Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

لان هوئونگ، «دختر کوچک هانوی»، هنوز منتظر فرصتی است تا نمایشنامه‌ای بزرگ درباره هانوی خلق کند.

Việt NamViệt Nam01/10/2024


خبرنگار: آیا بین آن دختر کوچک اهل هانوی آن زمان و الان تفاوتی وجود دارد؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: شاید تنها تفاوت این باشد که وزن بیشتری اضافه کرده‌ام و چین و چروک‌های بیشتری دارم. در غیر این صورت، احساس می‌کنم هنوز جذابیت یک دختر هانوی، همان چشم‌های سابق و همان عشق پرشور به سینما را حفظ کرده‌ام. (می‌خندد)

خبرنگار: چشمان شما حتماً بزرگترین دارایی شما بوده‌اند که به شما کمک کرده‌اند از صدها کودک دیگر متمایز شوید و فیلمسازان سخت‌گیری مانند های نین، هوانگ تیچ چی و وونگ دان هوانگ را متقاعد کنید تا نقش «دختر کوچولوی هانوی» را به شما بدهند؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: دوران کودکی من در یک استودیوی فیلمسازی گذشت، جایی که مادربزرگ و عموی مادری‌ام در آن کار می‌کردند. مادرم مشغول کارهای علمی‌اش بود، بنابراین من بیشتر وقتم را با مادربزرگ و عمویم می‌گذراندم. شاید به همین دلیل است که عشق به سینما از سنین پایین، زمانی که فقط ۳ یا ۴ سال داشتم، در من ریشه دوانده بود. از آن زمان، بسیاری از کارگردانان از من خوششان آمده و نقش‌های بازیگری را به من پیشنهاد داده‌اند، اما پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌ام مخالف بودند. مادرم حتی سرسخت‌تر بود. او می‌خواست از محیط هنری جدا شود و موفق هم شد، بنابراین نمی‌خواست فرزندانش راه او را ادامه دهند.

پوستر فیلم «دختر کوچولو از هانوی». (عکس از VNA)

آن زمان، کارگردان‌های باسابقه‌ای مثل خانم باخ دیپ و خانم دوک هوان که در روسیه تحصیل کرده بودند، واقعاً من را دوست داشتند. آن‌ها همیشه تحت تأثیر من به عنوان یک دختر بچه لاغر و نحیف با چشمان بزرگ و برآمده قرار می‌گرفتند که اغلب لباس‌های بلند و گشاد بزرگسالان را می‌پوشید و کنار پنجره می‌ایستاد و با چهره‌ای همیشه غمگین به آسمان نگاه می‌کرد. همه من را «کوزت» صدا می‌زدند (اشاره به دختر یتیم در رمان «بینوایان» ویکتور هوگو).

روزی، کارگردان های نین به ملاقات مادربزرگم آمد. وقتی دید که با دقت به من خیره شده‌ام، به مادربزرگم گفت: «این دختر نگاه بسیار سینمایی دارد، نگاهی عمیق و غمگین در چشمانش موج می‌زند.» در سال ۱۹۷۲، پس از تکمیل سریع فیلمنامه «دختر کوچک اهل هانوی»، کارگردان های نین مرا برای نقش دختر ۱۰ ساله اهل هانوی به خاطر آورد.

حدود ژانویه ۱۹۷۳، او به خانه من آمد تا مادرم را متقاعد کند. مادرم - زنی که سرسختانه مخالف بود که دخترش بازیگری را دنبال کند - به شدت مخالفت کرد. او گفت: «هنر دمدمی مزاج است؛ وقتی جوان هستی مورد تحسین قرار می‌گیری، اما در پیری تنها می‌مانی. من این را دوست ندارم. می‌خواهم دخترم حرفه‌ای را دنبال کند که بتواند تا پیری با آرامش در آن کار کند.» بعد از اصرار زیاد، مادرم بالاخره کوتاه آمد. شاید فکر می‌کرد که من در تست بازیگری رد می‌شوم چون از نظر او ضعیف و خجالتی هستم. با این حال، او انتظار نداشت که لان هوئونگ، که در خانه خیلی خجالتی بود، در بیرون از خانه اینقدر جسور باشد.

در روز تست بازیگری، سوال رایجی که از همه ما پرسیده شد درباره خانواده و سرگرمی‌هایمان بود. من به تفصیل درباره علاقه‌ام به سینما و رویای بازیگری و مشهور شدن به اندازه ترا گیانگ پس از اتمام فیلم «مدار هفدهم روز و شب» صحبت کردم. همچنین درباره فیلم‌هایی مانند «دن آرام» (Quiet Flows the Don)، «آزادی اروپا» (Liberation of Europe) و «جنگ و صلح » (War and Peace) که در ۵ سالگی تماشا کرده بودم، برایشان گفتم.

مادرم خیلی تعجب کرد. گفت: «تو خونه، نمی‌تونستی یه کلمه از حرفام بفهمی، اما اینجا بی‌خیال حرف می‌زنم.» اینطوری بود که از دور اول گزینش رد شدم، خیلی طبیعی، با اینکه صدها دختر دیگه همسن من با چشم‌های بزرگ و گرد مثل من اونجا بودن.

در دور دوم، ناگهان موجی از عزم راسخ برای برنده شدن در نقش در من ایجاد شد. با این حال، در آن زمان چیزی کمی ناامیدکننده وجود داشت: من از مزیت حضور در مقابل دوربین برخوردار نبودم. به وضوح به یاد دارم که عمو دِ دان به عمو های نین گفت: «این دختر در زندگی واقعی خیلی «غربی» به نظر می‌رسد، اما چهره‌اش در دوربین به اندازه زندگی واقعی «غربی» به نظر نمی‌رسد.» عمو های نین این حرف را رد کرد و گفت که بچه‌ها این روزها باید ژولیده به نظر برسند؛ چهره و ویژگی‌های بی‌عیب و نقص به او نمی‌آید.

نیمی از ماه بدون تماس گذشت و تمام خانواده فکر می‌کردند که من در تست بازیگری رد شده‌ام. مادرم موهای بلندم را تا پشت گوش‌هایم کوتاه کرد تا مرا دلسرد کند. من مدام گریه می‌کردم و قهر می‌کردم و هر روز موهایم را در لگن می‌شستم به این امید که سریع رشد کنند.

روزی که بازیگران نهایی شدند و فیلمبرداری در شرف شروع بود، وقتی عمو های نین به خانه‌ام آمد، از دیدن موهای بلندم که ناپدید شده بودند، شوکه شد. طراحی شخصیت برای نقش دختر هانوی در آن زمان شامل بافتن موهایم به صورت دم اسبی و پوشیدن کلاه حصیری بود. عمو های نین گفت: «بیا شش ماه صبر کنیم تا موهایت از گوش‌هایت بلندتر شود، بعد می‌توانیم فیلمبرداری را شروع کنیم.» مادرم همچنان اصرار داشت که اجازه بازی در فیلم را به من ندهد. عمو نین مجبور شد دوباره مادرم را متقاعد کند و گفت: «بازی این دختر هوئونگ خیلی شدید است، انگار جن‌زده است، کاملاً متفاوت از بچه‌های دیگر.»

اما تا زمانی که آقای تران دوی هونگ، رئیس کمیته مردمی هانوی، نامه‌ای دست‌نویس به مادرم ننوشت و در آن اساساً گفت که این یک فیلم یادبود درباره هانوی است و گروه فیلم‌سازی احساس می‌کنند فقط لان هونگ پتانسیل بازی در این نقش را دارد، مادرم بالاخره موافقت کرد.

هنرمند مردمی، لان هونگ: این فیلم در ماه مه ۱۹۷۳ فیلمبرداری شد و آنها تصمیم گرفتند در گرم‌ترین زمان روز فیلمبرداری کنند. من از آسم رنج می‌بردم و دائماً خس خس سینه داشتم زیرا مجبور بودم برای اجرا ژاکت و ژاکت بپوشم. هر چه خورشید داغ‌تر می‌شد، حالم بدتر می‌شد و صورتم از داروهای آسم ورم می‌کرد. با وجود ضعف شدید، پزشکان به من گفتند که بازی کنم و من توانستم بلافاصله اجرا کنم.

یادم هست که کارگردان های نین استعداد خاصی در دلداری دادن داشت. قبل از هر صحنه، می نشست و خصوصی با من صحبت می کرد، مرا راهنمایی می کرد، احساساتم را پرورش می داد، هر صحنه را تحلیل می کرد، توضیح می داد که چگونه باید بازی کنم، چه حال و هوایی باید داشته باشم... با اینکه عاشق فیلمسازی بودم، چون هنوز بچه بودم، اغلب در طول فیلمبرداری اخم می کردم، احساس ناامیدی می کردم یا بیش از حد درگیر بازی می شدم و گاهی حتی با کارگردان بحث می کردم.

در طول نمایش فیلم، سرم را پایین انداخته بودم، آنقدر خجالت می‌کشیدم که نمی‌توانستم بالا را نگاه کنم. همیشه احساس می‌کردم خوب بازی نکرده‌ام. حتی بعدها در دوران حرفه‌ای‌ام، هیچ‌وقت از بازی‌ام کاملاً راضی نبودم.

خبرنگار: نقش دختر ۱۰ ساله در هانوی نقشی تعیین‌کننده برای هنرمند مردمی، لان هوئونگ، است. پس از آن، او بیشتر روی صحنه تئاتر ظاهر شد و فقط گاهی اوقات روی پرده سینما ظاهر شد. آیا سایه آن نقش دختر ۱۰ ساله فشاری بر حرفه او ایجاد می‌کند؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: «دختر کوچولوی اهل هانوی» اولین نقشی بود که خانواده‌ام با اجرای آن موافقت کردند. بنابراین، مرا سرشار از هیجان، شادی و خوشبختی بی‌حد و حصر کرد. از آن لحظه به بعد، فکر کردم که هرگز کاری جز بازیگری سینما انجام نخواهم داد. و طبیعتاً، دیگر روی درس‌هایم تمرکز نکردم.

مادرم می‌ترسید که من شیفته‌ی هنر شوم، بنابراین هر سال مرا تشویق می‌کرد که سخت درس بخوانم و در کلاس‌های پیانو و رقص ثبت نامم می‌کرد... من تمام درخواست‌های تحصیلی او را انجام می‌دادم، به این امید که روزی اجازه دهد هنر را دنبال کنم. اما او مدام این کار را به تعویق می‌انداخت، تا حدود سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی، که عصبانی شدم و اعتراض کردم، از ترس اینکه از محدودیت سنی برای ورود به مدارس هنری عقب بیفتم. مادرم همچنین مرا سرزنش می‌کرد و می‌گفت: «فقط کسانی که از نظر تحصیلی ضعیف هستند بازیگر می‌شوند»، بنابراین از درس خواندن غافل شدم. من فقط ۲-۳ بار در هفته به مدرسه می‌رفتم و تکالیفم را انجام نمی‌دادم.

خبرنگار: در بسیاری از گفتگوهایتان با مطبوعات، اشتیاق خود را به رقص پنهان نکرده‌اید. و این اشتیاق را با تأسیس گروه تئاتر فیزیکال در تئاتر جوانان پرورش دادید. بیش از 10 سال است که خستگی‌ناپذیر به دنبال اسپانسر می‌گردید و سخت تلاش می‌کنید تا اجراهایی خلق کنید که بحث‌هایی را در جامعه تئاتر درباره هنر معاصر برانگیخته است. برخی از تولیدات تئاتر فیزیکال شما مورد تحسین قرار گرفته و حتی در خارج از کشور اجرا شده‌اند. آیا واقعاً به اشتیاق خود جامه عمل پوشانده‌اید؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: از ۳-۴ سالگی، جرات می‌کردم روی محراب‌هایی که در مراسم احضار ارواح استفاده می‌شد، بپرم و دور خودم بچرخم. در آن زمان، رقصیدن فقط غریزی بود؛ من چیزی نمی‌فهمیدم. بعدها، وقتی در تئاتر جوانان کار می‌کردم، رقصیدن را یاد گرفتیم، اما زیاد از آن استفاده نمی‌کردیم زیرا اولویت ما اختصاص دادن وقت به تمرین نمایش‌ها بود.

یادم می‌آید در سال ۱۹۹۸، در زمان استراحت بین تمرین‌ها، پشت صحنه می‌‌ایستادم و حرکات رقص پایه را تمرین می‌کردم. رهبر گروه تئاتر من، هنرمند فقید مردمی، آنه تو، این را دید و گفت: «هونگ رقص را دوست دارد، چرا نمایشی با رقص اجرا نمی‌کنی؟» چشمانم برق زد. این را با کارگردان لی هونگ در میان گذاشتم و «رویای خوشبختی» اولین تولید من با حال و هوای تئاتر فیزیکی شد. با تکیه بر آن شور و شوق، در سال ۲۰۰۵ جسورانه تصمیم گرفتم یک گروه تئاتر فیزیکال تأسیس کنم و نزدیک به ۵۰ نفر را جذب کردم.

خبرنگار: یادم می‌آید که آن زمان، هر نمایشی که اجرا می‌کردید، بحثی را در محافل تئاتری برمی‌انگیزد. برخی از نوآوری حمایت می‌کردند، در حالی که برخی دیگر استدلال می‌کردند که رویکرد نامتعارف تئاتر فیزیکال، با دیالوگ‌های محدودش، برای مخاطب گیج‌کننده است. تا به امروز کدام نمایش را به وضوح به یاد دارید؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: شاید نمایشنامه «کیو» باشد که از احساسات نگوین دو هنگام نوشتن درباره سرنوشت کیو سخن می‌گوید. نمی‌دانم چه شهودی مرا به آوردن شخصیت هو شوان هونگ به روی صحنه سوق داد. می‌خواستم گفتگویی درباره وضعیت اسفناک زنان، بین ملکه تیزبین و فروتن شعر نو و شاعری فرهیخته مانند نگوین دو، ایجاد کنم.

این نمایش بسیار بحث‌برانگیز بود. هیئت سانسور اعلام کرد که این دو شخصیت هیچ ارتباطی با هم ندارند. در جریان دفاع از نمایش، من گزارش دادم که نگوین دو و هو شوان هوئونگ دو نفر از یک دوره تاریخی هستند. به دلیل این جنجال، نمایش به طور موقت از نمایش اولیه متوقف شد.

یک شب، حوالی نیمه‌شب، آقای ترونگ نهوان (مدیر تئاتر جوانان) با من تماس گرفت: «هونگ، مو به تنم سیخ شد. به ها تین رفتم و مقاله‌ای خواندم که رابطه عاشقانه بین هو شوان هوونگ و نگوین دو را فاش می‌کرد. قبلاً فکر می‌کردم خیلی بی‌ملاحظه رفتار می‌کنی، اما حالا مطمئن شدم. مقاله را چاپ می‌کنم و برایت می‌فرستم.» به دلایلی، من هم مو به تنم سیخ شد. با دانشی که داشتم، فقط می‌دانستم که آنها در یک دوره زندگی می‌کردند، اما هیچ اطلاعی از رابطه‌شان نداشتم. بعد از آن، نمایش برای اولین بار اجرا شد و بسیاری از مردم از خلق دیالوگ بین این دو شخصیت توسط من بسیار راضی بودند.

نزدیک به ۲۰ سال در تئاتر فیزیکال کار کردم و هر اجرایی که من و لی هونگ اجرا کردیم، شور و هیجان ایجاد کرد. در سال ۲۰۱۷، آخرین نمایشم را درباره نیروی پلیس کارگردانی کردم. از زمان بازنشستگی در سال ۲۰۱۸، گروه تئاتر فیزیکال خیلی فعال نبوده است. فقط متاسفم که اگر می‌توانستم به کار در تئاتر فیزیکال ادامه دهم، اکنون نمایش‌های کامل‌تری وجود داشت که با سلیقه مخاطب هماهنگ‌تر بودند.

خبرنگار: اخیراً، بینندگان شما را در یک یا دو سریال تلویزیونی دیده‌اند و سپس ناپدید شده‌اند. برخی می‌گویند که شما بازنشسته شده‌اید و به انزوا رفته‌اید؛ برخی دیگر می‌گویند لان هوئونگ هنوز با پشتکار کار می‌کند اما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؟ درست است که شما در انتخاب نقش‌هایتان گزینشی عمل می‌کنید، اما آیا ممکن است که شانس شما در بازیگری مثل سابق نباشد؟

هنرمند مردمی، لان هوئونگ: پس از بازنشستگی، من هنوز در دانشگاه تئاتر و فیلم به تدریس کارگردانی و مدیریت رویداد مشغول بودم. من دقیقاً 10 سال، از سال 2012 تا 2022، تدریس کردم و سپس استعفا دادم. بخشی به این دلیل که پس از همه‌گیری کووید-19 احساس خستگی می‌کردم و بخشی هم به این دلیل که احساس می‌کردم دیگر در هنر فعال نیستم و تدریس دیگر عملی نخواهد بود و اشتیاق من برای تدریس به دانشجویان کاهش می‌یابد.

هنرمند مردمی لان هانگ - کارگردان، در این نمایشنامه نقش هان ژوان هنگ، هون ث و راهب جیاک دوین را بازی کرد. (منبع: روزنامه لائو دونگ)

بعد از بازنشستگی، نقش‌هایی را در فیلم‌هایی مثل «تران تو دو»، «زندگی با مادر شوهر» و «خلاف جریان اشک‌ها» هم بازی کردم، اما بعد از آن، هیچ کارگردانی از من دعوت نکرد که برگردم. شاید الان خیلی پیر شده‌ام و هیچ نقشی مناسب من نیست.

گاهی اوقات، من و همسرم هنوز برای دیدن نمایش به تئاترهای مختلف می‌رویم. بعد از تماشای بعضی از نمایش‌ها، فکر می‌کنم: «اگر من بودم، فیلمنامه را این‌طور می‌نوشتم، به آن شکل به شخصیت جان می‌بخشیدم.» مردم مدام شایعه پخش می‌کنند که من از بازیگری بازنشسته شده‌ام، اما من هنوز تسلیم نشده‌ام.

فکر می‌کنم زندگی بالا و پایین‌های خودش را دارد. یا شاید خدا فکر می‌کند من خیلی سخت کار کرده‌ام، بنابراین فقط به من اجازه می‌دهد که تا حدی کار کنم. اما در قلبم، هنوز کلی نقشه دارم، کلی فیلمنامه که می‌خواهم خلق کنم، فقط حیف که الان سخت‌تر از قبل است چون پول ندارم و قدرت تصمیم‌گیری ندارم. خسته‌ام، بنابراین فعلاً استراحت می‌کنم. اگر سرنوشت اجازه دهد، به صنعت صحنه و سینما برمی‌گردم و بعد شاید دوباره دیوانه‌وار کار کنم.

خبرنگار: آیا خودتان را کمال‌گرا می‌دانید، و همیشه احساس می‌کنید که در نقش‌های بازیگری‌تان، حتی هنگام کارگردانی، تمام تلاشتان را نکرده‌اید؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: من همیشه احساس می‌کنم به اندازه کافی خوب عمل نکرده‌ام. وقتی داشتم فیلم «دختر کوچولو از هانوی» را فیلمبرداری می‌کردم، هر شب دستم را روی پیشانی‌ام می‌گذاشتم و به این فکر می‌کردم که روز بعد چطور اجرا کنم، کلمات را چطور تلفظ کنم. در مورد کارگردانی هم همینطور است؛ من سالی یک نمایش را کارگردانی می‌کنم، اما همیشه ناراضی هستم. حتی وقتی با کسی بحث می‌کنم، احساس گناه می‌کنم. فقط از این پشیمانم که قبل از اینکه واقعاً از خودم راضی باشم، بازنشسته شدم. و از این پشیمانم که بعد از بازنشستگی، بر فشار این همه سال برای ادامه مبارزات و دنبال کردن حرفه‌ام غلبه نکردم. فکر می‌کنم اسم من باید «کاش فقط» می‌بود! (می‌خندد)

خبرنگار: هانوی در طول نبرد دین بین فو برای دختر جوانی که همیشه رویاپرداز بود و عاشق سینما، چقدر ترسناک و دلهره‌آور بود؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: در سه سالگی، من از قبل ترس وحشتناک جنگ را می‌شناختم. فقط شنیدن صدای هواپیماها لرزه به اندامم می‌انداخت و صدای بمب‌ها مرا به لرزه می‌انداخت. بنابراین، وقتی نقش دختر کوچکی از هانوی را بازی می‌کردم، با معصومیت دوران کودکی خودم بازی می‌کردم.

من که در منطقه استودیوی فیلم در خیابان ۷۲ هوانگ هوا تام، روبروی کارخانه چرم هانوی بزرگ شدم، فراموش‌نشدنی‌ترین خاطره دوران کودکی‌ام بوی فاضلاب کارخانه بود. با این حال، در پایان سال ۱۹۷۲، با شنیدن خبر پیروزی نبرد هوایی دین بین فو، که ایالات متحده را مجبور به توقف بمباران کرد، من و پسرعمویم مخفیانه از منطقه تخلیه‌مان در بین دا، ها تای، خانه را ترک کردیم و پیاده به منطقه هوانگ هوا تام برگشتیم.

همین که به کارخانه چرم هانوی نزدیک شدیم، بوی فاضلاب به مشامم رسید و زدم زیر گریه و گفتم: «وین، تقریباً رسیدیم خونه!» ناگهان، آن بوی تند فاضلاب آشنا و آرامش‌بخش شد.

با پشت سر گذاشتن سال‌های جنگ، اکنون می‌توانم واقعاً قدردان صلحی باشم که امروز داریم. من به جاهای زیادی سفر کرده‌ام و می‌بینم که هانوی همچنان یک پایتخت امن، پایتخت صلح است.

خبرنگار: در طول دوران حرفه‌ای‌تان در تئاتر و سینما، عشق شما به هانوی چگونه از طریق نقش‌ها و کار شما به عنوان کارگردان صحنه آشکار شده است؟

هنرمند مردمی، لان هونگ: راستش را بخواهید، به جز فیلم «دختر کوچولو از هانوی»، هیچ کار واقعاً مهمی برای هانوی انجام نداده‌ام. بعداً، مجذوب تصویر افسران پلیس راهنمایی و رانندگی و عاشق آهنگ «از یک تقاطع خیابان»، از نویسنده هوو هوک خواستم نمایشنامه‌ای درباره نیروی پلیس بنویسد. خلق نمایشنامه‌ای درباره افسران پلیس راهنمایی و رانندگی بسیار دشوار است، اما من توانستم آن را فوق‌العاده دوست‌داشتنی کنم.

من هم می‌خواهم یک نمایشنامه رسمی درباره هانوی خلق کنم، اما هنوز فرصتش را نداشته‌ام. هنوز منتظرم که آن فرصت پیش بیاید.

متشکرم، هنرمند مردمی، لان هونگ!

Nhandan.vn

منبع: https://special.nhandan.vn/Nghe-si-Lan-Huong-van-cho-co-hoi-lam-vo-kich-lon-ve-HN/index.html


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ویتنام، مقصد برتر میراث جهانی در سال ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول