Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

دختر ۲۲ ساله برای پیدا کردن نامه‌های کلاس ششم برگشت

یادگیری هرگز کافی نیست، و خیلی دیر هم نیست. و هوین لو نهو کوین (ساکن بخش تان تائو، شهر هوشی مین) با وجود ۲۲ سال سن، همچنان بر ترس خود غلبه کرد و به مدرسه برگشت تا کلاس ششم را بخواند. او مصمم است قبل از ۳۰ سالگی به دانشگاه برود.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ26/09/2025

Cô gái tuổi 22 trở lại tìm con chữ lớp 6 - Ảnh 1.

نهو کوئین در سن ۲۲ سالگی تصمیم گرفت به کلاس ششم برگردد - عکس: AN VI

زنگ زنگ زنگ... زنگ مدرسه در مرکز آموزش مداوم فنی و حرفه‌ای ناحیه ۶ به صدا درآمد. گروه‌هایی از دانش‌آموزان به داخل کلاس هجوم بردند و نهو کوئین، با ظاهری مسن‌تر و بالغ‌تر، پشت سرشان کمین کرده بود و به دنبال کلمات می‌گشت.

۲۲ ساله، تکرار کلاس ششم

در سن ۲۲ سالگی، زمانی که همسالانش در سال آخر دانشگاه نشسته بودند و به آینده فکر می‌کردند، نهو کوین هنوز با مسائل ریاضی کلاس ششم که سال‌ها ناتمام گذاشته بود، دست و پنجه نرم می‌کرد.

زندگی کویین مانند مجموعه‌ای از مسائل دشوار ریاضی است. او که از کودکی والدینش را از دست داده بود، مجبور بود مشکل امرار معاش را حل کند که مادربزرگش به شدت بیمار شد و درگذشت و او را در شهر تنها گذاشت.

اما برای کویین، مشکلی به نام «بازگشت به مدرسه» سخت‌ترین آزمونی است که تازه شروع به حل آن کرده است. «تصمیم من برای بازگشت به مدرسه بسیار ساده است، من اغلب در خانه درس می‌خوانم، زیاد می‌خوانم و همچنین عاشق نوشتن هستم. گاهی اوقات وقتی می‌خوانم، جاهایی هست که نمی‌فهمم، وقتی می‌نویسم، نمی‌دانم املای صحیح چیست، سبک نوشتاری استاندارد چیست... بنابراین تصمیم گرفتم به مدرسه برگردم.» - کویین هنگام صحبت در مورد تصمیمش برای بازگشت به مدرسه احساساتی شد.

در نگاه اول به کوین که در کنار دانش‌آموزان کلاس ششمش ایستاده، بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند که او یکی از والدین یا معلم مدرسه است. در واقع، زیر کت او یونیفرمی است که کاملاً اندازه کوین است و در کیفش کتاب‌های کلاس ششم است که باید ۱۰ سال پیش یاد می‌گرفت.

ما کویین را سر کلاس علوم کامپیوترش دیدیم. کلاس بیش از ۴۰ دانشجو داشت و دختر ۲۲ ساله راحت‌تر از بقیه قابل تشخیص بود، چون ظاهرش کاملاً با جوان‌ترین دانشجوهایی که کمی بیش از ۱۰ سال داشتند و کنارش نشسته بودند، فرق داشت.

کوین به دلیل بیدار ماندن تا دیروقت برای درس خواندن و بیدار شدن زود برای رفتن به سر کار، زیر چشمانش سیاه شده بود. از زمان بازگشت به مدرسه، کوین اغلب تا دیروقت بیدار می‌ماند تا تکالیفی را که سال‌ها پیش ناتمام گذاشته بود، انجام دهد.

کوین وقتی مدرسه می‌رفت، زیاد لبخند نمی‌زد. چند باری که لبخند کوین را دیدیم، چشمانش هنوز پر از فکر بود و به معصومیت همکلاسی‌هایش در کلاس ششم ج نبود.

کوین از آنجایی که خویشاوندی ندارد و زمان زیادی مانند همکلاسی‌هایش ندارد، احساس خوش‌شانسی می‌کند که می‌تواند درس بخواند.

کوین با یادآوری لحظه‌ای که تصمیم گرفت به مدرسه برگردد، گفت که خیلی تردید داشت. تنها باری که با خود حمل می‌کرد ترس بود: ترس از اینکه دیگر نتواند درس‌ها را جذب کند، ترس از اینکه دوستان او را مسخره کنند، ترس از اینکه نتواند زمان را تنظیم کند...

«وقتی جلوی مدرسه ایستادم، چشمانم پر از اشک شد. قدم‌هایم آنقدر که فکر می‌کردم محکم نبود، چون از خودم می‌ترسیدم، از اینکه نتوانم در سال‌های آینده، وقتی کار اصلی‌ام را برای رفتن به مدرسه کنار گذاشتم، شهریه را بپردازم. اما من عاشق رویایم هستم، عاشق یادگیری هستم، بنابراین در این مرحله دیگر عقب‌نشینی نکردم.» - کوین تأیید کرد که حتی اگر مجبور باشد سخت‌تر و سخت‌تر کار کند، باز هم به مدرسه خواهد رفت.

کوین بدترین سناریو را هم تصور کرد، می‌توانست پلاکت بفروشد تا برای زندگی و رفتن به مدرسه پول دربیاورد، شاید هم کار کند، ظرف بشوید... کوین با قاطعیت گفت: «باید سعی کنم قبل از ۳۰ سالگی به دانشگاه بروم» چون این نه تنها یک هدف، بلکه بزرگترین رویای زندگی‌اش هم هست.

Cô gái tuổi 22 trở lại tìm con chữ lớp 6 - Ảnh 2.

دست خط کوین به دلیل وقفه طولانی در تحصیلش، لرزان است.

دوران کودکی، جمع‌آوری ضایعات فلزی و فروش بلیط بخت‌آزمایی با مادربزرگ

دوران کودکی کوین خاص بود، درست مثل روشی که او تصمیم گرفت در سن ۲۲ سالگی دوباره کلاس ششم را تکرار کند. کوین بدون پدر به دنیا آمد، سپس روزی مادرش خانواده جدیدی تشکیل داد و او را برای مراقبت از او نزد مادربزرگش فرستاد. آن دو در یک اتاق اجاره‌ای تنگ در منطقه قدیمی بین تان به یکدیگر وابسته بودند.

هر روز، کوین دنبال مادربزرگش در کوچه‌ها می‌گشت تا بلیط بخت‌آزمایی بفروشد و ضایعات فلزی جمع کند. پولی که به دست می‌آوردند فقط برای اجاره خانه‌شان کافی بود و گاهی گرسنه و گاهی سیر می‌ماندند. شب‌هایی بود که پولشان تمام می‌شد، بنابراین هر دو به بازار می‌رفتند تا سبزیجات پلاسیده و پلاسیده ای را که مردم جا گذاشته بودند، جمع کنند و برای پخت و پز روزانه جمع کنند.

در آن دوران سخت، تنها آرزوی مادربزرگش این بود که نوه‌اش به مدرسه برود. بنابراین، پس از یک روز طولانی و سخت کار، کوین به کلاس‌های عصر رفت.

کوین با چشمانی اشکبار گفت: «آن زمان، من در مدرسه‌ی تان مای تای درس می‌خواندم. بعضی وقت‌ها خیلی ناراحت می‌شدم چون والدین دوستانم را سوار و پیاده می‌کردند و من یونیفرم‌های قشنگ می‌پوشیدم، در حالی که من مجبور بودم تنها به مدرسه بروم. نمی‌فهمیدم چرا باید شب‌ها درس بخوانم. فقط به حرف مادربزرگم گوش می‌دادم و می‌رفتم.»

اما شادی مدرسه کوتاه مدت بود، مادربزرگ کوین دچار سکته مغزی شد و نیمی از بدنش فلج شد. او دیگر نمی‌توانست کار کند و مجبور شد برای پناه بردن به بودیسم به معبدی برود. در آن زمان، کوین تازه کلاس پنجم را تمام کرده بود، بار امرار معاش بر دوش یک دختر لاغر ۱۱ ساله افتاد. بنابراین درس خواندن به رویایی ناتمام هر شب تبدیل شد، پس از آنکه برای گذران زندگی تقلا می‌کرد.

این دختر همه جا سخت کار کرده، انواع و اقسام کارها را انجام داده، از کار در رستوران گرفته تا سرو قهوه، کار در پیشخوان مرغ سوخاری، کمک به فروش بان شیو... با حقوق ماهانه تنها چند میلیون دونگ، هنوز هم پس‌انداز می‌کند و بخشی از آن را به معبد می‌فرستد تا مادربزرگش بتواند مقداری دارو تهیه کند.

وقتی مادربزرگش فوت کرد، کویین از روی ترحم تحت سرپرستی پسرعمویش قرار گرفت.

کوین گفت: «وقتی برای اولین بار به خانه آمدم، او دستم را گرفت و با دقت هر حرف را نوشت و غلط‌های املایی من را اصلاح کرد. او همچنین به من ریاضی و انگلیسی یاد داد. با زندگی با او، جایی برای اقامت و غذایی برای خوردن به من داده شد. بقیه کارها، مانند بیرون غذا خوردن یا مراقبت از خودم، را خودم انجام می‌دادم. همچنین برای کمک به او در کارهای خانه، پرداخت قبوض برق و آب کمک می‌کردم.»

با ورود به بزرگسالی، کوین شروع به جستجوی مسیر جدیدی کرد. او از شبکه‌های اجتماعی برای یافتن شغل استفاده کرد و انواع کارها را از خرده‌فروشی‌های کوچک گرفته تا کارمند فروشگاه و سوپرمارکت انجام داد. به لطف مهارت‌های انباشته شده و مهارت‌های گفتاری ماهرانه، کوین با جسارت شانس خود را در سمت کارمند بازاریابی محصول امتحان کرد.

این گامی رو به جلو بود که حتی خودش هم پس از گذراندن دوران کودکی سخت، و امرار معاش روزانه با پاهای برهنه روی پیاده‌رو، انتظارش را نداشت.

کوین با نگاهی به گذشته و سفرش، اذعان می‌کند که مواقعی بوده که احساس تسلیم شدن می‌کرده، تنهاییِ فقدان والدینش همیشه با او بوده است. به لطف عشق مادربزرگش، او یاد گرفته که مقاوم باشد. کوین همیشه به خودش می‌گوید که هر سختی فقط یک مشکل است، آزمایشی برای او تا آن را حل کند و بالغ‌تر شود.

اگرچه زندگی هنوز پر از چالش‌های پیش رو است، چشمان کوین همیشه با ایمان می‌درخشد. این ایمان از دوران کودکی دشوار، از قلب مادربزرگش، از هر قدم نامطمئن در مسیر امرار معاش و از اشتیاق بی‌پایانش برای یادگیری پرورش یافته است.

Cô gái tuổi 22 trở lại tìm con chữ lớp 6 - Ảnh 3.

تشخیص این دختر ۲۲ ساله در میان دانش‌آموزان مدرسه آسان است - عکس: AN VI

کارشناسی ارشد دانگ نگوک تو، مدیر مرکز آموزش حرفه‌ای - آموزش مداوم در منطقه ۶، گفت که هنگام دریافت درخواست نهو کوئین برای تحصیل، مدرسه از اشتیاق او برای یادگیری بسیار قدردانی کرد.

خانم دانگ نگوک تو افزود: «احساسات کوین و عشق او به یادگیری نیز در بسیاری از دانش‌آموزان مرکز ما دیده می‌شود. توانایی یادگیری کوین ممکن است به سرعت همسالانش نباشد، اما من معتقدم اراده او غیرقابل انکار است.»

خانم تو از طرف مدرسه تأیید کرد که معلمان همیشه مطلوب‌ترین شرایط را برای دانش‌آموزان ایجاد می‌کنند تا در یک محیط خوب و امن تحصیل کنند و حداکثر حمایت را ارائه می‌دهند تا یادگیری دشوار نباشد.

علاوه بر این، این مدرسه همیشه برای موارد دشواری مانند نهو کوئین بورسیه تحصیلی دارد تا آنها انگیزه و منابع مالی بیشتری برای ادامه دنبال کردن رویاهای خود داشته باشند.

خانم تو بیشتر به اشتراک گذاشت: «من همچنین امیدوارم که در آینده نزدیک، کوین برای تحقق رویای تحصیلش سخت‌تر تلاش کند.»

کوین اغلب وقتی خسته می‌شود، چند بیت شعر برای دلگرمی خودش می‌نویسد: «برگ‌های زرد پاییزی، لباس‌های سفید، چشمان شفاف/ ده سال یادگیری، صد سال انسان بودن».

برای او، درس خواندن فقط یک سفر کوتاه است اما تمام زندگی‌اش را تغییر خواهد داد. این ممکن است برای بسیاری از دوستان دیگر عادی باشد، اما برای کوین شادی بزرگی است، زیرا در سن ۲۲ سالگی می‌تواند به کلاس ششم برگردد.

سازمان مردم نهاد سنگ - AN VI

منبع: https://tuoitre.vn/co-gai-tuoi-22-tro-lai-tim-con-chu-lop-6-20250926100554374.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;