. مبلغ پولی که او بدهکار بود خیلی زیاد نبود، بنابراین نمی‌خواستم موضوع را بزرگ کنم، در حالی که هنوز امیدوار بودم این رابطه را حفظ کنم. می‌ترسیدم اگر پول را "تا ته بشکه" درخواست کنم، او تمام احساساتش را نسبت به من از دست بدهد. فکر می‌کردم اگر او قبول کند دوست دختر من باشد، حاضر خواهم بود بگذارم به من بدهکار باشد.

اما معلوم شد که این فقط توهم من بوده، چون در آخرین تماس، متوجه شدم که او من را در فضای آنلاین بلاک کرده و از آن موقع او کاملاً «تبخیر» شده، و هیچ راهی برای جستجو نداشتم.

هم خجالت زده بودم و هم عصبانی، بیشتر از خودم به خاطر حماقتم عصبانی بودم تا از او. شاید از این به بعد، دیگر جرات نکنم با کسی آنلاین قرار بگذارم.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/toi-gia-dau-van-bi-gai-tre-lua-tien-khi-hen-ho-qua-ung-dung-truc-tuyen-172241007083237804.htm

برچسب: دوستیابی

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تصویر ابرهای تیره‌ای که «در شرف فروپاشی» در هانوی هستند
باران سیل‌آسا بارید، خیابان‌ها به رودخانه تبدیل شدند، مردم هانوی قایق‌ها را به خیابان‌ها آوردند
بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ
گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول